کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.6K links
Download Telegram
#پارت۲۵۴

فکر می کردم مامان هم موضعش با من یکی باشد. که خطای محمد را پای مادرش ننویسد اما صورت سرخش چیز دیگری می گفت انگار!

-شهرزاد جان؟ مامان ببین آقا محمد و رزا چیزی احتیاج ندارن...

جا خورده به سمت مامان برمیگردم اما نگاه مصممش روی حاج خانوم بود. به وضوح داشت دکم می کرد!

به ناچار چشمی می گویم و از جا بلند می شوم. دلم مثل سیر و سرکه می جوشید. نمی دانستم چه می خواهد بگوید و پای رفتن سست بود!

وارد اتاق می شوم و رزا و محمد را مقابل تک کمدی که در اتاق بود و متعلق به رزا بود می بینمشان.

در را می بندم و روی تخت می نشینم. سرم را روی دستانم قرار می دهم و نگاه کنجکاو محمد را پاسخ می دهم...

-فکر می کنم می خواستن با هم تنها صحبت کنن...

اخم هایش نامحسوس در هم می شود. دلیلش را نمی دانم اما اهمیتی هم ندارد.

-شهرزاد؟

نیم نگاهی به رزا می کند تا مطمئن شود که سرش به بازی گرم و است. پلک می زنم و او پچ می زند:

-من به خدا قسم هرگز از عمق حس تو خبر نداشتم... من مشکل زیاد داشتم... اصلا تو رو نشناختمت... نیازاتو درک نکردم... فکر می کردم رابطمون خیلی سطحیه... مثل همه ی روابط دوستی بین جوونا...


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪