#پارت۱۳۲
#
من حداقل سه سال بهترین روزای عاشقانه رو با محمدم داشتم وقتی که دنیا اونو ازم گرفت! دختر من قرار بود بدون محمدش چطوری یه بچه رو بزرگ کنه؟
محمد او، آن مردی که حتی بعد از رفتنش هم مادرم مست از عشقش مانده بود و مدت ها در شوک و بهت رفتنش فرو رفته بود، آن پدری که مامان از حمایت های مردانه اش می گفت، از اینکه برای به دست آوردن مادرم مقابل تمام خانواده اش ایستاده بود و حتی طرد شده بود، با محمد من دنیا دنیا تفاوت داشت!
من گول محمدم را در پوسته ای شبیه به پدرم، خورده بودم!
من تمام سال های کودکی و نوجوانی به دنبال آن محمدی که مامان دیوانه وار عاشقش بود و قصه هایش را برایم می گفت، می گشتم!
من به محمدی که فقط شبیه آن قهرمان قصه های مادرم بود، باخته بودم!
-تو چشمات می خوندم که بچه اتو دوس داری، وقتی دیدم موقع کشتنش شکمتو نوازش می کنی برای اولین بار با تمام توانم کوبیدم تو دهنت! نه به خاطر اینکه دخترم با شناسنامه سفید بارداره، به خاطر اینکه یاد بگیری برای خواسته هات، برای داشته هات بجنگی! گفتم می خوایش؟ گفتی دلم نمیاد بکشمش! دوباره پرسیدم می خوایش؟ گفتی یادگار عشقمه چطور از بین ببرمش! تو چشمات زل زدم و گفتم جواب منو بده می خوایش یا نه؟ گفتی بیشتر از نفس های بعدیم می خوامش! گفتم می دونی که یه مادر بودن چه مسئولیت سنگینیه؟ اونم یه مادر تنها، مادری که حمایت پدر بچه اش رو نداشته باشه؟ گفتی تا جون دارم براش می جنگم! منم گفتم تا جون دارم حمایتت می کنم!
با درد می نالم:
-مامان...
-قرار بر فرار نبود شهرزاد!
-می ترسم مامان! اگه رزا رو از من بگیره چی؟ اگر زورم به محمد نرسه؟ اگر زورم به قانون نرسه؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#
من حداقل سه سال بهترین روزای عاشقانه رو با محمدم داشتم وقتی که دنیا اونو ازم گرفت! دختر من قرار بود بدون محمدش چطوری یه بچه رو بزرگ کنه؟
محمد او، آن مردی که حتی بعد از رفتنش هم مادرم مست از عشقش مانده بود و مدت ها در شوک و بهت رفتنش فرو رفته بود، آن پدری که مامان از حمایت های مردانه اش می گفت، از اینکه برای به دست آوردن مادرم مقابل تمام خانواده اش ایستاده بود و حتی طرد شده بود، با محمد من دنیا دنیا تفاوت داشت!
من گول محمدم را در پوسته ای شبیه به پدرم، خورده بودم!
من تمام سال های کودکی و نوجوانی به دنبال آن محمدی که مامان دیوانه وار عاشقش بود و قصه هایش را برایم می گفت، می گشتم!
من به محمدی که فقط شبیه آن قهرمان قصه های مادرم بود، باخته بودم!
-تو چشمات می خوندم که بچه اتو دوس داری، وقتی دیدم موقع کشتنش شکمتو نوازش می کنی برای اولین بار با تمام توانم کوبیدم تو دهنت! نه به خاطر اینکه دخترم با شناسنامه سفید بارداره، به خاطر اینکه یاد بگیری برای خواسته هات، برای داشته هات بجنگی! گفتم می خوایش؟ گفتی دلم نمیاد بکشمش! دوباره پرسیدم می خوایش؟ گفتی یادگار عشقمه چطور از بین ببرمش! تو چشمات زل زدم و گفتم جواب منو بده می خوایش یا نه؟ گفتی بیشتر از نفس های بعدیم می خوامش! گفتم می دونی که یه مادر بودن چه مسئولیت سنگینیه؟ اونم یه مادر تنها، مادری که حمایت پدر بچه اش رو نداشته باشه؟ گفتی تا جون دارم براش می جنگم! منم گفتم تا جون دارم حمایتت می کنم!
با درد می نالم:
-مامان...
-قرار بر فرار نبود شهرزاد!
-می ترسم مامان! اگه رزا رو از من بگیره چی؟ اگر زورم به محمد نرسه؟ اگر زورم به قانون نرسه؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪