کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.4K videos
95 files
43.7K links
Download Telegram
#پارت۵۰۸
رزا با چهره ای متفکر چشم می چرخاند و جهانگیر خان لبخند زنان پشت سر رزا موهایش را نوازش می کند. از این توجه جرات می گیرد و با لب هایی جمع شده توضیح می دهد:


-خودش دفت سختته هرچی دوس دالی صدام کن... بگو به بابام خودت دفتی...


-درست نیست قربونت برم... شما با احترام صداشون کن. بگو آقا جون... باشه دخترم؟


-اذیت نکن دخترمو... بیا ببینم بابا... قرار بود بهم یاد بدی کارتون دانلود کنم. بیا ببینم موفق میشیم یا نه...


جهانگیر خان بود که با اخم هایی مصنوعی و در هم رفته تشری به محمد زد و رزا را از دست محمد گرفت. رزا حین رفتن با جهانگیر خان گفت:


-اگه باهوش باشی زود یادت میدم نگلان نباش...


محمد هم خنده اش گرفته بود و هم نمی خواست رزا تا این اندازه با پدرش راحت صحبت کند. انگار که با دوست هم سن و سالش حرف می زند.


-ولشون کن مادر... بابات خودش دوست داره باهاش سر و کله بزنه. عشق می کنه. هرچی یوسف باهامون نجوشید رزا داره تلافیشو در می کنه. باباتم عقده هاشو می خوابونه. آرزوش بود با نوه هاش بازی کنه. کی دیدی بابات ساعت هفت خونه باشه؟ از همون وقتی ام که اومد یک سره داره با رزا بازی میکنه.


درست می گفت. قطعا هر دو از این زمانی که با هم دارند لذت می برند. بعدا هم می توانست به رزا گوشزد کند که صمیمیتی توام با احترام با پدرش داشته باشد.


-برو لباساتو عوض کن میزو بچینم بیا شامتو بخور.


تشکر می کند و خیلی سریع به اتاقش می رود و لباسش را عوض می کند و باز می گردد. به آشپزخانه می رود و پشت میز می نشیند.


منیر خانوم یک چای برای خودش می ریزد و کنار محمد روی صندلی می نشیند. محمد با بسم الله شروع به خوردن می کند و منیر خانوم نباتی را داخل چایش می اندازد و مشغول هم زدنش می شود.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۰۹

سکوت کرده اما نگاه های معنی دارش به محمد آنقدر واضح بود که نشود نادیده اش گرفت...


-چیزی شده حاج خانوم؟


-نه مادر... چی شده باشه. شامتو بخور یه کم با هم گپ بزنیم...

پشت هم پلک می زد و بی حواس قاشق را در استکان می گرداند. مشخص بود که موضوعی درگیرش کرده است. چهره اش آن قدر بامزه شده بود که دلش می خواست همین لحظه از جا بلند شود و پیشانی اش را ببوسد.


می فهمد که لحظه شماری می کند تا حرف هایش را بگوید... محمد مقداری سبزی بر می دارد و پیش از اینکه در دهانش قرار دهد می پرسد:


-شما شامتونو خوردین؟ رزا خورده؟


-آره مادر... گفتم بچه گرسنه نمونه دیگه منتظر تو نموندم.


شهرزاد شامش را خورده؟ گرسنه نمانده باشد؟


اشتهایش را از دست می دهد اما دلش نمی آید از پشت میز بلند شود. ممکن بود مادرش ناراحت شود. لیوان دوغ را به لبش نزدیک می کند و به این فکر میکند که بعد از شام با او تماس بگیرد تا مطمئن شود غذا خورده باشد.


و اصلا نمی خواست به این فکر کند که این آخرین شب هاییست که دخترش را کنارش دارد.

درد به قلبش نیش می زند و بغضی گلویش را می فشارد.


شهرزاد و دخترش فرسنگ ها دور تر از خودش؟ چطور می توانست طاقت بیاورد؟ چگونه نظرشان را تغییر دهد؟


-چرا نمی خوری پس؟


نگاهش را بالا می آورد و نمی داند که غم نگاهش چقدر واضح بود که دستان مادرش از حرکت می ایستد.


لبخند نیم بندی روی لب هایش می کشد و زیر لبی می گوید:


-می خورم... شما بگو در مورد چی می خواستی صحبت کنیم منم کم کم می خورم...


منیر خانوم انگاز که از شور اولیه افتاده باشد نگاهش به زیر می افتد. قلپی از چایش می خورد و بعد آرام گلویی صاف می کند...


-میگم تو آقای بختیاری رو چقدر میشناسی؟


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۱۰


لقمه در گلویش می ماند... نیم صرفه ای می زند و فورا قلپی دوغ می نوشد.


-چطـ...ور؟


دوباره به سرفه افتاد و این بار منیر خانوم بدون آنکه نگاهش کند با لحن خیلی عادی و ملایمی لب زد:


-هیچی درباره ی امر خیره... هیچکس رو بهتر از تو پیدا نکردم که درباره اش صحبت کنیم. چون فکر می کنم تو بهتر باید این آدم رو بشناسی می دونم کارمند شرکته. و اینکه تو مهمونی سالگرد هم دیدمش اما زیاد خاطرم نیست.


حس می کرد رگ های مغزش دانه دانه در حال پاره شدن بودند. هر لحظه صورتش سرخ و سرخ تر می شد. مشتش از شدت فشار سفید شده بود.


دعا دعا می کرد که آن چیزی نباشد که فکر می کرد... آن چیزی که عقلش نهیب می زد و قلبش وحشت زده پس می زد!


با صدایی که همچون غرش به گوش می رسید پرسید:


-امرِ خیرِ چی؟ منظورتو واضح بگو حاج خانوم!


منیر خانوم با استرس لباسش را زیر میز درون مشتش می گیرد تا خودش را نبازد. تا به این سن هرگز محمدش را در این حال ندیده بود!


آنقدر کبود شده بود که هر آن احتمال می داد سنگکوب کند! می خواست او را تحریک کند تا کاری کند...


اما این واکنش ها وقتی حتی هنوز نمی داند که درباره ی چه چیزی می خواهد بگوید وحشت را به دلش سرازیر کرده بود!


-منظـ...ورم؟ خب... من فکر می کردم می دونی... من از...


آب دهانش را قورت داد و حرفش را خورد. نباید می گفت از زبان شهرزاد شنیده است.


این طور شاید اصلا برعکس عمل می کرد. شاید آنقدر دل شکسته می شد که دیگر نام شهرزاد را به زبان نیاورد...


منیر خانوم حس می کرد فشارش افتاده... چهره ی برافروخته ی محمد ترسانده بودش. این در حالی بود که حتی صدایش را بالا نبرده بود و رو به انفجار به نظر می آمد!


-چند روز پیش از مادر شهرزاد شنیدم که آقای بختیاری ازشون اجازه گرفته که از شهرزاد خواستگاری کنه!


😱😱😱😱😱
اژدها وارد می شود🥲😂


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۱۱



چشم می بندد و وقتی این بار چشم باز میکند و با چنان غیظ و خشمی از جا برخاست که صندلی از پشت سرش روی زمین افتاد.

لحظاتی بدون اینکه تکان بخورد به نقطه ای روی میز خیره شده بود. فقط صدای نفس کشیدن هایش می آمد.


داشت خودش را آماده می کرد که چگونه با نبودنشان کنار بیاید. چگونه او را راضی کند که بماند. چگونه دوباره اعتمادش را به دست بیاورد؟ اما این؟


انگار پتک سنگینی به سرش کوبیدند... دیوانه شد!


به سمت راستش چرخید و کف دستانش را با تمام توانش روی دیوار می کوبد.

نه یکبار و دو دوبار... پشت سر هم و هربار شدید تر از بار قبل...

صدای غرش های خشمگینش منیر خانوم را از شوکی که درش گرفتار شده بود بیرون می کشد

.
به سمتش قدم تند می کند و با چشمانی وحشت زده خودش را میان تن او و دیوار جا می دهد و با صدای آرامی که به بیرون از آشپزخانه درز نکند جیغ می کشد:


-محمد امین؟ این چه کاریه؟ بیا اینور ببینم... نکن!


-پس چکار کنم؟ انتظار دارید چکار کنـــم؟ لعنت به این زندگی چرا تموم نمیشه؟ خسته شدم دیگه خستــــه!


-صداتو بیار پایین رزا بشنوه نگران میشه! اصلا به تو چه ربطـ...


به یکباره چنان به سمت مادرش می چرخد که حرف در دهان زن می خشکد!


-دارید در مورد شهرزاد صحبت می کنید! مادر دخترِ من! چطور تو روی من از خواستگاریش حرف می زنید؟ چطور انتظار دارید من عین چوب خشک بشنوم و ککم نگزه؟


هیچوقت محمد را این گونه عاصی و از نفس افتاده ندیده بود. محمدِ همیشه آرامَش... همیشه ماخوذ به حیا...


حتی زمانی هم که با پدرش به مشکل خورده بود، این گونه از کوره در نرفته بود. خشمگین نشده بود، فقط همه چیز را پشت سرش گذاشته بود و رفته بود.


بازویش را می گیرد...


-خیله خب... یکم آروم باش مادر...


حال و روز محمد جگرش را پاره پاره می کند، از کرده اش پشیمانش می کند، اما این لازم بود مگرنه؟


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
💫خدایا !
شکرت که تو همیشه به مصلحت من وارد عمل میشوی و بنا به حکمت ، در جریان زندگی‌ ام خودت را نشان میدهی ..‌.‌ 
اما من اسم آن را قسمت میگذارم ....

گاهی حادثه ای رخ میدهد در صورت نازیبا....
اما تمام منافع من در رخ دادن آن حادثه است
و این فقط در صورتی ست که با تمام وجود باورت کنیم.

💫خدایا !
عاشقان را بساز و خستگان را بنواز...

🌟شب خوش همراهان گرامی 🌟

@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🧡آغــاز کـنـم بـه نـامــت
🍁ای حــضــرت دوســت

🧡هـــر آنـچــه شــود
🍁به نامت آغاز، نکوست

🧡دفترچه‌ٔ عشق را اگر بگشاییم
🍁سـطـر از پـی سـطـر،
🧡آیـتـی از تـو در اوسـت

🧡بـــه نـــام خــداونـــد
🍁خـــورشــیــد و مـهــر

🧡بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
🍁الـــهــی بــه امــیــد تـــو
.
@kadbanoiranii
Yalda
Arash Avesta
#آرش_اوستا

#یلدا

یک فنجان موسیقی تقدیم نگاهتون

یلدای همه عزیزان پیشاپیش مبارک

@kadbanoiranii
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#مارشمالوی_جذاب_اناری_یلدایی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#میوه_آرایی_یلدایی



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزش

#اسلایس_چیزکیک_یلدا


مواد لازم کیک
تخم مرغ ۳ عدد
شکر یک لیوان
شیر یک لیوان
روغن مایع ۳/۴ لیوان
وانیل کمی
رنگ خوراکی سبز چند قطره
آرد دو لیوان و‌نیم
بکینگ پودر یک قاشق چایخوری

دما فر ۱۸۰ مدت ۳۰ دقیقه قالب ۲۰*۳۰بود

داخل قالب گرد سایز ۲۰ هم میتونی درست کنی
داخل قابلمه رو‌کاز هم میشه شعله کم مدت یکساعت

مواد چیزکیک:
دو قاشق چایخوری پودر ژلاتین
نصف لیوان آب سرد
خامه صبحانه ۲۰۰ گرمی
پنیر ماسکارپونه با کم نمک ۲۰۰ گرم
شکر یا پودر قند نصف لیوان
کمی وانیل

برای تزیین روش یک بسته ژله توت فرنگی یا آلبالو

همه موارد داخل فیلم توضیح دادم
امیدوارم درست کنید


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#دسر_یلدایی_مدرن


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#فینگرفود_خوشگل_خوشمزه_برای_میز_یلدا



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_سیب_خوابیده
#کیک_یلدایی

آموزش کامل کیک سیب خوابیده مخصوص کودکان ویژه شب یلدا



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_پرتقال_خوابیده
#کیک_یلدایی

👌آموزش کامل کیک پرتقال خوابیده


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_گلابی
#کیک_یلدایی


🍐آموزش کیک گلابی مخصوص کودکان ویژه شب یلدا

برای درست کردن کیک گلابی خوابیده ابتدا یه نیم قلب کیک رو برش میدیم که بشه قسمت پایین گلابی بعد یه برش طولی میدیم که بشه قسمت بالایی گلابی و تمام همینو جفت میکنیم و آسترکشی میکنیم فقط توجه داشته باشین که برای این نوع کیکهای میوه ای خوابیده هرچی ارتفاعش کمتر باشه قشنگتره

🍐 ژله بریلو با آب سرد روان کنید و حتما کم کم آب اضافه شه تا گوله نشه
برای قسمت چشم ها از بریلو صدفی و بریلو آبی و بریلو مشکی و بریلو قرمز استفاده کردم



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_گلابی
#کیک_یلدایی

آموزش کامل کیک گلابی خوابیده مخصوص کودکان ویژه شب یلدا



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴#خامه_کشی

خامه کشی بدون ابزار و امکانات



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۱۲

اگر به محمد بود که انقدر از دور نگاه می کرد که هم خودش را آب می کرد هم آن دختر را ذله می کرد. او به محرک نیاز داشت مگر نه؟

منیر خانوم قلبا برای خوشبختی پسر و شهرزاد داشت این کار را می کرد و محمد این بار سرافکنده اش نمی کرد، درست است؟


باید آرام می ماند. با جدیت حرفش را می زد. لب هایش را تر می کند و با لحنی محکم و ابروهایی در هم رفته پاسخش را می دهد:


-مادر دخترته... زنت که نیست! یه زن آزاده... کسی ام حرف بدی نزد که... چشم ناپاک دنبالش نیست مادر... خواستگار داره و اتفاقا خودتم خواستگارشو میشناسی می دونی چطور آدمیه! پس دلیلی نداره که خودتو بخوری...


صورتش یکپارچه کبود بود. گر می گیرد... آتش می گیرد...


چه می گفت؟ چطور انتظار داشت که آرام بماند؟ او مادرش بود! چرا این گونه غرورش را به بازی می گرفت؟

با دندان هایی کلید شده می غرد:


-اسم اون نمک به حرومو نیارید جلوی من... مونده تا من دمار از روزگارش در بیارم. مار تو آستینم پرورش دادم!


-چرا نمک به حروم مرد به اون آقایی؟چشه مگه؟ خلاف شرع نکرده که. از زنی که خوشش...


میان حرف مادرش کفری دستش را دوباره روی دیوار می کوبد و پشت سر هم ناسزا بار خودش می کند. حاج خانوم دستش را تخت سینه اش می کوبد...


-آروم باش محمد! این چه کاریه آخه؟


با عتاب می غرد:


-چی می خواین از من الان؟ ولم کنید بسمه! می خواین خودم برم تحقیقات محلی؟ صلاحیتشو تائید کنم؟ نه اصلا دسته گل بگیرم برم دستشو بگیرم بیارمش خواستگاری؟ حاج خانوم تو به علی قسم از من عقب بکش... بذار برم ببینم چه خاکی باید تو سرم بریزم!


می خواست برود اما منیر خانوم تمام قد مقابلش ایستاده بود و نمی گذاشت. و محمد داشت دیوانه می شد!


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۱۳


خشمگین تر از آن بود که احترامات را به جا بیاورد. می ترسید که حرمت شکنی کند و حتی نمی دانست لحظه ی بعد چه رفتاری از او سر می زند!


حاج خانوم کم کم داشت پشیمان می شد. نفس نفس زنان هر دو دستش را روی سینه ی لرزان پسرش گذاشت تا مهارش کند.


-نخیر نمی ذارم بری! کجا بری؟ کسی نگفت تو بری تحقیقات محلی! نمی فهمم چرا باید این جوری از کوره در بری؟ چه انتظاری داشتی؟ زن جوونه، خوش بر و روئه، زرنگ و با سواده، از قضا مجردم هست. چرا خواستگار نیاد براش؟ این نشد یکی دیگه... مگه مردم کورن نبینن همچین لعبتی رو؟ استغفرلله دهن منو باز می کنه!


-لعبت؟ لعبـــت؟


با دندان هایی که روی هم می ساییدند چنان این کلمه را غرید که چهار ستون تن منیر خانوم لرزید!


حس می کرد هرآن ممکن است خانه را روی سرشان ویران کند.


هر لحظه نفس هایش شتاب زه تر و سنگین تر می شد...


چشمانش را خون برداشته بود و رگ های پیشانی اش چنان برجسته شده بودند که انگار داشتن پاره می شدند.


-دختر مجرد؟ اون یه مادره... مادر دختر من...! مگه من مرده باشم بذارم کسی پاشو تو خونه اش بذاره برای خواستگـــاری! تو خونه ای که دختر مـن توش زندگی میکنه!


روی سینه اش می کوبد و همچون کسی که آتش گرفته باشد دور خود می چرخد. منیر خانوم باز هم کم نیاورد.


می دانست دارد با دم شیر بازی می کند. اما مرگ یکبار و شیون هم یکبار... بیشتر و بیشتر مته به خشخاش می گذارد.


-خب... خب باشه... مگه چیه؟ چرا تو بیخودی جوش میاری؟ اتفاقا پسره اینو می دونه و هیچ مشکلی هم با بچه داشتنش نداره.


انگار که به یکباره افسار پاره کرده باشد با تمام توانش نعره می کشد:


-اون مرتیکه به گور هفت جدش خندیده! پاشو بذاره تو اون خونه یا جنازه من از در می ره بیرون یا جنازه اون!


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر