🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_گلابی
#کیک_یلدایی
🍐آموزش کیک گلابی مخصوص کودکان ویژه شب یلدا
✅ برای درست کردن کیک گلابی خوابیده ابتدا یه نیم قلب کیک رو برش میدیم که بشه قسمت پایین گلابی بعد یه برش طولی میدیم که بشه قسمت بالایی گلابی و تمام همینو جفت میکنیم و آسترکشی میکنیم فقط توجه داشته باشین که برای این نوع کیکهای میوه ای خوابیده هرچی ارتفاعش کمتر باشه قشنگتره
🍐 ژله بریلو با آب سرد روان کنید و حتما کم کم آب اضافه شه تا گوله نشه
برای قسمت چشم ها از بریلو صدفی و بریلو آبی و بریلو مشکی و بریلو قرمز استفاده کردم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#کیک_گلابی
#کیک_یلدایی
🍐آموزش کیک گلابی مخصوص کودکان ویژه شب یلدا
✅ برای درست کردن کیک گلابی خوابیده ابتدا یه نیم قلب کیک رو برش میدیم که بشه قسمت پایین گلابی بعد یه برش طولی میدیم که بشه قسمت بالایی گلابی و تمام همینو جفت میکنیم و آسترکشی میکنیم فقط توجه داشته باشین که برای این نوع کیکهای میوه ای خوابیده هرچی ارتفاعش کمتر باشه قشنگتره
🍐 ژله بریلو با آب سرد روان کنید و حتما کم کم آب اضافه شه تا گوله نشه
برای قسمت چشم ها از بریلو صدفی و بریلو آبی و بریلو مشکی و بریلو قرمز استفاده کردم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_گلابی
#کیک_یلدایی
آموزش کامل کیک گلابی خوابیده مخصوص کودکان ویژه شب یلدا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#کیک_گلابی
#کیک_یلدایی
آموزش کامل کیک گلابی خوابیده مخصوص کودکان ویژه شب یلدا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴#خامه_کشی
خامه کشی بدون ابزار و امکانات
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
خامه کشی بدون ابزار و امکانات
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۱۲
اگر به محمد بود که انقدر از دور نگاه می کرد که هم خودش را آب می کرد هم آن دختر را ذله می کرد. او به محرک نیاز داشت مگر نه؟
منیر خانوم قلبا برای خوشبختی پسر و شهرزاد داشت این کار را می کرد و محمد این بار سرافکنده اش نمی کرد، درست است؟
باید آرام می ماند. با جدیت حرفش را می زد. لب هایش را تر می کند و با لحنی محکم و ابروهایی در هم رفته پاسخش را می دهد:
-مادر دخترته... زنت که نیست! یه زن آزاده... کسی ام حرف بدی نزد که... چشم ناپاک دنبالش نیست مادر... خواستگار داره و اتفاقا خودتم خواستگارشو میشناسی می دونی چطور آدمیه! پس دلیلی نداره که خودتو بخوری...
صورتش یکپارچه کبود بود. گر می گیرد... آتش می گیرد...
چه می گفت؟ چطور انتظار داشت که آرام بماند؟ او مادرش بود! چرا این گونه غرورش را به بازی می گرفت؟
با دندان هایی کلید شده می غرد:
-اسم اون نمک به حرومو نیارید جلوی من... مونده تا من دمار از روزگارش در بیارم. مار تو آستینم پرورش دادم!
-چرا نمک به حروم مرد به اون آقایی؟چشه مگه؟ خلاف شرع نکرده که. از زنی که خوشش...
میان حرف مادرش کفری دستش را دوباره روی دیوار می کوبد و پشت سر هم ناسزا بار خودش می کند. حاج خانوم دستش را تخت سینه اش می کوبد...
-آروم باش محمد! این چه کاریه آخه؟
با عتاب می غرد:
-چی می خواین از من الان؟ ولم کنید بسمه! می خواین خودم برم تحقیقات محلی؟ صلاحیتشو تائید کنم؟ نه اصلا دسته گل بگیرم برم دستشو بگیرم بیارمش خواستگاری؟ حاج خانوم تو به علی قسم از من عقب بکش... بذار برم ببینم چه خاکی باید تو سرم بریزم!
می خواست برود اما منیر خانوم تمام قد مقابلش ایستاده بود و نمی گذاشت. و محمد داشت دیوانه می شد!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
اگر به محمد بود که انقدر از دور نگاه می کرد که هم خودش را آب می کرد هم آن دختر را ذله می کرد. او به محرک نیاز داشت مگر نه؟
منیر خانوم قلبا برای خوشبختی پسر و شهرزاد داشت این کار را می کرد و محمد این بار سرافکنده اش نمی کرد، درست است؟
باید آرام می ماند. با جدیت حرفش را می زد. لب هایش را تر می کند و با لحنی محکم و ابروهایی در هم رفته پاسخش را می دهد:
-مادر دخترته... زنت که نیست! یه زن آزاده... کسی ام حرف بدی نزد که... چشم ناپاک دنبالش نیست مادر... خواستگار داره و اتفاقا خودتم خواستگارشو میشناسی می دونی چطور آدمیه! پس دلیلی نداره که خودتو بخوری...
صورتش یکپارچه کبود بود. گر می گیرد... آتش می گیرد...
چه می گفت؟ چطور انتظار داشت که آرام بماند؟ او مادرش بود! چرا این گونه غرورش را به بازی می گرفت؟
با دندان هایی کلید شده می غرد:
-اسم اون نمک به حرومو نیارید جلوی من... مونده تا من دمار از روزگارش در بیارم. مار تو آستینم پرورش دادم!
-چرا نمک به حروم مرد به اون آقایی؟چشه مگه؟ خلاف شرع نکرده که. از زنی که خوشش...
میان حرف مادرش کفری دستش را دوباره روی دیوار می کوبد و پشت سر هم ناسزا بار خودش می کند. حاج خانوم دستش را تخت سینه اش می کوبد...
-آروم باش محمد! این چه کاریه آخه؟
با عتاب می غرد:
-چی می خواین از من الان؟ ولم کنید بسمه! می خواین خودم برم تحقیقات محلی؟ صلاحیتشو تائید کنم؟ نه اصلا دسته گل بگیرم برم دستشو بگیرم بیارمش خواستگاری؟ حاج خانوم تو به علی قسم از من عقب بکش... بذار برم ببینم چه خاکی باید تو سرم بریزم!
می خواست برود اما منیر خانوم تمام قد مقابلش ایستاده بود و نمی گذاشت. و محمد داشت دیوانه می شد!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۱۳
خشمگین تر از آن بود که احترامات را به جا بیاورد. می ترسید که حرمت شکنی کند و حتی نمی دانست لحظه ی بعد چه رفتاری از او سر می زند!
حاج خانوم کم کم داشت پشیمان می شد. نفس نفس زنان هر دو دستش را روی سینه ی لرزان پسرش گذاشت تا مهارش کند.
-نخیر نمی ذارم بری! کجا بری؟ کسی نگفت تو بری تحقیقات محلی! نمی فهمم چرا باید این جوری از کوره در بری؟ چه انتظاری داشتی؟ زن جوونه، خوش بر و روئه، زرنگ و با سواده، از قضا مجردم هست. چرا خواستگار نیاد براش؟ این نشد یکی دیگه... مگه مردم کورن نبینن همچین لعبتی رو؟ استغفرلله دهن منو باز می کنه!
-لعبت؟ لعبـــت؟
با دندان هایی که روی هم می ساییدند چنان این کلمه را غرید که چهار ستون تن منیر خانوم لرزید!
حس می کرد هرآن ممکن است خانه را روی سرشان ویران کند.
هر لحظه نفس هایش شتاب زه تر و سنگین تر می شد...
چشمانش را خون برداشته بود و رگ های پیشانی اش چنان برجسته شده بودند که انگار داشتن پاره می شدند.
-دختر مجرد؟ اون یه مادره... مادر دختر من...! مگه من مرده باشم بذارم کسی پاشو تو خونه اش بذاره برای خواستگـــاری! تو خونه ای که دختر مـن توش زندگی میکنه!
روی سینه اش می کوبد و همچون کسی که آتش گرفته باشد دور خود می چرخد. منیر خانوم باز هم کم نیاورد.
می دانست دارد با دم شیر بازی می کند. اما مرگ یکبار و شیون هم یکبار... بیشتر و بیشتر مته به خشخاش می گذارد.
-خب... خب باشه... مگه چیه؟ چرا تو بیخودی جوش میاری؟ اتفاقا پسره اینو می دونه و هیچ مشکلی هم با بچه داشتنش نداره.
انگار که به یکباره افسار پاره کرده باشد با تمام توانش نعره می کشد:
-اون مرتیکه به گور هفت جدش خندیده! پاشو بذاره تو اون خونه یا جنازه من از در می ره بیرون یا جنازه اون!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
خشمگین تر از آن بود که احترامات را به جا بیاورد. می ترسید که حرمت شکنی کند و حتی نمی دانست لحظه ی بعد چه رفتاری از او سر می زند!
حاج خانوم کم کم داشت پشیمان می شد. نفس نفس زنان هر دو دستش را روی سینه ی لرزان پسرش گذاشت تا مهارش کند.
-نخیر نمی ذارم بری! کجا بری؟ کسی نگفت تو بری تحقیقات محلی! نمی فهمم چرا باید این جوری از کوره در بری؟ چه انتظاری داشتی؟ زن جوونه، خوش بر و روئه، زرنگ و با سواده، از قضا مجردم هست. چرا خواستگار نیاد براش؟ این نشد یکی دیگه... مگه مردم کورن نبینن همچین لعبتی رو؟ استغفرلله دهن منو باز می کنه!
-لعبت؟ لعبـــت؟
با دندان هایی که روی هم می ساییدند چنان این کلمه را غرید که چهار ستون تن منیر خانوم لرزید!
حس می کرد هرآن ممکن است خانه را روی سرشان ویران کند.
هر لحظه نفس هایش شتاب زه تر و سنگین تر می شد...
چشمانش را خون برداشته بود و رگ های پیشانی اش چنان برجسته شده بودند که انگار داشتن پاره می شدند.
-دختر مجرد؟ اون یه مادره... مادر دختر من...! مگه من مرده باشم بذارم کسی پاشو تو خونه اش بذاره برای خواستگـــاری! تو خونه ای که دختر مـن توش زندگی میکنه!
روی سینه اش می کوبد و همچون کسی که آتش گرفته باشد دور خود می چرخد. منیر خانوم باز هم کم نیاورد.
می دانست دارد با دم شیر بازی می کند. اما مرگ یکبار و شیون هم یکبار... بیشتر و بیشتر مته به خشخاش می گذارد.
-خب... خب باشه... مگه چیه؟ چرا تو بیخودی جوش میاری؟ اتفاقا پسره اینو می دونه و هیچ مشکلی هم با بچه داشتنش نداره.
انگار که به یکباره افسار پاره کرده باشد با تمام توانش نعره می کشد:
-اون مرتیکه به گور هفت جدش خندیده! پاشو بذاره تو اون خونه یا جنازه من از در می ره بیرون یا جنازه اون!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۱4
حاج خانوم با وحشت کمرش کمی خم شد و با قدرت روی ران پایش کوبید و بعد دستش را روی گونه اش کوبید و حرص زد:
-خاک بر سرم زبونتو گاز بگیر محمد امین! صداتو بیار پایین الان همه می ریزن اینجا! چه خبرته؟ رزا میشنوه میترسه بچه ام! آروم بگیر... شیطونو لعنت کن! بیا بگو ببینم دردت چیه خب...!
-درد من چیه؟ تازه میگین درد من چیه؟ درد بی درمون دارم من...! رزا کو؟ لباسشو بپوشین باید بریم!
این را می گوید و تا می خواهد منیر خانوم را دور بزند و به دنبال دخترش برود، حاج خانوم بازویش را می گیرد و با تمام قدرتش می کشد تا مانعش شود.
عصبانی بود و دستان کم توانش یارای مهار کردنش را نداشتند!
-کجا؟ وایسا محمد... چرا اینطوری می کنی؟ وایسا میگمت!
ناگهان برگشت و دهانش را باز کرد و با تمام توانش نعره کشید:
-وایسم چی بشـــه! چی بشــــه؟
منیر خانوم وحشت زده قدمی عقب رفت...
دستش روی قلبش رفت و با تحیر به محمد نگاه می کرد.
محمد یکپارچه می لرزید و بی نفس سینه اش به تقلا افتاده بود. اشک درون چشمش حلقه زده بود و حتی پیش از اینکه آن اشک از چشم خودش سرازیر شود از چشم منیر خانوم چکید.
درد در تمام تنش رسوخ کرده و جانش داشت در می رفت...
-وایسم چی بشه؟ وقتی هیچ وقت هیچکس منو نفهمیده؟ چرا همه فکر می کنن محمد دردش نمیاد؟ وایسم بگی زنی که عاشقشم، زنی که جونم برای یه نگاهش در میره خواستگار داره؟ که جوونه و حق داره خواستگار داشته باشه؟ چون خوشگله؟ چون خوش بر و روئه؟
کف دستانش را با بغض روی چشمانش گذاشت و فشار میداد. انگار کسی داشت چاقو به قلبش می زد.
پشتش به منیر خانوم بود و با درد و صدایی پرسوز و گداز نالید:
-اون عشق منه! اون لعنتی اول زن من بوده... من گند زدم.. من خراب کردم... من نابودش کردم! همین من داره تو حسرت دوباره داشتنش از پا درمیاد...! همین من از شرم گندی که زده جرات نمی کنه برای خواستنش پا جلو بذاره... همین من جونش داره از حلقش بالا میاد با تصور اینکه مال یکی دیگه بشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
حاج خانوم با وحشت کمرش کمی خم شد و با قدرت روی ران پایش کوبید و بعد دستش را روی گونه اش کوبید و حرص زد:
-خاک بر سرم زبونتو گاز بگیر محمد امین! صداتو بیار پایین الان همه می ریزن اینجا! چه خبرته؟ رزا میشنوه میترسه بچه ام! آروم بگیر... شیطونو لعنت کن! بیا بگو ببینم دردت چیه خب...!
-درد من چیه؟ تازه میگین درد من چیه؟ درد بی درمون دارم من...! رزا کو؟ لباسشو بپوشین باید بریم!
این را می گوید و تا می خواهد منیر خانوم را دور بزند و به دنبال دخترش برود، حاج خانوم بازویش را می گیرد و با تمام قدرتش می کشد تا مانعش شود.
عصبانی بود و دستان کم توانش یارای مهار کردنش را نداشتند!
-کجا؟ وایسا محمد... چرا اینطوری می کنی؟ وایسا میگمت!
ناگهان برگشت و دهانش را باز کرد و با تمام توانش نعره کشید:
-وایسم چی بشـــه! چی بشــــه؟
منیر خانوم وحشت زده قدمی عقب رفت...
دستش روی قلبش رفت و با تحیر به محمد نگاه می کرد.
محمد یکپارچه می لرزید و بی نفس سینه اش به تقلا افتاده بود. اشک درون چشمش حلقه زده بود و حتی پیش از اینکه آن اشک از چشم خودش سرازیر شود از چشم منیر خانوم چکید.
درد در تمام تنش رسوخ کرده و جانش داشت در می رفت...
-وایسم چی بشه؟ وقتی هیچ وقت هیچکس منو نفهمیده؟ چرا همه فکر می کنن محمد دردش نمیاد؟ وایسم بگی زنی که عاشقشم، زنی که جونم برای یه نگاهش در میره خواستگار داره؟ که جوونه و حق داره خواستگار داشته باشه؟ چون خوشگله؟ چون خوش بر و روئه؟
کف دستانش را با بغض روی چشمانش گذاشت و فشار میداد. انگار کسی داشت چاقو به قلبش می زد.
پشتش به منیر خانوم بود و با درد و صدایی پرسوز و گداز نالید:
-اون عشق منه! اون لعنتی اول زن من بوده... من گند زدم.. من خراب کردم... من نابودش کردم! همین من داره تو حسرت دوباره داشتنش از پا درمیاد...! همین من از شرم گندی که زده جرات نمی کنه برای خواستنش پا جلو بذاره... همین من جونش داره از حلقش بالا میاد با تصور اینکه مال یکی دیگه بشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۱۶
#
با یاد آوری گریه های شهرزاد وقتی تلاش می کرد تا وجهه محمد را پیش مادرش خوب جلوه دهد، بغضش بیشتر می شود.
-اون دختر محمدو دوست داره! من اینو می دونستم تو چشماش می دیدم. نمی دونی چجور گریه می کرد می گفت محمد مقصر نیست. دلش نبود بره اصلا... می ترسید ما به محمد امین فشار بیاریم یا مواخذه اش کنیم.
جهانگیر خان باز هم در دل به طینت پاک شهرزاد معترف می شود. منیر خانوم وحشت زده لباسش را در چنگ می گیرد و انگار نرس این را دارد تا حرفش را کسی غیر خودشان بشنود، آرام زمزمه می کند:
- اما محمدو دیدی؟ ندیدیش حاجی! من می ترسم... اینی که من دیدم یه سرش جنونه!
هنوز تنش می لرزید. جهانگیر خان دستش را روی شانه اش قرار می دهد.
-خیله خب مگه نمیگی شهرزادم دوستش داره. پس بسپار به خودشون. با هم کنار میان.
نگاهش را به در آشپزخانه می دوزد. انگار که هنوز محمد را در آنجا می بیند که از درد به خود می پیچد...
-دوستش داره اما محمد باید اون حس رو زنده کنه. منم قصدم همین بود. خدا منو ببخشه اگه زیاده روی کردم! خواستم به خودش بیاد! به خاطر خودشون... به خاطر رزا...! خدا کنه اشتباه نکرده باشم حاجی! رزا کجاست؟ بچه ام چیزی نفهمید که؟
جهانگیر خان سرش را در دستانش می گیرد. نگران بود. دلش با محمد رفته بود انگار...
-تا دید سر و صداست خواست بیاد بیرون... محدثه خودشو رسوند و صدای کارتونو زیاد کردیم. سرشو گرم کردیم نیاد...
-خوب کردین... محمد دیوانه شده بود! هیچوقت اینطوری ندیدمش. اینطوری نبینه باباشو.
دوباره گریه را از سر می گیرد و جهانگیر خان نوچی می کشد و آرام دستش را می گیرد.
-آروم باش... طوری نمیشه. حالا که شده دیگه از این به بعدشو خدا به خیر می کنه...! به خدا توکل کن... اون بالایی هیچ بد بنده اشو نمیخواد خانوم!
قوت قلب می داد اما خودش هم دلشوره داشت! محمد را هرگز اینگونه ندیده بود!
انقدر خشمگین و افسار گسیخته...! فقط همان خدا باید به خیر کند...!
***
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#
با یاد آوری گریه های شهرزاد وقتی تلاش می کرد تا وجهه محمد را پیش مادرش خوب جلوه دهد، بغضش بیشتر می شود.
-اون دختر محمدو دوست داره! من اینو می دونستم تو چشماش می دیدم. نمی دونی چجور گریه می کرد می گفت محمد مقصر نیست. دلش نبود بره اصلا... می ترسید ما به محمد امین فشار بیاریم یا مواخذه اش کنیم.
جهانگیر خان باز هم در دل به طینت پاک شهرزاد معترف می شود. منیر خانوم وحشت زده لباسش را در چنگ می گیرد و انگار نرس این را دارد تا حرفش را کسی غیر خودشان بشنود، آرام زمزمه می کند:
- اما محمدو دیدی؟ ندیدیش حاجی! من می ترسم... اینی که من دیدم یه سرش جنونه!
هنوز تنش می لرزید. جهانگیر خان دستش را روی شانه اش قرار می دهد.
-خیله خب مگه نمیگی شهرزادم دوستش داره. پس بسپار به خودشون. با هم کنار میان.
نگاهش را به در آشپزخانه می دوزد. انگار که هنوز محمد را در آنجا می بیند که از درد به خود می پیچد...
-دوستش داره اما محمد باید اون حس رو زنده کنه. منم قصدم همین بود. خدا منو ببخشه اگه زیاده روی کردم! خواستم به خودش بیاد! به خاطر خودشون... به خاطر رزا...! خدا کنه اشتباه نکرده باشم حاجی! رزا کجاست؟ بچه ام چیزی نفهمید که؟
جهانگیر خان سرش را در دستانش می گیرد. نگران بود. دلش با محمد رفته بود انگار...
-تا دید سر و صداست خواست بیاد بیرون... محدثه خودشو رسوند و صدای کارتونو زیاد کردیم. سرشو گرم کردیم نیاد...
-خوب کردین... محمد دیوانه شده بود! هیچوقت اینطوری ندیدمش. اینطوری نبینه باباشو.
دوباره گریه را از سر می گیرد و جهانگیر خان نوچی می کشد و آرام دستش را می گیرد.
-آروم باش... طوری نمیشه. حالا که شده دیگه از این به بعدشو خدا به خیر می کنه...! به خدا توکل کن... اون بالایی هیچ بد بنده اشو نمیخواد خانوم!
قوت قلب می داد اما خودش هم دلشوره داشت! محمد را هرگز اینگونه ندیده بود!
انقدر خشمگین و افسار گسیخته...! فقط همان خدا باید به خیر کند...!
***
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۱۷
#
با خستگی صندلی را کنار پنجره می کشم. پاهایم را درون شکمم جمع می کنم و دستم را دور زانویم می پیچم.
سرم را روی زانویم قرار می دهم و ناخودآگاه قطره اشکی از گوشه ی چشمم می چکد.
تنهایی... خاطرات... گریه!
سمی ترین ترکیب تاریخ می توانند باشند.
و این من بودم که در خودم جمع شده بودم و خودم را در آغوش می گیرم و تلاش می کنم تا دلتنگ نباشم!
شده که دلت تنگ باشد و حتی ندانی که دلتنگ که و چه؟
و این ندانستن بیشتر داغت می کند! حتی نمی دانی کجا دنبال مرحم بگردی!
و من تمام عمرم دنبال خواسته هایم بودم... خوب بلد بودم... یک عمر خوشبختی را جستجو کرده بودم.
درون مشت کوچک دخترکم خوشبختی را یافتم و امروز او را هم نصفه و نیمه داشتم!
صدای زنگ ممتد آیفون مرا به خودم می آورد. با فکر به اینکه شاید رزا بهانه گرفته باشد و او را آورده باشند از جایم می جهم.
تصویر محمد را که می بینم بی دلیل قلبم تند می زند و بلافاصله شاسی را لمس می کنم. دخترم دلتنگی ام را حس کرده بود؟
به پشت می چرخم و ظاهرم را درون آینه نگاه می کنم.
یک تیشرت سفید یقه هفت ساده و یک جین آبی به تن داشتم. موهایم باز دورم ریخته شده بود و وقتی صدای کوبش در پشت سرم را می شنوم می فهمم که دیگر زمانی برای تعویض لباس یا مرتب کردن سر و وضعم نمانده است.
می چرخم و در را که باز می کنم نفسم در سینه ام گره می خورد!
محمد بود اما محمد همیشه نبود! دستم از دستگیره در جدا می شود.
-محمد؟
آنقدر صورتش ملتهب سرخ بود، چشمانش چنان سرخ و خون گرفته بود که قلبم در سینه تکان خورد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#
با خستگی صندلی را کنار پنجره می کشم. پاهایم را درون شکمم جمع می کنم و دستم را دور زانویم می پیچم.
سرم را روی زانویم قرار می دهم و ناخودآگاه قطره اشکی از گوشه ی چشمم می چکد.
تنهایی... خاطرات... گریه!
سمی ترین ترکیب تاریخ می توانند باشند.
و این من بودم که در خودم جمع شده بودم و خودم را در آغوش می گیرم و تلاش می کنم تا دلتنگ نباشم!
شده که دلت تنگ باشد و حتی ندانی که دلتنگ که و چه؟
و این ندانستن بیشتر داغت می کند! حتی نمی دانی کجا دنبال مرحم بگردی!
و من تمام عمرم دنبال خواسته هایم بودم... خوب بلد بودم... یک عمر خوشبختی را جستجو کرده بودم.
درون مشت کوچک دخترکم خوشبختی را یافتم و امروز او را هم نصفه و نیمه داشتم!
صدای زنگ ممتد آیفون مرا به خودم می آورد. با فکر به اینکه شاید رزا بهانه گرفته باشد و او را آورده باشند از جایم می جهم.
تصویر محمد را که می بینم بی دلیل قلبم تند می زند و بلافاصله شاسی را لمس می کنم. دخترم دلتنگی ام را حس کرده بود؟
به پشت می چرخم و ظاهرم را درون آینه نگاه می کنم.
یک تیشرت سفید یقه هفت ساده و یک جین آبی به تن داشتم. موهایم باز دورم ریخته شده بود و وقتی صدای کوبش در پشت سرم را می شنوم می فهمم که دیگر زمانی برای تعویض لباس یا مرتب کردن سر و وضعم نمانده است.
می چرخم و در را که باز می کنم نفسم در سینه ام گره می خورد!
محمد بود اما محمد همیشه نبود! دستم از دستگیره در جدا می شود.
-محمد؟
آنقدر صورتش ملتهب سرخ بود، چشمانش چنان سرخ و خون گرفته بود که قلبم در سینه تکان خورد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۱۸
نیم قدم بینمان را طی کردم و بعد زیر پاهایم را انگار کشیدند. هر دو دستم روی سینه اش فرود آمد و پیراهنش را در مشتم گره کردم تا تعادل بگیرم.
-رزا؟
تا اسم رزا را آوردم انگار که خنجری در قلبش فرو کردم صورتش از درد در هم شد.
تمام رگ های صورتش برجسته تر شدند و انگار که قلب مرا داشتند از سینه ام بیرون می کشیدند.
به یکباره قدمی داخل می شود و من قدمی به عقب رانده می شوم. دستش را به پشت در قلاب می کند و در با کوبشی سنگین بسته شد.
نفس نفس زنان انگار که مسافت زیادی را دویده باشد روی پیشانی اش دانه های عرق نشسته بود. کنارم زد و از بغلم داخل شد.
چرا جوابم را نمی داد؟ دخترم را چرا نیاورده بود؟
قدم هایم را بی رمق جلو می برم و مشت هایم را درسینه ام جمع می کنم.
از وحشت داشتم پس می افتادم و لعنت به او چرا جوابم را نمی داد؟
-محمد با توام.... رزا کو؟ دخترم کو؟
چانه ام از شدت بغض می لرزید و سراپا گوش بودم تا یک کلام از او جوابم را بشنوم!
به محض تمام شدن حرفم ناگهانی قدم های بینمان را طی می کند و هر دو بازویم را در دستانش می گیرد و همزمان با اشکی که از چشمش می چکد می نالد:
-محض رضای خدا! من دارم می میرم... قلبم داره وایمیسته! رزا؟ فقط رزا؟ منو نمی بینی؟ چرا منو نمی بینی؟ چرا منو نمی بینی شهرزاد؟
وا رفته به اشک چشمش خیره می شوم و چرا نمی فهمیدمش؟ این چه دردی بود که به جانش افتاده و این چنین می لرزد؟ چرا نمی گفت رزای من صحیح و سالم در خانه شان است؟
-محمد؟
تمام التماسم را در نگاهم ریختم... کف دستانم را بالا می آورد و روی سینه اش می گذارم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
نیم قدم بینمان را طی کردم و بعد زیر پاهایم را انگار کشیدند. هر دو دستم روی سینه اش فرود آمد و پیراهنش را در مشتم گره کردم تا تعادل بگیرم.
-رزا؟
تا اسم رزا را آوردم انگار که خنجری در قلبش فرو کردم صورتش از درد در هم شد.
تمام رگ های صورتش برجسته تر شدند و انگار که قلب مرا داشتند از سینه ام بیرون می کشیدند.
به یکباره قدمی داخل می شود و من قدمی به عقب رانده می شوم. دستش را به پشت در قلاب می کند و در با کوبشی سنگین بسته شد.
نفس نفس زنان انگار که مسافت زیادی را دویده باشد روی پیشانی اش دانه های عرق نشسته بود. کنارم زد و از بغلم داخل شد.
چرا جوابم را نمی داد؟ دخترم را چرا نیاورده بود؟
قدم هایم را بی رمق جلو می برم و مشت هایم را درسینه ام جمع می کنم.
از وحشت داشتم پس می افتادم و لعنت به او چرا جوابم را نمی داد؟
-محمد با توام.... رزا کو؟ دخترم کو؟
چانه ام از شدت بغض می لرزید و سراپا گوش بودم تا یک کلام از او جوابم را بشنوم!
به محض تمام شدن حرفم ناگهانی قدم های بینمان را طی می کند و هر دو بازویم را در دستانش می گیرد و همزمان با اشکی که از چشمش می چکد می نالد:
-محض رضای خدا! من دارم می میرم... قلبم داره وایمیسته! رزا؟ فقط رزا؟ منو نمی بینی؟ چرا منو نمی بینی؟ چرا منو نمی بینی شهرزاد؟
وا رفته به اشک چشمش خیره می شوم و چرا نمی فهمیدمش؟ این چه دردی بود که به جانش افتاده و این چنین می لرزد؟ چرا نمی گفت رزای من صحیح و سالم در خانه شان است؟
-محمد؟
تمام التماسم را در نگاهم ریختم... کف دستانم را بالا می آورد و روی سینه اش می گذارم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#نیایش_شبانگاهی
💫دلبرا !
آگاهیام را روز افزون کن ،
چرا که هر اشتباهی، از نداشتن آگاهیست ....
عشقی روزیام کن که بی قید و بی شرط ...
بتوانم افرادی را که نمیپسندم را هم دوست بدارم و آنها را بپذیرم ،
نه اینکه سر ناسازگاری داشته باشم.
💫ای مهربانترین !
نیاید روزی که تلنگرهای مهربانانه ات بیدارم نسازد ، مرا در هر دم و بازدم همراه باش ...
من به رحمتت بسیار امیدوارم...
برکتت را روزی من کن ،
من چیزی که از آن تو نباشد نمیخواهم
@kadbanoiranii
💫دلبرا !
آگاهیام را روز افزون کن ،
چرا که هر اشتباهی، از نداشتن آگاهیست ....
عشقی روزیام کن که بی قید و بی شرط ...
بتوانم افرادی را که نمیپسندم را هم دوست بدارم و آنها را بپذیرم ،
نه اینکه سر ناسازگاری داشته باشم.
💫ای مهربانترین !
نیاید روزی که تلنگرهای مهربانانه ات بیدارم نسازد ، مرا در هر دم و بازدم همراه باش ...
من به رحمتت بسیار امیدوارم...
برکتت را روزی من کن ،
من چیزی که از آن تو نباشد نمیخواهم
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💚✨پــــروردگــــارا!
🤍✨جهانیان به شوق تو در این
💚✨پگاه زیبا ،چشم می گشایند
🤍✨و سبحان الله می گویند.
💚✨با توکل به اسم اعظمت﷽
🤍✨روزمان را آغاز میکنیم
💚✨خــــدایــــا!!
🤍✨امروز چشم و زبان ما را
💚✨به خیر و نیکی بگشا
🤍✨آمــیــــن...
💚✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
🤍✨الـــهــی بــه امــیــد تـــو
@kadbanoiranii
🤍✨جهانیان به شوق تو در این
💚✨پگاه زیبا ،چشم می گشایند
🤍✨و سبحان الله می گویند.
💚✨با توکل به اسم اعظمت﷽
🤍✨روزمان را آغاز میکنیم
💚✨خــــدایــــا!!
🤍✨امروز چشم و زبان ما را
💚✨به خیر و نیکی بگشا
🤍✨آمــیــــن...
💚✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
🤍✨الـــهــی بــه امــیــد تـــو
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چوب_شور_پرتغال
🔸طرز تهیه:
1. ابتدا پوست پرتقال را به صورت نازک و با عرض 2 تا 3 میلی متر برش بزنید.
2. آب و شکر را به نسبت مساوی در یک قابلمه بریزید و روی حرارت ملایم قرار دهید تا شکر کاملاً حل شود.
3. پوست پرتقال را به شربت اضافه کنید و اجازه دهید حدود 20 دقیقه روی حرارت ملایم بپزد.
4. پس از 20 دقیقه، پوست پرتقال را از شربت خارج کنید و دور یک نی بپیچید.
5. چیپس های پرتقال را در یک سینی قرار دهید و اجازه دهید یک روز در دمای اتاق بماند تا کاملاً خشک شود.
به همین سادگی چوب شور پرتقالی شما اماده میشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
🔸طرز تهیه:
1. ابتدا پوست پرتقال را به صورت نازک و با عرض 2 تا 3 میلی متر برش بزنید.
2. آب و شکر را به نسبت مساوی در یک قابلمه بریزید و روی حرارت ملایم قرار دهید تا شکر کاملاً حل شود.
3. پوست پرتقال را به شربت اضافه کنید و اجازه دهید حدود 20 دقیقه روی حرارت ملایم بپزد.
4. پس از 20 دقیقه، پوست پرتقال را از شربت خارج کنید و دور یک نی بپیچید.
5. چیپس های پرتقال را در یک سینی قرار دهید و اجازه دهید یک روز در دمای اتاق بماند تا کاملاً خشک شود.
به همین سادگی چوب شور پرتقالی شما اماده میشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#شیرینی_تر_یلدا
خانم ملکه جعفری
شيريني تر كيلويي ٣٠٠ خودت تو خونه با نصف قيمت درست كن ❤️
كيك خوش بافت خوشمزه پنبه ايي عالي❤️
مواد لازم:
تخم مرغ ٦ عدد
شكر ٢٠٠ گرم
ارد ١٨٥ گرم
شير ٤٠ گرم
روغن مايع ٤٠ گرم
بكنيگ پودر ١/٥ ق چ
وانيل ١/٥ ق چ
سايز قالب ٣٠ در٢٠
خامه قنادي يك شصت گرم
بريلو قرمز و بي رنگ به مقدار لازم
من بريلو بي رنگ خريدم رنگ سبز بهش زدم واسه سبز استفاده كردم
قاطي بريلو اب نزنيد
شكلات چيپسي مقداري❤️
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
خانم ملکه جعفری
شيريني تر كيلويي ٣٠٠ خودت تو خونه با نصف قيمت درست كن ❤️
كيك خوش بافت خوشمزه پنبه ايي عالي❤️
مواد لازم:
تخم مرغ ٦ عدد
شكر ٢٠٠ گرم
ارد ١٨٥ گرم
شير ٤٠ گرم
روغن مايع ٤٠ گرم
بكنيگ پودر ١/٥ ق چ
وانيل ١/٥ ق چ
سايز قالب ٣٠ در٢٠
خامه قنادي يك شصت گرم
بريلو قرمز و بي رنگ به مقدار لازم
من بريلو بي رنگ خريدم رنگ سبز بهش زدم واسه سبز استفاده كردم
قاطي بريلو اب نزنيد
شكلات چيپسي مقداري❤️
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#دسر_فوری_یلدایی
#یلدا
#دسر_یلدایی
#دسر
دسر فوری یلدایی
با سه قلم مواد
اگه نظر من باشه تنها دسری که حاضرم بخاطرش چاق بشن 😎پاناکوتائه هم وانیلی هم زعفرانی 👀جفتش عزیز دلن
اما چون درخواست داشتین دسر ارزون بدون درد سر قالب این به ذهنم رسید
برای شش شات یک بسته ژله یک و نیم بسته بیسکویت پتیبور و دو لیوان یا ۴ اسکوپ بستنی
روش کار هم ساده اس یک بسته ژله را با یک لیوان ابجوش ترکیب کنید روی بخار هم برنید تا کاملا یک دست بشه
همیشه تو هر دسری برای حل کردن ژله با هر میزان آب این کارو انجام بدید بستنی و پودر بیسکویت رو اضافه کنید و مواد رو با کمک مخلوط کن یا بلندر کاملا ترکیب کنید
نصف بسته بیسکویت رو هم پودر کنید کف شات ها بریزید
و دسر را روش بریزید
میتونید لایه آخر رو هم با ژله انار و دونه های انار درست کنید
بخوام بگم وای چه قدر خوشمزه بود 😎هرگز به پای ،دسر محبوب من نمیرسه اما برای ایده یلدا چیز خوبی بود همه خوردن بدشونم نیومد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری حرام است
#یلدا
#دسر_یلدایی
#دسر
دسر فوری یلدایی
با سه قلم مواد
اگه نظر من باشه تنها دسری که حاضرم بخاطرش چاق بشن 😎پاناکوتائه هم وانیلی هم زعفرانی 👀جفتش عزیز دلن
اما چون درخواست داشتین دسر ارزون بدون درد سر قالب این به ذهنم رسید
برای شش شات یک بسته ژله یک و نیم بسته بیسکویت پتیبور و دو لیوان یا ۴ اسکوپ بستنی
روش کار هم ساده اس یک بسته ژله را با یک لیوان ابجوش ترکیب کنید روی بخار هم برنید تا کاملا یک دست بشه
همیشه تو هر دسری برای حل کردن ژله با هر میزان آب این کارو انجام بدید بستنی و پودر بیسکویت رو اضافه کنید و مواد رو با کمک مخلوط کن یا بلندر کاملا ترکیب کنید
نصف بسته بیسکویت رو هم پودر کنید کف شات ها بریزید
و دسر را روش بریزید
میتونید لایه آخر رو هم با ژله انار و دونه های انار درست کنید
بخوام بگم وای چه قدر خوشمزه بود 😎هرگز به پای ،دسر محبوب من نمیرسه اما برای ایده یلدا چیز خوبی بود همه خوردن بدشونم نیومد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری حرام است
#کیک_کدو_حلوایی
خانم مریم دایم الحضور
سلام به روی ماهتون
وقتتون بخیروشادی 🥰
طرز تهیه این کیک متفاوت تر از کیکهای دیگست این کیک به روش sanding درست شده. و بهتره در قالبهای ارتفاع کوتاه درست بشه
ًوکیک بعداز پخت ارتفاعش کم باشه. تا بافت پوک و نرمی راداشته باشد
موادلازم کیک 👇👇
۱-آرد قنادی ۱۸۰ گرم
۲-کره ۸۵گرم (از ۵ دقیقه قبل از یخچال خارج کنید. کره باید کمی خنک و سرد باشد )
۳-دارچین یک ق مربا خوری
۴-شکردانه ریز ۲۰۰گرم
۵-جوش شیرین. ۱/۲ ق چایخوری. ( در این کیک جوش شیرین را حذف نکنید چون اغلب کیک های میوه ای مثل کدوحلوایی. سنگین هستند
جوش شیرین کمک میکنه به بافت نرم و پوک این کیک )
۶-بیکینگ پودر یک ق چایخوری سرصاف استاندارد
۷-پوره کدو حلوایی بدون آب. ۲۱۲گرم(کدوحلوایی را بخار پز کنید و پوره کنید در صافی بریزید. که اگر آب اضافی دارد کاملا گرفته شود سپس وزن کنید )
۸-شیر۶۰ میلی لیتر (گرم )
۹-روغن مایع. ۳۰گرم
۱۰-تخم مرغ دوعدد با احتساب پوست ۱۰۰گرم
۱۱-نمک ۱/۸ ق چایخوری
۱۲-وانیل ۱/۴ ق چایخوری
دمای فر👇👇
فررا از نیم ساعت قبل در دمای ۱۸۰درجه سانتیگراد گرم کنید
طبقه وسط. به مدت تقریبی ۴۵ تا ۵۵دقیقه
سایز قالب 👇👇
قالب گرد ۲۳ سانتیمتر
چرب و آرد پاشی شده یا با ارده چرب کنید
یا قالبهای لوف تکنفره( با ارتفاع کم )
در هر قالبی که درست میکنید ۲/۳ قالب را پر کنید و ۱/۳ برای پف کردن خالی بذارید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
خانم مریم دایم الحضور
سلام به روی ماهتون
وقتتون بخیروشادی 🥰
طرز تهیه این کیک متفاوت تر از کیکهای دیگست این کیک به روش sanding درست شده. و بهتره در قالبهای ارتفاع کوتاه درست بشه
ًوکیک بعداز پخت ارتفاعش کم باشه. تا بافت پوک و نرمی راداشته باشد
موادلازم کیک 👇👇
۱-آرد قنادی ۱۸۰ گرم
۲-کره ۸۵گرم (از ۵ دقیقه قبل از یخچال خارج کنید. کره باید کمی خنک و سرد باشد )
۳-دارچین یک ق مربا خوری
۴-شکردانه ریز ۲۰۰گرم
۵-جوش شیرین. ۱/۲ ق چایخوری. ( در این کیک جوش شیرین را حذف نکنید چون اغلب کیک های میوه ای مثل کدوحلوایی. سنگین هستند
جوش شیرین کمک میکنه به بافت نرم و پوک این کیک )
۶-بیکینگ پودر یک ق چایخوری سرصاف استاندارد
۷-پوره کدو حلوایی بدون آب. ۲۱۲گرم(کدوحلوایی را بخار پز کنید و پوره کنید در صافی بریزید. که اگر آب اضافی دارد کاملا گرفته شود سپس وزن کنید )
۸-شیر۶۰ میلی لیتر (گرم )
۹-روغن مایع. ۳۰گرم
۱۰-تخم مرغ دوعدد با احتساب پوست ۱۰۰گرم
۱۱-نمک ۱/۸ ق چایخوری
۱۲-وانیل ۱/۴ ق چایخوری
دمای فر👇👇
فررا از نیم ساعت قبل در دمای ۱۸۰درجه سانتیگراد گرم کنید
طبقه وسط. به مدت تقریبی ۴۵ تا ۵۵دقیقه
سایز قالب 👇👇
قالب گرد ۲۳ سانتیمتر
چرب و آرد پاشی شده یا با ارده چرب کنید
یا قالبهای لوف تکنفره( با ارتفاع کم )
در هر قالبی که درست میکنید ۲/۳ قالب را پر کنید و ۱/۳ برای پف کردن خالی بذارید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_کدو_حلوایی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#کیک_کدو_حلوایی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یه کرم پنیری مقاوم درمحیط وراحت وخوش طعم😋😍
بریم که درستش کنید😘
#کرم_پنیری
موادلازم:خامه فرم گرفته۱۰۰گرم،کرمفیل شیر یا وانیل ۱۰۰گرم،پنیر خامه ای همدما ونرم۱۰۰ گرم
🔴🔴نکات مهم🔴🔴👇👇
🚫میتونید از انواع رنگهام دراین کرم استفاده کنید
🚫این کرم تا۵روز دریخچالم قابل نگهداری هست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
بریم که درستش کنید😘
#کرم_پنیری
موادلازم:خامه فرم گرفته۱۰۰گرم،کرمفیل شیر یا وانیل ۱۰۰گرم،پنیر خامه ای همدما ونرم۱۰۰ گرم
🔴🔴نکات مهم🔴🔴👇👇
🚫میتونید از انواع رنگهام دراین کرم استفاده کنید
🚫این کرم تا۵روز دریخچالم قابل نگهداری هست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خرمالو اگه کیک بشه چی میشه به نظرت؟
اولش که کیک خرمالو رو درست کردم فکر نمیکردم این همه خوشمزه بشه😋🤩
عطر و طعم دارچین و تکه های خرمالو و مغزی گردو که تموم کننده داستانه
یلدا داره نزدیک میشه و از این آموزش برای خوشمزه تر شدن سفره یلداتون استفاده کنین
پس همین الان سیو.ش کن که گم نشه
#کیک_خرمالو خانم مهسا رحیمی
مواد لازم
ارد ۱۳۰ گرم
پوره خرمالو. ۱۷۰ گرم
کره اب شده. ۲۵ گرم
شکر ۷۰ گرم
شکر قهوه ای ۵۰ گرم
تخم مرغ. ۱ عدد
وانیل. کمی
نمک ۱/۴ ق.چ
دارچین. ۱/۲ ق.چ
بکینگ پودر ۱/۲ق.چ
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
اولش که کیک خرمالو رو درست کردم فکر نمیکردم این همه خوشمزه بشه😋🤩
عطر و طعم دارچین و تکه های خرمالو و مغزی گردو که تموم کننده داستانه
یلدا داره نزدیک میشه و از این آموزش برای خوشمزه تر شدن سفره یلداتون استفاده کنین
پس همین الان سیو.ش کن که گم نشه
#کیک_خرمالو خانم مهسا رحیمی
مواد لازم
ارد ۱۳۰ گرم
پوره خرمالو. ۱۷۰ گرم
کره اب شده. ۲۵ گرم
شکر ۷۰ گرم
شکر قهوه ای ۵۰ گرم
تخم مرغ. ۱ عدد
وانیل. کمی
نمک ۱/۴ ق.چ
دارچین. ۱/۲ ق.چ
بکینگ پودر ۱/۲ق.چ
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر