کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29K videos
95 files
43.3K links
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#تزیین_برنج_مجلسی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#آموزش_اسنک_لقمه_ای

نان لواش تازه و نرم : ۸ تکه
گوشت چرخکرده : ۲۰۰ گرم
فلفل دلمه : ۲ عدد متوسط
قارچ : ۲۰۰ گرم
ذرت : ۲۰۰ گرم
فلفل و نمک و زردچوبه : به میزان لازم
پنیر پیتزا : ۵۰۰ گرم
سس کچاپ: ۵ ق غ

اول از همه باید مواد میانی رو درست کنیم ، اول گوشت چرخ کرده رو همراه کمی فلفل تفت دادم و رنگ گوشت که عوض شد قارچ رو اضافه میکنیم و بعد هم فلفل دلمه و نمک و زردچوبه و ذرتو باهم تفت میدیم ، من ۱ ق رب گوجه هم زدم

نون لواش رو میذاریم و کمی از مواد داخلش میریزیم و پنیر پیتزا هم میریزیم روش و لقمه میکنیم و داخل تابه میچینیم و سطح لقمه ها رو با سس کچاپ روما میکنیم و در آخرم پنیر پیتزا میریزیم روش و در تابه رو میذاریم و روی شعله ملایم به مدت ۱۵ الی ۲۰ دقیقه قرار میدیم تا پنیر پیتزا آب بشه
اگه دوست داشته باشید داخل فر هم میتونید درست کنید
چه در تابه چه در فر در حدی قرار بدید که پنیر آب بشه اگه حرارت زیاد باشه یا زیاد بمونه نون خیلی خشک میشه
به جای گوشت چرخکرده میتونید از سوسیس ، کالباس ، مرغ ریش ریش شده و یا اصلا گیاهی درست کنید.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇
🍎 استفاده از سرکه سيب يكي از راه‌های موثر برای رفع #سیاهی زانو و آرنج است.

👈مواد اسیدی موجود در سرکه سیب باعث شده این ماده به عامل سفید کننده‌ی موثری تبدیل شود که می‌تواند بخش‌های تیره‌ی پوست را لایه برداری و پوست تیره را روشن کند.

🍏سرکه سیب را با آب رقیق کنید. يك تکه پنبه‌ را به آن آغشته و روی پوست تیره‌ی آرنج و زانوی‌تان بمالید.
حدود ۱۵ دقیقه روی پوست‌تان بماند.
در طول یک هفته، سه بار تکرار کنید.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#مربای_تمشک

مواد لازم مربای تمشک :

مواد لازم:

تمشک یک کیلو
شکر یک کیلو

طرز تهیه مربا تمشک :

برای شستن تمشک ها بهتر است در ظرف بزرگی آب سرد بریزید. سپس تمشک ها را در آن بریزید و ظرف را کمی حرکت دهید تا خاک آنها گرفته شد. این کار را دو یا سه بار انجام دهیدتا بدین طریق خاک آنها گرفته شود.
تمشک را در صافی ریخته تا آب اضافی آن کشیده شود. تمشک ها را همراه با شکر در قابلمه بریزید و چند ساعتی در جای خنک بگذارید. سپس آن را روی حرارت یکنواخت اجاق قرار دهید تا بجوشد. بعد از 20 دقیقه جوشیدن به شکل ژله در می آید. یک یا دو بار مربا را به آرامی هم بزنید تا ته نگیرد. ظرف مربا را از روی حرارت بردارید تا سرد شود. سپس آن را در شیشه بریزید.

خواص تمشک :
جوشانده ۲۰ تا ۵۰ گرم گل تمشک یا برگ تمشک در یک لیتر آب برای درمان ترشحات زنانگی، خونریزی در فواصل قاعدگی ، اخلاط خونی، وجود خون در ادرار، گریپ، گرفتگی صدا، آب آوردن نسوج و بیماری های پوستی اثر شفا بخش دارد. جوشانده را بعد از هر وعده ی غذا یک استکان می خورند.
امیدواریم با تهیه این مربای تمشک خوشمزه، لذت کافی را برده باشید
نـوش جان


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#مربا_تمشک


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت157 رمان پارادوکس با صدای مهماندار کمربندامونو بستیم و اماده فرود شدیم. خیلی طول نکشید که تیممون از هواپیما پیاده شدن و بعد از انجام کارای معمولی از فرودگاه خارج شدیم. سحر نزدیک تر اومد و رو به حامی گفت: _ حامی باید لباسامونو عوض کنیم. _ الان میرسیم…
#پارت158
رمان پارادوکس


سحر با لحن هشدار آمیزی صداش زد:
_حامی؟
_ باشه بابا  حالا نمیخواد با صدات کتکم بزنی. بریم زودتر باید به کارامون برسیم.
دیگه تارسیدن به مقصد کسی حرفی نزد. درست چند دقیقه بعد ماشین جلوی یه هتل وایساد. همه پیاده شدیم. با بهت به ساختمون محشر رو به روم خیره شدم. تو عمرم هتلی به این قشنگی ندیده بودم. نمیدونم چقدر محو اون ساختمون بودم که استینم کشیده شد. سر که برگردوندم دیدم هیچکس نیست و فقط حامی کنارم ایستاده. با اخم بهش  گفتم:
_ چیه؟
دستشو به چونش زد و با حالت متفکری گفت:
_ حق داری ساختمون محشریه. یکی از بهترین هتل های ترکیه اس.
بی توجه اومدم از کنارش رد شم که دوباره استینمو کشید. عصبی  دستمو کشیدمو گفتم:
_ انقدر به من دست نزن.
خودشو سمتم کشید و پر حرص گفت:
_ چته تو؟
انگشتمو گرفتم سمتشو شمرده شمرده گفتم:
_از من فاصله بگیر.. میفهمی؟ به من نزدیک نشو.
_ توام اینو بفهم. من نمیخوام بهت نزدیک شم. ولی کارمون باعث شده که باهم کنار بیایم. بخاطر سهل انگاریای تو کارمندای من یه جورایی فهمیدن که یه چیزی بین  ما هست.
عصبی تر داد زدم:
_ بین من و تو هیچی نیست.
_ مشکل که هست؟؟
_ دست از سر  من بردار.
دست به سینه زل زد بهم گفت:
_ اگه هرکسی از موضوع خبردار شه کسی که ابروش میره تویی. برای من هیچ فرقی نداره. پس مواظب رفتارات با من باش.
دندونامو روهم سابیدم و با کینه گفتم:
_ امیدوارم بمیری..
برخلاف تصورم بجای اینکه عصبی بشه لبخندی زد و گفت:
_ امیدوار باش.

🍃  @kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت158 رمان پارادوکس سحر با لحن هشدار آمیزی صداش زد: _حامی؟ _ باشه بابا  حالا نمیخواد با صدات کتکم بزنی. بریم زودتر باید به کارامون برسیم. دیگه تارسیدن به مقصد کسی حرفی نزد. درست چند دقیقه بعد ماشین جلوی یه هتل وایساد. همه پیاده شدیم. با بهت به ساختمون…
#پارت159
رمان پارادوکس


عصبی ازش رو برگردوندم و سمت ورودی هتل رفتم. چشم گردوندم که دیدم بقیه تو لابی منتظرن که سحر با کارت ها بیاد. به سمتشون رفتمو بین ملیکا و پگاه قرار گرفتمو به زور لبخند زدم. دیگه نمیخواستم شرایطی پیش بیاد که باهاش تنها بشم. چند لحظه بعد سحر اومد و کارت اتاق هرکسو بهش داد. بعد سمتم اومد و یه کارت جلوم گرفتو گفت:
_اینم  اتاق شما خانوم خوشگله.
_ مرسی عزیزم.
لبخندی بهم زد و بعد رو به جمع گفت:
_ بچه ها برید استراحت کنید. برای شام صداتون میکنم.
هرکس باچمدونش سمت اسانسور رفت. نگاهی به کارت تو دستم انداختم.  چیز زیادی از نوشته های روش سر در نیاوردم فقط همین قدر فهمیدم که طبقه ی نهم این هتل اتاق شماره 471برای منه. دکمه اسانسور و زدم و رفتم بالا.  وقتی درش باز شد نگاهم به راهر طویلی کشید شد که جلوی روم قرار داشت. واردش شدم و دنبال اتاقم گشتم.  تک به تک شروع کردم به خوندن شماره ها تا بالاخره بعد از دیدن شماره مورد نظر کارت و  کشیدمو در با صدای تیکی باز شد.
دسته چمدونمو کشیدمو وارد شدم. نگاهم به اتاق که خورد دهنم از تعجب باز موند. اینجا واقعا هتله؟؟؟ تاحالا اینهمه امکانات و شیک بودن یک جا ندیده بودم. دکمه های مانتومو باز کردمو و شالمم از سرم کشیدم. چمدون و گوشه اتاق گذاشتم و رو تخت نشستم. تو حالت نشسته به پشت دراز کشیدم. مثل پنبه نرم بود. تو دلم شروع کردم به خندیدن. جای پروانه خالی. الان اگه بود میگفت:
_ اینا دارن اینجا زندگی میکنن. ما داریم هزینه زندگی تو نیویورک و میدیم ولی با کیفیت شعب ابی طالب سر میکنیم.
بلندتر زدم زیر خنده و تو تخت چرخیدم.
از جام پاشدم و بعد عوض کردن لباسام با لباس راحتی دوباره پریدم تو تخت. موهامو باز کردمو زل زدم به سقف. جدا از بخش تحمل ناپذیر حامی، بقیه زندگیم داشت خوب پیش میرفت.کاری که برای انجام دادن نداشتم. حتی نمیدونستم حضورم تو این سفر بابت چی بود. چشام بستم و بی توجه به هر فکری سعی کردم بخوابم.

🍃  @kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت159 رمان پارادوکس عصبی ازش رو برگردوندم و سمت ورودی هتل رفتم. چشم گردوندم که دیدم بقیه تو لابی منتظرن که سحر با کارت ها بیاد. به سمتشون رفتمو بین ملیکا و پگاه قرار گرفتمو به زور لبخند زدم. دیگه نمیخواستم شرایطی پیش بیاد که باهاش تنها بشم. چند لحظه بعد…
#پارت160
رمان پارادوکس


با صدایی که تو گوشم میپیچید چشامو باز کردم. گیج به اتاقی که توش بودم نگاه میکردم. هنوز تو حالت خواب و بیداری بودم که دوباره صدا اومد. دقت که کردم دیدم صدای دره. خواب الود از جام پاشدم و همونجور که  سرمو میخاروندم سمت در رفتم.  بازش  کردم و  تکیه دارم به چارچوبش. خمیازه ای کشیدم و  بدون اینکه متوجه بشم طرف مقابلم کیه گفتم:
_ هوم.
صدای ریز خنده ای مجبورم کرد سرمو بلند کنم. با دیدن حامی که  جلوم وایساده بود اخمی کردمو گفتم:
_فرمایش؟
درحالیکه سعی میکرد خندشو کنترل کنه گفت:
_ اومدم صدات کنم. برای شام. ولی انگار بدموقع اومدم.
با حالت خمار  از خواب زل زدم بهش و گفتم:
_ باشه میام.
بعد اومدم برم تو اتاق که با خنده  گفت:
_ یه وقت اینجوری نیای پایین.
دوباره اخمو برگشتم سمتشو  گفتم:
_ چجوری؟
خندشو به زور قورت داد و گفت:
_ هیچی هیچی. من رفتم  اماده شدی بیا.
و دوره سرتاپامو برانداز کرد و پخ زد زیر خنده. عصبی از خنده های الکیش درو محکم تو صورتش کوبیدم و برگشتم تو اتاق. همونجوری شروع کردم به غرغر کردن:
_ مرتیکه بیشعور. الدنگ. معلوم نیست به چی اونجوری میخندید. عوضی  انگار من همسنشم که پیش من میزنه زیر خنده..
داشتم به غرغرام ادامه میدادم که یهو با دیدن دختر ژولیده ی تو اینه قدی رو به روم ترسیده جیغ کشیدم.
مات و مبهوت زل زدم به خودم. وای خدای من. این من بودم؟ با همین وضع جلوی اون عوضی رفتم؟ نگاهی به موهای کاملا بهم ریخته و قمر در عقربم انداختم. لبمو گاز گرفتم و رفتم پایین.  دکمه های بالای لباسم بالا پایین بسته شده بود. گوشه لباسم از پهلو بالا رفته بود و یه لنگ شلوارمم همینطور. از خجالت چشامو رو هم گذاشتم و زیر لب گفتم:
_ خدا مرگم بده. ابروم رفت. حالا همش با این وضع امروزم دستم میندازه.

🍃  @kadbanoiranii
Goftam Ghaboole
Ava Bahram
#آوا بهرام

#گفتم قبوله #احساسی

روز و شبتان خوش.

هدیه شبانه

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
🌙پـرودگـارا🤲
امشب از تو میخواهم

🌙دلهایمان
راچون آب روشن

🌙زندگیمان را
چون گرمای آتش دلچسب

🌙وجودمان را
چون ماه آسمان آرام

🌙و روزگارمان را
چون نگاهت زیبا کن

🌙شبتون بخیر🌙

@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃🌸به نام دوست
🍃🌸گشاییــم
🍃🌸دفتر دل را
🍃🌸به فر عشــق
🍃🌸فروزان کنیـم
🍃🌸محفــل را
🍃🌸به نام خـدای
🍃🌸حسابگر،حسابساز
🍃🌸حسابــرس وحسابــدار
🍃🌸زمین و آســمان

🍃🌸بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
🍃🌸الــهـــی بــه امــیــد تـــو
.

@kadbanoiranii
FREELOVE2
ای جان
#میلاد قربانی

#ای جان

هدیه صبحگاه

شاد باش و شادی ات را باب ڪن

اخم را در چھــره ها ڪمیاب ڪن

آنقــدر با مردمان خوش باش ڪہ

غصہ را در ذهنِ مردم خواب ڪن


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#سکه_داماد

آموزش عالی از دوست خوبمون استاد الهام عزیز 😍


مواد لازم :

ارد نخودچی۱۲۰گرم
شکلات (سفید ,شیری,کارات)۱۱۰گرم
روغن مایع یک قاشق
کره۳۰گرم
پودر نسکافه و دارچین در صورت دلخواه
شکلات همراه روغن مایه را بن ماری کنید بزارید کنار دست
ارد نخودچی را داخل تابه بریزید با حرارت ملایم تفت بدید در حد پنج دقیقه تا فقط بوی خوش ارد به مشام برسه و تغییر رنگ ندهد سپس کره را اضافه کنید هم بزنید تا ذوب شد شکلات را اضافه کنید و حرارت رو خاموش کنید با لیسک اونقدر هم بزنید تا مانند فیلم یکدست شود
سپس در قالب بریزید یک فندق یا گردو‌یا پسته یا بادام به دلخواه درون آن قرار دهید و باز از مواد روی مغز بریزید تا قالب پر شود سپس با چند ضربه محکم به میز کاری میکنیم تا هوای اضافه بین مواد نباشد و یکدست شودبعد از اون به مدت ده تا پانزده دقیقه در یخچال با پنج دقیقه در فریزر بگذارید تا سفت شود و راحت از قالب خارج کنید و روی ان را به دلخواه تزیین کنید و بعد از مدتی که در محیط ماند میتوانید نوش جان کنید


🌺 رنگ این شیرینی و مقدارشیرینیش بستگی به مدل شکلاتی که استفاده میکنید داره و نیازی به پودر قند ندارد چون شیرینی شکلات کافیست در صورتی که شکلات سفید استفاده کردید حتما از کمی نسکافه استفاده کنید خیلی عالی میشه

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
سکه داماد

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#سکه_داماد

پارت اول


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#سکه_داماد

پارت دوم

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم آموزشی

#سکه_داماد

پارت سوم

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
اینا با شکلات سفید و دارچین درست شده

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
اینا به ترتیب با شکلات نسکافه ای شکلات تلخ شکلات شیری و شکلات سفید

🌺اینا پایه ثابت شیرینی عیدمون بود

😋😋 شما میتونید تا چهل گرم شکلات اضافه تر بریزید دوستان


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
توضیح بالا رو هم گوش کنید👆👆👆

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG