#نان_شکلاتی
مواد لازم:
شیر گرم ۱۳۰ گ
خمیر مایه ۶ گ
شکر ۳۰ گ
نمک ۶ گ
تخم مرغ ۱ ع
آرد ۳۰۰ تا ۳۳۰ گرم بسته به نوع آرد و اندازه تخم مرغ
کره نرم ۵۰ گرم
برای لای خمیر کرم کاکائو فندقی
در صورت تمایل گردوی خرد شده
طرز تهیه:
شیر و خمیر مایه رو مخلوط کنید شکر و نمک رو اضافه و مخلوط کنید تخم مرغ رو اضافه و مخلوط کنید بیشتر آرد رو اضافه کنید کمی کنار بذارید مخلوط کنید تا خمیر جمع بشه اگه خمیر شل بود باقی آرد رو اضافه کنید خمیر رو کمی ورز بدین بعد کره رو اضافه کرده ورز بدین تا کاملا جذب خمیر بشه به شکلی که در ابتدای ویدئو نشون دادم خمیر رو به سطح کار بکوبید و تا کنید تا کاملا یکدست بشه
خمیر رو استراحت بدین تا حجمش دو برابر بشه
خمیر آماده رو با وردنه به ضخامت نیم سانت به شکل مربع پهن کنید روی سطح خمیر کرم کاکائو بمالید و رول کنید و به شکلی که تو ویدئو نشون دادم برش بزنید و طوری که برشها رو به بالا باشه بپیچید
من در نهایت خمیر رو به شکل گرد پیچیدم و داخل قالب ۲۰ که با کره نرم چربش کرده بودم قرار دادم شما میتونید به صورت پیچ بلند هم داخل سینی قرار بدین
روی خمیر رو با کیسه بپوشونید و در محیط گرم استراحت بدین تا حجمش دو برابر بشه
من کمی گردوی خرد شده هم روی نون پاشیدم
داخل فر گرم با دمای ۲۰۰ درجه قرار بدین تا وقتیکه کاملا طلایی بشه حدود ۲۰ تا ۲۵ دقیقه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
مواد لازم:
شیر گرم ۱۳۰ گ
خمیر مایه ۶ گ
شکر ۳۰ گ
نمک ۶ گ
تخم مرغ ۱ ع
آرد ۳۰۰ تا ۳۳۰ گرم بسته به نوع آرد و اندازه تخم مرغ
کره نرم ۵۰ گرم
برای لای خمیر کرم کاکائو فندقی
در صورت تمایل گردوی خرد شده
طرز تهیه:
شیر و خمیر مایه رو مخلوط کنید شکر و نمک رو اضافه و مخلوط کنید تخم مرغ رو اضافه و مخلوط کنید بیشتر آرد رو اضافه کنید کمی کنار بذارید مخلوط کنید تا خمیر جمع بشه اگه خمیر شل بود باقی آرد رو اضافه کنید خمیر رو کمی ورز بدین بعد کره رو اضافه کرده ورز بدین تا کاملا جذب خمیر بشه به شکلی که در ابتدای ویدئو نشون دادم خمیر رو به سطح کار بکوبید و تا کنید تا کاملا یکدست بشه
خمیر رو استراحت بدین تا حجمش دو برابر بشه
خمیر آماده رو با وردنه به ضخامت نیم سانت به شکل مربع پهن کنید روی سطح خمیر کرم کاکائو بمالید و رول کنید و به شکلی که تو ویدئو نشون دادم برش بزنید و طوری که برشها رو به بالا باشه بپیچید
من در نهایت خمیر رو به شکل گرد پیچیدم و داخل قالب ۲۰ که با کره نرم چربش کرده بودم قرار دادم شما میتونید به صورت پیچ بلند هم داخل سینی قرار بدین
روی خمیر رو با کیسه بپوشونید و در محیط گرم استراحت بدین تا حجمش دو برابر بشه
من کمی گردوی خرد شده هم روی نون پاشیدم
داخل فر گرم با دمای ۲۰۰ درجه قرار بدین تا وقتیکه کاملا طلایی بشه حدود ۲۰ تا ۲۵ دقیقه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
نان شکلاتی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#هویج پلو
مواد لازم:
۴ پیمانه برنج
۴ عدد هویج درشت خلال شده
۲ عدد پیاز متوسط
۴۰۰ گرم گوشت چرخ کرده
۸ ق غ زرشک
۱ ق غ رب
یک ق غ کره
زعفران دم کرده یک استکان در دو مرحله برای مواد و تهچین
شکر یک قاشق غذاخوری
ادویه ها : نمک، فلفل قزمز و سیاه، پاپریکا، تخم گشنیز، زردچوبه، پودر سیر، جوز هندی و دارچین هر کدام یک قاشق چای خوری سر پُر
.
ابتدا پیاز ها رو سرخ کنید بعد گوشت را اضافه کنید کمی نمک بزنید و بزارید تفت ببینه حالا ادویه ها و یک قاشق رُب را اضافه کنید بعد خلال هویج رو اضافه کنید و درب ظرف رو ببندید تا با بخار هویج ها نرم و تفت داده شوند در این مدت چندبار مواد را هم بزنید(مراقب باشید له نشوند) یک قاشق کره را به همراه زرشک و شکر و زعفران دم کشیده با مواد مخلوط کنید و مجدد درب اونها رو ببندید و بزارید کنار
بریم سراغ تهچینمون
دو عدد زرده تخم مرغ و یک سفیده را با کمی نمک همزده و یک ملاقه پر ماست به همراه زعفران، کره و روغن (یک پیاله) مخلوط کنید بعد از یک دست شدن و آبکش کردن برنج نصف برنج را به مایع تهچین اضافه کنید و ته قابله بریزید .
حالا مایع هویج و گوشت را روی لایه تهچین بریزید و صاف کنید و در آخر الباقی برنج را روی مواد ریخته و بزارید تا دم بکشه ما از پلو پز استفاده کردیم که یک ساعت و نیم زمان نیاز داشت اما برای روی گاز یک ساعت یا ۴۵ دقیقه کافی میباشد
هویج پلو تهچین آماده است نوش جان
این غذا برای ۸ نفر کافیه اگر تعداد کمتر هست مواد رو کمتر کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
مواد لازم:
۴ پیمانه برنج
۴ عدد هویج درشت خلال شده
۲ عدد پیاز متوسط
۴۰۰ گرم گوشت چرخ کرده
۸ ق غ زرشک
۱ ق غ رب
یک ق غ کره
زعفران دم کرده یک استکان در دو مرحله برای مواد و تهچین
شکر یک قاشق غذاخوری
ادویه ها : نمک، فلفل قزمز و سیاه، پاپریکا، تخم گشنیز، زردچوبه، پودر سیر، جوز هندی و دارچین هر کدام یک قاشق چای خوری سر پُر
.
ابتدا پیاز ها رو سرخ کنید بعد گوشت را اضافه کنید کمی نمک بزنید و بزارید تفت ببینه حالا ادویه ها و یک قاشق رُب را اضافه کنید بعد خلال هویج رو اضافه کنید و درب ظرف رو ببندید تا با بخار هویج ها نرم و تفت داده شوند در این مدت چندبار مواد را هم بزنید(مراقب باشید له نشوند) یک قاشق کره را به همراه زرشک و شکر و زعفران دم کشیده با مواد مخلوط کنید و مجدد درب اونها رو ببندید و بزارید کنار
بریم سراغ تهچینمون
دو عدد زرده تخم مرغ و یک سفیده را با کمی نمک همزده و یک ملاقه پر ماست به همراه زعفران، کره و روغن (یک پیاله) مخلوط کنید بعد از یک دست شدن و آبکش کردن برنج نصف برنج را به مایع تهچین اضافه کنید و ته قابله بریزید .
حالا مایع هویج و گوشت را روی لایه تهچین بریزید و صاف کنید و در آخر الباقی برنج را روی مواد ریخته و بزارید تا دم بکشه ما از پلو پز استفاده کردیم که یک ساعت و نیم زمان نیاز داشت اما برای روی گاز یک ساعت یا ۴۵ دقیقه کافی میباشد
هویج پلو تهچین آماده است نوش جان
این غذا برای ۸ نفر کافیه اگر تعداد کمتر هست مواد رو کمتر کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Telegram
attach 📎
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#گلاب #پارت_۲۷ خانوم بزرگ با حرص گفت چيه؟ حرصت گرفت وسط عشق بازي و دريدگي اين گدازاده مزاحمت شدم؟ ارباب گفت خانوم بزرگ خجالت بكش،اين حرفا چيه؟ گلاب زمين خورد خواست بلند شه لباسش گير كرد به چوب و پاره شد..گفت اره مشخصه،همون لحظه كه جمشيد(دوست شهري ارباب) گفت…
#گلاب #پارت_۲۸
يه روز كه ارباب از سر زمينا برگشت عمارت همه رو جمع كرد تو حياط و اعلام كرد براي اخر هفته جشن عروسي من و گلاب برگزار ميشه. كل روستا دعوتن، غذاهاي رنگارنگ درست كنيد، نوشيدني و شراب ناب بذاريد، مطرب و رقاص بياريد.همه دست زدن و كِل كشيدن.خيلي خوشحال بودم اما همش يه استرسي ته قلبم بود..خانوم جانم از ذوق اشك ميريخت..ارباب اومد سمتم گفت اگه اتاقمون چيزي كم و كسر داره بگو تا تهيه كنم، گفتم نه همه چي عاليه فقط اون قاب عكسهاي خالي بايد پر بشن،گفت انشالله با عكسهاي عروسيمون پر ميشن،گفتم انشالله. در اتاقو بست و گفت گلاب ميخوام بعده عروسي ببرمت مشهد اما به كسي فعلا چيزي نگو..مخصوصا خانوم بزرگ..گفتم پس مادرم چي ميشه؟من مادرمو اينجا تنها نميذارم..گفت نگران نباش ميفرستمش يه جايي كه كسي نفهمه.گفتم باشه..گفت من برم مُلا صادقو بيارم فعلا محرم بشيم تا روز عروسي كه عقد ميشيم، گفتم چه عجله ايه اخه؟ گفت من ديگه طاقت ندارم،همين الانشم دير شده.خنديد و رفت..يه ربع بعد ثريا اومد تو اتاق،دستش يه لباس خوشگل بود گفت گلاب جان پاشو اينو بپوش موهاتم يكم درست كنم، اقا گفته تا برميگرده اماده باشي.ثريا صورتمو اصلاح كرد،لباسمو پوشيدم موهامو شونه كردم ،يه سنجاق خوشگلم زدم،يكم سرمه و رژ زدم و اماده شدم، خانوم جانم وقتي منو ديد اشكش ريخت، خودمم از نبوده اقاجانم بغض داشتم..خلاصه ارباب با مُلاصادق اومد.ثريا روي منو با يه پارچه ي توري پوشونده بود،خانوم بزرگ عصباني و پر از حرص يه گوشه نشسته بود..قرار بود تا روز عروسي صيغه بشيم اما ارباب تصميم گرفت عقد كنيم كه براي عروسي از صبح درگير عقد نباشيم كه خسته بشيم..
وقتي بله رو گفتم ابراهيم تور صورتمو زد بالا، وقتي منو ديد اروم گفت چطور اينهمه زيبايي تو اخه گلابم...بعداز عقد مادرم رفت خونه ي خالم،طيبه و طاهره هم رفتن شهر كه براي عروسيمون لباس اماده كنن، خانوم بزرگ انقد از من متنفر بود كه نميتونست منو ببينه،بخاطر همين با دختراش رفت.اون شب من تو اتاق مامانم خوابيدم..نصف شب احساس كردم يكي بالاسرمه،با ترس از خواب بيدار شدم ديدم ابراهيم كنارمه..ترسيدم گفتم اتفاقي افتاده؟گفت نه اومدم زنمو نگاه كنم،گلاب من خيلي خوشحالم كه تو مال من شدي،خيلي سختي كشيدي اما بهت قول ميدم ديگه ارامشت بهم نريزه،بغلش كردم،موهامو نوازش كرد و كم كم شد اون چيزي كه نبايد ميشد و ما تو دوران عقدمون با هم رابطه برقرار كرديم،بهترين حس دنيا بود زمانيكه بغلش بودم،درسته من دختر نبودم اما اونشب يه جوري برام گذشت كه انگار اولين بارم بود،ابراهيم منو ميدريد و من غرق لذت و خوشي بودم،همش قربون صدقم ميرفت و من از خدام بود كه اون شب هيچوقت صبح نشه..قبل از روشن شدن هوا رفت تو اتاقش و من با ارامش خوابيدم..صبح قبل از صبحانه حمام كردم و وقتي رفتم تو اتاق خجالت ميكشيدم نگاهش كنم،اونم كه ديد خجالت ميكشم گفت قربون اون شرم و حياي خانومم برم،بيا بشين كنارم،كاري كه قرار بود چند روز ديگه انجام بشه ما به پيشوازش رفتيم..هردوتامون خنديديم و صبحانه خورديم..غروب خياط اومد لباسمو اندازه گرفت و رفت،همه مشغول كار بودن،ابراهيم بدون توجه به كسي رفت اسبشو اورد با هم سوار شديم و رفتيم سمت جنگل و كلبه..به كلبه كه رسيديم منو بغل كرد برد تو كلبه، بهش گفتم واجب بود تو اين تاريكي هوا بيايم اينجا؟ گفت تو زن شرعي مني، من اربابم ،كسي نميتونه از كار من ايراد بگيره.. بعد اومد جلو دستاشو گذاشت دو طرف صورتمو گفت گلاب من طاقت ندارم،از ديشب كه با هم بوديم دلم ميخواد هرلحظه باهات باشم،اروم لبمو بوسيد و موهامو نوازش كرد،ديشبمون دوباره تكرار شد منم بدون هيچ اعتراضي وبا عشق همراهيش ميكردم،خيس عرق شده بوديم اما از هم سير نميشديم،كاش رو اون روزهاي خوش ميمونديم،كاش هيچوقت زمان سپري نميشد، كاش من و ابراهيم تا ابد تك و تنها تو اون كلبه زندگي ميكرديم.وقتي با هم تنها بوديم من از ذوق نفسم بند ميومد، خداروشكر ميكردم كه عمر غم و غصه هام سر اومده و خوشي بهم رو كرده.رسيدن به ابراهيم براي من ارزوي محال بود كه بهش رسيدم..اونشب ديروقت برگشتيم خونه و خوابيديم...صبح با صداي ثريا بيدار شدم كه منو صدا ميكرد..در زد و وارد شد، گفت گلاب جان بيا ارباب كارت داره، گفتم باشه شما برو منم ميام..
@kadbanoiranii
يه روز كه ارباب از سر زمينا برگشت عمارت همه رو جمع كرد تو حياط و اعلام كرد براي اخر هفته جشن عروسي من و گلاب برگزار ميشه. كل روستا دعوتن، غذاهاي رنگارنگ درست كنيد، نوشيدني و شراب ناب بذاريد، مطرب و رقاص بياريد.همه دست زدن و كِل كشيدن.خيلي خوشحال بودم اما همش يه استرسي ته قلبم بود..خانوم جانم از ذوق اشك ميريخت..ارباب اومد سمتم گفت اگه اتاقمون چيزي كم و كسر داره بگو تا تهيه كنم، گفتم نه همه چي عاليه فقط اون قاب عكسهاي خالي بايد پر بشن،گفت انشالله با عكسهاي عروسيمون پر ميشن،گفتم انشالله. در اتاقو بست و گفت گلاب ميخوام بعده عروسي ببرمت مشهد اما به كسي فعلا چيزي نگو..مخصوصا خانوم بزرگ..گفتم پس مادرم چي ميشه؟من مادرمو اينجا تنها نميذارم..گفت نگران نباش ميفرستمش يه جايي كه كسي نفهمه.گفتم باشه..گفت من برم مُلا صادقو بيارم فعلا محرم بشيم تا روز عروسي كه عقد ميشيم، گفتم چه عجله ايه اخه؟ گفت من ديگه طاقت ندارم،همين الانشم دير شده.خنديد و رفت..يه ربع بعد ثريا اومد تو اتاق،دستش يه لباس خوشگل بود گفت گلاب جان پاشو اينو بپوش موهاتم يكم درست كنم، اقا گفته تا برميگرده اماده باشي.ثريا صورتمو اصلاح كرد،لباسمو پوشيدم موهامو شونه كردم ،يه سنجاق خوشگلم زدم،يكم سرمه و رژ زدم و اماده شدم، خانوم جانم وقتي منو ديد اشكش ريخت، خودمم از نبوده اقاجانم بغض داشتم..خلاصه ارباب با مُلاصادق اومد.ثريا روي منو با يه پارچه ي توري پوشونده بود،خانوم بزرگ عصباني و پر از حرص يه گوشه نشسته بود..قرار بود تا روز عروسي صيغه بشيم اما ارباب تصميم گرفت عقد كنيم كه براي عروسي از صبح درگير عقد نباشيم كه خسته بشيم..
وقتي بله رو گفتم ابراهيم تور صورتمو زد بالا، وقتي منو ديد اروم گفت چطور اينهمه زيبايي تو اخه گلابم...بعداز عقد مادرم رفت خونه ي خالم،طيبه و طاهره هم رفتن شهر كه براي عروسيمون لباس اماده كنن، خانوم بزرگ انقد از من متنفر بود كه نميتونست منو ببينه،بخاطر همين با دختراش رفت.اون شب من تو اتاق مامانم خوابيدم..نصف شب احساس كردم يكي بالاسرمه،با ترس از خواب بيدار شدم ديدم ابراهيم كنارمه..ترسيدم گفتم اتفاقي افتاده؟گفت نه اومدم زنمو نگاه كنم،گلاب من خيلي خوشحالم كه تو مال من شدي،خيلي سختي كشيدي اما بهت قول ميدم ديگه ارامشت بهم نريزه،بغلش كردم،موهامو نوازش كرد و كم كم شد اون چيزي كه نبايد ميشد و ما تو دوران عقدمون با هم رابطه برقرار كرديم،بهترين حس دنيا بود زمانيكه بغلش بودم،درسته من دختر نبودم اما اونشب يه جوري برام گذشت كه انگار اولين بارم بود،ابراهيم منو ميدريد و من غرق لذت و خوشي بودم،همش قربون صدقم ميرفت و من از خدام بود كه اون شب هيچوقت صبح نشه..قبل از روشن شدن هوا رفت تو اتاقش و من با ارامش خوابيدم..صبح قبل از صبحانه حمام كردم و وقتي رفتم تو اتاق خجالت ميكشيدم نگاهش كنم،اونم كه ديد خجالت ميكشم گفت قربون اون شرم و حياي خانومم برم،بيا بشين كنارم،كاري كه قرار بود چند روز ديگه انجام بشه ما به پيشوازش رفتيم..هردوتامون خنديديم و صبحانه خورديم..غروب خياط اومد لباسمو اندازه گرفت و رفت،همه مشغول كار بودن،ابراهيم بدون توجه به كسي رفت اسبشو اورد با هم سوار شديم و رفتيم سمت جنگل و كلبه..به كلبه كه رسيديم منو بغل كرد برد تو كلبه، بهش گفتم واجب بود تو اين تاريكي هوا بيايم اينجا؟ گفت تو زن شرعي مني، من اربابم ،كسي نميتونه از كار من ايراد بگيره.. بعد اومد جلو دستاشو گذاشت دو طرف صورتمو گفت گلاب من طاقت ندارم،از ديشب كه با هم بوديم دلم ميخواد هرلحظه باهات باشم،اروم لبمو بوسيد و موهامو نوازش كرد،ديشبمون دوباره تكرار شد منم بدون هيچ اعتراضي وبا عشق همراهيش ميكردم،خيس عرق شده بوديم اما از هم سير نميشديم،كاش رو اون روزهاي خوش ميمونديم،كاش هيچوقت زمان سپري نميشد، كاش من و ابراهيم تا ابد تك و تنها تو اون كلبه زندگي ميكرديم.وقتي با هم تنها بوديم من از ذوق نفسم بند ميومد، خداروشكر ميكردم كه عمر غم و غصه هام سر اومده و خوشي بهم رو كرده.رسيدن به ابراهيم براي من ارزوي محال بود كه بهش رسيدم..اونشب ديروقت برگشتيم خونه و خوابيديم...صبح با صداي ثريا بيدار شدم كه منو صدا ميكرد..در زد و وارد شد، گفت گلاب جان بيا ارباب كارت داره، گفتم باشه شما برو منم ميام..
@kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#گلاب #پارت_۲۸ يه روز كه ارباب از سر زمينا برگشت عمارت همه رو جمع كرد تو حياط و اعلام كرد براي اخر هفته جشن عروسي من و گلاب برگزار ميشه. كل روستا دعوتن، غذاهاي رنگارنگ درست كنيد، نوشيدني و شراب ناب بذاريد، مطرب و رقاص بياريد.همه دست زدن و كِل كشيدن.خيلي خوشحال…
#گلاب #پارت_۲۹
رفتم تو اتاق،،سرمو بوسيد گفت ببخش بيدارت كردم،من بايد برم سر زميناي بالا،براي ابياريشون به مشكل خوردن،تا غروب برميگردم،خياط كه لباستو اورد نپوش تا من برگردم.گفتم باشه منم تا اون موقع ميرم مامانمو ميارم و يكم با بهار بازي ميكنم كه به من عادت كنه.دوباره سرمو بوسيد و رفت...رفت و رفت و رفت،همه ي وجود من رفت و ديگه نيومد..اون روز من به كارام رسيدم، مادرم اومد،با بهار بازي كردم، غروب خياط اومد اما ابراهيم نيومد،شب شد بازم نيومد دلم اشوب بود،اكبرو فرستادم دنبالش،شب رفت و صبح برگشت اما خبري نشد،نزديك ظهر بود كه يكي از اهالي روستا جنازه ي عشق منو گذاشته بود رو گاري و اورد تو عمارت.گفت صبح رفتم از پشت خونمون هيزم بيارم جنازه ي اقا رو كنار درخت ديدم.بهش تيراندازي شده بود. من باورم نشد فكر كردم داره شوخي ميكنه منو بترسونه،رفتم جلو،يه كيسه روش بود زدم كنار،اما ازچيزي كه ديدم فقط جيغ زدم،صورتش سفيد و بي روح بود،كل لباسش خوني شده بود.تمام موهامو ميكشيدم،انقد صورتمو چنگ زدم خون اومده بود..صداش كردم گفتم مگه قول ندادي از اين به بعد تو ارامش باشم؟اين بود قولت؟اونروز تا غروب من تو حياط بالا سر ابراهيم گريه كردم،تمام زندگيم رفته بود ديگه هيچ دلخوشي نداشتم،كل عمارت خون گريه ميكردن،اهالي روستا جمع شده بودن و گريه ميكردن..شب طيبه و طاهره و خانوم بزرگ اومدن..خانوم بزرگ تا منو ديد شروع كرد به كشيدن موهام،ميگفت بدقدم پسرمو ازم گرفتي..من يه مرده ي متحرك بودم كه توان دفاع كردن از خودمو نداشتم..سه روز از مرگ ابراهيم گذشت،دقيقا روزي كه قرار بود عروسيمون باشه،كه خانوم بزرگم دچار ايست قلبي شد و فوت كرد.ديگه بدتر از اين نميشد.انقد اشك ريخته بوديم كه هيچ اشكي از چشمامون نميومد،من كه فقط با لباساي ابراهيم زندگي ميكردم،قاب عكساي خالي كه قرار بود عكس عروسيمون توش بذاريم با عكسهاي ابراهيم كه ربان مشكي بهش وصل بود پر شده بودن.تمام مدت تو اتاق كارش بودمو گريه ميكردم.چقد عمر خوشيهام كوتاه بود. نميدونم چجوري حالمو براتون توصيف كنم اما واقعا اونروزا زندگي نميكردم،فقط نفس ميكشيدم..طيبه و طاهره هم داغون بودن.دوماه بعد از فوت ابراهيم فهميدم باردارم،خدا ميدونه كه چقدر خوشحال بودم كه ثمره ي عشقم تو وجودمه،اما مردم بد نگاهم ميكردن چون من هنوز عروسي نكرده بودم.پسرم بدنيا اومد اسمشو گذاشتم صابر،چون ابراهيم خيلي اين اسمو دوست داشت..بهار و صابر كه بزرگتر شدن براي مدرسشون رفتيم شهر،مادرمم با خودم بردم
بچه ها درسشونو خوندن،بهار معلم و صابر حسابدار شد،ازدواج كردن و هركدوم دوتا بچه دارن و خوشبختن،درسته من هيچوقت عروس نشدم اما خوشحالم كه حتي براي سه روز زنِ عشقم بودمو ازش يه بچه دارم. طيبه چهار سال پيش مريض شد و فوت كرد ، با طاهره هنوز در ارتباطم، مادرم خداروشكر هنوز زنده ست اما خيلي حالش خوب نيست. صابر و بهار خيلي هواي منو دارن، اين داستانو ستاره دختره صابر براتون توصیف کرده.منم همچنان با پيراهن ابراهيم و يادش زندگي ميكنم و ذره اي از عشقش تو قلبم كمرنگ نشده. ❤️
پایان
@kadbanoiranii
رفتم تو اتاق،،سرمو بوسيد گفت ببخش بيدارت كردم،من بايد برم سر زميناي بالا،براي ابياريشون به مشكل خوردن،تا غروب برميگردم،خياط كه لباستو اورد نپوش تا من برگردم.گفتم باشه منم تا اون موقع ميرم مامانمو ميارم و يكم با بهار بازي ميكنم كه به من عادت كنه.دوباره سرمو بوسيد و رفت...رفت و رفت و رفت،همه ي وجود من رفت و ديگه نيومد..اون روز من به كارام رسيدم، مادرم اومد،با بهار بازي كردم، غروب خياط اومد اما ابراهيم نيومد،شب شد بازم نيومد دلم اشوب بود،اكبرو فرستادم دنبالش،شب رفت و صبح برگشت اما خبري نشد،نزديك ظهر بود كه يكي از اهالي روستا جنازه ي عشق منو گذاشته بود رو گاري و اورد تو عمارت.گفت صبح رفتم از پشت خونمون هيزم بيارم جنازه ي اقا رو كنار درخت ديدم.بهش تيراندازي شده بود. من باورم نشد فكر كردم داره شوخي ميكنه منو بترسونه،رفتم جلو،يه كيسه روش بود زدم كنار،اما ازچيزي كه ديدم فقط جيغ زدم،صورتش سفيد و بي روح بود،كل لباسش خوني شده بود.تمام موهامو ميكشيدم،انقد صورتمو چنگ زدم خون اومده بود..صداش كردم گفتم مگه قول ندادي از اين به بعد تو ارامش باشم؟اين بود قولت؟اونروز تا غروب من تو حياط بالا سر ابراهيم گريه كردم،تمام زندگيم رفته بود ديگه هيچ دلخوشي نداشتم،كل عمارت خون گريه ميكردن،اهالي روستا جمع شده بودن و گريه ميكردن..شب طيبه و طاهره و خانوم بزرگ اومدن..خانوم بزرگ تا منو ديد شروع كرد به كشيدن موهام،ميگفت بدقدم پسرمو ازم گرفتي..من يه مرده ي متحرك بودم كه توان دفاع كردن از خودمو نداشتم..سه روز از مرگ ابراهيم گذشت،دقيقا روزي كه قرار بود عروسيمون باشه،كه خانوم بزرگم دچار ايست قلبي شد و فوت كرد.ديگه بدتر از اين نميشد.انقد اشك ريخته بوديم كه هيچ اشكي از چشمامون نميومد،من كه فقط با لباساي ابراهيم زندگي ميكردم،قاب عكساي خالي كه قرار بود عكس عروسيمون توش بذاريم با عكسهاي ابراهيم كه ربان مشكي بهش وصل بود پر شده بودن.تمام مدت تو اتاق كارش بودمو گريه ميكردم.چقد عمر خوشيهام كوتاه بود. نميدونم چجوري حالمو براتون توصيف كنم اما واقعا اونروزا زندگي نميكردم،فقط نفس ميكشيدم..طيبه و طاهره هم داغون بودن.دوماه بعد از فوت ابراهيم فهميدم باردارم،خدا ميدونه كه چقدر خوشحال بودم كه ثمره ي عشقم تو وجودمه،اما مردم بد نگاهم ميكردن چون من هنوز عروسي نكرده بودم.پسرم بدنيا اومد اسمشو گذاشتم صابر،چون ابراهيم خيلي اين اسمو دوست داشت..بهار و صابر كه بزرگتر شدن براي مدرسشون رفتيم شهر،مادرمم با خودم بردم
بچه ها درسشونو خوندن،بهار معلم و صابر حسابدار شد،ازدواج كردن و هركدوم دوتا بچه دارن و خوشبختن،درسته من هيچوقت عروس نشدم اما خوشحالم كه حتي براي سه روز زنِ عشقم بودمو ازش يه بچه دارم. طيبه چهار سال پيش مريض شد و فوت كرد ، با طاهره هنوز در ارتباطم، مادرم خداروشكر هنوز زنده ست اما خيلي حالش خوب نيست. صابر و بهار خيلي هواي منو دارن، اين داستانو ستاره دختره صابر براتون توصیف کرده.منم همچنان با پيراهن ابراهيم و يادش زندگي ميكنم و ذره اي از عشقش تو قلبم كمرنگ نشده. ❤️
پایان
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدایا ….
ستاره هاى آسمانت را سقف خانه
دوستانم کن تا زندگیشان
مانند ستاره بدرخشد …..
شب زیباتون
بخیر و نیکی 🌼
@kadbanoiranii
ستاره هاى آسمانت را سقف خانه
دوستانم کن تا زندگیشان
مانند ستاره بدرخشد …..
شب زیباتون
بخیر و نیکی 🌼
@kadbanoiranii
✨بـہ نام آنکہ گل راخندہ آموخت
🕊و بر جان شقایق آتش افروخت
✨بـہ نام آن کہ جان را زندگی داد
🕊طبیعت رابہ جان پایندگی داد
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
💫الهی به امیدتو💫
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
🕊و بر جان شقایق آتش افروخت
✨بـہ نام آن کہ جان را زندگی داد
🕊طبیعت رابہ جان پایندگی داد
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
💫الهی به امیدتو💫
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Hey To
Ali Abdolmaleki
#هی تو عشق منی
#علی عبدالمالکی
براتوووووو♾R
شاد باش و شادی ات را باب ڪن
اخم را در چھــره ها ڪمیاب ڪن
آنقــدر با مردمان خوش باش ڪہ
غصہ را در ذهنِ مردم خواب ڪن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#علی عبدالمالکی
براتوووووو♾R
شاد باش و شادی ات را باب ڪن
اخم را در چھــره ها ڪمیاب ڪن
آنقــدر با مردمان خوش باش ڪہ
غصہ را در ذهنِ مردم خواب ڪن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#حلوا_برشتوک_نخودچی
🔹مواد لازم:
✔️آرد نخودچی دو پیمانه
✔️پودر قند یا شکر ۵ ق غ سر پر
✔️روغن جامد یا کره ذوب شده ۴ ق غ
✔️گلاب ۲ ق غ
✔️پودر کاکائو ۲ ق غ
✔️پودر هل به دلخواه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#حلوا_برشتوک_نخودچی
🔹مواد لازم:
✔️آرد نخودچی دو پیمانه
✔️پودر قند یا شکر ۵ ق غ سر پر
✔️روغن جامد یا کره ذوب شده ۴ ق غ
✔️گلاب ۲ ق غ
✔️پودر کاکائو ۲ ق غ
✔️پودر هل به دلخواه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کدو_کباب
کدو سبز
گوشت چرخ کرده ۳۵۰ گرم
گوجه فرنگی ۲ عدد حلقه شده
پیاز ۱ عدد
پنیر موزارلا
ادویه جات (پودرسیر ، پاپریکا ، فلفل سیاه و ادویه دلخواه)
یک دسته کوچک گشنیز
فلفل قرمز ریز خرد شده
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کدو_کباب
کدو سبز
گوشت چرخ کرده ۳۵۰ گرم
گوجه فرنگی ۲ عدد حلقه شده
پیاز ۱ عدد
پنیر موزارلا
ادویه جات (پودرسیر ، پاپریکا ، فلفل سیاه و ادویه دلخواه)
یک دسته کوچک گشنیز
فلفل قرمز ریز خرد شده
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فيلم_اموزشي
#خوراک_مرغ
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#خوراک_مرغ
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#دسر_خوشمزه_شیک_و_راحت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#دسر_خوشمزه_شیک_و_راحت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#گل_رز_با_سیب
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#گل_رز_با_سیب
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کاسه_خوراکی_برای_بستنی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کاسه_خوراکی_برای_بستنی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزئین_گوجه_برای_سالاد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#تزئین_گوجه_برای_سالاد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تزئین_لواشک
میتونید ازین روش برای تزیین هویج و خیار و ترب هم استفاده کنید و به شکل گل دربیارید. البته هویج و ترب رو باید نیم ساعتی تو آب نمک خیس کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
میتونید ازین روش برای تزیین هویج و خیار و ترب هم استفاده کنید و به شکل گل دربیارید. البته هویج و ترب رو باید نیم ساعتی تو آب نمک خیس کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#پاناکوتای_قلبی
🔷مواد لازم :
🔹خامه : ۱ پیمانه
🔹شیر : یک سوم پیمانه
🔹شکر : دو سوم پیمانه
🔹پودر ژلاتین : ۱ قاشق غذاخوری
🔹وانیل : ۱ قاشق مرباخوری
🔹ژله توت فرنگی : 1 بسته
🔹قالب سیلیکونی قلب
طرز تهیه :
اول شیر رو داخل یه ظرف شیشه ای بریزید و ژلاتین رو بهش اضافه کنید. بعد مخلوط شیر و ژلاتین رو بذارید روی کتری یا توی ماکروفر تا ژلاتین حل بشه .خامه ، شکر و وانیل رو در یه قابلمه ریخته و مخلوط کنید.بعد بزارید روی شعله خیلی کم فقط در حدی که مایع گرم بشه و شکر توی خامه حل بشه. بعد از اینکه ژلاتین در شیر حل شد ، شیر رو به خامه اضافه کنید. قالب رو چرب کنید و نصف مایع رو داخل قالب بریزید. تقریبا یک سوم قلبها رو پر کنید . حدود ۴۵ دقیقه داخل یخچال یا ۲۰ – ۲۵ دقیقه داخل فریز بزارید تا خودشو بگیره. نکته: قبل از ریختن مایع داخل قالب یک سینی زیر قالب بزارید چون قالب های سیلیکونی انعطاف زیادی دارن. نصف بسته پودر ژله رو با یک لیوان آب جوش مخلوط کنید و اجازه بدین کمی خنک بشه . زمانی که پاناکوتا بست روشون یه لایه ژله بریزید . یه مقدار از ژله رو نگهدارید برای انتهای کار … ( داخل قالب ، شکل قلب گود داریم که بعدا می خوایم با این ژله اونو پر کنیم ). دوباره به یخچال انتقال بدید و بذارید ژله ببنده. حالا مقدار باقی مونده پاناکوتا رو روی ژله بریزید و دوباره بزارید تا ببنده. اینبار مدت بیشتری لازمه حدودا” ۴-۳ ساعت داخل یخچال بذارید تا حسابی ببندد. حالا باید یکی یکی پاناکوتا رو از قالب خارج کنید. با یک کارد پنیر خوری که تیز نباشه دور دسر رو از قالب جدا کنید و داخل ظرف سرتون برگردونید. نکته: یکی یکی اینکارو بکنید چون اگه همه رو با هم داخل یه ظرف برگردونید انتقال دادنشون به ظرف سروتون یه مقدار مشکله. الان باید قسمت خالی قلبی شکل رو با باقی مونده ژله پر کنید و بزارید داخل یخچال. نکته : اگه توی این مدت ژله تون بسته شده باشه می تونید مجددا روی کتری قرار بدین تا شل بشه . البته حتما حواستون باشه که ژله سرد بشه بعد روی پاناکوتا بریزید . دسر رو تزیین کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
🔷مواد لازم :
🔹خامه : ۱ پیمانه
🔹شیر : یک سوم پیمانه
🔹شکر : دو سوم پیمانه
🔹پودر ژلاتین : ۱ قاشق غذاخوری
🔹وانیل : ۱ قاشق مرباخوری
🔹ژله توت فرنگی : 1 بسته
🔹قالب سیلیکونی قلب
طرز تهیه :
اول شیر رو داخل یه ظرف شیشه ای بریزید و ژلاتین رو بهش اضافه کنید. بعد مخلوط شیر و ژلاتین رو بذارید روی کتری یا توی ماکروفر تا ژلاتین حل بشه .خامه ، شکر و وانیل رو در یه قابلمه ریخته و مخلوط کنید.بعد بزارید روی شعله خیلی کم فقط در حدی که مایع گرم بشه و شکر توی خامه حل بشه. بعد از اینکه ژلاتین در شیر حل شد ، شیر رو به خامه اضافه کنید. قالب رو چرب کنید و نصف مایع رو داخل قالب بریزید. تقریبا یک سوم قلبها رو پر کنید . حدود ۴۵ دقیقه داخل یخچال یا ۲۰ – ۲۵ دقیقه داخل فریز بزارید تا خودشو بگیره. نکته: قبل از ریختن مایع داخل قالب یک سینی زیر قالب بزارید چون قالب های سیلیکونی انعطاف زیادی دارن. نصف بسته پودر ژله رو با یک لیوان آب جوش مخلوط کنید و اجازه بدین کمی خنک بشه . زمانی که پاناکوتا بست روشون یه لایه ژله بریزید . یه مقدار از ژله رو نگهدارید برای انتهای کار … ( داخل قالب ، شکل قلب گود داریم که بعدا می خوایم با این ژله اونو پر کنیم ). دوباره به یخچال انتقال بدید و بذارید ژله ببنده. حالا مقدار باقی مونده پاناکوتا رو روی ژله بریزید و دوباره بزارید تا ببنده. اینبار مدت بیشتری لازمه حدودا” ۴-۳ ساعت داخل یخچال بذارید تا حسابی ببندد. حالا باید یکی یکی پاناکوتا رو از قالب خارج کنید. با یک کارد پنیر خوری که تیز نباشه دور دسر رو از قالب جدا کنید و داخل ظرف سرتون برگردونید. نکته: یکی یکی اینکارو بکنید چون اگه همه رو با هم داخل یه ظرف برگردونید انتقال دادنشون به ظرف سروتون یه مقدار مشکله. الان باید قسمت خالی قلبی شکل رو با باقی مونده ژله پر کنید و بزارید داخل یخچال. نکته : اگه توی این مدت ژله تون بسته شده باشه می تونید مجددا روی کتری قرار بدین تا شل بشه . البته حتما حواستون باشه که ژله سرد بشه بعد روی پاناکوتا بریزید . دسر رو تزیین کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#پاناکوتا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#لازانيا_با_کدوتنبل
مواد لازم : براي 6 نفر
قارچ تازه و خرد شده 500 گرم
پياز کوچک،خرد شده 1 عدد
نمک 2/1 قاشق چايخوري
روغن زيتون 2 قاشق چايخوري
کدو کنسرو شده 1 قوطی
خامه 2/1 فنجان
نعنا خشک شده 1 برگ
فلفل کوبيده شده 1 قاشق چايخوري
پاستاي خام 9 عدد
پنير کم چرب ريکوتا (ايتاليايي) 1 فنجان
پنير مازارلاي ايتاليايي (پنير سفيد سفت) ؛ بريده شده 1 فنجان
پنير پارميسان (ايتاليايي) 4/3 فنجان
طرز تهیه
در يک قابلمه کوچک قارچ ، پياز و يک چهارم نمک را با روغن مخلوط کرده و بگذاريد تا سرخ شوند؛ حالا اين مايع را کنار بگذاريد. در يک کاسه کوچک ، کدو ، خامه ،فلفل ، برگ نعنا و باقيمانده نمک را مخلوط کنيد.
2/1 فنجان سس کدو را ته ماهيتابه پخش کنيد. دو قسمت پاستا را در ظرف گذاشته و حالا دوباره سس کدو را روي پاستا بريزيد. حالا مخلوط قارچ تان را اضافه کنيد. سپس 2/1 فنجان از پنير ريکوتا ،2/1 فنجان پنير مازارلا و 4/1 فنجان پنير پارميسان را اضافه کنيد. دوباره سس کدو و پاستا را روي مخلوط تان بريزيد. آنقدر اين کارتان را ادامه دهيد تا ظرف تان پر شود
ظرف را با يک ورق آلومينيوم پوشانده و در درجه حرارت 375 درجه بمدت 45 دقيقه بگذاريد تا بپزد.پس از 45 دقيقه ظرف را بيرون آورده پنير پارميسان را روي آن رنده کرده و پخش کنيد. دوباره ظرف را به مدت 10 الي 15 دقيقه در فر بگذاريد تا پنيرها آب شوند. حالا ظرف را بيرون آورده و قبل از بريدن بگذاريد ده دقيقه اي بماند تا سرد شده تا بتوانيد براحتي آن را برش بدهيد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
مواد لازم : براي 6 نفر
قارچ تازه و خرد شده 500 گرم
پياز کوچک،خرد شده 1 عدد
نمک 2/1 قاشق چايخوري
روغن زيتون 2 قاشق چايخوري
کدو کنسرو شده 1 قوطی
خامه 2/1 فنجان
نعنا خشک شده 1 برگ
فلفل کوبيده شده 1 قاشق چايخوري
پاستاي خام 9 عدد
پنير کم چرب ريکوتا (ايتاليايي) 1 فنجان
پنير مازارلاي ايتاليايي (پنير سفيد سفت) ؛ بريده شده 1 فنجان
پنير پارميسان (ايتاليايي) 4/3 فنجان
طرز تهیه
در يک قابلمه کوچک قارچ ، پياز و يک چهارم نمک را با روغن مخلوط کرده و بگذاريد تا سرخ شوند؛ حالا اين مايع را کنار بگذاريد. در يک کاسه کوچک ، کدو ، خامه ،فلفل ، برگ نعنا و باقيمانده نمک را مخلوط کنيد.
2/1 فنجان سس کدو را ته ماهيتابه پخش کنيد. دو قسمت پاستا را در ظرف گذاشته و حالا دوباره سس کدو را روي پاستا بريزيد. حالا مخلوط قارچ تان را اضافه کنيد. سپس 2/1 فنجان از پنير ريکوتا ،2/1 فنجان پنير مازارلا و 4/1 فنجان پنير پارميسان را اضافه کنيد. دوباره سس کدو و پاستا را روي مخلوط تان بريزيد. آنقدر اين کارتان را ادامه دهيد تا ظرف تان پر شود
ظرف را با يک ورق آلومينيوم پوشانده و در درجه حرارت 375 درجه بمدت 45 دقيقه بگذاريد تا بپزد.پس از 45 دقيقه ظرف را بيرون آورده پنير پارميسان را روي آن رنده کرده و پخش کنيد. دوباره ظرف را به مدت 10 الي 15 دقيقه در فر بگذاريد تا پنيرها آب شوند. حالا ظرف را بيرون آورده و قبل از بريدن بگذاريد ده دقيقه اي بماند تا سرد شده تا بتوانيد براحتي آن را برش بدهيد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG