#پارت۷۷۷
وقتی نگاهش تیز و صورتش برافروخته می شود مکث می کنم. حدسم هم درست بود که با لحنی که به هیچ وجه با لحن لحظات پیشش هیچ سنخیتی ندارد می گوید:
-بیش از حد؟ بیش از حد؟ شهرزاد این یارو عین سگ عاشقته! اون وقت واکنش من به این آدم میشه بیش از حد؟ توقع داری چه عکس العملی نشون بدم مثلا؟
دلم نمی خواست مسیر بحثمان از راه اصلی منحرف شود، اما جدا شنیدن این حرف ها برایم سنگین بود. نمی توانستم پاسخ ندهم.
-آره بیش ازحد! من یه انسان بالغم و اونقدر قدرت تشخیص دارم که بدونم به کی میشه اعتماد کرد و به کی نه! وقتی می دونم آدم متشخص و محترمیه و در گذشته یه رابطه کاملا دوستانه با هم داشتیم و حالا از من خواسته به دیدنش برم، چرا نباید برم؟ ضمن اینکه اون عاشقم نبود! فقط به تشخیص اون من یه گزینه مناسب برای ازدواجش بودم!
اخم هایش در هم می پیچند و با چشمانی ستیزه جو می غرد:
-غلط کرد که تشخیص داد زن مردم می تونه گزینه مناسب ازدواجش باشه! چرا این لعنتی عین بختک افتاده رو زندگی من دست بردار نیست؟
با چشمانی گشاد شده از حیرت نگاهش می کنم!
-تو اصلا می دونی اون بنده خدا چکارم داشت که می گی عین بختک افتاده روی زندگی تو؟ چرا انقدر زود قضاوت می کنی محمد؟
نفسش را چنان با خشم به بیرون فوت می کند که انگار سالهاست نفس نکشیده است! با جهشی از روی تخت بلند می شود و روبرویم می ایستد.
-چه کار مهمی می تونه داشته باشه؟ اون لعنتی ناموس دزد دنبال بهانه ست تا دوباره باهات ارتباط بگیره! که دوباره ببینت و تلاش کنه که راضیت کنه! من اگر فردا گردن این نامرد عوضی رو نشکوندم از سگ کمترم! مرتیکه بی وجود!
رفته رفته صدایش بلندتر می شد و من کم کم داشتم استرس می گرفتم. واقعا عصبانی بود و چهره ی برافروخته اش ته دلم را بدجور خالی می کند!
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
وقتی نگاهش تیز و صورتش برافروخته می شود مکث می کنم. حدسم هم درست بود که با لحنی که به هیچ وجه با لحن لحظات پیشش هیچ سنخیتی ندارد می گوید:
-بیش از حد؟ بیش از حد؟ شهرزاد این یارو عین سگ عاشقته! اون وقت واکنش من به این آدم میشه بیش از حد؟ توقع داری چه عکس العملی نشون بدم مثلا؟
دلم نمی خواست مسیر بحثمان از راه اصلی منحرف شود، اما جدا شنیدن این حرف ها برایم سنگین بود. نمی توانستم پاسخ ندهم.
-آره بیش ازحد! من یه انسان بالغم و اونقدر قدرت تشخیص دارم که بدونم به کی میشه اعتماد کرد و به کی نه! وقتی می دونم آدم متشخص و محترمیه و در گذشته یه رابطه کاملا دوستانه با هم داشتیم و حالا از من خواسته به دیدنش برم، چرا نباید برم؟ ضمن اینکه اون عاشقم نبود! فقط به تشخیص اون من یه گزینه مناسب برای ازدواجش بودم!
اخم هایش در هم می پیچند و با چشمانی ستیزه جو می غرد:
-غلط کرد که تشخیص داد زن مردم می تونه گزینه مناسب ازدواجش باشه! چرا این لعنتی عین بختک افتاده رو زندگی من دست بردار نیست؟
با چشمانی گشاد شده از حیرت نگاهش می کنم!
-تو اصلا می دونی اون بنده خدا چکارم داشت که می گی عین بختک افتاده روی زندگی تو؟ چرا انقدر زود قضاوت می کنی محمد؟
نفسش را چنان با خشم به بیرون فوت می کند که انگار سالهاست نفس نکشیده است! با جهشی از روی تخت بلند می شود و روبرویم می ایستد.
-چه کار مهمی می تونه داشته باشه؟ اون لعنتی ناموس دزد دنبال بهانه ست تا دوباره باهات ارتباط بگیره! که دوباره ببینت و تلاش کنه که راضیت کنه! من اگر فردا گردن این نامرد عوضی رو نشکوندم از سگ کمترم! مرتیکه بی وجود!
رفته رفته صدایش بلندتر می شد و من کم کم داشتم استرس می گرفتم. واقعا عصبانی بود و چهره ی برافروخته اش ته دلم را بدجور خالی می کند!
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر