کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
28.6K videos
95 files
42.8K links
Download Telegram
#پارت۷۳۹

وقتی رقص این بوسه، پر تب و تاب تر می شود لب از لبش جدا می کنم. ناله ی خفه ای از گلویش شنیدم گویی که زخم بر تنش زده باشم.


-شهرزاد؟


نامم را به اعتراض غرید! نفس نفس می زد و من هم دست کمی از او نداشتم.


لب پایینم را داخل دهانم کشیدم و محمد بی طاقت انگشتش را زیر لبم کشید تا آزاد شود.


بعد بوسه ی محکم و سریعی روی لبم زد و با صدای دو رگه و بمی زمزمه کرد:


-چند دقیقه؟


من گیج بودم یا او زیادی گنگ بود؟ تنم به تب نشسته و تنش به کوره طعنه می زد. نگاهش از همیشه مصمم تر به جانم شرر می زند.


-چی؟


وای از نگاه به شعله کشیده ی او و وای از زنانه های برخواسته از تن من!

-هربار که صدات کنم تا بیای از نزدیک نگات کنم چند دقیقه بهم فرصت میدی؟


وای از دستان تصاحبگرش و وای از تن راضی به تاراج رفتن من!


لب های کشیده ام را غنچه می کنم و با ابرویی بالا رفته گردنم را به شانه ام نزدیک می کنم و لب می زنم:


-پنج دقیقه؟


گوشی را از جیبش بیرون کشید. درست مقابل خودم وارد صفحه ی پیامم شد و شروع به تایپ کردن کرد:


-بد خرابتم خانوم... بد! می خوامت... بد!


روی فلش ارسال را که لمس کرد هنوز صدای پیامکش را از گوشی خودم نشنیده بودم که دوباره از نو پرستیدنم را از سر گرفت!


دوباره من و حال خراب محمد و حال خراب از خراب تر دل وامانده ی من!


بیش از حدی که باید در اتاق مانده بودیم. در باز بود و هر آن امکان داشت کسی داخل شود. هیچکس از رابطه ی بین ما خبر نداشت و همین حالا هم دیر کرده بودیم.


اما پنج دقیقه بیشتر به کجای دنیا برمی خورد؟


قول قول... فقط... پنج دقیقه!



رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر