#پارت۶۹۰
لب هایش به لبخند آرامی کش می آید. با نگاهی که دنیا دنیا در آن شیفتگی ریخته بودند.
نوازشم می کند. موهایم را، ابروهایم را، گونه و لب هایم را...
این حالتش را می شناختم دیگر...
در واقع همین چند دقیقه پیش مقابلش نشسته، تماشایش کرده بود. در حال پرستش کردنم بود. به روش خودش...!
سرش را بالا می کشد و روی پیشانی ام را می بوسد. طولانی و عمیق...
و بعد با عمیق ترین و عاشقانه ترین لحنی که از او شنیده ام چنین در بندم می کند:
-به جاي سرو بلند ايستاده بر لب جوي
چرا نظر نکني يار سروبالا را؟
شمايلي که در اوصاف حسن ترکيبش
مجال نطق نماند زبان گويا را
که گفت در رخ زيبا نظر خطا باشد؟
خطا بود که نبينند روي زيبا را
به دوستي که اگر زهر باشد از دستت
چنان به ذوق ارادت خورم که حلوا را!
دست و پایم شل و نگاهم لرزید. جسم تپنده ی درون سینه ام یک دور ایست کامل را از سر گذراند و من کلمات را گم کردم. این خبر بدی نبود مگر نه؟
این بار او جلو آمد و بزم دیگری با لب هایمان به راه انداخت و من فکر کردم که شاید خبر بد این باشد...
من کاملا از دست رفته بودم!
***
-نمی دونم... من ندیدمشون واستا. ایناشن. مامانم پیش بابام خوابیده.
هنوز چشمانم باز نشده که صدای رزا را می شنوم و وقتی صدای قدم هایش را می شنوم مطمئن می شوم که خواب نیستم!
چنان از جا می جهم که گردنم تیر می کشد.
فورا از روی تخت بلند می شوم و رزا را که گوشی به دست مقابل در می بینم، فاتحه ی هر نوع «پنهان کاری» و «بین خودمان بماند و کسی نفهمد» را می خوانم!
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
لب هایش به لبخند آرامی کش می آید. با نگاهی که دنیا دنیا در آن شیفتگی ریخته بودند.
نوازشم می کند. موهایم را، ابروهایم را، گونه و لب هایم را...
این حالتش را می شناختم دیگر...
در واقع همین چند دقیقه پیش مقابلش نشسته، تماشایش کرده بود. در حال پرستش کردنم بود. به روش خودش...!
سرش را بالا می کشد و روی پیشانی ام را می بوسد. طولانی و عمیق...
و بعد با عمیق ترین و عاشقانه ترین لحنی که از او شنیده ام چنین در بندم می کند:
-به جاي سرو بلند ايستاده بر لب جوي
چرا نظر نکني يار سروبالا را؟
شمايلي که در اوصاف حسن ترکيبش
مجال نطق نماند زبان گويا را
که گفت در رخ زيبا نظر خطا باشد؟
خطا بود که نبينند روي زيبا را
به دوستي که اگر زهر باشد از دستت
چنان به ذوق ارادت خورم که حلوا را!
دست و پایم شل و نگاهم لرزید. جسم تپنده ی درون سینه ام یک دور ایست کامل را از سر گذراند و من کلمات را گم کردم. این خبر بدی نبود مگر نه؟
این بار او جلو آمد و بزم دیگری با لب هایمان به راه انداخت و من فکر کردم که شاید خبر بد این باشد...
من کاملا از دست رفته بودم!
***
-نمی دونم... من ندیدمشون واستا. ایناشن. مامانم پیش بابام خوابیده.
هنوز چشمانم باز نشده که صدای رزا را می شنوم و وقتی صدای قدم هایش را می شنوم مطمئن می شوم که خواب نیستم!
چنان از جا می جهم که گردنم تیر می کشد.
فورا از روی تخت بلند می شوم و رزا را که گوشی به دست مقابل در می بینم، فاتحه ی هر نوع «پنهان کاری» و «بین خودمان بماند و کسی نفهمد» را می خوانم!
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر