کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.5K links
Download Telegram
#پارت۶۵۶

می فهمم و اگر چه که تمام تنم یک صدا منعم می کنند اما سرم را عقب می کشم. تنم از تنش جدا می شود و این تماما به خاطر محمد است.


اگر او برخلاف اعتقاداتش مرا میهمان آغوشش می کند منم می توانم این آرامش را قربانی آرامش خاطر او کنم.


-ببخشید...


نگاه گرفتم از صورت آرامش... به طرز وسوسه انگیزی دعوت کننده بود. آرام و بدون ذره ای تشویش یا تنش...


-برای چی ببخشم؟


-نمی خوام معذبت کنم تا چیزی بر خلاف خواسته و اعتقادت انجام بدی. اینکه بدونم تو راحت نیستی و بخوام اون کارو انجام بدم خودمم معذبم می کنه.


این حس را در ژرفای دلم داشتم.


چون نگاه تائید کننده و محبت آمیزش آن قدر شیرین بود و آن قدر ذوق به دلم می ریخت که همچون کودکی که به دنبال تائید خانواده اش خود شیرینی می کند، می خواستم کارهایی انجام دهم و حرف هایی بزنم که دوباره و دوباره آن نگاه و لبخند را روی صورتش ببینم.


-عزیز دل من... اگر بدونی که حس من تو این لحظه چیه، هیچوقت این حرفو نمی زدی. حیف...


می گوید و آن نگاه جادویی را از من می گرد و همراهش آه عمیقی می کشد.


من از نگاهم از حیف گفتن هایش هیچ حس بدی نمی گیرم. نگاهش آلوده به هوس نیست.


من و محمد به آن محرمیت بیشتر از آشنایی برای قدری آرام گرفتن نیاز داشتیم.


من می خواستم بدون ترس در آغوشش جمع شوم و او بدون عذاب دست دورم بپیچد و به قول خودش کنار گوشم زمزمه ی عشق سر بدهد!


-برگردیم؟


حس می کنم که باید زودتر برگردم. تنم را آرامش زیبایی در آغوش کشیده بود و من می خواستم همین حالا که آبستن چنین آرامشی ام سرم را به بالشم بسپارم و خواب مرا با خود ببرد.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر