کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.2K videos
95 files
43.5K links
Download Telegram
#پارت۵۷۶

صدایم از بغض می لرزد. چشمانم دوباره پر شده و دوباره خودم را لعنت می کنم که تا این اندازه غده ی اشکی ام پر کار شده بود.


-قلبا برام عزیزین و دوستتون دارم. خوشحال میشم که بهمون سر بزنین. فکر کنین یه دختر تو یه شهر دیگه دارین که چشم به راهتونه. به دیدنمون بیاین. در خونه ی من همیشه به روتون بازه. دلم می خواد محبت های این چند وقت رو یه طوری جبران کنم. اگر تونستین تشریف بیارین.


قبل از اینکه سر بالا ببرم نوک انگشتانم را سریعا زیر چشمم می کشم تا پیش از ریختن اشک محوش کنم.


و خوش بینانه انتظار داشته باشم که اشکم را ندیده باشد. و فکر می کنم که حالم را فهمیده باشد که به سمت منقل می چرخد. مشغول جابجا کردن سیخ ها می شود.


-میگی دخترمونی اما خودت باور نداری. اگر میگی فکر کنیم یه دختر تو شهر دیگه داریم که باید بهش سر بزنیم پس خودتم باورش کن! اگر باورش کنی شاید اون موقع بفهمی که آدم تو خونه ی خودش معذب نیست! این استرسی که تو داری حتی منم داره به تب و تاب میندازه! اروم بگیر دختر...!


تشر گونه گفت. پدرانه گفت... و راست می گفت. به این فکر می کنم که هیچ کجای دیگری در این کره ی خاکی نیست که من به اندازه ی این خانه در آن معذب باشم!


انقدر که این جا احساس از اشتباه رفتار کردن می ترسم. از اینکه قضاوت شوم و دخترم به پای من قضاوت شود!


هرجای دیگری من همیشه خودم هستم و ذره ای به افکار دیگران راجع به خودم اهمیت نمی دهم. اما این جا؟ بی نهایت حساس می شوم!


-در مورد آینده؟ هیچ کس خبر نداره! بذار ببینیم خدا چی پیش میاره. خیلی از این خونه و آدماش دور نمی مونی!


لحنش شوخ بود و لبخند مردانه ای هم ضمیمه اش کرد. منظور پشت حرفش را درست نفهمیدم اما پاسخ دیگری نداشتم به او بدهم. سر پایین انداختم و حرف دیگری نزدم.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر