#پارت۴۹۲
من با خشم چاقو را درون کاسه پرت کردم. رو به او کردم و نیم نگاهی به پشت سرش کردم تا مطمئن باشم رزا در اتاقش باشد.
داشت نفس نفس می زد و لب های با حرص روی هم محکم شده بودند.
-صداتو تو خونه ی من جایی که دخترم هست میاری پایین محمد! دفعه دیگه تذکر نمی دم!
انگشتم را به تهدید مقابلش گرفتم و با این حرکت تن گرگرفته و نگاه غضب گرفته اش را بیشتر آتش زدم انگار...
-صحبت ما قرار داد نبود درست! من به خاطر رزا اومدم اونجا. رزا پدرشو داره و من کارم اونجا تموم شده. پس دیگه دلیلی نمی مونه برای موندنم. اصلا چرا باید بمونم؟ زندگی من اینجاست! کارم اینجاست... تو نمی دونستی اینا رو؟ توقع داشتی کار و زندگیمو ول کنم بیام اصفهان؟ چرا اصلا باید این کارو بکنم؟ الان من نمی فهمم دلیل عصبانیت تو رو!
طوری چشمانش را گرد کرده و با حیرت نگاهم می کند انگار که من کسی هستم که بی منطق حرف می زنم.
-شهرزاد هیچ می فهمی چی داری میگی؟ من بدون شما چکار کنم؟ لعنتی رزا دختر منم هست. می خوای کجا ببریش؟ یه روز بیای بگی یه دختر داری، دل و دینمو صاحب شی بعد ول کنی بری؟ من چکار کنم بدون شما؟
با بهت نگاهش می کنم و منتظرم تا خودش معنی حرف هایی را که می زند درک کند! اصلا نیازی به توضیح بود؟
-چرا نگاه می کنی؟ جواب منو بده... من چکار کنم بدون شما؟
لعنت بر شیطان! دیوانه شده بود؟
-زندگیتو!
این کلمه از دهانم همچون توپی شلیک شد. وامانده نگاهم کرد و من ادامه دادم:
-مگه قرار بود من تا همیشه بمونم اونجا؟ این همه زوجی که بچه دارن و از هم جدا شدن مگه چکار می کنن؟ تو هروقت بخوای می تونی به دیدن رزا بیای... هم تو هم خانوادت. در خونه ی ما همیشه به روتون بازه... ضمن اینکه هرکسی زندگی خودشو داره... اینا رو اصلا نیازی نیست من بگم، توضیح واضحاته! ما نسبت به هم وظیفه ای نداریم!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
من با خشم چاقو را درون کاسه پرت کردم. رو به او کردم و نیم نگاهی به پشت سرش کردم تا مطمئن باشم رزا در اتاقش باشد.
داشت نفس نفس می زد و لب های با حرص روی هم محکم شده بودند.
-صداتو تو خونه ی من جایی که دخترم هست میاری پایین محمد! دفعه دیگه تذکر نمی دم!
انگشتم را به تهدید مقابلش گرفتم و با این حرکت تن گرگرفته و نگاه غضب گرفته اش را بیشتر آتش زدم انگار...
-صحبت ما قرار داد نبود درست! من به خاطر رزا اومدم اونجا. رزا پدرشو داره و من کارم اونجا تموم شده. پس دیگه دلیلی نمی مونه برای موندنم. اصلا چرا باید بمونم؟ زندگی من اینجاست! کارم اینجاست... تو نمی دونستی اینا رو؟ توقع داشتی کار و زندگیمو ول کنم بیام اصفهان؟ چرا اصلا باید این کارو بکنم؟ الان من نمی فهمم دلیل عصبانیت تو رو!
طوری چشمانش را گرد کرده و با حیرت نگاهم می کند انگار که من کسی هستم که بی منطق حرف می زنم.
-شهرزاد هیچ می فهمی چی داری میگی؟ من بدون شما چکار کنم؟ لعنتی رزا دختر منم هست. می خوای کجا ببریش؟ یه روز بیای بگی یه دختر داری، دل و دینمو صاحب شی بعد ول کنی بری؟ من چکار کنم بدون شما؟
با بهت نگاهش می کنم و منتظرم تا خودش معنی حرف هایی را که می زند درک کند! اصلا نیازی به توضیح بود؟
-چرا نگاه می کنی؟ جواب منو بده... من چکار کنم بدون شما؟
لعنت بر شیطان! دیوانه شده بود؟
-زندگیتو!
این کلمه از دهانم همچون توپی شلیک شد. وامانده نگاهم کرد و من ادامه دادم:
-مگه قرار بود من تا همیشه بمونم اونجا؟ این همه زوجی که بچه دارن و از هم جدا شدن مگه چکار می کنن؟ تو هروقت بخوای می تونی به دیدن رزا بیای... هم تو هم خانوادت. در خونه ی ما همیشه به روتون بازه... ضمن اینکه هرکسی زندگی خودشو داره... اینا رو اصلا نیازی نیست من بگم، توضیح واضحاته! ما نسبت به هم وظیفه ای نداریم!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر