#پارت۴۳۰
-با چشمان وق زده و لحن تشر گونه ای می گوید:
-کی دیدی حاج خانوم یا حتی محدثه چادر چاقچور باشن؟ لباساشون شیک و پوشیده ست حجابشونم رعایت می کنن. حالا نه که همچین لباسای تو خیلی لختیه... کلا جین و بافت... جین و مانتو... جین و بلوز... الانم یه وامونده بلند و پوشیده با جین می پوشیدی یه شالم مینداختی به خدا چیزی نمی شد یه شب!
-نمی گم چیزی می شد اما اینکه به خاطر خوش آمد یا نیامد کسی بخوام پوششم رو عوض کنم تو کتم نمی ره! من عروسک ویترینی نیستم. یه انسانم با قدرت اختیار...
یک دستش را بالا می گیرد و انگشتانش را به شکل دهن باز و بسته می کند و می گوید:
-ور ور ور... بیا پایین از منبر تو رو خدا. الان ولش کنی یه لکچر درباره حقوق انسانی و برابری میده. من میگم آدم به خاطر احترام به کسایی که براشون مهمه می تونی گاهی عقاید و اخلاقیاتشو کنار بذاره اگر آسیبی به خودش نمی زنه. همین. اگرم دوست نداری که خود دانی. حالام که فعلا قرار نیست بری. پس بحثم بی فایده ست.
از جا بلند می شود و با جفت دستانش صورتم را قاب می کند و سه مرتبه محکم پیشانی ام را می بوسد و حین اینکه به چشمانم خیره شده لب می زند:
-هرکسی که نمی تونه شرایط تو رو درک کنه و نمی تونه ببینه که تو چقدر فوق العاده ای یا احمقه یا ابله! پس فکر خودتو با این چرت و پرتا مسموم نکن!
می گوید می رود و لبخند را روی صورت من پهن می کند. به حرف هایش که فکر می کنم حالم عوض می شود.
حالا دیگر احساس مزخرف چند دقیقه پیش را نداشتم. بینش بهتری نسبت به دل نگرانی ها و دغدغه هایم داشتم.
اینکه چرا برای اولین بار در زندگی ام از خودم بودن در جمعی احساس خطر می کردم. چرا مضطرب بودم که در آن جمع پذیرفته نشوم.
از خودم خجالت زده بودم چون نباید نسبت به محمد و یا خانواده اش احساس خود کم بینی داشته باشم.
اما این به خود کم بینی ربطی نداشت. به این مربوط بود که می خواستم در چشم خانواده ی محمد مادر لایقی برای رزا باشم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
-با چشمان وق زده و لحن تشر گونه ای می گوید:
-کی دیدی حاج خانوم یا حتی محدثه چادر چاقچور باشن؟ لباساشون شیک و پوشیده ست حجابشونم رعایت می کنن. حالا نه که همچین لباسای تو خیلی لختیه... کلا جین و بافت... جین و مانتو... جین و بلوز... الانم یه وامونده بلند و پوشیده با جین می پوشیدی یه شالم مینداختی به خدا چیزی نمی شد یه شب!
-نمی گم چیزی می شد اما اینکه به خاطر خوش آمد یا نیامد کسی بخوام پوششم رو عوض کنم تو کتم نمی ره! من عروسک ویترینی نیستم. یه انسانم با قدرت اختیار...
یک دستش را بالا می گیرد و انگشتانش را به شکل دهن باز و بسته می کند و می گوید:
-ور ور ور... بیا پایین از منبر تو رو خدا. الان ولش کنی یه لکچر درباره حقوق انسانی و برابری میده. من میگم آدم به خاطر احترام به کسایی که براشون مهمه می تونی گاهی عقاید و اخلاقیاتشو کنار بذاره اگر آسیبی به خودش نمی زنه. همین. اگرم دوست نداری که خود دانی. حالام که فعلا قرار نیست بری. پس بحثم بی فایده ست.
از جا بلند می شود و با جفت دستانش صورتم را قاب می کند و سه مرتبه محکم پیشانی ام را می بوسد و حین اینکه به چشمانم خیره شده لب می زند:
-هرکسی که نمی تونه شرایط تو رو درک کنه و نمی تونه ببینه که تو چقدر فوق العاده ای یا احمقه یا ابله! پس فکر خودتو با این چرت و پرتا مسموم نکن!
می گوید می رود و لبخند را روی صورت من پهن می کند. به حرف هایش که فکر می کنم حالم عوض می شود.
حالا دیگر احساس مزخرف چند دقیقه پیش را نداشتم. بینش بهتری نسبت به دل نگرانی ها و دغدغه هایم داشتم.
اینکه چرا برای اولین بار در زندگی ام از خودم بودن در جمعی احساس خطر می کردم. چرا مضطرب بودم که در آن جمع پذیرفته نشوم.
از خودم خجالت زده بودم چون نباید نسبت به محمد و یا خانواده اش احساس خود کم بینی داشته باشم.
اما این به خود کم بینی ربطی نداشت. به این مربوط بود که می خواستم در چشم خانواده ی محمد مادر لایقی برای رزا باشم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪