#پارت۴۲۰
-داداش من اشتباه خوندم نگاهتو بهش یا واقعا توام دوسش داری؟ بابام حتی فهمیده... به مامان گفته محمد خودشو باخته! یه طوری نگاهش می کنی که از دورم برق چشمات، چشمو می زنه!
محمد تلخ خندی می زند... انقدر دستش رو بوده؟ انقدر که همه بدانند؟ خودش هم می داند؟ می داند و با دیگری قرار و مدار می گذارد؟ قلب او را زیر پایش له می کند و پشت سرش می گذارد؟
خدا به سر دشمنش هم نیاورد حال آن شبش را! وقتی مجبور بود مقابل دخترش خودداری کند در حالی که قلبش داشت منفجر می شد!
-برو بخواب محدثه... مهم نیست من چه حسی دارم!
دستش را کلافه روی ریش هایش می کشد و ادامه میدهد:
-اشتباه نخوندی نگاهمو... اشتباه نکردی که یکی اینجا بد خراب کرده و اون منم! به همین خاطرم شهرزاد محاله به من شانس دوباره بده!
می گوید اما زبانش را می گزد! خدا نکند که اینطور شود. اما نمی خواهد که خواهرش به این رابطه امیدوار باشد و افکارش را، امیدو واهی اش را با پدر و مادرش هم در میان بگذارد!
-از کجا می دونی؟ مگه ازش پرسیدی؟ مگه تلاش کردی براش؟ مستقیم بهش ابراز علاقه کردی؟ کارایی که زنا دوست دارن مردشون براشون انجام بده! بهش محبت کنی، براش وقت بذاری، براش هدیه بخری، به شام دعوتش کنی... چه می دونم...
مردد به محدثه نگاه می کند. چشمان خواهرش از امید می درخشد و این حالش را خوب می کند.
دلش می خواهد سفره ی دلش را برای این خواهر کوچکترش باز کند شاید ذهنش بازتر می شد. شاید غمش سبک تر می شد...
-نکردم... اصلا فکرشم به ذهنم خطور نکرد... چون اگه به اون باشه حاضره تا آخر عمرشم منو نبینه! به خاطر رزا داره منو تحمل می کنه. به خاطر رزا هرکاری می کنه! رزا همه ی دنیاشه!
-شاید به خاطر رزا حاضر شه بهت برگرده... ها؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
-داداش من اشتباه خوندم نگاهتو بهش یا واقعا توام دوسش داری؟ بابام حتی فهمیده... به مامان گفته محمد خودشو باخته! یه طوری نگاهش می کنی که از دورم برق چشمات، چشمو می زنه!
محمد تلخ خندی می زند... انقدر دستش رو بوده؟ انقدر که همه بدانند؟ خودش هم می داند؟ می داند و با دیگری قرار و مدار می گذارد؟ قلب او را زیر پایش له می کند و پشت سرش می گذارد؟
خدا به سر دشمنش هم نیاورد حال آن شبش را! وقتی مجبور بود مقابل دخترش خودداری کند در حالی که قلبش داشت منفجر می شد!
-برو بخواب محدثه... مهم نیست من چه حسی دارم!
دستش را کلافه روی ریش هایش می کشد و ادامه میدهد:
-اشتباه نخوندی نگاهمو... اشتباه نکردی که یکی اینجا بد خراب کرده و اون منم! به همین خاطرم شهرزاد محاله به من شانس دوباره بده!
می گوید اما زبانش را می گزد! خدا نکند که اینطور شود. اما نمی خواهد که خواهرش به این رابطه امیدوار باشد و افکارش را، امیدو واهی اش را با پدر و مادرش هم در میان بگذارد!
-از کجا می دونی؟ مگه ازش پرسیدی؟ مگه تلاش کردی براش؟ مستقیم بهش ابراز علاقه کردی؟ کارایی که زنا دوست دارن مردشون براشون انجام بده! بهش محبت کنی، براش وقت بذاری، براش هدیه بخری، به شام دعوتش کنی... چه می دونم...
مردد به محدثه نگاه می کند. چشمان خواهرش از امید می درخشد و این حالش را خوب می کند.
دلش می خواهد سفره ی دلش را برای این خواهر کوچکترش باز کند شاید ذهنش بازتر می شد. شاید غمش سبک تر می شد...
-نکردم... اصلا فکرشم به ذهنم خطور نکرد... چون اگه به اون باشه حاضره تا آخر عمرشم منو نبینه! به خاطر رزا داره منو تحمل می کنه. به خاطر رزا هرکاری می کنه! رزا همه ی دنیاشه!
-شاید به خاطر رزا حاضر شه بهت برگرده... ها؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۴۲۰
-داداش من اشتباه خوندم نگاهتو بهش یا واقعا توام دوسش داری؟ بابام حتی فهمیده... به مامان گفته محمد خودشو باخته! یه طوری نگاهش می کنی که از دورم برق چشمات، چشمو می زنه!
محمد تلخ خندی می زند... انقدر دستش رو بوده؟ انقدر که همه بدانند؟ خودش هم می داند؟ می داند و با دیگری قرار و مدار می گذارد؟ قلب او را زیر پایش له می کند و پشت سرش می گذارد؟
خدا به سر دشمنش هم نیاورد حال آن شبش را! وقتی مجبور بود مقابل دخترش خودداری کند در حالی که قلبش داشت منفجر می شد!
-برو بخواب محدثه... مهم نیست من چه حسی دارم!
دستش را کلافه روی ریش هایش می کشد و ادامه میدهد:
-اشتباه نخوندی نگاهمو... اشتباه نکردی که یکی اینجا بد خراب کرده و اون منم! به همین خاطرم شهرزاد محاله به من شانس دوباره بده!
می گوید اما زبانش را می گزد! خدا نکند که اینطور شود. اما نمی خواهد که خواهرش به این رابطه امیدوار باشد و افکارش را، امیدو واهی اش را با پدر و مادرش هم در میان بگذارد!
-از کجا می دونی؟ مگه ازش پرسیدی؟ مگه تلاش کردی براش؟ مستقیم بهش ابراز علاقه کردی؟ کارایی که زنا دوست دارن مردشون براشون انجام بده! بهش محبت کنی، براش وقت بذاری، براش هدیه بخری، به شام دعوتش کنی... چه می دونم...
مردد به محدثه نگاه می کند. چشمان خواهرش از امید می درخشد و این حالش را خوب می کند.
دلش می خواهد سفره ی دلش را برای این خواهر کوچکترش باز کند شاید ذهنش بازتر می شد. شاید غمش سبک تر می شد...
-نکردم... اصلا فکرشم به ذهنم خطور نکرد... چون اگه به اون باشه حاضره تا آخر عمرشم منو نبینه! به خاطر رزا داره منو تحمل می کنه. به خاطر رزا هرکاری می کنه! رزا همه ی دنیاشه!
-شاید به خاطر رزا حاضر شه بهت برگرده... ها؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
-داداش من اشتباه خوندم نگاهتو بهش یا واقعا توام دوسش داری؟ بابام حتی فهمیده... به مامان گفته محمد خودشو باخته! یه طوری نگاهش می کنی که از دورم برق چشمات، چشمو می زنه!
محمد تلخ خندی می زند... انقدر دستش رو بوده؟ انقدر که همه بدانند؟ خودش هم می داند؟ می داند و با دیگری قرار و مدار می گذارد؟ قلب او را زیر پایش له می کند و پشت سرش می گذارد؟
خدا به سر دشمنش هم نیاورد حال آن شبش را! وقتی مجبور بود مقابل دخترش خودداری کند در حالی که قلبش داشت منفجر می شد!
-برو بخواب محدثه... مهم نیست من چه حسی دارم!
دستش را کلافه روی ریش هایش می کشد و ادامه میدهد:
-اشتباه نخوندی نگاهمو... اشتباه نکردی که یکی اینجا بد خراب کرده و اون منم! به همین خاطرم شهرزاد محاله به من شانس دوباره بده!
می گوید اما زبانش را می گزد! خدا نکند که اینطور شود. اما نمی خواهد که خواهرش به این رابطه امیدوار باشد و افکارش را، امیدو واهی اش را با پدر و مادرش هم در میان بگذارد!
-از کجا می دونی؟ مگه ازش پرسیدی؟ مگه تلاش کردی براش؟ مستقیم بهش ابراز علاقه کردی؟ کارایی که زنا دوست دارن مردشون براشون انجام بده! بهش محبت کنی، براش وقت بذاری، براش هدیه بخری، به شام دعوتش کنی... چه می دونم...
مردد به محدثه نگاه می کند. چشمان خواهرش از امید می درخشد و این حالش را خوب می کند.
دلش می خواهد سفره ی دلش را برای این خواهر کوچکترش باز کند شاید ذهنش بازتر می شد. شاید غمش سبک تر می شد...
-نکردم... اصلا فکرشم به ذهنم خطور نکرد... چون اگه به اون باشه حاضره تا آخر عمرشم منو نبینه! به خاطر رزا داره منو تحمل می کنه. به خاطر رزا هرکاری می کنه! رزا همه ی دنیاشه!
-شاید به خاطر رزا حاضر شه بهت برگرده... ها؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪