#پارت۳۸۳
#
-مزاحم نشم ها؟ به رزا می گفتی یه سر بیاد ببینمش برم. اینطوری بده سرزده...
دست به کمر نفس تندی می گیرم و لب هایم را روی هم می فشارم و فقط دستم را رو به پذیرایی می گیرم و با سر اشاره می کنم که سریعتر...
-خانوم زمین خورده ها رو زمین زدن هنر نیستا... با ما به از این باش!
با لحنی پر خنده و چهره ای که آنقدر پر انرژی بود این را گفت و من در روی زیاد این مرد مانده ام!
چطور آدمی بود؟ چرا انقدر پررو و وقیح بود؟ چرا من موهایش را دانه به دانه نمی کندم؟
-خدا صبر بده... خدا صبر بده!
می چرخم و مشغول در آوردن مانتو و شالم می شوم تا بیشتر از این مجبور به تحمل کردنش در این فاصله نباشم!
می فهمم که سریع داخل می شود و در را می بندد! در این حال عصبانی و خشمگین خنده ام می گیرد.
چنان سریع داخل جهید که کسی مرا سر لخت و با این سر و ریخت نبیند که تقریبا در از دستش رها شد و با ضرب و صدای بلندی بسته شد.
پیش از اینکه به پذیرایی بروم داخل آشپزخانه می پیچم و صدای جیغ هیجان زده رزا و قربان صدقه های محمد گوشم را پر میکند.
مامان هم پشت بندش می آید و سلام و خوش آمد گویی می کند و بعد به من می پیوندد.
-چیزی شده شهرزاد؟
-شده! شده فقط من شهرزاد نیستم مو تو سر این فضول بذارم!
بازویم را آرام نیشگون می گیرد و پچ پچ وار می گوید:
-هین... زشته می شنوه عه! چیشده مگه؟
-بگو چی نشده!
من هم پچ پچ گونه می گویم اما آرام نه!
-می دونی از کجا پیداش کردم آقا رو؟ می دونی؟ باورت نمیشه بگم! از وسط خونه انوری!
صورتش در هم می شود و با گیجی لب می زند:
-انوری... انوری
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#
-مزاحم نشم ها؟ به رزا می گفتی یه سر بیاد ببینمش برم. اینطوری بده سرزده...
دست به کمر نفس تندی می گیرم و لب هایم را روی هم می فشارم و فقط دستم را رو به پذیرایی می گیرم و با سر اشاره می کنم که سریعتر...
-خانوم زمین خورده ها رو زمین زدن هنر نیستا... با ما به از این باش!
با لحنی پر خنده و چهره ای که آنقدر پر انرژی بود این را گفت و من در روی زیاد این مرد مانده ام!
چطور آدمی بود؟ چرا انقدر پررو و وقیح بود؟ چرا من موهایش را دانه به دانه نمی کندم؟
-خدا صبر بده... خدا صبر بده!
می چرخم و مشغول در آوردن مانتو و شالم می شوم تا بیشتر از این مجبور به تحمل کردنش در این فاصله نباشم!
می فهمم که سریع داخل می شود و در را می بندد! در این حال عصبانی و خشمگین خنده ام می گیرد.
چنان سریع داخل جهید که کسی مرا سر لخت و با این سر و ریخت نبیند که تقریبا در از دستش رها شد و با ضرب و صدای بلندی بسته شد.
پیش از اینکه به پذیرایی بروم داخل آشپزخانه می پیچم و صدای جیغ هیجان زده رزا و قربان صدقه های محمد گوشم را پر میکند.
مامان هم پشت بندش می آید و سلام و خوش آمد گویی می کند و بعد به من می پیوندد.
-چیزی شده شهرزاد؟
-شده! شده فقط من شهرزاد نیستم مو تو سر این فضول بذارم!
بازویم را آرام نیشگون می گیرد و پچ پچ وار می گوید:
-هین... زشته می شنوه عه! چیشده مگه؟
-بگو چی نشده!
من هم پچ پچ گونه می گویم اما آرام نه!
-می دونی از کجا پیداش کردم آقا رو؟ می دونی؟ باورت نمیشه بگم! از وسط خونه انوری!
صورتش در هم می شود و با گیجی لب می زند:
-انوری... انوری
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪