کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.82K subscribers
23K photos
28.1K videos
95 files
42.2K links
Download Telegram
#پارت۳۸۲
#

وقتی همچون یک گاو زخمی نگاهش می کنم نیم چشمکی می زند و داغ ترم میکند وقتی می گوید:

-چطوری خانوم؟

رسما داشتم نفس نفس می زدم و رو به انوری می کنم:

-ببخشید ما از حضورتون مرخص می شیم دیگه. مهندس جان؟


با ابرو رو به پله ها اشاره می زنم و قدم که برمی دارم همسر انوری می گوید:


-اوا شهرزاد جون از پله چرا به لطف مهندس آسانسورمون دیگه بعد قرنی درست شده...


دندان روی هم می سایم و با دستم را مشت می کنم و با خنده ی زورکی لب میزنم:


-درست می فرمایین. فراموش کرده بودم خدا خیرش بده مهندسو...!

سوار آسانسور می شویم و با پایم روی کف ضرب گرفته ام تا اگر کمی هم شده به این روش خودم را آرام کنم. چون نمی شد بیشتر از این آرام ماند انگار...


اینکه چطور شده که او از جلسه ساکنین ساختمان ما خبر دارد و من خودم روحمم ندارد!


اصلا من هنوز همه ی ساکنین اینجا را نمی شناسم. غیر از دوبار آن هم در پارکینگ بصورت اتفاقی با انوری و خانومش برخورد داشتم اصلا ندیدمشان!


آن وقت محمد چرا و با چه عنوانی در جلسات حضور می یابد و حتی پیش تر از آن تعمیرکار برای ساختمان می فرستد!


به طبقه مان می رسیم و من جلوتر بیرون می روم و در را با کلید باز می کنم.


-مامان؟ کجایی؟


-آشپزخونه ام...


-محمد اومده...


-خیله خب... صبر کنید چند لحظه...


به سمت اتاق می دود و من برمی گردم و در را تا انتها باز می کنم و کنار می ایستم تا داخل شود. سرش را پایین انداخته و گوشه ی لبش را می جود.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪