کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.83K subscribers
23K photos
28.1K videos
95 files
42.3K links
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#دسر_پاییزه



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#شیرینی حلزونی



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#شیرینی_ناپلئونی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#آموزش _گام_ب_گام خامه کشی



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۳۴۱


حقیقت این بود که محمد خیلی سریع تر از چیزی که انتظارش را داشتم نقشش را پذیرفته بود.


خیلی خوب داشت از پسش بر می آید. انگار زاده شده بود تا پدر باشد.

اما چیزی که من با آن مشکل اساسی داشتم این اضافه کاری هایش بود. نمی توانست پدر بودنش برای رزا را، از مرد خانواده ی ما بودن تفکیک کند انگار!

یادش می دادم من... یادش می دادم!

***

ماشین را به داخل خانه می برد و به محض اینکه ماشین خاموش می شود من حس می کنم که به یکباره هوای درون اتاقک اتومبیل را بلعیده اند.

در ماشین را باز می کنم و پیاده می شوم. رزا را پیاده می کنم و دستش را می گیرم و با راهنمایی محمد به سمت خانه شان به راه می افتیم.


محدثه و حاج خانوم هر دو در درگاه در منتظرمان بودند و من تلاش می کنم تا چیزی شبیه به لبخند روی لب هایم بکشم.


با محدثه دست می دهم اما منیر خانوم را در آغوش می کشم. قلبا دوستش داشتم.


-بیا ببینمت تو رو خوشگل عمه...


رزا به واسطه ی آن شبی را که با محمد و محدثه و منیر خانوم شام بیرون رفته بود کاملا با محدثه آشنا بود و خیلی راحت در آغوشش جای گرفت.


-بفرمایید عزیزم. خوش اومدین خونه ی خودتونه...

لبخندی رو به او می زنم و از چهره با محبت محدثه کمی انرژی می گیرم. همین که بدانم غیر از منیر خانوم شخص دیگری هم از حضور ما خرسند است ریتم تپش های قلبم را آرام تر می کند.


از راهروی کوتاه گذر می کنیم و وقتی کسی را نمی بینم جو خانه بی نهایت سنگین به نظر می رسد.


-محسن اینا نیومدن هنوز؟

-نه داداش یکم دیرتر میان. شهرزاد جان کتت رو بگیرم؟


شال و کتم را در می آورم و با تشکری به دستش می دهم. یک بافت زیتونی رنگ و یک جین زغالی رنگ پوشیده بودم و موهای را دم اسبی پشت سرم بسته بودم. به اندازه ی همیشه آرایش کرده بودم.
♡♡♡


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۳۴۲


استرس زیادی داشتم و با ورود به پذیرایی و نگاه گرداندن و ندیدن پدرش بیشتر هم شد.


به محمد نگاه می کنم و او داشت با نگاه درباره ی پدرش از منیر خانوم می پرسید و منیر خانوم با آرامش پلک می زند تا محمد را آرام کند اما او بلافاصله اخم در هم می کشد و سر پایین می اندازد.


روی مبلی که محمد اشاره زد نشستم. محمد هم روی همان مبل اما با فاصله نشست. رزا کنارمان بود و محمد مشغول در آوردن شنلش شد.


منیر خانوم با دیدن رفتارهای پدرانه محمد لبخند مهربانی می زند و با محدثه نگاه رد و بدل می کنند و به او اشاره می زند و زیر لبی می گوید:


-تحویل بگیر...


نمی فهمم که به چه چیزی اشاره دارد و مطمئنا چیزی بین خودشان بود. محمد با دقت و حوصله شنلش را در آورد و بعد بغلش کرد و او را میان خودمان نشاند و دامنش را روی پایش صاف کرد.


-خوبی عزیزم؟ مامان خوبن؟


-ممنون. سلام رسوندن خدمتتون.


-بزرگیشو رسوندن عزیزدلم.


محدثه با ذوق خاصی داشت نگاهمان می کرد و مدام زیر لبی قربان صدقه رزا می رود.


همه چیز خوب بود تا اینکه ناگهان این جو شیرین یخ می بندد.


نگاه منیر خانوم به روبرو و تغییر آنی چهره اش از یک خانوم خوش مشرب به یک مادر دلواپس برای من گویای حضور پدر محمد بود.


سر می چرخانم و نگاهش روی رزا را شکار می کنم.


-سلام...


به احترامش از جا برمی خیزم و محمد و رزا هم به تبعیت از من بلند می شوند و سلام می دهند.


سکوت بی نهایت سنگین و آزار دهنده بود. هنوز نه نگاهم کرده بود و نه پاسخم را داده بود...!


قدمی جلو نمی آمد و حرکتی هم نمی کرد. نفس کشیدن یادم رفته بود!



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۳۴۳
#


چشم می بندم. روی این حقارت... روی فشاری که داشتم تحمل می کرد.


فقط منتظر بودم تا رفتارش با رزا را ببینم. ثانیه ها می گذشتند و من تا ترک کردن این خانه یک قدم فاصله داشتم. یک قدمی را که با توجه به رفتار این مرد بر میداشتم! همه چیز به حرکت بعدی او بستگی داشت.


منیر خانوم جلو می آید. دست رزا را می کشد تا به سمت او ببرد. رزا چشمانش را به سمت من می چرخاند.


او هم این جو سنگین را واضح حس کرده بود. دلش رفتن نمی خواست. لبخند می زنم و با سر اشاره می کنم که دست مادر بزرگش را بگیرد.


با تردید دستش را می گیرد و چند قدم جلو می رود. محمد کنارم ایستاده بود و او هم سلامش بی جواب مانده بود و انقباض بدنش مرا بیشتر عصبی می کرد.


انگار که او هم ترس از اتفاقات لحظات بعد را داشت. و من ترجیح می دادم تا حداقل او آرام باشد تا آرامشش را به من هم منتقل کند.


رزا مقابل جهانگیر خان می ایستد و سر بالا می برد و بعد از چند ثانیه می گوید:


-سلام. من لُزا خانوم هستم. من شمالو (شما رو) میشناسم... اون لوز (روز) بغلم کلدین(کردین)... سیبیلای گشنگی(قشنگی) داشتین.


دلم برای زبان شیرین دخترکم، برای ادب و احترامی که برای بزرگتر از خودش قائل می شد، برای نوع آشنایی دادنش، ضعف می رود. یک حس افتخار و بالندگی داشتم انگار...


یک طور هایی دوست نداشتم که فکر کنند چون رزا پدر نداشته باری به هرجهت بار آمده. من برای تربیت او چیزی کم نگذاشته بودم.


گوشه چشمان محمد جمع می شود و لبخند یک وری روی صورتش نقش می بندد. انگار که دقیقا هر آنچه که من داشتم حس می کردم او هم حس می کرد.


-سلام دختر جون...



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۳۴۴
#


با انگشت نوک سبیلش را تاب می دهد و رزا را نمی دیدم اما گردنش به سمت شانه اش خم شد و با تعجب پرسید:


-من که اسممو دُفتم... یاد نگلفتی(نگرفتی)؟ بگید لزا... تکلال(تکرار) کنید بعد من...


صدای تک خند محدثه می آید و من استرسم بیشتر و بیشتر می شود.

دخترکم واقعا فکر می کرد که جهانگیر خان نامش را یاد نگرفته و اما نوع بیانش را ممکن بود بی احترامی تلقی کنند.


حس می کنم اخم هایش کمی از هم باز شد. اما بی تفاوت نگاهش را از رزا گرفت و دستانش را درون جیب های شلوارش برد. حتی دستی هم به سر نوه اش نکشید.

سرم پایین می افتد. همین حالا هم حس باخت داشتم.


-خانوم ایزدی بودید شما درسته؟


سر بالا می برم. با رسمی خطابم کردن می خواست مرزی بینمان مشخص کند. بگوید که آن سوی مرز ایستاده ای پس حواست را جمع کن! تن به بازی اش می دهم.


-بله جناب فرهمند. ایزدی هستم. مادر رزا خانوم.


چشمانش سرد و بی حس بودند. نگاهش باریک شده و چند ثانیه ای که حس می کنم برای قدرتنمایی بیشتر تلف می کند را می گذرانیم و بعد صدایش را می شنوم:


-منیر... رزا خانوم رو اینجا سرگرم کنید، ما چند کلوم اختلاط داریم با هم...


آب دهانم را قورت می دهم. توقعش را نداشتم. دلیل اصلی اینجا آمدنمان آشنایی با رزا بود دیگر؟ پس چرا رزا را نادیده گرفته بود؟ با من چه حرفی دارد که محمد پیش تر توضیح نداده باشد؟


محمد قدمی جلو می گذارد و می گوید:


-حاجی؟ محدثه و رزا می رن اتاق محدثه، شما اینجا تشریف داشته باشین صحبت کنید. راحت ترید.


عرق از کناره ی پیشانی اش راه گرفته و به وضوح رنگ پریده اش را می دیدم و این بیشتر ته دلم را خالی می کرد! یعنی که چیزی برای ترسیدن و هول کردن وجود داشت!



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۳۴۵_

پدرش نیم قدم رفته اش را برمیگردد و رو به من می گوید:


-شما برای صحبت با من مشکلی داری؟


آب دهانم را قورت می دهم و اخم در هم می کشم:

-ابدا!

رو به محمد می کند و بدون اینکه نگاهم کند می گوید:


-منم همین انتظار رو داشتم!


می چرخد و قدم هایش را محکم و بی وقفه رو به طرف اتاقی بر می دارد.

محمد دستش را کلافه روی صورتش می کشد و من رو به محمد می کنم:


-چیزی هست که لازمه بدونم؟


می خواستم دلیل این اضطراب عجیبش را بدانم. منیر خانوم مقابل هر دویمان می ایستد و دست محمد را می گیرد و با لحن آرامی می گوید:


-محمد امین چته مادر؟ می خوان صحبت کنن. پدرت رو نمی شناسی؟ روی حرمت مهمون خونه اش حساسه!


همین مردی که جواب سلام مهمانش را نداده بود، می گفت!

محمد چیزی نمی گوید و لب پایینش را عصبی می جود و من بدون اینکه دیگر منتظر بمانم به سمت رزا می روم و پایین پایش زانو می زنم:


-دختر مامان؟ کنار بابا و محدثه جان بمون و تنهایی جایی نرو باشه؟


می داند که نباید جای غریبه بدون اجازه راه بیفتد و به وسیله ای دست بزند و من نیازی نمی دیدم که این ها را تکرار کنم.


فقط با توجه به رفتاری که از حاج فرهمند دیدم، حس کردم رزای من در این خانه یک مهمان است. عضوی از خانواده نیست.


یک غریبه که نیاز است مراقب رفتارش باشد. باید تاکید می کردم که اینجا را خانه ی خود نداند.


بغض لعنتی ام را قورت می دهم و دستانش دخترکم را بوسه می زنم و رزا مطمئنم می کند:


-فهمیتم ماما...


دیگر صبر نمی کنم و به اتاقی که محدثه راهنمایی ام کرد می روم.



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۳۴۶_

در میزنم و وارد می شوم. یک اتاق معمولی بود. دو صندلی چوبی قهوه ای کنار پنجره داشت و روی یکی از آن ها حاج فرهمند نشسته بود و دستش را روی به صندلی مقابلش می گیرد و من بدون تعارف می نشینم.


با کمری راست و سری بالا گرفته. پاهایم را به کنار جمع می کنم و دست هایم را در هم می برم.


نگاهی به او و بعد نگاهی به حیاطی که منظره ی زیبایی از این پنجره داشت می کنم.


کلامی حرف نمی زنم و توپ را در زمین او می اندازم. او صدایم کرده بود. او باید شروع می کرد.


و حالا من انتظار هر چیزی را از جانب او داشتم. بالاخره با صدای مردانه و خش دارش صدایم می کند و من شش دانگ حواسم را جمع او می کنم.


تمام تنم به حالت آماده باش بود. که چیزی را که نباید بشنوم و این جا را برای همیشه ترک کنم!


-اینطور که من شنیدم... یه مدت موقتی صیغه ی محمد شدی. حامله شدی و محمد رو در جریان این بارداری نمی ذاری. با شناسنامه ی سفید بدون سرپرست و بی پناه، با وضع مالی نا مناسب تصمیم می گیری که بچه ات رو نگه داری. چهار سال صبر می کنی و به محض اینکه پسر زن می گیره تصمیم می گیری که از این بچه پرده برداری کنی. قصه اینه یا اشتباه می کنم؟ اگر تصور کنیم که این بچه مال محمد باشه! بالاخره پسر من کسی نیست که گذشتن ازش برای کسی مثل شما عقلانی باشه!


پلکم می پرد. حس بد حقارت همچون خنجری در قلبم فرو می رود و تنم را به درد می نشاند.


انتظارش را داشتم مگر نه؟ این دست از حرف هایی که امثال این مرد قرار بود بارم کنند.


خوشحالم... خوشحالم که تمام پیکان هایش را به یکباره به سمتم پرتاب کرد. به یکباره غرق دردم کرد. بدتر از این که نمی شد دیگر!

لبخند می زنم. آرام و خونسرد...



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Eshgho Gonah
Reza Bahram
#رضا_بهرام  🗣

#عشق_و_گناه |   🎼


یک جرعه دلخوشی تقدیم نگاهتون


@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍂مهربان معبودم
💫شب خود و دوستانم را
🍂بـه تـو میسپارم
💫آرزوهایم زیاد است
🍂اما ناب ترین آرزویم
💫نعمت سلامتیست
🍂بـرای همه ی عزیزانم
💫صبور باشیم
🍂مشکلات هم تاریخ انقضا دارند

💫امشب بـراتـون
🍂سلامتی آرزو میکنم
💫انشـاءالله همیشه
🍂سلامت و شـاداب باشید

💫شبتون بخیر عزیزان

🌸🍃 @kadbanoiranii 🌸🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♥️بـود آغـاز هـر گفتار و هـر کـار          
🤍به نام مهربان  بخشنده داديار 

♥️سپاس او را که نیک ومهربان است
🤍یـگـانـه خـالـق هـر دوجـهـان اسـت

♥️بود از بخشش و از مهر سرشار
🤍بـرای بـنـدگـانـش بـهـتـریـن یـار

♥️ بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
🤍 الــهـــی بــــه امــیــد تـــو


@kadbanoiranii
#بورک_نان_لواش

بورك يك غذا يا پيش غذاي معروف تركيه اي هستش كه معمولا با خمير يوفكا با پركردن گوشت وسبزيجات ويا حتي پنير درست ميشه ،تنوع خيلي بالايي داره ولي من تواين ترجمه بورك رو با نون لواش رو براتون مي زارم كه اگر يوفكا هم نداشتين بتونين اين خوشمزه رو درست كنيد.

براي سس🔻
نصف شيشه سودا ياهمون آب گازدار
نصف ليوان روغن مايع
يك عدد تخم مرغ
يك قاشق غذا خوري پر ماست چيكده

طرز تهیه🔻
همه اين مواد رو باهم تركيب كنيد ونون لواش هارو كاملا بهش آغشته كنيد براي مواد داخلي هم سيب زميني آبپز شده ،ماست چكيده،فلفل قرمز ونمك رو باهم مخلوط كنيدومثل تصوير داخل نون با مقداري پنير پيتزا رول كنيد وبعد زرده تخم مرغ رو رومال كنيد. ودردماي١٨٠درجه تا طلايي شدنش بپزید.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#بورک_نان_لواش


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#لازانیا

برای مواد گوشتی :
300 گرم گوشت چرخ کرده
1 پیاز
3-4 قاشق غذا خوری روغن
1 حبه سیر
1 قاشق غذاخوری رب گوجه فرنگی
1 گوجه فرنگی
3-4 فلفل
آب دلخواه(برای اضافه کردن رب گوجه فرنگی)
نمک
فلفل سیاه و سفید
فلفل قرمز
ورقه لازانیا
پنیر پیتزا

برای سس :
1 قاشق غذاخوری کره
1 قاشق غذاخوری آرد
1 بسته خامه (یا ۱/۵لیوان شیر)

آماده سازی:پیاز را سرخ کرده ، گوشت چرخ شدهرا اضافه کنید فلفل، گوجه فرنگی و رب گوجه فرنگی را ریخته هم بزنید. ادویه جات را اضافه کنید. ورقه لازانیا را به مدت 8 دقیقه جوشانده و با آب سرد آبکش کنید
روی اجاق کره و آرد را هم بزنید خامه را اضافه کنید هم بزنید، تا یکدست و غلیظ شود
اگر خیلی سفت شد ، کمی شیر اضافه کنید و مخلوط کنید.مطابق فیلم روی ورقه های لازانیا سس بشامل و مواد گوشتی رو گذاشته.در فر از قبل گرم شده به مدت 30 دقیقه در دمای 200 درجه حرارت دهید


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#چیپس_خونگی_با_آرد_سیب_زمینی



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#چیپس_با_آرد_سیب_زمینی بعنوان یکی از بهترین ارد سوخاری ، مورد مصرف قرار میگیرد زیرا علاوه بر افزایش بی نظیر کیفیت طعم و رنگ و بالا بردن میزان تردی محصول مانع از سیاه شدن ان در دمای بالای روغن به هنگام سرخ کردن میشود . اما بعلت بالا بودن قیمت ان معمولا این ارد را به نسبت های متغیر با ارد سوخاری معمولی مخلوط میکنند .

مواد لازم:

سیب زمینی
آرد سیب زمینی
طعم دهنده :به دلخواه(پاپریکا،کچاب،سرکه نمکی)
آب :به مقدار لازم
سرکه :۲ ق غ
نمک: ۱ق س
روغن :برای سرخ کردن

طرز تهیه🔻
ابتدا سیب زمینی ها را برش بزنید وبشویید سپس در ظرفی مقداری آب گرم بریزید نمک وسرکه بهش اضاف کنید وسیب زمینی های برش زده را تا ۱۵ دقیقه در آب گرم بزارید (روی حرارت نباشه ) بعد از این مدت توی آب سرد بریزید و آبکشی کنید وبزارید تا کاملا خشک بشه.آرد روی سیب زمینی ها بریزید ومخلوط کنید ودر روغن داغ سرخ کنید واز طعم دهنده دلخواه روی چیپس ها بریزید.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کباب_برگ_رستورانی

طرزتهیه:
راسته گوسفندی را شسته وطبق فیلم بازش کرده وباچاقوروی آن ضربه زده وطبق فیلم سیخشان کنید.
سیخ هارابمدت نیم تایک ساعت در مخلوط زعفران وآب پیازونمک وروغن خوابانده وروی منقل نیم پزشان کرده ودوباره درمخلوط زعفرانی زده و روی منقل سرخشان کنید.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#مانتی

اين یه غذاي تركيه اي هست
واسه درست كردن خميرش ٢تا تخم مرغ رو با چنگال هم بزنيد ٢ق چ نمك و نصف ليوان آب باهاش مخلوط و ٣ليوان آرد رو آروم آروم بهش اضافه كنيد انقد ورزش بديد تا همه آرد به خوردش بره روشو بپوشونيد و بزاريد نيم ساعت بمونه و عمل بياد، ٢٥٠ گرم گوشت،١پياز متوسط رنده شده، نمك و فلفل و ٣ق غ جعفري و ١ق غ رب (ميتونيد جعفري و رب نريزيد هر دو دستور درسته) رو خوب باهم مخلوط كنيد و كنار بزاريد، خمير رو پهن و با وردنه نازك كنيد به صورت دايره اي يا مريع هاي ٢/٥ در ٢/٥ برش بديد و از مايع گوشتي داخلش بريزيد و شبيه بقچه ببندينش، ميتونيد مثل فيلم هم به شك گل در بياريد كه كاملا سليقه اي هست، مانتي ها رو تو قابلمه يا ظرف مناسب بچينيد،١٠٠ گرم كره رو با پودر چيلي ،١عدد گوجه رنده شده ١ق رب ، نمك و فلفل و ٢ليوان آب مخلوط كنيد بريزيد رو مانتي ها و بعد از ١٥ دقيقه از سس درشون بياريد، ماست و سير و يكم شويد رو باهم مخلوط كنيد روي مانتي ها بريزيد و سرو كنيد.
پ.ن : تو بعضي رسپي ها مانتي رو بجاي سسي كه گفتم با آب و نمك ميجوشونن و در اخر كره و پودر چيلي و گوجه رو حرارت ميزارن وقتي غليظ شد موقع سرو روي ماست ميزيزن😋.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر