#پارت۲۶۷
دستانم را روی سینه گره می زنم و لب می زنم:
-آدمایی مثل تو هم کم پیدا میشن. آدمایی که نگاهشون زیباست. تو باعث می شی آدم امیدوار بشه به خودش. کسی که تو رو توی زندگیش داشته باشه پیر نمیشه اصلا...
این را از ته قلبم می گفتم.
صدرا همه چیز را قشنگ می دید. منی که در این چند سال اخیر با هزاران افکار پوسیده و قضاوت های سختگیرانه دست به گریبان بودم و به واقع جمع گریز شده بودم را وادار می کرد تا از نو نگاهم به جامعه را بررسی کنم.
که شاید آن طور که همیشه ورد زبانم بود که سر و ته مردها را بزنی همه شان یک دختر آفتاب و مهتاب ندیده، یک بله قربان گوی بی زبان، یک مطیع و برده آغشته به بوی پیاز داغ و قرمه سبزی می خواهند، نیست.
شاید کسی هم در این وادی پیدا شود که به انسانیت بها دهد. خود خود من برایش زیبا باشد.
نگاهش عوض می شود و حس می کنم که کمی جرات می گیرد که نیم قدم نامحسوسی به من نزدیک می شود.
-و منی که منتظر یه گوشه چشم از توئم تا لحظه ای بیشتر درکنارت باشم... توی مسیر زندگیت، قدمی از یه همکار و دوست آدمی بهت نزدیک تر باشم! منی که له له می زنم تا برای شناسوندنم بهت یه شانس کوچیک قائل بشی.
لرز می کنم. از سرمایی که به یکباره درونم رسوخ کرد. و این لرز انقدر واضح بود که صدرا بلافاصله خواست کتش را از تنش در بیاورد و تنم کند.
-هوا که اونقدر هنوز سرد نشده که... شالگردن تو این هوا؟
حین حرف زدن کتش را جلو می آورد تا روی شانه ام بیندازد که عقب می کشم و سعی می کنم که درون آن چشمان گرم و تب دارش نگاه نکنم...
-ممنون لازم نیست... دارم میرم داخل دیگه. من خیلی سرمایی ام از طرفی گردنم ضعیفه یه باد بخوره تا چند وقت اذیتم می کنه. به خاطر اون احتیاط می کنم.
لبخند مهربانش را دوست ندارم. نه حالا که درونم جریانی را به راه انداخته که از آن بیزارم.
دستم را بالا می گیرم تا نگاهش را به کیسه ی غذا معطوف کنم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
دستانم را روی سینه گره می زنم و لب می زنم:
-آدمایی مثل تو هم کم پیدا میشن. آدمایی که نگاهشون زیباست. تو باعث می شی آدم امیدوار بشه به خودش. کسی که تو رو توی زندگیش داشته باشه پیر نمیشه اصلا...
این را از ته قلبم می گفتم.
صدرا همه چیز را قشنگ می دید. منی که در این چند سال اخیر با هزاران افکار پوسیده و قضاوت های سختگیرانه دست به گریبان بودم و به واقع جمع گریز شده بودم را وادار می کرد تا از نو نگاهم به جامعه را بررسی کنم.
که شاید آن طور که همیشه ورد زبانم بود که سر و ته مردها را بزنی همه شان یک دختر آفتاب و مهتاب ندیده، یک بله قربان گوی بی زبان، یک مطیع و برده آغشته به بوی پیاز داغ و قرمه سبزی می خواهند، نیست.
شاید کسی هم در این وادی پیدا شود که به انسانیت بها دهد. خود خود من برایش زیبا باشد.
نگاهش عوض می شود و حس می کنم که کمی جرات می گیرد که نیم قدم نامحسوسی به من نزدیک می شود.
-و منی که منتظر یه گوشه چشم از توئم تا لحظه ای بیشتر درکنارت باشم... توی مسیر زندگیت، قدمی از یه همکار و دوست آدمی بهت نزدیک تر باشم! منی که له له می زنم تا برای شناسوندنم بهت یه شانس کوچیک قائل بشی.
لرز می کنم. از سرمایی که به یکباره درونم رسوخ کرد. و این لرز انقدر واضح بود که صدرا بلافاصله خواست کتش را از تنش در بیاورد و تنم کند.
-هوا که اونقدر هنوز سرد نشده که... شالگردن تو این هوا؟
حین حرف زدن کتش را جلو می آورد تا روی شانه ام بیندازد که عقب می کشم و سعی می کنم که درون آن چشمان گرم و تب دارش نگاه نکنم...
-ممنون لازم نیست... دارم میرم داخل دیگه. من خیلی سرمایی ام از طرفی گردنم ضعیفه یه باد بخوره تا چند وقت اذیتم می کنه. به خاطر اون احتیاط می کنم.
لبخند مهربانش را دوست ندارم. نه حالا که درونم جریانی را به راه انداخته که از آن بیزارم.
دستم را بالا می گیرم تا نگاهش را به کیسه ی غذا معطوف کنم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪