کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.2K videos
95 files
43.5K links
Download Telegram
#پارت۲۳۲
#

باید به او توضیح می دادم چرا دختر خودم را بغل می کنم؟

با چشمانم آتش به سمتش پرتاب می کنم اما انگار گیرایی خیلی ضعیفی دارد که به جای عقب کشیدن گوشه ی لبش به سمت بالا کشیده می شود و همانطور که چشمانش رو به من است بوسه ای رو گونه ی رزا می کارد و من نمی دانم چه اتفاقی در دل بی صاحبم می افتد که کرور کرور آتش به گونه هایم سرریز می شود.

نگاه نمی گیرم و بدون اینکه به روی خودم بیاورم که چقدر حالم دگرگون شده می گویم:

-یادم نمیاد گفته باشی قراره بیای دنبالمون و منم موافقت کرده باشم؟

-درسته منم یادم نمیاد چنین چیزی... مهشید خانوم بفرمایید سرپا نایستین...

رزا را همچون پر، درون یک دستش گرفته و با دست به سمت در عقب ماشین اشاره می کند و خودش از آن سمت در دیگر را باز می کند و رزا پشت صندلی شاگرد قرار می دهد و کمربندش را می بندد.

یک بالشتک کوچک صورتی روی کمر بند قرار داشت که بار قبل ندیده بودمش.

بالشتک زیر گونه ی رزا قرار می گیرد و نمی دانم رزا چه می گوید که محمد به آن اشاره می کند و بعد رزا سرش را روی بالشتک قرا می دهد و او هم باز لپ های دخترم را می بوسد.

و من هنوز از جایم تکان نخورده بودم. میخ در جایم ایستاده بودم این صحنه بی نهایت زیبا و آرامش بخش را دوست نداشتم بر هم بزنم.

به خاطر اینکه لبه ی کمربند صورتش را آزار ندهد رفته بود این را خریده بود. دخترم را دوست داشت. نگاه ها و رفتارش این را فریاد می زد.

در عقب را می بندد و مهشید هم کنار رزا جای می گیرد. از همان فاصله نگاهم می کند و نگاهش که روی تیپم می افتد اخم در هم می کشد و دست به سمت در می برد و در را برایم باز می کند.

دندان روی هم می سایم و قدم های سنگین شده ام را به سمت ماشین بر میدارم.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪