کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.85K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.6K links
Download Telegram
#پارت۱۷۰


-دختر مامان خوشحاله؟

-آله مامان... املوز لوز زندگیم بود!

هر سه باهم می خندیم و لپ های آبدارش را می بوسم و موهایش را نوازش می کنم. هربار که همه چیز بر وفق مرادش بود این جمله به خصوص را می گفت.

-روی پات واینستا مامانی چند بار بگم... بشین الان برات می کشم...

یه قاچ از کیک می برم و داخل پیش دستی قرار میدهم و به دستش می دهم.

-رزا خانوم با هم صحبت کنیم؟

با دهان پر هیچ وقت حرف نمی زد. لب های خامه ای شده اش را کیپ می کند و سرش را تند تند به نشانه تائید بالا و پایین می کند.

-یادته راجع به پدرت باهم صحبت کرده بودیم مامان جان؟

انگار مسئله ای که در آن به نام پدر اشاره شود برایش جالب تر از کیک مورد علاقه اش بود که چنگال را در پیش دستی می گذارد و چشمان گرد شده اش را به من می دوزد.

بدون اینکه لحظه ای دیگر منتظرش بگذارم ادامه می دهم:

-به شما گفته بودم که پدرت به زودی از مسافرت میاد و دلش می خواد که شما رو ببینه. یادت میاد اون روز که بیمارستان بودی اون آقا رو دیدی؟

-اوهوم یادمه... من صداش کردم بابا محمد...

-درسته عزیزم، بابا محمدت بود ولی چون شما اون اتفاق برات افتاده بود کلی نگرانت شد و ترسیده بود. نتونست که اونطوری که دلش می خواد باهات صحبت کنه!

-خب من فمیده بودم خودم پس چلا به من گفتی اون بابای من نبود شبیهش بود؟

لبخند عصبی می زنم و نمی دانم چگونه رفع و رجوعش کنم که مهشید به کمکم می آید:

-چون پدرت خواسته بود خودش بهت بگه و وقتی حالت خوبه به دیدنت بیاد. اون نمی خواست وقتی تو درد داری بهت استرس بده...

-استلس چیه؟


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪