#پارت۱۶۲
#
حرفم را با تعجب و بهتی که هم از لحنش هم از چشمانش پیدا بود، قطع می کند و من خیلی منتظر نمی مانم وقتی ادامه می دهد:
-معلومه که نمی خوام مخفیش کنم! اون دختر منه! می خوام جزوی از خانوادم باشه! دختر من حالا باباشو داره و من می خوام مادر بزرگشم داشته باشه! می خوام محبتی رو که من از مادرم می گرفتم اونم از مادرم بگیره... اون عمو داره عمه داره، حتی یه پسرعمو داره... می خوام همه ی خانواده اش رو بشناسه!
انتظارش را نداشتم. لب هایم را داخل دهانم می کشم تا کش نیایند و چشم هایم را به سمت مخالف می دوزم تا نبیند بغض نشسته در چشمانم را...
رزای من قرار بود عضوی از یک خانواده ی بزرگ باشد؟ سینه ام سبک می شود! نفس عمیقی می گیرم و فقط یک لحظه به آسمان نگاه می کنم! و فقط خودم معنی این تک نگاه را می دانم!
بزرگترین حسرت من در تمام زندگی ام یک خانواده پر جمعیت و گرم بود و چه کسی می تواند درک کند که چه حالی است وقتی بدانی بزرگترین حسرت زندگی ات را برای دخترت به ارث نگذاشته ای؟
خوشحالم... خیلی خیلی خوشحالم...
-خوبه! امیدوارم که بتونن با این حقیقت کنار بیان چون این خبری نیست که هر روز آدم بشنوه. خیلی شوکه میشن و شایدم اصلا نپذیرن اما ازت می خوام نذاری رزا از چالشایی که با خانوادت خواهی داشت چیزی متوجه بشه. هروقت حس کردی کامل آمادگیشو دارن رزا را باهاشون آشنا کن.
نگاهش را به کف دستش می دوزد و بعد از لحظه ای تفکر مصمم تر نگاهش را به روبرو می دهد و انگار که مخاطب جمله اش بیشتر خودش بود تا من که زیر لبی می گوید:
-هرکسی که منو بخواد باید با دخترم بخواد!
رو به من می کند و با همان چشمان خسته و صورت رنگ پریده و ظاهر پریشانش آرام و محکم می گوید:
-بهت قول می دم هر کاری کنم تا رزا اذیت نشه و تا زمانی که از شرایط تو خونه مطمئن نبودم رزا رو پیششون نبرم...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#
حرفم را با تعجب و بهتی که هم از لحنش هم از چشمانش پیدا بود، قطع می کند و من خیلی منتظر نمی مانم وقتی ادامه می دهد:
-معلومه که نمی خوام مخفیش کنم! اون دختر منه! می خوام جزوی از خانوادم باشه! دختر من حالا باباشو داره و من می خوام مادر بزرگشم داشته باشه! می خوام محبتی رو که من از مادرم می گرفتم اونم از مادرم بگیره... اون عمو داره عمه داره، حتی یه پسرعمو داره... می خوام همه ی خانواده اش رو بشناسه!
انتظارش را نداشتم. لب هایم را داخل دهانم می کشم تا کش نیایند و چشم هایم را به سمت مخالف می دوزم تا نبیند بغض نشسته در چشمانم را...
رزای من قرار بود عضوی از یک خانواده ی بزرگ باشد؟ سینه ام سبک می شود! نفس عمیقی می گیرم و فقط یک لحظه به آسمان نگاه می کنم! و فقط خودم معنی این تک نگاه را می دانم!
بزرگترین حسرت من در تمام زندگی ام یک خانواده پر جمعیت و گرم بود و چه کسی می تواند درک کند که چه حالی است وقتی بدانی بزرگترین حسرت زندگی ات را برای دخترت به ارث نگذاشته ای؟
خوشحالم... خیلی خیلی خوشحالم...
-خوبه! امیدوارم که بتونن با این حقیقت کنار بیان چون این خبری نیست که هر روز آدم بشنوه. خیلی شوکه میشن و شایدم اصلا نپذیرن اما ازت می خوام نذاری رزا از چالشایی که با خانوادت خواهی داشت چیزی متوجه بشه. هروقت حس کردی کامل آمادگیشو دارن رزا را باهاشون آشنا کن.
نگاهش را به کف دستش می دوزد و بعد از لحظه ای تفکر مصمم تر نگاهش را به روبرو می دهد و انگار که مخاطب جمله اش بیشتر خودش بود تا من که زیر لبی می گوید:
-هرکسی که منو بخواد باید با دخترم بخواد!
رو به من می کند و با همان چشمان خسته و صورت رنگ پریده و ظاهر پریشانش آرام و محکم می گوید:
-بهت قول می دم هر کاری کنم تا رزا اذیت نشه و تا زمانی که از شرایط تو خونه مطمئن نبودم رزا رو پیششون نبرم...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪