#پارت۱۴۰
#
-و خودتون رو توی خونه من پیدا می کنین؟
نیش می زند. در کمال ادب و احترام عرق شرم را روی پیشانی اش می نشاند و رفتارهای نسنجیده اش را به رویش می زند. اما چطور می گفت که خودش هم نمی داند که به دنبال چه چیزی است؟
-شاید! نمی دونم!
-انتظار چه رفتاری رو از من داشتین؟ من فقط یه سوال ساده ازتون پرسیدم فکر نمی کنم توقع زیادی باشه جواب بخوام!
مستاصل شده و هر لحظه بیشتر سردرگم می شود. نفسش بالا نمی آمد از درد... فقط می داند درد دارد! منبع این درد را پیدا نمی کند!
-نه اصلا اینطور نیست. راستش من فکر می کردم شما بابت شهرزاد اینجا باشین و من بابت چیز دیگه ای اومده بودم! اما شما از من و تصمیماتم می پرسین و من هنوز اونقدر شوکه ام که حال خودمم نمی فهمم!
-درسته بخاطر شهرزاد اینجام!
-منظورم اینه که...
-می دونم پسر! منی که اینجا نشستم سرد و گرم روزگار چشیدم! تو حرف بزنی من تا تهشو خوندم! فکر می کردی الان میام بابت سال ها پیش ازت حساب پس می گیرم؟ نمی کنم این کارو! اون موقع دنباله شو نگرفتم الانم نمی گیرم! لیاقت دخترمو نداشتی! ثانیه ای دیگه از زندگیشو نمی خواستم حروم تو کنه! دخترم اونقدری هست که برای خودش و دخترش زندگی بسازه و باعث افتخار من بشه و به احدی وابسته نباشه! الانم فقط می خوام بدونم با چطور آدمی روبرو هستم! من باید بدونم دخترم با چه آدمی می خواد تو گود بره! کنارش می ایستی یا مقابلش! من باید آماده اش کنم!
با بغضی مردانه که گلویش را می فشارد لب می زند و دندان به هم می ساید و دل می زند:
-من پدر رزام!
زن همچنان به طور اعصاب خردکنی خونسرد است!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#
-و خودتون رو توی خونه من پیدا می کنین؟
نیش می زند. در کمال ادب و احترام عرق شرم را روی پیشانی اش می نشاند و رفتارهای نسنجیده اش را به رویش می زند. اما چطور می گفت که خودش هم نمی داند که به دنبال چه چیزی است؟
-شاید! نمی دونم!
-انتظار چه رفتاری رو از من داشتین؟ من فقط یه سوال ساده ازتون پرسیدم فکر نمی کنم توقع زیادی باشه جواب بخوام!
مستاصل شده و هر لحظه بیشتر سردرگم می شود. نفسش بالا نمی آمد از درد... فقط می داند درد دارد! منبع این درد را پیدا نمی کند!
-نه اصلا اینطور نیست. راستش من فکر می کردم شما بابت شهرزاد اینجا باشین و من بابت چیز دیگه ای اومده بودم! اما شما از من و تصمیماتم می پرسین و من هنوز اونقدر شوکه ام که حال خودمم نمی فهمم!
-درسته بخاطر شهرزاد اینجام!
-منظورم اینه که...
-می دونم پسر! منی که اینجا نشستم سرد و گرم روزگار چشیدم! تو حرف بزنی من تا تهشو خوندم! فکر می کردی الان میام بابت سال ها پیش ازت حساب پس می گیرم؟ نمی کنم این کارو! اون موقع دنباله شو نگرفتم الانم نمی گیرم! لیاقت دخترمو نداشتی! ثانیه ای دیگه از زندگیشو نمی خواستم حروم تو کنه! دخترم اونقدری هست که برای خودش و دخترش زندگی بسازه و باعث افتخار من بشه و به احدی وابسته نباشه! الانم فقط می خوام بدونم با چطور آدمی روبرو هستم! من باید بدونم دخترم با چه آدمی می خواد تو گود بره! کنارش می ایستی یا مقابلش! من باید آماده اش کنم!
با بغضی مردانه که گلویش را می فشارد لب می زند و دندان به هم می ساید و دل می زند:
-من پدر رزام!
زن همچنان به طور اعصاب خردکنی خونسرد است!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪