#پارت۲۳
#
و برای این کار نیاز داشتم که از نزدیک زیر ذره بین بگیرمش! می خواستم فریاد بزنم که به خدایم قسم اگر به خودم بود من هرگز اینجا نبودم!
که کافی است به من ثابت شود لیاقت فرشته را نداری! که اگر ثابت شود، نمی گذارم حتی نگاهش نصیبت شود. چه رسد به بوی تنش، نوازش دستانش، ناز دادنش، در آغوش گرفتنش!
هر کاری که من در این لحظه جان می دادم تا انجامشان دهم! با حرص و کین می غرم:
-جناب فرهمند، من به دستور رئیسم اینجام وگرنه هیچوقت حاضر نمی شدم دختر چهار ساله ام رو تنها بذارم و بیام اینجا تا شما بخوای جلوی خودم تخصص من رو هیچ بگیرید و برای من ورق گذشته رو کنید و زیر و رو بکشید! کار برای من کم نیست و نیازی به گرفتن این پروژه ندارم من... از دقیقه ی اولم واضح گفتم که هیچ اصراری برای قرارداد ندارم و اتفاقا لحظه شماری می کنم هرچه سریعتر برگردم پیش دخترم. نیازی نبود تا اینجا تشریف بیارین. یه تماس برای جواب منفیتون کافی بود! بیش از اندازه خودتون رو تو زحمت انداختین!
نگاهش...! هیچ وقت اینطور کیش و مات نبود! پیش خودش فکر کرده که به دنبال چه چیزی آمده ام؟
اصلا از اینکه مرا قضاوت کند و انقدر بی غرور در نظر بگیرد ناراحت نیستم ها، او خودش را چه فرض کرده که گمان می کند لحظه ای به برگشت به او فکر می کنم؟
دوست داشتم که فریاد بزنم که اگر وعده ی بهشت برین را به من بدهند حاضر نیستم دیگر هیچ وقت به تو حتی فکر کنم. هرچیزی لیاقت می خواهد و تو با تمام توانت ثابت کردی که نداری اش!
خم می شوم و کیفم را برمی دارم و چهره ی مات و خشکش را پشت سرم می گذارم و زیر لب با لحن سنگین و صدایی که تلاشم را می کردم از بغض نلرزد اما دو رگه شده بود روز خوشی نثارش می کنم و با قدم های سریعی ترکش می کنم!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#
و برای این کار نیاز داشتم که از نزدیک زیر ذره بین بگیرمش! می خواستم فریاد بزنم که به خدایم قسم اگر به خودم بود من هرگز اینجا نبودم!
که کافی است به من ثابت شود لیاقت فرشته را نداری! که اگر ثابت شود، نمی گذارم حتی نگاهش نصیبت شود. چه رسد به بوی تنش، نوازش دستانش، ناز دادنش، در آغوش گرفتنش!
هر کاری که من در این لحظه جان می دادم تا انجامشان دهم! با حرص و کین می غرم:
-جناب فرهمند، من به دستور رئیسم اینجام وگرنه هیچوقت حاضر نمی شدم دختر چهار ساله ام رو تنها بذارم و بیام اینجا تا شما بخوای جلوی خودم تخصص من رو هیچ بگیرید و برای من ورق گذشته رو کنید و زیر و رو بکشید! کار برای من کم نیست و نیازی به گرفتن این پروژه ندارم من... از دقیقه ی اولم واضح گفتم که هیچ اصراری برای قرارداد ندارم و اتفاقا لحظه شماری می کنم هرچه سریعتر برگردم پیش دخترم. نیازی نبود تا اینجا تشریف بیارین. یه تماس برای جواب منفیتون کافی بود! بیش از اندازه خودتون رو تو زحمت انداختین!
نگاهش...! هیچ وقت اینطور کیش و مات نبود! پیش خودش فکر کرده که به دنبال چه چیزی آمده ام؟
اصلا از اینکه مرا قضاوت کند و انقدر بی غرور در نظر بگیرد ناراحت نیستم ها، او خودش را چه فرض کرده که گمان می کند لحظه ای به برگشت به او فکر می کنم؟
دوست داشتم که فریاد بزنم که اگر وعده ی بهشت برین را به من بدهند حاضر نیستم دیگر هیچ وقت به تو حتی فکر کنم. هرچیزی لیاقت می خواهد و تو با تمام توانت ثابت کردی که نداری اش!
خم می شوم و کیفم را برمی دارم و چهره ی مات و خشکش را پشت سرم می گذارم و زیر لب با لحن سنگین و صدایی که تلاشم را می کردم از بغض نلرزد اما دو رگه شده بود روز خوشی نثارش می کنم و با قدم های سریعی ترکش می کنم!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪