Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#دسر_کافی_شاپی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#دسر_کافی_شاپی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 99
از اشپزخونه رفتم بیرون تا بتونم راحت تر با بهار حرف بزنم!
انگار خود رادمانم متوجهش شد که نه دنبالم راه افتاد نه چیزی گفت.
+خب حالا لوس نشو! ببخشید حواسم نبود...
+چه پررو و فرصت طلب! دیگه چی میخوای سرورم؟میخواین یه بلیط گردشگری دور دنیا هم براتون بگیرم؟
-افرین حالا بخاطر جبران خسارتای وارده امشب شام منو ببر بیرون.
-فرقی نمیکنه ولی حالا که اصرار داری مشکلی ندارم باهاش.
اروم خندیدم.
بهار حتی تو بدترین مواقع هم دست از شیطنتا و مسخره بازیش درنمیاورد، درکل ادم
خونسرد و خوش خنده ای بود!
ولی بازم خود خدا از قلب ادما خبر داره!
سکوتمو که دید گفت:نه بی شوخی شهی بیا بریم بیرون بگردیم دارم میپوسم تو خونه!
امتحاناتم که به لطف شما استادای عزیزتر از جان داره شروع میشه بعید میدونم تا بعد
امتحانا هم بتونم پامو بزارم بیرون از فشار درسا.
+چقدرم که تو درس میخونی ماشالله !
بلند خندید و گفت:بریم پس؟
اوه قرار بود شام و امشب با رادمان بخورم که!
چیکار کنم؟ از یه طرفم نمیتونستم روی بهار و زمین بزنم...خیلی وقت بود باهم خوش نگذرونده بودیم و
بیرون نرفته بودیم.
لبمو کج کردم و درحالی که سعی میکردم از لحنم معلوم نباشه که دو دلم گفتم:بزار ببینم
کاری برای انجام دادن ندارم تا 10 دقیقه دیگه خبرت میکنم.
-باشه فقط بدو هااا.
تماس و قطع کردم و پوف کلافه ای کشیدم.
+چیو خبر بدی؟
با صدای رادمان از پشت سرم یه سکتهی ریز و درشت و باهم رد کردم!
یعنی گوش وایستاده بود؟ بزکوهیه دیگه! بز کوهی که شاخ و دم نداره!
عه چرا بزکوهی هم شاخ داره هم یه دمبالچه کوتاه!
لبامو کشیدم تو دهنم تا به توهمات مریضم بین بزکوهی و رادمان نخندم که سری از روی
تاسف تکون داد و گفت:تشریف بردین فضا؟
اخمی کردم و گفتم:بهت یاد ندادن استراق سمع نکنی؟ فضول.
نیششو تا بناگوش باز کرد و گفت:داشتم از اینجا رد میشدم یهو خود به خود شنیدم!
پشت چشمی براش نازک کردم که با ذوق دستاشو بهم کوبید و گفت: بریم این قورمه سبزیو
بخوریم ببینیم چی از آب دراومده!
یه لحظه چنان چشماش از ذوق برق میزد که دلم نیومد بهش بگم میخوام با بهار شام بخورم!
از رادمان یکم ترشی گرفتم و ریختم تو پیاله و سفره رو چیندم هنوز مونده بودم چطوری
بهش بگم
انقد دست دست کردم که وقتی به خودم اومدم دیدم ظرفای برنج و خورشت گجلومونه و
رادمانم شروع به خوردن کرده
انگار واقعا خوشش اومده بود چون دولپی مشغول خوردن بود
مجبوری همراهیش کردم وچند قاشق خوردم باهاش
مشغول خوردن بودم که تلفنم زنگ خورد گوشیو برداشتم و رفتم تو اتاق و به بهار گفتم تا
یک ساعت دیگه میام دنبالش
خب ادم دوبار شام بخوره چی میشه مگه؟
غذارو نصفه ول کردم به بهونه سیری چون اون همه خوراکی خورده بودم رادمان چیزی
نگفت
اماده شدم و وسایلمو برداشتم که رادمان با دیدنم متعجب بلند شد و با دهن پر گفت
_کجا؟
+با بهار قرار دارم باید برم دیگه
ابرویی بالا انداخت و اهانی گفت
_دستت درد نکنه غذا خیلی خوب شده
لبخندی زدم و نوش جانی بهش گفتم
به چشمای مهربونش نگاه کردم اومد جلوم و دستشو به سمتم گرفت باهاش دست دادم و
خیره شدنم تو چشمایی که دیگه شیطنت نداشت و فقط پر از حس خوب بود رفتم فشاری به
دستش دادم و رفتم بیرون
_مراقب خودت باش
کفشامو درست کردم و از جام بلندشدم دست به سینه جلوی در وایستاده بود
+باشه ممنون،خداحافظ
_خداحافظ
سوار اسانسور شدم و رفتم پایین
...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 99
از اشپزخونه رفتم بیرون تا بتونم راحت تر با بهار حرف بزنم!
انگار خود رادمانم متوجهش شد که نه دنبالم راه افتاد نه چیزی گفت.
+خب حالا لوس نشو! ببخشید حواسم نبود...
+چه پررو و فرصت طلب! دیگه چی میخوای سرورم؟میخواین یه بلیط گردشگری دور دنیا هم براتون بگیرم؟
-افرین حالا بخاطر جبران خسارتای وارده امشب شام منو ببر بیرون.
-فرقی نمیکنه ولی حالا که اصرار داری مشکلی ندارم باهاش.
اروم خندیدم.
بهار حتی تو بدترین مواقع هم دست از شیطنتا و مسخره بازیش درنمیاورد، درکل ادم
خونسرد و خوش خنده ای بود!
ولی بازم خود خدا از قلب ادما خبر داره!
سکوتمو که دید گفت:نه بی شوخی شهی بیا بریم بیرون بگردیم دارم میپوسم تو خونه!
امتحاناتم که به لطف شما استادای عزیزتر از جان داره شروع میشه بعید میدونم تا بعد
امتحانا هم بتونم پامو بزارم بیرون از فشار درسا.
+چقدرم که تو درس میخونی ماشالله !
بلند خندید و گفت:بریم پس؟
اوه قرار بود شام و امشب با رادمان بخورم که!
چیکار کنم؟ از یه طرفم نمیتونستم روی بهار و زمین بزنم...خیلی وقت بود باهم خوش نگذرونده بودیم و
بیرون نرفته بودیم.
لبمو کج کردم و درحالی که سعی میکردم از لحنم معلوم نباشه که دو دلم گفتم:بزار ببینم
کاری برای انجام دادن ندارم تا 10 دقیقه دیگه خبرت میکنم.
-باشه فقط بدو هااا.
تماس و قطع کردم و پوف کلافه ای کشیدم.
+چیو خبر بدی؟
با صدای رادمان از پشت سرم یه سکتهی ریز و درشت و باهم رد کردم!
یعنی گوش وایستاده بود؟ بزکوهیه دیگه! بز کوهی که شاخ و دم نداره!
عه چرا بزکوهی هم شاخ داره هم یه دمبالچه کوتاه!
لبامو کشیدم تو دهنم تا به توهمات مریضم بین بزکوهی و رادمان نخندم که سری از روی
تاسف تکون داد و گفت:تشریف بردین فضا؟
اخمی کردم و گفتم:بهت یاد ندادن استراق سمع نکنی؟ فضول.
نیششو تا بناگوش باز کرد و گفت:داشتم از اینجا رد میشدم یهو خود به خود شنیدم!
پشت چشمی براش نازک کردم که با ذوق دستاشو بهم کوبید و گفت: بریم این قورمه سبزیو
بخوریم ببینیم چی از آب دراومده!
یه لحظه چنان چشماش از ذوق برق میزد که دلم نیومد بهش بگم میخوام با بهار شام بخورم!
از رادمان یکم ترشی گرفتم و ریختم تو پیاله و سفره رو چیندم هنوز مونده بودم چطوری
بهش بگم
انقد دست دست کردم که وقتی به خودم اومدم دیدم ظرفای برنج و خورشت گجلومونه و
رادمانم شروع به خوردن کرده
انگار واقعا خوشش اومده بود چون دولپی مشغول خوردن بود
مجبوری همراهیش کردم وچند قاشق خوردم باهاش
مشغول خوردن بودم که تلفنم زنگ خورد گوشیو برداشتم و رفتم تو اتاق و به بهار گفتم تا
یک ساعت دیگه میام دنبالش
خب ادم دوبار شام بخوره چی میشه مگه؟
غذارو نصفه ول کردم به بهونه سیری چون اون همه خوراکی خورده بودم رادمان چیزی
نگفت
اماده شدم و وسایلمو برداشتم که رادمان با دیدنم متعجب بلند شد و با دهن پر گفت
_کجا؟
+با بهار قرار دارم باید برم دیگه
ابرویی بالا انداخت و اهانی گفت
_دستت درد نکنه غذا خیلی خوب شده
لبخندی زدم و نوش جانی بهش گفتم
به چشمای مهربونش نگاه کردم اومد جلوم و دستشو به سمتم گرفت باهاش دست دادم و
خیره شدنم تو چشمایی که دیگه شیطنت نداشت و فقط پر از حس خوب بود رفتم فشاری به
دستش دادم و رفتم بیرون
_مراقب خودت باش
کفشامو درست کردم و از جام بلندشدم دست به سینه جلوی در وایستاده بود
+باشه ممنون،خداحافظ
_خداحافظ
سوار اسانسور شدم و رفتم پایین
...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 100
انقد بهار تو ماشین غر زد که دیوونه شدم اولین رستورانی که دیدم نگه داشتم تا ساکت شه
فقط
+چی میخوری؟
_بزار هنوز انتخاب نکردم چقدر کم صبرشدی شهرزاد
+اگه تو صبری بزاری برام انقدر که غر میزنی
_به من چه دوساعته حاضر شدم منو کاشتی که بیای قشنگ یک ساعت و ربع تاخیر داشتی
پوفی کشیدم و به دختر بچه ای که گریه میکرد نگاه کردم پدر و مادرش سعی داشتن ارومش
کنن ولی همچنان بی توجه بهشون گریه میکرد
بی حوصله گوشیمو از تو کیفم برداشتم که دیدم تماس بی پاسخ دارم!
شماره از المان بود
+بهار،مامان زنگ زده میرم باهاش صحبت کنم ببینم کار داشته تو سفارش بده تا وقتی
_باشه راحت باش سلام منو به خاله برسون
+باشه
گوشیو برداشتم و از رستوران اومدم بیرون همینطوری شماره مامانم گرفتم دیگه داشت قطع
میشد که جواب داد
_سلام خوبی شهرزاد جان چیزی شده؟
+سلام ممنون نه چیزی نشده زنگ زده بودید کار داشتید؟
_نه دخترم زنگ چی من تازه اومدم خونه باباتم سرکاره چطور؟
+یه تماس بی پاسخ داشتم از المان فکر کردم شمایین
مامان سکوت کرد و خودمم تو فکر فرو رفتم!
به غیر از مامان و بابا کی میتونست باشه؟
اونم از المان!
با فکری مشغول وارد رستوران شدم و پشت میز نشستم که بهار با کنجکاوی
گفت:چیشده؟قیافت توهمه.
دستمو زدم زیر چونم و گفتم: یه تماس داشتم از المان که مامان و بابا نبودن!
ن ی نوشابه رو به دهنش گرفت و گفت:خب؟
+هیچی فقط برام سواله اگه اونا نبودن کی بوده.
اوهومی گفت و هردو منتظر غذا شدیم.
من که شاممو خورده بودم و میل زیادی نداشتم ولی بازم...
با کنجکاوی به بهار گفتم:رابطت با سامیار چجور پیش میره؟
اهی کشید و به صورت تصنعی گفت:هیچی خواهر جان، تا از سرکار میاد خونه با کمربند
میوفته به جونم سیاه و کبودم میکنه! خرجی نمیده...من موندم و سه تا توله قد و نیم قد.
اروم زدم زیر خنده و گفتم:خدا شفات بده.
بعد مکثی گفتم:حالا قصدش جدی هست؟
شونه ای بالا انداخت که تعجب کردم.
چقدر بیخیال!
+واقعا برات مهم نیست اگه قصدش جدی نباشه؟!
-چرا! مهمه... ولی اگه منو نخواد که نمیتونم زورش کنم میتونم؟ ولی میدونی شهی ، فکر
نمیکنم قصدش جدی نباشه.
عاق اندر سفیهانه نگاهش کردم و سری تکون دادم.
زیر لب جوری که بشنوه گفتم:توهم با این فلسفه هات اخرش اینم میپرونی دوباره باید تو دبه
بندازیمت تا بلکه دوباره یکی خر شه از تو خوشش بیاد.
مشتی به بازوم زد که تک خندی زدم، با حرص گفت:ترشیده تویی الاغ ،ممد به اون خوبیو
رد کردی...حیف عقل نداری وگرنه یه شام عروسی میوفتادم.
+شام عروس ی من یکیو که باید تو خوابت ببینی!
با لحن منظور داری گفت:حالا میبینیم شهرزاد خانوم!
نگاهم کشیده شد سمت گوشیم که یه پیام اومده بود برام.
بازش کردم و با دیدن اسم رادمان یهویی تپش قلب گرفتم.
نه واقعا یه نوار قلبی چیزی باید برم! معلوم نیست قلبم چشه.
+نرفتی خونه هنوز؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 100
انقد بهار تو ماشین غر زد که دیوونه شدم اولین رستورانی که دیدم نگه داشتم تا ساکت شه
فقط
+چی میخوری؟
_بزار هنوز انتخاب نکردم چقدر کم صبرشدی شهرزاد
+اگه تو صبری بزاری برام انقدر که غر میزنی
_به من چه دوساعته حاضر شدم منو کاشتی که بیای قشنگ یک ساعت و ربع تاخیر داشتی
پوفی کشیدم و به دختر بچه ای که گریه میکرد نگاه کردم پدر و مادرش سعی داشتن ارومش
کنن ولی همچنان بی توجه بهشون گریه میکرد
بی حوصله گوشیمو از تو کیفم برداشتم که دیدم تماس بی پاسخ دارم!
شماره از المان بود
+بهار،مامان زنگ زده میرم باهاش صحبت کنم ببینم کار داشته تو سفارش بده تا وقتی
_باشه راحت باش سلام منو به خاله برسون
+باشه
گوشیو برداشتم و از رستوران اومدم بیرون همینطوری شماره مامانم گرفتم دیگه داشت قطع
میشد که جواب داد
_سلام خوبی شهرزاد جان چیزی شده؟
+سلام ممنون نه چیزی نشده زنگ زده بودید کار داشتید؟
_نه دخترم زنگ چی من تازه اومدم خونه باباتم سرکاره چطور؟
+یه تماس بی پاسخ داشتم از المان فکر کردم شمایین
مامان سکوت کرد و خودمم تو فکر فرو رفتم!
به غیر از مامان و بابا کی میتونست باشه؟
اونم از المان!
با فکری مشغول وارد رستوران شدم و پشت میز نشستم که بهار با کنجکاوی
گفت:چیشده؟قیافت توهمه.
دستمو زدم زیر چونم و گفتم: یه تماس داشتم از المان که مامان و بابا نبودن!
ن ی نوشابه رو به دهنش گرفت و گفت:خب؟
+هیچی فقط برام سواله اگه اونا نبودن کی بوده.
اوهومی گفت و هردو منتظر غذا شدیم.
من که شاممو خورده بودم و میل زیادی نداشتم ولی بازم...
با کنجکاوی به بهار گفتم:رابطت با سامیار چجور پیش میره؟
اهی کشید و به صورت تصنعی گفت:هیچی خواهر جان، تا از سرکار میاد خونه با کمربند
میوفته به جونم سیاه و کبودم میکنه! خرجی نمیده...من موندم و سه تا توله قد و نیم قد.
اروم زدم زیر خنده و گفتم:خدا شفات بده.
بعد مکثی گفتم:حالا قصدش جدی هست؟
شونه ای بالا انداخت که تعجب کردم.
چقدر بیخیال!
+واقعا برات مهم نیست اگه قصدش جدی نباشه؟!
-چرا! مهمه... ولی اگه منو نخواد که نمیتونم زورش کنم میتونم؟ ولی میدونی شهی ، فکر
نمیکنم قصدش جدی نباشه.
عاق اندر سفیهانه نگاهش کردم و سری تکون دادم.
زیر لب جوری که بشنوه گفتم:توهم با این فلسفه هات اخرش اینم میپرونی دوباره باید تو دبه
بندازیمت تا بلکه دوباره یکی خر شه از تو خوشش بیاد.
مشتی به بازوم زد که تک خندی زدم، با حرص گفت:ترشیده تویی الاغ ،ممد به اون خوبیو
رد کردی...حیف عقل نداری وگرنه یه شام عروسی میوفتادم.
+شام عروس ی من یکیو که باید تو خوابت ببینی!
با لحن منظور داری گفت:حالا میبینیم شهرزاد خانوم!
نگاهم کشیده شد سمت گوشیم که یه پیام اومده بود برام.
بازش کردم و با دیدن اسم رادمان یهویی تپش قلب گرفتم.
نه واقعا یه نوار قلبی چیزی باید برم! معلوم نیست قلبم چشه.
+نرفتی خونه هنوز؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 101
براش تایپ کردم: نه بیرونم..
چند دقیقه گذشت ولی جوابی نیومد.
منم بیخیال شدم و گوشیمو روی میز گذاشتم که همون لحظه غذامونو اوردن.
نرم نرمک از غذام میخوردم و گاهی اوقات فقط سیخش میزدم.
تا جایی که توان داشتم خوردم و کشیدم کنار...انقدری پر بودم که اگه یدونه برنج دیگه
میخوردم میترکیدم!
بالاخره بهار خانوم رضایت دادن بعد خالی کردن جیب من تشریف ببریم خونه.
البته که مثل همیشه قبلش اومد خونه‌ی من و بعد دیدن یه فیلم هیجانی و ترسناک کوچ کرد به
خونه خودشون!
با خستگی خودمو انداختم روی مبل.
عجب روزی بود هااا!
با صدای زنگ گوشی یهو به خودم اومدم...
با تعجب نگاهی به گوشیم انداختم که رو میز شروع به لرزیدن کرده بود
نفسمو محکم بیرون دادم و بدن خستمو بزور تکون دادم و گوشیو برداشتم
"رادمان"
نصف شبم ول نمیکنه که
+سلام
_سلام
نگاهمو به ساعت دوختم و منتظر شدم حرفشو بزنه ولی هیچ به هیچ
+چیزی شده؟
_رسیدی خونه؟
+اره
_اها
اها و زرشک حرفتو بزن خستم میخوام برم بخوابم عجب گیری کردما
+کاری داشتی؟
_میای فردا دانشگاه؟
+منو با دانشجوها اشتباه گرفتی نکنه؟
تک خنده ای زد
_حوصلم سر رفته بود گفتم به تو زنگ بزنم
جفت ابروهام پرید بالا چه غلطا انگار نقش دلقکشو دارم که حوصلشم سر جاش بیارم
+اشتباه گرفتی مستر به من چه که حوصلت سر رفته برو بگیر بخواب تا حوصلت بیاد سر
جاش
زیر لب با خودم غر میزدم و دری وری میگفتم بهش اونم اروم میخندید
_اعصاب نداریا
+خستم رادمان
انقدر معصومانه گفتم که خودمم دلم به رحم اومد چه برسه اون بدبخت
-برو بخواب ببخشید حواسم نبود
+...
_شب خوش
+شب خوش
بعد مکثی تماس و قطع کردم
پنی رو تختم خوابیده بود هرجور حساب کردم دیدم حوصله ندارم تا اتاقم برم رو مبل دراز
کشیدم و طولی نکشید که خوابم برد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 101
براش تایپ کردم: نه بیرونم..
چند دقیقه گذشت ولی جوابی نیومد.
منم بیخیال شدم و گوشیمو روی میز گذاشتم که همون لحظه غذامونو اوردن.
نرم نرمک از غذام میخوردم و گاهی اوقات فقط سیخش میزدم.
تا جایی که توان داشتم خوردم و کشیدم کنار...انقدری پر بودم که اگه یدونه برنج دیگه
میخوردم میترکیدم!
بالاخره بهار خانوم رضایت دادن بعد خالی کردن جیب من تشریف ببریم خونه.
البته که مثل همیشه قبلش اومد خونه‌ی من و بعد دیدن یه فیلم هیجانی و ترسناک کوچ کرد به
خونه خودشون!
با خستگی خودمو انداختم روی مبل.
عجب روزی بود هااا!
با صدای زنگ گوشی یهو به خودم اومدم...
با تعجب نگاهی به گوشیم انداختم که رو میز شروع به لرزیدن کرده بود
نفسمو محکم بیرون دادم و بدن خستمو بزور تکون دادم و گوشیو برداشتم
"رادمان"
نصف شبم ول نمیکنه که
+سلام
_سلام
نگاهمو به ساعت دوختم و منتظر شدم حرفشو بزنه ولی هیچ به هیچ
+چیزی شده؟
_رسیدی خونه؟
+اره
_اها
اها و زرشک حرفتو بزن خستم میخوام برم بخوابم عجب گیری کردما
+کاری داشتی؟
_میای فردا دانشگاه؟
+منو با دانشجوها اشتباه گرفتی نکنه؟
تک خنده ای زد
_حوصلم سر رفته بود گفتم به تو زنگ بزنم
جفت ابروهام پرید بالا چه غلطا انگار نقش دلقکشو دارم که حوصلشم سر جاش بیارم
+اشتباه گرفتی مستر به من چه که حوصلت سر رفته برو بگیر بخواب تا حوصلت بیاد سر
جاش
زیر لب با خودم غر میزدم و دری وری میگفتم بهش اونم اروم میخندید
_اعصاب نداریا
+خستم رادمان
انقدر معصومانه گفتم که خودمم دلم به رحم اومد چه برسه اون بدبخت
-برو بخواب ببخشید حواسم نبود
+...
_شب خوش
+شب خوش
بعد مکثی تماس و قطع کردم
پنی رو تختم خوابیده بود هرجور حساب کردم دیدم حوصله ندارم تا اتاقم برم رو مبل دراز
کشیدم و طولی نکشید که خوابم برد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 102
صبح زودتر بلند شدم و رفتم حموم بدنم گرفته بود و این حموم با اب داغ خیلی کمکم کرد
ساعت ده کلاس داشتم تا سه
فسنجون گذاشتم تا وقتی میام خوب جا بیوفته
یکمم با پنی بازی کردم و بعد حاضر شدم
موهامو خیس باز گذاشته بودم اگه سشوار میکشیدم میشدم عین گوسفندا برای همین همیشه
میزاشتم خودش خشک شه
ببعی گفتنای رادمان اومد تو ذهنم و نتیجش شد چشم غره رفتن به شخص خیالی رو به روم
مقنعه کرواتیمو سرم کردم،موهام از پشت یکم دیده میشد که خب اهمیت نداشت!
رژ هلویی به لبم زدم و با تردید خط چشم نازکیم کشیدم که چشمام گربه ای و خمار شد و
کمی ریمل
دخترا اونجا انقدر ارایش میکردن که این یکم ارایش به چشم هیچکس نمیومد
پالتو و شال گردنمم پوشیدم و بعد برداشتن نیم بوتام و بوسیدن کله پنی از خونه رفتم بیرون
با اینکه دیشب شب مزخرف و خسته کننده ای بود ولی خوشحالم که روزمو خوب شروع
کردم
البته اگه بزارن خوب بمونه
ماشین و توی پارکینگ پارک کردم و درحال برداشتن جزوه هام بودم که ماشین رادمان
وارد پارکینگ شد.
یه لحظه نیشم شل شد که خودمو کنترل کردم.
نگاهی به کنارش کردم که دیدم یه دختر کنارش نشسته!
با تعجب دوباره نگاهی انداختم که نه! دیدم واقعا یه دختره...
خیلی جوون میزد.
انگار ۱۸ یا ۱۹ سالش باشه.
با کنجکاوی نگاهشون میکردم و ریموت ماشینو میزدم تا دراش قفل شه.
رادمان از ماشینش پیاده شد ولی دختره نه.
یه لبخند کوچیک بهم زد و خیلی رسمی گفت:سلام استاد،روز خوش.
استاد؟ روز خوش؟
واقعا خیلی تعجب کرده بودم!
چه تغییر یهویی!
تک سرفه ای کردم و با همون تعجبم اروم گفتم:سلام ...ممنون!
با کنجکاوی به دختره نگاه کردم.
سری تکون داد و رفت سمت دختره که تو ماشین نشسته بود.
سرشو از پنجره ماشین برد داخل و شروع کرد به حرف زدن با دختره.
یه اخم ریزی روی پیشونیم نشست.
نمیدونم چرا انقدر کنجکاو بودم.
تو دلم غر غر میکردم از این رفتار متغیر و نامعلومش!
دوباره نگاهی به دختره انداختم فکر نکنم از دانشجو ها باشه چهرش اصلا برام اشنا نبود
به من مربوط نمیشد برای همین سعی کردم جلوی کنجکاویمو بگیرم و از اونجا رفتم.
وارد کلاس شدم با جدیت شروع به تدریس کردم چون چند روز دیگه امتحانات شروع میشد
خیلی مشکل داشتن...
رادمان و دختر همراهشو به کل فراموش کرده بودم و تمام حواسم به کلاسم بود
....
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 102
صبح زودتر بلند شدم و رفتم حموم بدنم گرفته بود و این حموم با اب داغ خیلی کمکم کرد
ساعت ده کلاس داشتم تا سه
فسنجون گذاشتم تا وقتی میام خوب جا بیوفته
یکمم با پنی بازی کردم و بعد حاضر شدم
موهامو خیس باز گذاشته بودم اگه سشوار میکشیدم میشدم عین گوسفندا برای همین همیشه
میزاشتم خودش خشک شه
ببعی گفتنای رادمان اومد تو ذهنم و نتیجش شد چشم غره رفتن به شخص خیالی رو به روم
مقنعه کرواتیمو سرم کردم،موهام از پشت یکم دیده میشد که خب اهمیت نداشت!
رژ هلویی به لبم زدم و با تردید خط چشم نازکیم کشیدم که چشمام گربه ای و خمار شد و
کمی ریمل
دخترا اونجا انقدر ارایش میکردن که این یکم ارایش به چشم هیچکس نمیومد
پالتو و شال گردنمم پوشیدم و بعد برداشتن نیم بوتام و بوسیدن کله پنی از خونه رفتم بیرون
با اینکه دیشب شب مزخرف و خسته کننده ای بود ولی خوشحالم که روزمو خوب شروع
کردم
البته اگه بزارن خوب بمونه
ماشین و توی پارکینگ پارک کردم و درحال برداشتن جزوه هام بودم که ماشین رادمان
وارد پارکینگ شد.
یه لحظه نیشم شل شد که خودمو کنترل کردم.
نگاهی به کنارش کردم که دیدم یه دختر کنارش نشسته!
با تعجب دوباره نگاهی انداختم که نه! دیدم واقعا یه دختره...
خیلی جوون میزد.
انگار ۱۸ یا ۱۹ سالش باشه.
با کنجکاوی نگاهشون میکردم و ریموت ماشینو میزدم تا دراش قفل شه.
رادمان از ماشینش پیاده شد ولی دختره نه.
یه لبخند کوچیک بهم زد و خیلی رسمی گفت:سلام استاد،روز خوش.
استاد؟ روز خوش؟
واقعا خیلی تعجب کرده بودم!
چه تغییر یهویی!
تک سرفه ای کردم و با همون تعجبم اروم گفتم:سلام ...ممنون!
با کنجکاوی به دختره نگاه کردم.
سری تکون داد و رفت سمت دختره که تو ماشین نشسته بود.
سرشو از پنجره ماشین برد داخل و شروع کرد به حرف زدن با دختره.
یه اخم ریزی روی پیشونیم نشست.
نمیدونم چرا انقدر کنجکاو بودم.
تو دلم غر غر میکردم از این رفتار متغیر و نامعلومش!
دوباره نگاهی به دختره انداختم فکر نکنم از دانشجو ها باشه چهرش اصلا برام اشنا نبود
به من مربوط نمیشد برای همین سعی کردم جلوی کنجکاویمو بگیرم و از اونجا رفتم.
وارد کلاس شدم با جدیت شروع به تدریس کردم چون چند روز دیگه امتحانات شروع میشد
خیلی مشکل داشتن...
رادمان و دختر همراهشو به کل فراموش کرده بودم و تمام حواسم به کلاسم بود
....
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 103
پشت رول ماشین نشستم و نگاهم افتاد به دخترهای که با رادمان اومده بود دانشگاه!
تقریبا گوشه ترین جای محوطه روی یه نیمکت نشسته بود و سرش تو گوشیش بود.
تو فکر رفته بودم و همینطورم زل زده بودم بهش که با تقه ای که به شیشه ماشینم خورد
زهرم ترکید و یهو از جا پریدم.
ترسیده به رادمان نگاه کردم که لبخند زنون نگاهم میکرد
بیا میگم رفتارش مشخص نیست یعنی همین!
شیشه رو دادم پایین و اخمو گفتم بفرمایید اقای ملکی
_استاد اومدم بپرسم واتساپ دارید؟
ابروهام پرید بالا
+چطور؟
_بچه ها گفتن یه گروه بزنم شمارم عضو کنم چون تو این مدت سوالاتشونو ازتون بپرسن
مشکلی که ندارید؟
چه عجیب رادمان فهمیده شده میاد اجازه میگیره!
+مشکلی نیست اقای ملکی میتونید گروه و بزنید
_باشه
سرشو چرخوند و به دختر که به سمتمون میومد نگاه کرد پنجره رو دادم بالا و بدون
خداحافظی رفتم
شاید رفتارم غیر معقولانه باشه ولی نمیخواستم بهش فکر کنم
خونه که رسیدم اولین کاری که کردم به فسنجونم سر زدم کاملا جا افتاده بود و روغن
انداخته بود
برنج و گذاشتم بجوشه و تا وقتی لباسامو عوض کردم
+اخ اخ چطوری شما دختر من؟بیا اینجا ببینمت چقدر دلم برات تنگ شده
زبونشو بیرون داد با حرف من و اومد نزدیکم تا بغلش کنم
+حوصلت سر رفته نه؟الهی بگردم امروز باهم میریم بیرون
انقدر مظلوم شده بود که دلم سوخت بچه حق داره اگه افسردگی بگیره
یکم باهاش بازی کردم و بعد ناهار خوردیم اخ لعنتی بعد یه مدت واقعا بهم چسبید چقدر
خوبه که دستپختم به مامانم رفته
بعد ظهر ساعتای پنج به نیکا زنگ زدم و حالشو پرسیدم دیگه چیزی نمونده بود تا بچش به
دنیا بیاد و اینطوری که خودش میگفت اندامش حسابی ورم کرده
پشت تلفن یکم گریه کرد که اعصابم خورد شد
_نمیدونم دست خودم نیست شهرزاد میترسم ببرنم تو اتاق عمل و دیگه نیام بیرون
+نیکا جان عزیز من خواهشا از این فکرا نکن ببین چند ماه پیشم هی به من میگفتی کاوه
داره بهم خیانت میکنه تو خیانتی دیدی ازش؟اینا همش اثرات حاملگیه قرار نیست برات
اتفاقی بیوفته که
هق هقی کرد
+باشه؟ پس دیگه بهش فکر نکن انشاءالله این خوشگل خانومم به دنیا بیاد خیال ما راحت شه
جیغی کشید که گوشیو از گوشم فاصله دادم چخبرشه!!!
_چرا میگی خوشگل خانوم من نمیدونم جنسیت بچم چیه چرا برای خودت جنسیت مشخص
میکنی الکی
بلند خندیدم
نیکا از اون دسته ادمایی بود که نمیخواست بفهمه جنسیت بچش چیه و به قول خودش
غافلگیر شه
+من حس شیشمم قویه میفهمم
دوباره جیغی کشید و مشغول فوش دادنم شد
+باور کن تو مادر نمونه ای میشی
_معلومه که میشم به کوری چشم حسودام
خوشحال بودم که یکم حواسش پرت شده باهاش خداحافظی کردم و ماتم زده به ساعت نگاه
کردم
دلم میخواست برم بیرون پنیم که گناه داشت انقدر تو خونه بود
به بهار مسیج دادم
+سلام نمیای بریم بیرون؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 103
پشت رول ماشین نشستم و نگاهم افتاد به دخترهای که با رادمان اومده بود دانشگاه!
تقریبا گوشه ترین جای محوطه روی یه نیمکت نشسته بود و سرش تو گوشیش بود.
تو فکر رفته بودم و همینطورم زل زده بودم بهش که با تقه ای که به شیشه ماشینم خورد
زهرم ترکید و یهو از جا پریدم.
ترسیده به رادمان نگاه کردم که لبخند زنون نگاهم میکرد
بیا میگم رفتارش مشخص نیست یعنی همین!
شیشه رو دادم پایین و اخمو گفتم بفرمایید اقای ملکی
_استاد اومدم بپرسم واتساپ دارید؟
ابروهام پرید بالا
+چطور؟
_بچه ها گفتن یه گروه بزنم شمارم عضو کنم چون تو این مدت سوالاتشونو ازتون بپرسن
مشکلی که ندارید؟
چه عجیب رادمان فهمیده شده میاد اجازه میگیره!
+مشکلی نیست اقای ملکی میتونید گروه و بزنید
_باشه
سرشو چرخوند و به دختر که به سمتمون میومد نگاه کرد پنجره رو دادم بالا و بدون
خداحافظی رفتم
شاید رفتارم غیر معقولانه باشه ولی نمیخواستم بهش فکر کنم
خونه که رسیدم اولین کاری که کردم به فسنجونم سر زدم کاملا جا افتاده بود و روغن
انداخته بود
برنج و گذاشتم بجوشه و تا وقتی لباسامو عوض کردم
+اخ اخ چطوری شما دختر من؟بیا اینجا ببینمت چقدر دلم برات تنگ شده
زبونشو بیرون داد با حرف من و اومد نزدیکم تا بغلش کنم
+حوصلت سر رفته نه؟الهی بگردم امروز باهم میریم بیرون
انقدر مظلوم شده بود که دلم سوخت بچه حق داره اگه افسردگی بگیره
یکم باهاش بازی کردم و بعد ناهار خوردیم اخ لعنتی بعد یه مدت واقعا بهم چسبید چقدر
خوبه که دستپختم به مامانم رفته
بعد ظهر ساعتای پنج به نیکا زنگ زدم و حالشو پرسیدم دیگه چیزی نمونده بود تا بچش به
دنیا بیاد و اینطوری که خودش میگفت اندامش حسابی ورم کرده
پشت تلفن یکم گریه کرد که اعصابم خورد شد
_نمیدونم دست خودم نیست شهرزاد میترسم ببرنم تو اتاق عمل و دیگه نیام بیرون
+نیکا جان عزیز من خواهشا از این فکرا نکن ببین چند ماه پیشم هی به من میگفتی کاوه
داره بهم خیانت میکنه تو خیانتی دیدی ازش؟اینا همش اثرات حاملگیه قرار نیست برات
اتفاقی بیوفته که
هق هقی کرد
+باشه؟ پس دیگه بهش فکر نکن انشاءالله این خوشگل خانومم به دنیا بیاد خیال ما راحت شه
جیغی کشید که گوشیو از گوشم فاصله دادم چخبرشه!!!
_چرا میگی خوشگل خانوم من نمیدونم جنسیت بچم چیه چرا برای خودت جنسیت مشخص
میکنی الکی
بلند خندیدم
نیکا از اون دسته ادمایی بود که نمیخواست بفهمه جنسیت بچش چیه و به قول خودش
غافلگیر شه
+من حس شیشمم قویه میفهمم
دوباره جیغی کشید و مشغول فوش دادنم شد
+باور کن تو مادر نمونه ای میشی
_معلومه که میشم به کوری چشم حسودام
خوشحال بودم که یکم حواسش پرت شده باهاش خداحافظی کردم و ماتم زده به ساعت نگاه
کردم
دلم میخواست برم بیرون پنیم که گناه داشت انقدر تو خونه بود
به بهار مسیج دادم
+سلام نمیای بریم بیرون؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
دعامیکنم امشب
زیراین سقف بلند
روی دامان زمین
هرکجا
خسته و پرغصه شدی
دستی ازغیب
به دادت برسد
وچه زیباست
که آن
دست خدا باشد و بس
شبتون آرام 🌺🍃
@kadbanoiranii
زیراین سقف بلند
روی دامان زمین
هرکجا
خسته و پرغصه شدی
دستی ازغیب
به دادت برسد
وچه زیباست
که آن
دست خدا باشد و بس
شبتون آرام 🌺🍃
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹باسلام و دعا🌹
💗✨اولین جمعه خرداد تون
🌷✨شـاد و بینظیـر
🌷✨امـروز از خدا
💗✨برای تک تک تون
🌷✨اینگونه دعا کردم
💗✨الهی پنجره آرزوهاتون
🌷✨باز بشه به سمت باغ اِجابت
💗✨و دلتون غرق در شادی بشه
🌷✨حالتـون خوب
💗✨دلتـون شـاد و
🌷✨زندگیتون مملو از خوشبختی
💗✨آدینه تون شاد در کنار خانواده
🧿 🌧🌺﷽🌺🌧🧿
@kadbanoiranii
💗✨اولین جمعه خرداد تون
🌷✨شـاد و بینظیـر
🌷✨امـروز از خدا
💗✨برای تک تک تون
🌷✨اینگونه دعا کردم
💗✨الهی پنجره آرزوهاتون
🌷✨باز بشه به سمت باغ اِجابت
💗✨و دلتون غرق در شادی بشه
🌷✨حالتـون خوب
💗✨دلتـون شـاد و
🌷✨زندگیتون مملو از خوشبختی
💗✨آدینه تون شاد در کنار خانواده
🧿 🌧🌺﷽🌺🌧🧿
@kadbanoiranii
#کیک_کافیشاپی_دارک_چاکلت😋
مواد لازم برای قالب ۳۰ در ۴۰:👇
آرد ۱/۵پ (۲۲۵ گرم) شکر ۱/۵ پ (۳۲۵ گرم) پودر کاکائو ۳/۴ پ (۸۰ گرم) جوش شیرین ۱ ق م (۸ گرم) بکینگ پودر ۱ ق چ (۴ گرم) نمک ۱ پنس تخم مرغ ۲ عدد باتر میلک: شیر ۳/۴ پ (۱۷۵ سی سی)+ سرکه ۱ ق م آب گرم ۳/۴ پ (۱۸۰ سی سی) روغن ۱/۴ پ (۶۰ گرم) وانیل نصف ق چ . خامه فرم گرفته ۷۰۰ گرم پودر کاکائو ۱ ق غ . نکات مهم:👇 ☑️باترمیلک باعث میشه بافت کیکتون نرم و لطیف بشه ☑️این کیک نیاز به خیس کردن لایه ها نداره ☑️دمای فر ۱۸۰ درجه به مدت ۴۰-۳۵ دقیقه میباشد ☑️برای سینی ۲۰ در ۳۰ مقدار مواد فوق رو نصف کنید ☑️آب باید به اندازه ای داغ باشه که دستتون نسوزه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
مواد لازم برای قالب ۳۰ در ۴۰:👇
آرد ۱/۵پ (۲۲۵ گرم) شکر ۱/۵ پ (۳۲۵ گرم) پودر کاکائو ۳/۴ پ (۸۰ گرم) جوش شیرین ۱ ق م (۸ گرم) بکینگ پودر ۱ ق چ (۴ گرم) نمک ۱ پنس تخم مرغ ۲ عدد باتر میلک: شیر ۳/۴ پ (۱۷۵ سی سی)+ سرکه ۱ ق م آب گرم ۳/۴ پ (۱۸۰ سی سی) روغن ۱/۴ پ (۶۰ گرم) وانیل نصف ق چ . خامه فرم گرفته ۷۰۰ گرم پودر کاکائو ۱ ق غ . نکات مهم:👇 ☑️باترمیلک باعث میشه بافت کیکتون نرم و لطیف بشه ☑️این کیک نیاز به خیس کردن لایه ها نداره ☑️دمای فر ۱۸۰ درجه به مدت ۴۰-۳۵ دقیقه میباشد ☑️برای سینی ۲۰ در ۳۰ مقدار مواد فوق رو نصف کنید ☑️آب باید به اندازه ای داغ باشه که دستتون نسوزه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_دارک_چاکلت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کیک_دارک_چاکلت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_شکلاتی_دارک_چاکلت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کیک_شکلاتی_دارک_چاکلت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک شکلاتی دارک چاکلت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کیک شکلاتی دارک چاکلت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
این هم از کیک اماده شده ما😋😋😋
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#رولت_کارتونی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#رولت_کارتونی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کیک_نسکافه_گردو از خانم بهادری
یکی از بهترین کیکای نسکافه‌ای رو براتون آموزش دادم
البته که من گردو داخلش ریختم و تبدیل شد به خوشمزه‌ترین کیک نسکافه و گردو 🤗😚🤗🤗
مواد لازم:
تخم مرغ 5 عدد متوسط
شکر 220 گرم یا یک پیمونه
آرد 280 گرم یا دو پیمونه
نسکافه فوری یک بسته یا دو ق‌غ
شیر 190گرم یا یک پیمونه
روغن 130گرم یا سه‌چهارم پیمونه
وانیل نصف ق چ
بکینگ پودر ۱ ق چ
نمک نوک ق چ
گردو نصف پیمونه
🌺🌺 برای پخت کیک و شیرینی حتما ترازو بخرید 🌸🌸
✅ابتدا شیر و نسکافه رو باهم مخلوط کنید بزارید ماکروفر تا گرم و یک دست بشه تقریبا 30 ثانیه
سپس آرد+نمک+بکینگ پودرو مخلوط و الک کنید
تخم مرغ‌ها+وانیل رو با دور تند همزن مخلوط کنید کمی که رنگش روشن شد شکر رو کم کم اضافه کنید تا کرمی و سبک بشه تقریبا ۴ دقیقه با دور تند همزن بزنید
حالا نوبته شیر و نسکافه گرم هستش اضافه کنید و بعد روغن یک دقیقه هم بزنید
دستگاه رو خاموش کنید
در انتها آرد تو دو مرحله بریزید مخلوط کنید و گردو هم اضافه یکی دودور هم بزنید
قالب25 سانت ترجیحا ارتفاع 10, کاغذ روغنی پهن کنید مواد کیک رو بریزید دوباره گردو بپاشید
توو فر از قبل گرم شده با درجه 160 برقی تقریبا 45 دقیقه تا یک ساعت بپزید. بخاطر دمای متفاوت فر ها حتما خودتون پخت رو چک کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
یکی از بهترین کیکای نسکافه‌ای رو براتون آموزش دادم
البته که من گردو داخلش ریختم و تبدیل شد به خوشمزه‌ترین کیک نسکافه و گردو 🤗😚🤗🤗
مواد لازم:
تخم مرغ 5 عدد متوسط
شکر 220 گرم یا یک پیمونه
آرد 280 گرم یا دو پیمونه
نسکافه فوری یک بسته یا دو ق‌غ
شیر 190گرم یا یک پیمونه
روغن 130گرم یا سه‌چهارم پیمونه
وانیل نصف ق چ
بکینگ پودر ۱ ق چ
نمک نوک ق چ
گردو نصف پیمونه
🌺🌺 برای پخت کیک و شیرینی حتما ترازو بخرید 🌸🌸
✅ابتدا شیر و نسکافه رو باهم مخلوط کنید بزارید ماکروفر تا گرم و یک دست بشه تقریبا 30 ثانیه
سپس آرد+نمک+بکینگ پودرو مخلوط و الک کنید
تخم مرغ‌ها+وانیل رو با دور تند همزن مخلوط کنید کمی که رنگش روشن شد شکر رو کم کم اضافه کنید تا کرمی و سبک بشه تقریبا ۴ دقیقه با دور تند همزن بزنید
حالا نوبته شیر و نسکافه گرم هستش اضافه کنید و بعد روغن یک دقیقه هم بزنید
دستگاه رو خاموش کنید
در انتها آرد تو دو مرحله بریزید مخلوط کنید و گردو هم اضافه یکی دودور هم بزنید
قالب25 سانت ترجیحا ارتفاع 10, کاغذ روغنی پهن کنید مواد کیک رو بریزید دوباره گردو بپاشید
توو فر از قبل گرم شده با درجه 160 برقی تقریبا 45 دقیقه تا یک ساعت بپزید. بخاطر دمای متفاوت فر ها حتما خودتون پخت رو چک کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک نسکافه و گردو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#کیک نسکافه و گردو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#کیک_شکلاتی از خانم بهادری
بهتر از این داریم مگه🤗
این کیک از اون کیکاس که حتی برای فروش میتونی استفاده کنی و یا برای تولدا درست کنی چون خامه کشی هم نمیخواد🤩
❌️❌️مواد لازم اسفنج کیک
8 عدد تخم مرغ ،،، 4 عدد
شکر 210 گرم ،،، 105 گرم
آرد 200 گرم ،،، 100گرم
پودرکاکایو 30گرم ،،، 15گرم
شیرخشک 50 گرم ،،، 25 گرم
ب پ یک ق چ سرپر ،،، یک دوم ق چ
روغن مایع 100 گرم ،،، 50 گرم
وانیل 1.4 ق چ ،،، 1.8ق چ
( یا اسانس8 قطره)
❌️❌️برای خامه کاکایویی
800 گرم خامه قنادی
30 گرم پودر کاکایو
یک ق نوتلا که قابل حذفه
❌❌برای مرطوب کردن لایه
یک ق نسکافه و شیر ، البته با شیر یا شیرکاکایو هم میتونی مرطوب کنی
این کیک مناسب 10 الی 14 نفره
سایز قالب 25ارتفاع 10مناسب کافه
🌹🌹🌹🌹
🔹️سفیده و زرده تخم مرغ جدا کن با دقت فراوان
🔹️بعد از پف سفیده شکر را اضافه هم بزن تا سفت بشه .
❌البته بصورت بارانی آهسته آهسته.
🔹️در ظرف دیگه زرده و وانیل و شیرخشک مخلوط کن با همزن برقی یا مفتول دستی فرقی نداره ،
❌ روغن مایع و پودرکاکایو هم مخلوط کن، حالا اضافه کن به زرده با هم مخلوط بشن
🔹️ حالا مخلوط زرده رو اضافه کن به سفیده هم بزن تا مخلوط بشه
فقط در حد مخلوط شدن هم بزن با همزن برقی.
🔹️حالا آرد و ب پ رو که سه بار الک کردید اضافه کن، دورانی با لیسک خیلی آروم فولد کن
حالا بریز تو قالب که کاغذ روغنی انداختی
🔹️بزار تو فر از قبل گرم شده با دمای 160درجه به مدت 45 الی 60دقیقه، بپزه
🔻نکته مهم سفیده و شکر در حدی هم بزن که رد همزن روی سفیده بمونه و از ظرف نریزه
🔻و اینکه وقتی ارد رو اضافه کردی در حدی هم بزن که فقط مخلوط بشه زیاد هم نزن کیک خراب میشه یعنی بعد از پخت کیکت سفت و بی کیفیت میشه
☺️☺️بریم برای تزیین
کیک رو که از فر بیرون آوردی بزار کاملا خنک بشه بعد ۴ لایه یه سانتی کن
یه لایه رو پودر کن بزار کنار برا تزیین
حالا خامه رو فرم بده
لایه کیک با نسکافه و شیر مرطوب کن
خامه بزن
همینطور تا آخر ادامه بده
دقت کن ارتفاع خامه و کیک به یه اندازه بشه
وقتی لایه ها تموم شد یه کاور نازک روی کیک بکش
خرده کیک ها رو بهش بچسبون هر جور دوست داشتی تزیین کن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
بهتر از این داریم مگه🤗
این کیک از اون کیکاس که حتی برای فروش میتونی استفاده کنی و یا برای تولدا درست کنی چون خامه کشی هم نمیخواد🤩
❌️❌️مواد لازم اسفنج کیک
8 عدد تخم مرغ ،،، 4 عدد
شکر 210 گرم ،،، 105 گرم
آرد 200 گرم ،،، 100گرم
پودرکاکایو 30گرم ،،، 15گرم
شیرخشک 50 گرم ،،، 25 گرم
ب پ یک ق چ سرپر ،،، یک دوم ق چ
روغن مایع 100 گرم ،،، 50 گرم
وانیل 1.4 ق چ ،،، 1.8ق چ
( یا اسانس8 قطره)
❌️❌️برای خامه کاکایویی
800 گرم خامه قنادی
30 گرم پودر کاکایو
یک ق نوتلا که قابل حذفه
❌❌برای مرطوب کردن لایه
یک ق نسکافه و شیر ، البته با شیر یا شیرکاکایو هم میتونی مرطوب کنی
این کیک مناسب 10 الی 14 نفره
سایز قالب 25ارتفاع 10مناسب کافه
🌹🌹🌹🌹
🔹️سفیده و زرده تخم مرغ جدا کن با دقت فراوان
🔹️بعد از پف سفیده شکر را اضافه هم بزن تا سفت بشه .
❌البته بصورت بارانی آهسته آهسته.
🔹️در ظرف دیگه زرده و وانیل و شیرخشک مخلوط کن با همزن برقی یا مفتول دستی فرقی نداره ،
❌ روغن مایع و پودرکاکایو هم مخلوط کن، حالا اضافه کن به زرده با هم مخلوط بشن
🔹️ حالا مخلوط زرده رو اضافه کن به سفیده هم بزن تا مخلوط بشه
فقط در حد مخلوط شدن هم بزن با همزن برقی.
🔹️حالا آرد و ب پ رو که سه بار الک کردید اضافه کن، دورانی با لیسک خیلی آروم فولد کن
حالا بریز تو قالب که کاغذ روغنی انداختی
🔹️بزار تو فر از قبل گرم شده با دمای 160درجه به مدت 45 الی 60دقیقه، بپزه
🔻نکته مهم سفیده و شکر در حدی هم بزن که رد همزن روی سفیده بمونه و از ظرف نریزه
🔻و اینکه وقتی ارد رو اضافه کردی در حدی هم بزن که فقط مخلوط بشه زیاد هم نزن کیک خراب میشه یعنی بعد از پخت کیکت سفت و بی کیفیت میشه
☺️☺️بریم برای تزیین
کیک رو که از فر بیرون آوردی بزار کاملا خنک بشه بعد ۴ لایه یه سانتی کن
یه لایه رو پودر کن بزار کنار برا تزیین
حالا خامه رو فرم بده
لایه کیک با نسکافه و شیر مرطوب کن
خامه بزن
همینطور تا آخر ادامه بده
دقت کن ارتفاع خامه و کیک به یه اندازه بشه
وقتی لایه ها تموم شد یه کاور نازک روی کیک بکش
خرده کیک ها رو بهش بچسبون هر جور دوست داشتی تزیین کن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_شکلاتی_بی بی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#کیک_شکلاتی_بی بی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر