کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.2K videos
95 files
43.5K links
Download Telegram
#پارت469


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت469


با قیافه ی آویزون، چینی به بینیم ميندازم و دستمو از دستش بیرون میکشم و حرصی میگم :

_خودم میدوئم...

اجازه نمیده قدم از قدم بردارم واینبار شونه هامو اسیر میکنه :

_ لازم نکرده....
تازه غذا خوردی، معدت اذیت میشه..!


نیشم شل میشه بخاطر اهمیتی که براش دارم! یه دَم عمیق از عطرش میگیرم و نفسمو حبس میکنم...

_شرطمو نشنیده قبول کردی!
نمیخوای بدونی چیه؟؟

از پایین زاویه ی فکشو نگاه میکنم و با وسوسه ی لمس ته ريشش میجنگم :


_ خب...
بفرمایید آقا هومان....
بنده سراپا گوشم...

با لبخند کجش، بینیمو میکشه و حلقه ی دستشو از دور شونم باز میکنه و روبروم می ایسته...

از کنار بازوی هومان چشمم به اون سمت خیابون میفته و توجهمو جلب میکنه...
یک شعبه ی ویتامینه ی بزرگ که انواع و اقسام نوشیدنی ها و بستنی ها رو داره و افراد زیادی هم دور و برش هستن ...

هومان رد نگاهمو امتداد میده و به پشتش نگاهی میندازه. تو گلو میخنده و با لحن شوخی میگه :

_ الان مثلا حواست به منه شکمو خانوم؟!


با شوقی ‌که توی صدام موج میزنه و با خنده و جنب و جوش میگم :

_ اول یه شِیک خوشمزه.... بعدش حرفای مهم...

متاسف خندید و سر تکون داد.
از خیابون رد میشیم و من گوشه ای از پیاده رو می ایستم تا هومان بره و سفارش بده!

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت469




برگردوند... همون طور که به سمت خونه می رفت، گفت:هواسرده...زیاد بیرون

نمون...سرما می خوری!!

با نگاهم مسعودو دنبال کردم... به سمت در رفت و وارد خونه شد.

.. مسعود درو بست و رفت...نگاهم و از در خونه گرفتم و دوختم به ماه...

مسعود... مغرو رو خودشیفته یه روزی عاشق بوده؟!!

انقد دختره رو دوست داشته که هنوزم وقتی خاطراتش ومرور می کنه اشک تو چشماش جمع میشه؟!

!اون کسی که مسعود عاشقش بوده کيه؟!!! کیه که انقد سنگدله ؟؟ کیه که یه ذره احساس تو قبلش نیست؟؟

کیه که مسعودو تنها گذاشته و رفته؟؟!!چرا مسعودو تنها گذاشت؟

!مگه التماس کردنش و ندید؟!!!مگه اشکاش و ندید؟!!

دلش به حال مسعود نسوخت؟!!چطور تونست انقد بی رحم باشه ؟!

!چطور دلش اومد مسعود و تنها بذاره؟!!در تمام این مدت، مسعود عاشق بوده و من نمی دونستم؟

؟این همه غم و غصه رو تو دلش جا داده بود و من بی خبر بودم؟

! مسعود انقد تنها بوده ومن نفهمیدم؟!!همیشه فکر می کردم دور و برش خیلی شلوغه و

هیچ وقت احساس تنهایی نمی کنه.همیشه فکر می کردم با وجود اون همه دوست دختر، یه لحظه هم فرصت سرخاروندن نداره..

. فکر می کردم مسعود هیچ غصه ای نداره.....

فکر می کردم همیشه شاده و غم تو دلش جایی نداره...... غافل از اینکه دلش

تنهاست...غافل از اینکه به احساس قدیمی هنوز داره زجرش میده...

غافل از اینکه یه بغض کهنه همیشه توی گلوشه و نمی تونه بشکنتش...

چرا من نفهمیدم؟!!چقدر احمق بودم که نفهمیدم..

. تصورشم واسم سخته...فکر اینکه مسعود در تمام این مدت، انقد بی کس و تنها بوده،

عذابم میده...ناراحتی مسعود داغونم می کنه.


..من دلم می خواد مسعود همیشه تو اوج باشه...

همیشه بخنده و شیطنت کنه... سربه سرم بذاره و اذیتم کنه ولی ناراحت نباشه... غمگین

نباشه...نمی دونم چرا ولی تازگیا مسعود برام مهم شده..

.اونقدر مهم که اخم روی پیشونیش زجرم میده... غم و غصه اش غمگینم می

کنه... مسعود برای من مهمه...خیلی!!

پشت این چهره مغرو رو خودشیفته یه قلب تنها و خسته است..

. قلبی که سال هاست داره داغ یه عشق و به دوش می کشه..

مسعود خودشیفته اخموی دخترباز انقد تنها و بی کس بوده

ومن نمی دونستم؟؟ در تمام این مدت یه عالمه غم و غصه رو تنهایی به دوش می کشیده و همیشه لبخند میزده؟؟


@kadbanoiranii