کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.2K videos
95 files
43.5K links
Download Telegram
#پارت471


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت471


با صدای مادر بچه که از هومان تشکر به جا میاره و انگاری تازه از داخل مغازه بیرون اومده، دو سه گام فاصلمون رو جبران میکنم و بازوی هومان رو میگیرم.

لبخند میزنم و برای بچه که همراه مادرش سمت ماشین میره دست تکون میدم...


_چه مادر بی فکری بود!

با حواس پرتی و بی توجه به گفتش، صداش میزنم :


_هومان؟

نگاهشو بهم میده :

_جانم...

لبخند کنترل نشده ای، از فکر حاکم شده بر ذهنم، روی لبم میشینه و خیره در چشمای شفافش میگم :

_چقد پدر شدن بهت میاد!!
قطعا پدر خیلی خوبی برای بچه هات میشی!

لبخند روی صورتش کم رنگ میشه و به نقطه نامشخصی خیره میشه ...

_ من پدر نمیشم....

چشم از اون نقطه میگیره و دوباره تو چشمام خیره میشه :

_ چون قرار نیست ازدواج کنم!


ته دلم چیزی فرو میریزه و آوار ارگ بم رو به بار میاره!
لبخندم میلرزه اما حفظش میکنم :

_ ینی چی که ازدواج نمیکنی؟!
مگه میشه؟!

مکث میکنه و سوالم رو بی جواب میزاره..

_ بیا بریم شِیکت آماده شده...

نمیمونه و برای حساب کردن سفارشات سمت صندوق میره.
منتظرش میمونم ...

دوتا لیوان بزرگ که محتوی شکلاتیش با اون نِی صورتی زیادی خوشمزه به نظر میرسه از روی پیشخوان برمی‌داره و به سمتم میاد و یکیش رو به دستم میده و خودش هم شروع به خوردن میکنه.

_ بحثو عوض کردی ولی باید جواب سوالمو بدی...

اخمی میکنه و به پیشونیش چروک میندازه و خیلی قاطع میگه :

_ من اصلا تا به حال به این چیزا فکر نکردم!
نوشیدنیتو بخور....


دستمو از دستش بیرون میکشم و به حالت قهر بهش پشت میکنم که صدام میزنه:

_چرا مثل بچه ها رفتار میکنی نیلوفر!؟

میخوام بهش بگم ( لعنتی، من در برابر تو از یک بچه هم ضعیف ترم...
من باتو رویاها ساختم و با اینکه میدونستم همش واهیه اما شنیدنش از زبون تو، داغونم میکنه...
چقدر بد که تو به ازدواج تا به حال فکر نکردی و من هر شب و روز فقط به وصالِ تو و عشقی که بهت دارم فکر میکنم...)


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت471




- پاشو بلندشو دیگه!!چقد می خوابی شیدا! پاشو

بدون اینکه چشمام و باز کنم، پتو رو کشیدم روی سرم...زیرلب غریدم:

- چته تو باز ارزو؟؟ بذار کپه مرگم و بذارم دیگه...

آرزو پتو رو از روم کشید و عصبانی گفت: شیدا جونه امیر پا نشی جفت پا میام تو حلقت...حالا خود دانی!!!

وای! این دیوونه اسکل وقتی جونه امیرو قسم می خوره قطعا جفت پا میاد تو حلقم!!

از ترس اینکه پای آرزو بره تو حلقم، خیلی سریع چشمام و باز کردم و روی تخت

نشستم ... آرزو عصبی و کلافه خیره شده بود به من...اخمی کرد و گفت: حتما باید به جون امیر بدبخت قسم بخورم تا بیدار بشی؟؟

کلافه نگاهم و ازش گرفتم و دوختم به ساعت روی میز کنار تخت پوفی کشیدم و گفتم:

مرض داری تو؟؟؟ آره؟!ساعت ۶ صبح من و بیدار کردی که چی بشه؟؟

به سمتم اومد و کنارم روی تخت نشست...اخم روی پیشونیش محو شدو جاش و دادبه یه لبخند گشاد روی لبش....باذوق گفت:می خوایم بریم کوه!!

چشمام شده بود قد دو تا هندونه!! کله صبحی می خوایم بریم که چی بشه؟؟!

بابا بیخیال ماشو من ننه ام کوهنورد بوده یا بابام که بخوام برم کوه؟!

من تا حالا یه بارم کوهنوردی نکردم!بیشترین مسیری که پیاده روی کردم،

مسیر خونه تا مدرسه بوده که اونم برمی گرده به دوران طفولیتم!

آب دهنم و قورت دادم و گفتم:کوه؟!بریم کوه چه غلطی بکنیم؟؟

سنگ قبر آق بزرگ عمه ی ننه شوور تو بالای کوهه که ما می خوایم بریم بشوریمش؟

! با این حرفم ارزو از خنده ترکید.

. بین خنده هاش گفت: خیلی خلی شیدا.... سنگ قبر چیه بابا؟؟می خوایم بریم کوهنوردی!!


@kadbanoiranii