#پارت444
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت444
سرفه ی مصلحتی میکنم و بله ای میگم که الیزابت داخل میاد و با دیدنم، چشماش گرد میشه و (wow) ی کشدارش نشون دهنده ی شگفت زده شدنشه!
انگشت شصت و اشارشو به هم میچسبونه و با لحن تحسین آمیز میگه :
_amazing!
very very Beautiful...
(فوق العاده!
خیلی خیلی زیبا شدی... )
به سبک شاهدخت های دیزنی، یکی از پاهامو عقب میزارم و زانوهامو خم میکنم.
چند قدم جلو میاد و میفهمم که حامل خبر مهمیه...
همونطور که کمربندمو سفت تر میکنه تا کمر باریکم بیشتر به چشم بیاد میگه :
_Sir came...
He found you... I said in your room, He went to his room and told me to tell you to go to the hall in 45 minutes
( آقا اومد...
سراغتو ازم گرفت و منم گفتم که تو اتاقتی....
رفت به اتاقش و گفت بهت بگم 45 دقیقه ی دیگه در سالن پایین حاضر باشی)
قلبم به تب و تاب میفته و وِلوله ای در دلم بر پا میشه که بیا و ببین..!
من همین حالا هم حاضر بودم اما از فکرِ رویارویی با هومان در این ظاهر جدید، وجودم گُر میگرفت!
دوباره سر تا پامو نگاه میکنم...
پاهای کشیده ی سفیدم که در تضاد با پیراهن و کفش مشکیم، هارمونی قشنگی ایجاد کرده...
قسمت بالاییِ لباسم کاملا بازه و خدا رو شکر که اون شنل حریر هست تا کمی این برهنگی رو بپوشونه!
ناخن های بلندم به لاک سرخی همرنگ لبهام مزین شده و به دستهام میاد ....
همه چیز عالی و چشم نواز ...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
سرفه ی مصلحتی میکنم و بله ای میگم که الیزابت داخل میاد و با دیدنم، چشماش گرد میشه و (wow) ی کشدارش نشون دهنده ی شگفت زده شدنشه!
انگشت شصت و اشارشو به هم میچسبونه و با لحن تحسین آمیز میگه :
_amazing!
very very Beautiful...
(فوق العاده!
خیلی خیلی زیبا شدی... )
به سبک شاهدخت های دیزنی، یکی از پاهامو عقب میزارم و زانوهامو خم میکنم.
چند قدم جلو میاد و میفهمم که حامل خبر مهمیه...
همونطور که کمربندمو سفت تر میکنه تا کمر باریکم بیشتر به چشم بیاد میگه :
_Sir came...
He found you... I said in your room, He went to his room and told me to tell you to go to the hall in 45 minutes
( آقا اومد...
سراغتو ازم گرفت و منم گفتم که تو اتاقتی....
رفت به اتاقش و گفت بهت بگم 45 دقیقه ی دیگه در سالن پایین حاضر باشی)
قلبم به تب و تاب میفته و وِلوله ای در دلم بر پا میشه که بیا و ببین..!
من همین حالا هم حاضر بودم اما از فکرِ رویارویی با هومان در این ظاهر جدید، وجودم گُر میگرفت!
دوباره سر تا پامو نگاه میکنم...
پاهای کشیده ی سفیدم که در تضاد با پیراهن و کفش مشکیم، هارمونی قشنگی ایجاد کرده...
قسمت بالاییِ لباسم کاملا بازه و خدا رو شکر که اون شنل حریر هست تا کمی این برهنگی رو بپوشونه!
ناخن های بلندم به لاک سرخی همرنگ لبهام مزین شده و به دستهام میاد ....
همه چیز عالی و چشم نواز ...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪