#پارت370
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت370
چندتا عکس پشت سر هم ميندازم و همونطور که عکسها رو نگاه میکنم و از تضاد لبخند خودم و اخم کمرنگ هومان، غرق لذت میشم ، با حالت افسوس میگم :
_ بله کاملا درکت میکنم...... امان از پیری و بی حوصلگی هاش....
انگار حرفم به مزاقش خوش نمیاد و بهش برمیخوره که اخماشو درهم میکشه و نگاهش بی انعطاف میشه!
چشمامو مظلوم میکنم و میگم :
_اخم نکن دیگه ...... شوخی کردم!
با اومدن سفارشاتمون و یکی یکی قرار گرفتن ظروف روی میز، تلاقی نگاهمون درهم میشکنه و حواسمون پی غذاهای رنگارنگ و عطر خوششون میره...
"*" *"*" *"*" *"*" *"*" **"*
اگر این یک رویاست و اگر از خواب بیدار بشم، تموم میشه، حاضرم به خواب ابدی فرو برم!
من و هومان زیر آسمون پرستاره ی شب....
در کنار هم و لب دریا...
با صدای گیتار گروهی که چند متر اون طرفتر گرد هم نشستن و یک آهنگ خارجی رو همخونی میکنن..
صداشون با آوای موج های دریا در هم آمیخته میشه و ترکیب گوشنوازی میسازه...
نگاهی به نیم رخ هومان ميندازم و برای بار نمیدونم چندم دلم میلرزه!
باد موهاشو روی پیشونیش ریخته و قلب منم همراه با تارهای مشکی رنگش تکون میخوره!
ناخواسته لبخندی پر حلاوت میزنم و موهامو پشت گوشم میفرستم و مثل هومان به آبی بیکران که انعکاس نور مهتاب باعث درخشش شده، خیره میشم ...
_There goes my heart beating
(قلبم به تپش میفته)
Cause you are the reason
(چون تو علتشی)
I’m losing my sleep
(نمیتونم بخوابم)
Please come back now
(لطفا حالا برگرد)
And there goes my mind racing
(مغزم درگیره)
And you are the reason
(و علتش تویی)
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
چندتا عکس پشت سر هم ميندازم و همونطور که عکسها رو نگاه میکنم و از تضاد لبخند خودم و اخم کمرنگ هومان، غرق لذت میشم ، با حالت افسوس میگم :
_ بله کاملا درکت میکنم...... امان از پیری و بی حوصلگی هاش....
انگار حرفم به مزاقش خوش نمیاد و بهش برمیخوره که اخماشو درهم میکشه و نگاهش بی انعطاف میشه!
چشمامو مظلوم میکنم و میگم :
_اخم نکن دیگه ...... شوخی کردم!
با اومدن سفارشاتمون و یکی یکی قرار گرفتن ظروف روی میز، تلاقی نگاهمون درهم میشکنه و حواسمون پی غذاهای رنگارنگ و عطر خوششون میره...
"*" *"*" *"*" *"*" *"*" **"*
اگر این یک رویاست و اگر از خواب بیدار بشم، تموم میشه، حاضرم به خواب ابدی فرو برم!
من و هومان زیر آسمون پرستاره ی شب....
در کنار هم و لب دریا...
با صدای گیتار گروهی که چند متر اون طرفتر گرد هم نشستن و یک آهنگ خارجی رو همخونی میکنن..
صداشون با آوای موج های دریا در هم آمیخته میشه و ترکیب گوشنوازی میسازه...
نگاهی به نیم رخ هومان ميندازم و برای بار نمیدونم چندم دلم میلرزه!
باد موهاشو روی پیشونیش ریخته و قلب منم همراه با تارهای مشکی رنگش تکون میخوره!
ناخواسته لبخندی پر حلاوت میزنم و موهامو پشت گوشم میفرستم و مثل هومان به آبی بیکران که انعکاس نور مهتاب باعث درخشش شده، خیره میشم ...
_There goes my heart beating
(قلبم به تپش میفته)
Cause you are the reason
(چون تو علتشی)
I’m losing my sleep
(نمیتونم بخوابم)
Please come back now
(لطفا حالا برگرد)
And there goes my mind racing
(مغزم درگیره)
And you are the reason
(و علتش تویی)
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت370
خواهر رفت تو خونه و درم خودبه خود پشت سرش بسته شد...
به یارویی روی یه دونه از این صندلی متحرک کنار شومینه نشسته بودو زل زده بود به آتیش روبروش دوربین از پشت به سمت یارو میرفت و فقط پشت طرف معلوم بود.
این خواهر جنی رفت سمتش و گفت:سلام..
یارو با یه صدای خشن و کلفت گفت:سلام.. تمومش کردی؟!
- آره...
یهو این یارویی که روی صندلی بود، از جاش بلندشد و روشو کرد سمت دوربین
با دیدن صورتش چشمام و بستم و جیغ بلندی زدم و کله ام و فرو کردم تو بالش روی پام!!
قیافه یارو غیر قابل توصیف بود..
.خیلی خیلی خیلی از خواهر جنی بدتر بود...هزار هزار بار از اون زشت ترو وحشتناک تر
خلاصه به ۱۰ دقیقه ای سرم تو بالش بودو فیلم و نمی دیدم.
فقط صداهای جیغ داد و فریاد می شنیدم..
.بالاخره تصمیم گرفتم عزمم و جزم کنم و بقیه فیلم و ببینم.
با ترس و لرز سرم و از روی بالش برداشتم و آروم آروم چشمام و باز کردم...
با دیدن تصویر و بروم پشت سرهم ۶-۵ تا جیغ کشیدم..
این خواهر جنی توذهمون قبرستونه بود و ۲۰-۱۰ تا جسدم دوروبرش بودن...
همشون کله و دستاشون کنده شده بود...
این خواهر بی اعصاب زشت بی ریخت چه علاقه ای به کندن کله ودست ملت داره؟!
این چیزا زیاد وحشتناک نبود..
. یه چند تا آدم زشت که رنگ به رخساره نداشتن بالای سر جنازه هانشسته بودن
و داشتن دست و کله اشون و می خوردن!
یهو یکیشون دستش و دراز کرد و دست به مرده رو از روی زمین برداشت و گذاشت تو دهنش...
همین جور خون بود که از لب و لوچه اش می ریخت...
باصدای لرزون گفتم:خوردش؟!
مسعود زیرلب گفت: آره...
@kadbanoiranii
خواهر رفت تو خونه و درم خودبه خود پشت سرش بسته شد...
به یارویی روی یه دونه از این صندلی متحرک کنار شومینه نشسته بودو زل زده بود به آتیش روبروش دوربین از پشت به سمت یارو میرفت و فقط پشت طرف معلوم بود.
این خواهر جنی رفت سمتش و گفت:سلام..
یارو با یه صدای خشن و کلفت گفت:سلام.. تمومش کردی؟!
- آره...
یهو این یارویی که روی صندلی بود، از جاش بلندشد و روشو کرد سمت دوربین
با دیدن صورتش چشمام و بستم و جیغ بلندی زدم و کله ام و فرو کردم تو بالش روی پام!!
قیافه یارو غیر قابل توصیف بود..
.خیلی خیلی خیلی از خواهر جنی بدتر بود...هزار هزار بار از اون زشت ترو وحشتناک تر
خلاصه به ۱۰ دقیقه ای سرم تو بالش بودو فیلم و نمی دیدم.
فقط صداهای جیغ داد و فریاد می شنیدم..
.بالاخره تصمیم گرفتم عزمم و جزم کنم و بقیه فیلم و ببینم.
با ترس و لرز سرم و از روی بالش برداشتم و آروم آروم چشمام و باز کردم...
با دیدن تصویر و بروم پشت سرهم ۶-۵ تا جیغ کشیدم..
این خواهر جنی توذهمون قبرستونه بود و ۲۰-۱۰ تا جسدم دوروبرش بودن...
همشون کله و دستاشون کنده شده بود...
این خواهر بی اعصاب زشت بی ریخت چه علاقه ای به کندن کله ودست ملت داره؟!
این چیزا زیاد وحشتناک نبود..
. یه چند تا آدم زشت که رنگ به رخساره نداشتن بالای سر جنازه هانشسته بودن
و داشتن دست و کله اشون و می خوردن!
یهو یکیشون دستش و دراز کرد و دست به مرده رو از روی زمین برداشت و گذاشت تو دهنش...
همین جور خون بود که از لب و لوچه اش می ریخت...
باصدای لرزون گفتم:خوردش؟!
مسعود زیرلب گفت: آره...
@kadbanoiranii