کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.2K videos
95 files
43.5K links
Download Telegram
#پارت93

تصمیم گرفتم امشب زود بخوابم تا واسه فردا سرحال باشم


ازجام بلند شدمو گفت

شبتون بخیر


فقط شاهین جوابمو داد
شب بخیر


لبخندی زدمو به سمت اتاقم رفتم


خودمو روتخت پرت کردم بدون شک امروز یکی از بهترین روزهای زندگیم بود


امیدوارم این روزهای خوش دووم داشته
باشه


باورم نمیشد شاهینی که کابوس هرشبم بود حالا وجودش بهم ارامش میداد


خوشبختیم کم کم داشت تکمیل میشد


ارزو میکردم که تمام اتفاق های خوب امروز خواب نباشه


توی همین فکر خیال ها بودم که کم کم چشمام سنگین شد


حس میکردم یکی داره تکونم میده اسممو صدا میکنه


نای بازکردن چشمام رو نداشتم


که یه ان باصدای داد بابا که اسمم رو صدا کرد از خواب پریدم
ِ

نیم ساعته دارم صدات میکنم باید داد بزنم تا بیدارشی


چیزی نگفتم بهش خیره شدم


مگه نمیخوای بیای شرکت زود حاضر شو که دیرشده


چشم الان حاضر میشم


بعد از تموم شدن حرفم همین که میخواست از اتاقم بره بیرون یهو یه اخ بلندی گفت


زود از جام بلندشدمو رفتم سمتش گفتم

چیشد

پاشو بلند کرد یه سوزن تو پاش رفته بود سوزن رو از پاش درورد اخمی بهم کرده و گفت


این چیه


سوزن


واقعا خوب شد اسمشو گفتی،این سوزن روی زمین چیکارمیکنع


نمیدونم بخدا من خیلی وقته که از سوزن استفاده نکردم

هووفی کشیدمو از اتاق رفت بیرون

به سمت دستشویی رفتم تا ابی به صورت بزنم....

به سمت کمدم رفتم باید امروز بهترین مانتو مو بپوشم....

بعد از اینکه حاضرشدم به سمت اشپزخونه رفتم دیدم بابا داره صبحونه میخوره


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت92 رمان پارادوکس حدود یه ساعت وقتمو گرفت اما بالاخره تمومش کردم. کار سختی نبود فقط تعداد اجناس و برندی که داشتن میاوردن زیاد بود. کاغذای تایید شده رو برداشتم و از اتاق زدم بیرون. توکلی تو سالن نبود. متعجب دنبالش میگشتم که شنیدن یه صدای نازک زنانه برگشتم…
#پارت93
رمان پارادوکس


_ عه؟ بسلامتی. انشالا که موفق باشید.
_ تشکر. بفرمایید. من اگه کاری بود صداتون میکنم.
چند قدم ازش دور شدم اما سوالی تو ذهنم اومد که باعث شد مکث کنم:
_ ببخشید؟ برگشت سمتمو گفت:
_ بله؟
_ آقای شایگان کی برمیگردن؟
_ چطور مگه ؟ چیزی شده؟
خیلی ریلکس و اروم گفتم:
_ نه فقط کنجکاو بودم رییسمو ببینم.
خنده ی مردانه ای کرد و گفت:
_ به زودی برمیگردن.
_ ممنونم.
و دیگه صبر نکردم تا جوابی بهم بده.
*****
دیگه حوصلم سر رفته بود. از جام بلند شدمو سمت قفسه کتابا رفتم تا حداقل با ژورنال ها سرگرم بشم. هنوز چند دقیقه نگذشته بود که با صدای سرمو چرخوندم عقب. چشمم به همون دختری که تو سالن دیدم افتاد. با دیدنم لبخند قشنگی زد و گفت:
_ فکر کنم همکار شدیم.
با تعجب ، مهربون گفتم:
_ خوش اومدین. پس اون همکار جدید که هی ازش حرف میزدن شما هستین؟
کیفشو رو میز گذاشت و با شیطنت گفت:
_ اگه خدا قبول کنه.
_ قبول میکنه. چرا قبول نکنه. من اسمم آمینه. و شما؟
دستای ظریفشو به سمتم گرفت و گفت:
_منم شیرینم.
_ چه اسم قشنگی.
_ مرسی اسم توام خیلی قشنگه.
لبخند ارومی زدم گفتم:
_ خوب دقیقا کار تو چیه؟
_ بهم گفتن به شما تو تعیین جنس لوازم کمک میکنم
_ چقدر خوب.

@kadbanoiranii
#پارت93


در عمارت رو با ریموت باز میکنم و ماشین رو داخل می برم.


با دیدن لکسوس پارک شده زیر سایه بون، از حضور مهمون ها مطمئن میشم.

نفس عمیقی می کشم و یکی از دکمه های بالایی پیراهنم رو باز میکنم .

کت و کیفم رو برمیدارم و پیاده میشم.

یکی از نگهبان ها با دو خودشو بهم می رسونه و میگه :


_Hello sir.
(سلام آقا)


میخاد کیفم رو بگیره که اجازه نمیدم و همونطور که به سمت خونه میرم میگم :


_Whats up?
(چه خبر؟)


پشت سرم میاد و جوابم میده :

_Your guests are coming, Half an hour ago.
Alex too left.
(مهموناتون اومدن. نیم ساعت پیش.
الکس هم رفت.)

اکلس راننده ی 50 ساله ای که طی این چهار پنج سال در خدمت من بود.

روی اولین پله می ایستم و میگم :


_You go and rest.
(توام برو استراحت کن.)

هنوز حرکتی نکردم که با تردید میگه :


_can I ask a question?
(میتونم یک سوال بپرسم؟)


سرمو به علامت مثبت بالا پایین میکنم و منتظر می مونم:


_Why did you dismiss the bodyguards?
(چرا بادیگاردها رو مرخص کردید؟)


نه مایل به توضیح دادنم و و نه بهش مربوط میشه پس کوتاه میگم :


_It was necessary.
(لازم بود.)


و دیگه توجهی بهش نمیکنم و پله ها رو بالا میرم.

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت93




آرزو به مسعود اشاره کرد و گفت: دیدی گفتم؟

!الان میاد میکشتت!!شیدا جونی وصیتی چیزی داری بهم بگو به بابک جون برسونم تا نفله نشدی.

و از خنده ترکید.با آرنجم محکم زدم توی بازوش که باعث شد خفه بشه.

اخمی کردم و گفتم: تو ام وقت گیر آوردی برای مسخره بازی؟!

آرزو هیچی نگفت ولی سرش و انداخت پایین و ریز ریز خندید.

مسعود چند قدم بیشتر بامافاصله نداشت.....

چه تیپیم زده آقای خودشیفته یه شلوار جین مشکی با تی شرت سفید که روش به انگلیسی نوشته بود "عشق مممنوع!"

اوهو چه تحویل میگیره خودش و اصلا تو عشقت کجا بود که بخواد ممنوع یا آزاد باشه ؟!

یه کتونی مشکی سفید هم پاش بود و موهاش و مرتب داده بود بالا..

خودمونیم این رادوينه هم خوش تیپه ها!!

یه جعبه کادویی به شکل قلب دستش بود، به رنگ قرمز مشکی...

خیلی ناناز بود!! اوخی!نکنه یه دوست دختر دیگه ام تو دانشگاه داره که این و برای اون خریده؟!

از مسعود بعید نیست...کجاست این دختر خوش بخت که برم از چنگال مسعود ظالم نجاتش بدم؟!خخخخخ

مسعود همون چند قدم رو هم طی کردو روبروی من وایساد

یه اخم غلیظ روی پیشونیش نقش بسته بود. پس مثل اینکه من توهم زدم

و اصلا هم خوشحال نیست... خب نبایدم خوشحال باشه!!

الکی نیست که دو تا از دوست دختراش و پروندم!

همون طوری با اخم به من نگاه می کرد.

الانه که بیاد بزنه لت و پارم کنه

.حالا میخواد داد و بیداد کنه کل دانشگاه رو خبردار کنه!

حالا ما یه غلطی کردیم، تو چرا انقدر جدی گرفتی؟ !بهتره تا داد و بیداد

راه ننداخته، خودم دست به کار بشم و از خودم دفاع کنم.

تک سرفه ای کردم و شروع کردم به حرف
زدن:

خودت می دونی که من از ریخت توخوشم نمیاد!!!

راستش از این دختره هستی هم اصلا خوشم نمیاد.مونای بیچاره هم خب گناه داشت...

خواستم هم تو رو چزونده باشم، هم هستی رو ادب کرده باشم وهم مونارو از دست

تو نجات داده باشم...

قبول دارم هضم این قضیه برات یه کم سخته ولی بیا منطقی فکر کنیم.

بین این دختره هستی دراکولا دومیه اهمه چیزش عملیه.

خب یه خرده هم


رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر