کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.83K subscribers
23.1K photos
28.9K videos
95 files
43.2K links
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#غذا فوری


یک عدد پیاز بنفش
نصف یک فلفل دلمه قرمز
دو عدد فلفل سبز
کمی گشنیز
همه رو به سیب زمینی
یک ق چایخوری نمک
پنج قاشق غذاخوری هم نشاسته ذرت


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شکلات ژله ای

باورت میشه خودت بتونی شکلات ژله‌ای درست کنی؟ حتی سالم تر و باکیفیت تر از بازاری ها 😍

یک بسته پودر ژله
دو قاشق غذاخوری پودر ژلاتین
یک قاشق غذاخوری گلوکز
و نصف پیمانه آبجوش
مخلوط کرده و روی حرارت بن ماری کنید تا شفاف بشه.

برای داشتن سایر طعم ها ، از رنگ‌های مختلفِ ژله استفاده و به همین ترتیب عمل کنید .

کف ظرف مورد نظر رو چرب کنین و مواد رو داخلش بریزین .

دو ساعت داخل فریزر بزارین .

روی سطح شکر بپاشین و ژله رو از ظرف خارج کنید و به شکل های دلخواه برش بزنین .

مثلا میتونین با کاتر به این شکل برش بدین ،
یا اینکه مواد رو تو لیوان یکبار مصرف بریزین تا ژله هاتون دایره ای شن.

در آخر شکلات ها رو داخل شکر بغلتونین .

مطمئنم بچه ها عاشق این شکلات های ژله ای خوشرنگ و خوردنی

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فیلم_آموزشی

#کوکو _بادکوبه_عروسی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_اموزشی

#دلمه_کلم


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#پیتزاتخم_مرغی


تخم مرغ ۳عدد
سوسیس ۱عدد
قارچ ۲عدد
فلفل دلمه ای
گوجه گیلاسی ۳عدد
زیتون
پنیر پیتزا

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_اموزشی

#سوپ_جو


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کتلت_روسی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#آبگوشت_قنبید

مواد لازم 

🔹گوشت سر دست گوسفند  500 گرم
🔹گندم پوست کنده  100 گرم
🔹لوبیا سفید 200 گرم
🔹پیاز  3 عدد
🔹زرد چوبه و ادویه کاری به میزان لازم
🔹رب گوجه فرنگی 2 قاشق غذا خوری
🔹کلم قمری درشت یا قنبید  2 عدد
🔹پودر لیمو عمانی  1 قاشق غذا خوری
🔹نمک و فلفل سیاه  به مقدار لازم

طرز تهیه 

لوبیا سفید و گندم را از شب قبل خیس می کنیم و چند بار آب آن را عوض می کنیم (تا بهتر و سریع تر پخته شود و معده را ناراحت نکند) و با 4 تا 5 لیوان آب، می گذاریم بپزد.
پیاز ها را شسته و خرد می کنیم. کمی روغن در تابه داغ می کنیم و پیاز ها را تفت می دهیم، سپس زرد چوبه را اضافه و کمی به هم می زنیم. 2 دقیقه بعد پودر کاری را اضافه می کنیم و هم می زنیم. پیاز سرخ کرده را به لوبیا و گندم می افزاییم. گوشت سر دست گوسفند( با استخوان) را هم به نخود و گندم اضافه می کنیم تا همه با هم بپزند. (از گوشت سر دست گوسفند با استخوان استفاده می کنیم، تا چربی ها و اضافات کنار گوشت که به استخوان چسبیده هم در آبگوشت حل شود و آبگوشت مان خوشمزه تر شود). دقت کنید که آب باید روی مواد را کاملاًبگیرد، پس اگر آب کم بود کمی آب اضافی می کنیم.
    گوشت که نیم پز شد، کلم قمری ها را چند تکه می کنیم و در ظرف آبگوشت می ریزیم. نمک و فلفل را اضافه می کنیم. رب گوجه‎فرنگی را هم اضافه می کنیم و در آخر که گوشت و کلم پخت، لیمو عمانی را اضافه می کنیم و می گذاریم 10 دقیقه بماند.( لیمو عمانی را حتماً بعداز پختن گوشت و کلم اضافه کنید تا مانع پختن و دیر پز شدن آنها نشود)
سپس آبگوشت را آماده سرو می کنیم. می توانیم آبِ آن را برای تیلیت، در ظرفی مجزا سرو کنیم و مواد را در ظرفی دیگر یا اینکه تمام مواد و آبِ آبگوشت را با هم سرو کنیم.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#آبگوشت قنبید


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#نان_برنجی_قزوینی

مواد لازم

🔹آرد برنج نرم 2 و 1/2 پیمانه
🔹پودر شکر 1/2 پیمانه + 1 قاشق چای خوری
🔹پودر هل تازه 1/3 قاشق چای خوری
🔹گلاب 1/2 پیمانه
🔹روغن جامد  125 گرم
🔹زعفران غلیظ 1-2 قاشق غذا خوری
🔹تخم مرغ یک عدد
🔹تخم خرفه  یا خلال پسته

طرز تهیه

روغن رو آب کنید و بگذارید خنک بشه نه کامل (دست را که نسوزاند) . بعد با پودر شکر داخل همزن برقی بزنید.
بهش هل رو اضافه کنید و هم بزنید  تا پودر شکر و روغن خوب یکدست بشه.
یک عدد تخم مرغ داشتیم می شکنیم زرده رو جدا میکنیم و سفیده رو به دو قسمت تقسیم می کنیم ( فقط نصف سفیده + زرده رو برای داخل شیرینی نیاز داریم)
تخم مرغ و گلاب رو کمی هم زده و به مواد اضافه کنید و دوباره هم بزنید. حالا آرد برنج رو بریزید و خوب مخلوط کنید.
حالا زعفرون آب شده غلیظ رو اضافه میکنیم اگر خواستید نان برنجی قزوینی ها تون زیاد زرد بشه میتونید کمی زعفرون بیشتری بهش اضافه کنید.
اگر خواستید شیرینی هاتون دو رنگ بشه قبل از اضافه کردن زعفران نصف خمیر رو جدا کنید .
همزن رو خاموش کنید و با دست سعی کنید خمیر رو یک دست جمع کنید . اگر خمیر خشک بود یعنی به ورز دادن بیشتری نیاز داره.
اگر شل بود اشکالی نداره بعد استراحت نرم میشه.
یک تکه کوچولو از خمیر جدا کنید و تو دستتون گرد کنید اگر به راحتی گرد شد و ترک نخورد خمیرتون آماده هست.
اگر نه به خمیر 1-2 قاشق روغن مایع اضافه و دوباره ورز بدید. به هیچ عنوان به خمیر نان برنجی قزوینی گلاب بیشتری اضافه نکنید چون باعث میشه شیرینی هاتون سفت بشه.
حالا خمیر رو خوب گرد کنید و داخل یک پلاستیک بپیچید و بزارید یه جای خنک ( نیازی به یخچال نیست) به مدت 12 ساعت تا خمیر استراحت کنه.
اگر بعد از دوازده ساعت نتونستید خمیر رو درست کنید، می تونید اون رو داخل یخچال منتقل کنید و به مدت یک هفته نگهداری کنید  خمیر رو بعد از در اوردن از یخچال کمی  ورز بدید و بعد بپزید.
بعد از استراحت  خمیر رو بیارید و ازش گوله هایی کوچکتر از گردو جدا کنید.
داخل دستتون گرد کنید و پهن کنید و با یک شی گرد روش شکل بندازید و یا اگر مهر مخصوص این شیرینی رو دارید روش مهر بزنید.

بعد روشون تخم خرفه بپاشید یا یک عدد خلال پسته رو دقیقا مرکز شیرینی فرو کنید.
من چون دسترسی به تخم خرفه نداشتم روش از دانه خشخاش استفاده کردم .
نان برنجی قزوینی ها رو بچینید داخل سینی بزارید داخل فر روی 325 درجه فارنهایت به مدت 15-20 دقیقه
شیرینی ها رو داخل ظرف در بسته نگهداری کنید . نوش جان

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#شیرینی برنجی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#آموزش_میوه_آرایی_مخصوص_کودکان



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#نان_گرده_كردستان

يك نان محلي فوق العاده


مواد لازم


اردسبوس دار،،،٣ ليوان دسته دارفرانسوي
پودرخميرمايه ١ ق چ (٨ گرم زدم)
شكر ،،،١/٤ تا ١/٢ ليوان
شير،،،،١/٢ ليوان
اب،،،١/٢ ليوان
تخم مرغ،،،١ عدددرشت ويادوتاكوچك
روغن جامد،،،١/٤ ليوان
زرچوبه ١/٢ ق غ
سبزي خشك معطروياشنبليله ١/٢ ق غ

طرز تهیه


١/٢ اب ولرم روبايك ق شكرمخلوط وپودخميرمايه روبپاشين روش ،درش روبذارين وبذارين داخل كابينت به مدت ١٠ دقيقه تاعمل بياد.
درظرفي تخم مرغ (يك زرده روبراي رمال گذاشتم)يك تخم مرغ كامل ويك سفيده روداخل كاسه باشكروشيرولرم مخلوط كنين ،سپس زردچوبه وسبزي خشك رواضافه ومخلوط كنين ،خميرمايه عمل امده روهم اضافه ومخلوط كنين
٢/٥ ليوان اردروباخيال راحت اضافه ومخلوط كنين ،روغن روهم اضافه كنين ،حالا مابقي اردروبااحتياط اضافه كنين وخميرروحسابي ورزبدين ،خميربايدكمي چسبناك باشه ،وگرنه نونتون سفت ميشه ،خميروداخل كاسه ي چرب شده بذارين وروشوبپوشونين وبذارين تومحيط تاعمل بياد،من ٣ ساعت استراحت دادم ،ميتونين خميروشب درست كنين وبذارين يخچال،صبح يك ساعت بذارين تومحيط وبعدجانه كنين ونان رودرست كنين
بعدازسه ساعت استراحتي كه به خميردادم ،خميروبه ٥ چانه ي ١٥٠ گرمي تقسيم كردم وچانه كردم ،دوباره نيم ساعت استراحت دادم
روی اونو میشه با زرده تخم مرغ و زعفران رومال کرده و با کنجد و سیاه دانه تزیین کنید و در فر با دماي ١٨٠
گذاشته به مدت نیم تا 45 دقیقه بسته به دمای فرتون داره

نوش جان ❤️

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#سالاد قفقازی

@kadbanoiranii
مواد لازم:

بادمجون 2عدد
کدو سبز 5_6
هویج 2_3عدد
لوبیا سبز نیم کیلو
گوشت یا مرغ به اندازه ی کافی
قارچ در صورت تمایل نیم کیلو
پیاز برای پیاز داغ 3_4 عدد
سیر یک بوته
ماست چکیده ی موسیر دار یک بسته و یا ماست چکیده ی معمولی یک لیوان +سس مایونز دو ق غ ( من هیچ وقت نمیزنم ) +سیر خام رنده شده 3_4 حبه

طرز تهیه:

بادمجان و کدو سبز و هویج و خلالی برش میزنیم و جدا جدا سرخ میکنیم و قارچ ها رو ورقه ای برش میزنیم و سرخ میکنیم و لوبیا سبز و هم همینطور ... گوشت و یا مرغ و با نمک و پیاز و ... میپزیم و ریش ریش میکنیم و کنار میذاریم ( در صورت تمایل یکم ادویه بزنین ) ... پیازهارو خلالی برش میزنیم و سرخ میکنیم و سیر هارو خلالی میکنیم و کمی تفت میدیم ... در صورت تمایل یه فلفل دلمه ای هم خلالی میکنیم و تفت میدیم ... هر کدوم و که سرخ کردین بریزین تو آبکش فلزی که کاملا روغنش بره و بعد بریزین روی دستمال کاغذیه آشپزخانه تا روغن اضافی گرفته بشه ... بادمجانهارو حتما نمک بزنین و یکربع استراحت بدین تا روغن کمتری جذب کنه ... همه ی مواد و با هم ترکیب میکنیم ( مقداری از پیاز داغ و جدا میذاریم برا تزیین ) سیر خام رنده شده رو با ماست معمولی و یا ماست موسیردار و در صورت تمایل سس مایونز ترکیب میکنیم و به غذای آماده شده اضافه میکنیم و خوب مخلوط میکنیم و سرو میکنیم . و روی غذا رو با پیاز داغ و گردو و ماست و .. گل و بلبلی میکنیم.
برای تزیین قالبی به اینصورت عمل میکنیم برای راحتیه کار از قالب کمر بندی استفاده میکنیم ...به ترتیب از کف قالب شروع میکنیم به چیدن و ردیف کردن موادسرخ شده
طبقه ی اول کف قالب کدوسبز سرخ شده میذاریم و صاف میکنیم و یه قاشق سس ماستی که آماده کردیم میزنیم ، روی کدو هویج سرخ شده مریزیم و روی اون ، بادمجان سرخ شده بعد مرغ ریش شده میذاریم ( بین لایه ها سس فراموش نشه ) پیاز داغ +سیر تفت داده + فلفل دلمه ای تفت داده رو مخلوط میکنیم و یه ردیف روی مرغها میریزیم وبعد قارچ سرخ شده و آخرین ردیف لوبیا سبز سرخ شده میریزم و صاف میکنیم و کمی با پشت قاشق فشار میدیم که طبقات به هم بچسبه ... برای اینکه خوراکمون قالبی دربیاد ، دو ساعت تو یخچال میذاریم و نهایتا از قالب درمیاریم و با ماست و پیازداغ و .. تزیین میکنیم اگر ماست چکیده در دسترس دارین میتونید روی غذاروشکوفه بزنید.

#سالاد_قفقازی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت5 رمان پارادوکس از گرسنگی ضعف کرده بودم. کل روز و وقت نکردم چیزی بخورم. سرمو چسبوندم به دیوار اون انبار تاریک. بوی نم حالمو بهم میزد. نمیتونستم بفهمم چیشده. به چه جرمی؟ من حتی این مردو تا حالا ندیده بودم. اصلا برام اشنا نبود. زانوهامو محکم تر بغل کردمو…
#پارت6
رمان پارادوکس

مات و مبهوت نگاش کردم. انگار واقعا داشت این اتفاق میوفتاد. وقتی دید اروم شدم تصور کرد که در مقابلش کوتاه اومدم. لبخند پلیدی رو لباش نشست دستش که به سمتم اومد، باعث شد به خودم بیام و دوباره شروع کنم به جیغ زدن. یهو سیلی محکمی به صورتم زد که اشکام سرازیر شد. نمیتونستم باور کنم که تمام ارزوهای دخترانم داره زیر هوس این مرد لگد مال میشه.. با گریه التماسش کردم:
_توروخدا، توروخدا اینکارو نکن. من همینجوری هم خیری از زندگی ندیدم.

به حرفام گوش نمیداد.با دستم به شونه های برهنش فشاری اوردم که ازم فاصله بگیره اما دستامو بالای سرم قفل کرد. با صدایی که از زور بغض میلرزید بهش گفتم

_ فردا قراره برام خواستگار بیاد. میخوام زندگی کنم. میخوام خوشبخت باشم. خوشبختیمو ازم نگیر.

سرشو زیر گوشم برد. با حرفی که زد تمام وجودم لرزید. حرفی که تا سال ها بعد نتونستم به منظور مخفی پشتش پی ببرم:
_ آزادی من ، تو گرفتن خوشبختی توعه..
صدای گریه های من تو اون انباری تاریک و سرد به اوج رسید و کسی صدامو نشنید. اون شب خدا التماسمو ندید. درموندگی و بیچارگیمو ندید. تلاشم بی فایده بود. درست وقتی که امید داشتم معجزه بشه، جیغ دلخراشی زدم و هق هقم بلند شد. دخترونگی هام لگدمال شده بود. خونه ی ارزوهام و دنیای قشنگی که قرار بود با حمید بسازم روسرم اوار شد. درد داشتم. قلبم درد میکرد.زار زدم و اون پست فطرت دست ازسرم برنمیداشت. انقدر اتیش هوسش تند بود که بمن اجازه نمیداد تابرای مرگ ارزوهای دخترانم عزاداری کنم. بعد از چند دقیقه کنارم روی زمین دراز کشید. با چشمای پر نگاش کردم. چشاشو بسته بود و لبخند میزد. مثل جنین تو خودم مچاله شدم و هق زدم. صدای ارومش نمک شد رو زخم این روح و جسم درد دیده:
_بالاخره راحت شدم.
همون لحظه تلفنش به صدا در اومد. تمام وجودم چشم شده بود تا فراموش نکنم مردی و که رو زندگیم قمار کرده بود. دکمه ی اتصالو که زد و درحالیکه زل زده بود بهم، به فرد پشت تلفن فقط یک جمله گفت:
_کاری که خواستین انجام شد..
چشامو با درد بستم. اونم مشغول پوشیدن لباساش شد. بی توجه به من به سمت در انباری رفت و درست موقعی که میخواست از در خارج بشه با بغض لب زدم:

_ هیچوقت نمیبخشمت...

یه لحظه، فقط یه لحظه مکث کرد و بعد سریع از انباری زد بیرون. با درد وحشتناکم از رو زمین سرد اونجا بلند شدم. داشتم میرفتم سمت لباسای پاره شدم که یهو همه چی دور سرم چرخید و دیگه نفهمیدم چیشد..

@kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت6 رمان پارادوکس مات و مبهوت نگاش کردم. انگار واقعا داشت این اتفاق میوفتاد. وقتی دید اروم شدم تصور کرد که در مقابلش کوتاه اومدم. لبخند پلیدی رو لباش نشست دستش که به سمتم اومد، باعث شد به خودم بیام و دوباره شروع کنم به جیغ زدن. یهو سیلی محکمی به صورتم…
#پارت7
رمان پارادوکس

تمام استخونام درد میکرد. بدتر از اون درد وحشتناکی بود که تو شکمم پیچیده بود و من حتی نمیدونستم چجوری باید ارومش کنم. تنم داغ بود. حس میکردم تب دارم. به زور چشمامو باز کردمو از جام بلند شدم. نگاهم به خودم که افتاد اشکام راه خودشو رو گونم پیدا کرد. نمیتونستم باور کنم به فاصله ی کمتر از چند ساعت به این شکل فجیح وارد دنیای زنانه شده بودم. با فکر به حمید شدت اشکام بیشتر شد. باید ازش میگذشتم. نباید دلیلشو میفهمید. فقط باید بهش میگفتم که نمیخوامش..
با گریه مشغول پوشیدن شلوارم شدم. دکمه های مانتوم که پاره شده بود. همونجوری تنم کردمشو دنبال سوییچ ماشینم میگشتم. با وحشی بازی دیشب اون اشغال همه ی وسایلم پرت شده بود. یه دور که تو اونباری چرخیدم بالاخره پیداش کردم. دستامو به کمرم گرفتم و با درد پامو ازون خراب شده گزاشتم بیرون. اصلا معلوم نبود اینجا مال کیه. سرمو چرخوندم و برای بار اخر نگامو به اون انباری انداختم. هیچوقت اینجا از ذهنم پاک نمیشد. من زندگیمو اینجا باختم..
دستامو به صورت خیسم کشیدم و با قدمای لرزون ازون باغ زدم بیرون. سمت ماشینم رفتم و سوار شدم.
زل زدم به خودم. چشمام از زور تب خمار شده بود و جای سیلی دیشبش رو صورتم مونده بود.
دندونامو رو هم سابیدم و اروم لب زدم:
_ عوضی

گوشیمو که زیر پا افتاده بود برداشتم. کلی تماس بی پاسخ از حمید و فاطمه جون ثبت شده بود.حالم اصلاخوب نبود. روح و جسمم اسیب دیده بودن و نمیدونستم چقدر طول میکشه تا این درد ترمیم بشه. گوشیو انداختم کنار.
واقعا حوصله هیچکدومو نداشتم. ولی تو یه لحظه دلم برای فاطمه جون سوخت. گوشیو برداشتم و فقط یه پیام فرستادم:

_ حالم خوبه فاطمه جون. جاییم نمیتونم جواب بدم. خودم باهاتون تماس میگیرم.

و دکمه ارسال و زدم. هنوز یه کار دیگه مونده بود. رو شمارش مکث کردم. چشمام بارونی شده بود. با غم شروع کردم به تایپ کردن:

_ سلام اقا حمید. بابت اینکه نگرانتون کردم عذرمیخوام. راستش کل دیشبو داشتم فکر میکردم. تهش به این نتیجه رسیدم که خانوادتون حق دارن. من و شما واقعا به درد هم نمیخوریم. لطفا دیگه به من زنگ نزنید و پیام ندید. من جواب خواستگاریتونو الان دادم. براتون ارزوی خوشبختی میکنم.

دستام میلرزید. اما هیچ راه دیگه ای نداشتم. پیامو که براش ارسال کردم بلا فاصله گوشیم زنگ خورد. با دیدن شمارش رد تماس دادمو گوشیمو خاموش کردم.سرمو چسبوندم به فرمون ماشین و شروع کردم به گریه کردن.
کاش خدا کاری میکرد برام..
یکم که اروم تر شدم پاهامو رو پدال گاز فشار دادمو حرکت کردم.


@kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت7 رمان پارادوکس تمام استخونام درد میکرد. بدتر از اون درد وحشتناکی بود که تو شکمم پیچیده بود و من حتی نمیدونستم چجوری باید ارومش کنم. تنم داغ بود. حس میکردم تب دارم. به زور چشمامو باز کردمو از جام بلند شدم. نگاهم به خودم که افتاد اشکام راه خودشو رو…
#پارت8
رمان پارادوکس

ماشین و جلوی در خونه پارک کردم. با یه بدن کوفته ازش پیاده شدم. تموم جونم درد میکرد.
همه تلاشم این بود که تا قبل ازینکه کسی منو با این شرایط ببینه وارد خونه شم. لباسام پاره پوره شده بود و کبودی تو جای جای بدنم خودشو نشون میداد.
سمت در رفتمو با کلید مشغول باز کردنش شدم. اما صدایی که از پشت سرم شنیدم وجودم یخ زد:

_ سلام.

دستم تو هوا خشک شد. اب دهنمو قورت دادم. قطره های عرق از ستون فقراتم سر میخورد.
رو برگردوندم سمتش که با دیدنش تو اون حال قلبم به درد اومد. لباسای نامرتب، موهای پریشون، بیتاب و کلافه، نزدیک شد و گفت:

_ سلام.

ناراحت و عصبی زیر لب جوابشو دادم. انگار منتظر همین جواب بود. قدماشو سمتم برداشت و گفت:

_ آخه چرا آمین؟ چرا یهو همه چیو بهم ریختی؟ چرا منو پس میزنی؟ مگه خودت قبول نکرده بودی؟ حالا که خانوادم راضی شدن چرا نمیخوای همه چی خوب بشه؟

خیلی سخت بود. داشتم عذاب میکشیدم. اما چاره ای نبود. نمیتونستم بهش بگم که تو یک شب تمام دخترونگیام له شده. اوار شده.
اینکه یه غریبه ی تازه از راه رسیده به خودش اجازه داد که با زندگی و خوشبختیم قمار کنه..
بغض تو گلومو قورت دادم و سعی کردم سرد و بی احساس جوابشو بدم:

_ دلیلش واضحه، فکر کردم دیدم به درد هم نمیخوریم. من تازه20سالمه. بنظرم اصلا زوده الان ازدواج کنم.

با امید اومد سمتم. انقدر حالش خراب بود که متوجه وضع داغون من نشد. کیفمو اوردم جلوم که یکم ازون وضع افتضاح کم کنم.

_ آمین بخدا تا هروقت بگی صبر میکنم. فقط پسم نزن. بخدا دوستت دارم.

سد مقاومتم رو به شکستن بود. رومو ازش گرفتم. با صدایی که لرزشش معلوم بود گفتم:

_ برو دنبال زندگیت. من هیچ علاقه ای به تو ندارم. دیگه نمیخوام هیچوقت ببینمت..

اروم نالید:
_آمین...

یه قطره اشک ریخت رو گونم.. سریع وارد حیاط شدمو در و بستم. زانوهام تحمل وزنمو نداشت.
به در تکیه دادمو سرخوردم زمین. زانوهامو تو بغل گرفتمو هق هقم شروع شد. در عرض 24 ساعت زندگیم زیر و رو شده بود.
از زور گریه چشمام میسوخت. درد داشتم. بی حال از جام بلند شدمو وارد الونک کوچیک خودم شدم.
کیفمو یه گوشه پرت کردمو لباسای پاره پورمو دراوردم. احساس میکردم کثیف شدم. حالم از جسمم بهم میخورد. بدنم داغ بود و مطمئن شدم که تب دارم.
سمت حمومه رفتمو شیر اب و باز کردم. حس میکردم وجودم یه تیکه نجاست شده. با گریه دستامو به همه جای بدنم میکشیدم که شاید این کثیف بودنم از بین بره.
هنوزم خونریزی داشتم و با ایستادن زیر دوش این خونریزی بیشتر خودشو نشون میداد. زل زدم به خون زیر پام ..
نگاه میکردم که چجوری ارزوهای دخترونم داره راهی چاه فاضلاب میشه.. من کثیف بودم.. باید این کثافت از رو تنم پاک میشد. باید...

@kadbanoiranii
یاد تو
امید عامری
تو مرا یاد ڪنے، یا نڪنے باورت گر بشود، گر نشودحرفے نیست

امانفسم مے گیرددر هوایے ڪه نفس هاے تو نیست

#امید عامری

#یاد تو

آهنگ پیشنهادی شامگاه


@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرزو میڪنــم
در این شب زيبا
مهـــر، برڪـــت،
عشــق،
محبـت و سلامـتي
همنشیڹ دوستاڹ و عزیزانم باشد

شبتون بخیر💫


@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸به نام خداوند یکـتـا
⚪️روز دیگری از زندگی را
🌸آغـــاز مــیــکـنــیـم
⚪️زندگی با خنده گر جاری شود
🌸نور شادی گر به چشمانت رود
⚪️می‌رود غم از درون سینه‌ات
🌸محو خواهد شد به خنده
⚪️کـــیـــنـــه‌ات
🌸بی‌خبر باش و بخند و شاد باش
⚪️راضی از هرچه خدایت داد باش.

🌸بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
⚪️الـــهــی بــه امــیــد تـــو

@kadbanouranii
Parvaz
Rivan
#پرواز

#ریوان


شاد باش و شادی ات را باب ڪن

اخم را در چھــره ها ڪمیاب ڪن

آنقــدر با مردمان خوش باش ڪہ

غصہ را در ذهنِ مردم خواب ڪن


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG