کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.83K subscribers
23K photos
28.3K videos
95 files
42.4K links
Download Telegram
  ‌#قاوت
مناسب برای صبحانه یا عصرونه


✔️نان سنگگ خشک شده
✔️پنیر صبحانه
✔️روغن و آب یاشیر برای نرم کردن نان
✔️گوجه ریزشده
✔️سیب زمینی آبپز شده وخرد شده
✔️سبزی معطر خشک مثل ریحان مرزه ترخون یا ✔️سبزی خوردن خرد شده
✔️کمی شکر برای ملس شدن


♨️نان را اسیاب میکنیم البته توهاونگ بکوبیم بهتره بعد با کمی روغن که داغ کردیم که میتونه روغنش حیوانی باشه وبا کمی آب یا شیر نان رانرم میکنیم تاحدی که نرم بشه ودون دون وخمیر نشه بعد بقیه ی مواد را خرد میکنیم وبه نان خرد شده اضافه میکنیم ومخلوط میکنیم کمی هم نمک میزنیم میتونیم بریزیم تو ظرف سرو وبا قاشق سرو میکنیم یا مثل من توپیش کنیم وبگذاریم تو یخچال وبعد سرو كنين


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#ترفند_آبلیمو


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت3 رمان پارادوکس خسته و کوفته وارد آژانس شدمو سوویچ ماشینمو گزاشتم رو میز. همه رفته بودن و من بخاطر چندرغاز اضافه تر موندم تا لنگ اجاره اخر ماهم نباشم. طلا مدیر آژانس، نگاهی بهم انداخت که پیش دستی کردمو گفتم: _سلام _ سلام آمین جان خسته نباشی دخترم.…
#پارت4
رمان پارادوکس

قلبم مثل قلب گنجشک بالا و پایین میپرید.
ترس به دلم چنگ میزد. خواستم بزنم رو ترمز و به ایستم اما با اسلحه ای که از پشت رو سرم قرار گرفت نفسم تو سینم حبس شد. درست چند لحظه بعد صدای مردونه ای و زیر گوشم شنیدم:
_ اگه میخوای مغزت از هم نپاشه به راهت ادامه بده. فکر زرنگ بازیم هم نباش. خیلی راحت تر از اونی که فکر کنی میتونم بکشمت.
با وحشت که تو صدام پیدا بود؛ لب زدم:
_ تو کی هستی؟
فشار اسلحشو رو سرم بیشتر کرد و گفت:
_ به تو مربوط نیست بچه. فقط کاریو بکن که بهت میگم. بپیچ دست راست..
ترسیده کاری که گفت و انجام دادم. با داد و تهدیدش بالاخره به همونجاییکه میخواست رسوندمش. یه باغی تو خارج شهر بود. این وقت شب پرنده هم پر نمیزد. با ترس منتظر بودم ببینم چیکار میکنه که یهو فریاد زد:
_ پیاده شو.
صدام میلرزید. در حالیکه سعی میکردم متوجه ترسم نشه گفتم:
_ حالا که رسوندمت. بزار من برم. دیگه چیکارم داری؟
با صدایی که توش حرص بیداد میکرد گفت:
_ خفه شو و کاریو بکن که بهت میگم. پیاده شو.
با ترس و لرز پیاده شدم. پشتم قرار داشت و هنوز دقیق نتونسته بودم صورتشو ببینم. بازومو تو دستش گرفت و محکم به سمت جلو هولم داد. نمیفهمیدم چرا داره اینکارو میکنه. من نه پولی داشتم نه خانواده پولداری که بخواد ازم اخاذی کنه. اصلا کی بود؟ منو از کجا میشناخت؟ چه مشکلی باهام داشت؟ خواستم برگردم صورتشو ببینم که ضربه ی محکمی به پشتم زد و پرت شدم. تمام لباسام خاکی شده بود. از جام بلند شدم و برگشتم سمتش. اونجا برای اولین بار تونستم یه هاله محو از صورتشو ببینم..، اما اون لحظه زمان انالیز نبود. با صدایی که سعی میکردم بلند نشه گفتم:
_ چته وحشی؟ از باغ وحش فرار کردی؟ اصلا تو کی هستی؟ برای چی منو اوردی اینجا؟
دست به سینه با نگاه بدی زل زد بهم. انقدر نگاهش هیز بود که حس میکردم برهنه جلوش وایسادم. با حالت جذابی یه تای ابروشو انداخت بالا و گفت:
_ زبون درازم که هستی؟
داشتم منفجر میشدم. مرتیکه روانی این وقت شب شوخیش گرفته.عصبی گفتم:
_ بکش کنار باید برم. انگار بازیت گرفته.
نزدیکم شد و با خشونت بازومو گرفت و منو سمت خودش کشید. ترسیده بودم اما غرورم نمیزاشت که جلوش کم بیارم. زل زدم تو چشماش:
_ دستمو ول کن.
پوزخندی زد و گفت:
_ همونجور که گفتم زبونت خیلی درازه ولی من بلدم قیچیش کنم.
خواستم جوابشو بدم که اسلحشو گزاشت رو پهلوم به سمت جلو هدایتم کرد.چشمم به اتاقک مخروبه ای افتاد که یکم جلوتر بود. دقیقا به اون سمت میرفت. رو به روی در ایستاد و گفت:
_ بازش کن.
با دستای لرزونم بازش کردم و گفتم:
_ اینجا کجاست.. تو کی هستی. بزار من برم. من هیچی ندارم که بهت بدم.
از پشت خم شد سمتمو زیر گوشم گفت:
_ اتفاقا تو چیزای زیادی داری که میتونی بهم بدی. برو تو..
نگاه ترسیدمو دوختم به اون انباری نمور و تاریک. اروم لب زدم:
_ نه.
که یهو محکم کوبید پشتمو پرتم کرد تو. داشت در میبست که دویدم سمتش. دستگیره رو کشیدم اما اون زورش از من بیشتر بود. با جیغ داد زدم:
_ کمک.. کمک.. یکی منو نجات بده. کسی اونجا نیست؟
صداش از پشت در بلند شد:
_ تا صبح جیغ بزن. خبری نیست. اینجا هیچکس زندگی نمیکنه..
ترسیده بودم. نمیتونستم درک کنم چخبر شده. حمید حتما نگران میشد. وای فاطمه جون سکته میکرد. با فکر به حمید و فاطمه جون محکم تر به در زدم. انقدر مشتامو به در کوبیدم که دستام خسته شد. کنار دیوار نشستم رو زمین و پاهامو کشیدم تو بغلم. این دیگه چه بلایی بود که تو بهترین زمان زندگیم به سرم اومد؟ تو کل زندگیم کسیو نداشتم که بخواد باهام دشمن بشه. این از کجا پیدا شد؟ خسته بودم. فشار کارم زیاد بود. اگه امشب بخاطر یه مقدار پول بیشتر سر کار نمیموندم الان وضعم این نبود.


@kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت4 رمان پارادوکس قلبم مثل قلب گنجشک بالا و پایین میپرید. ترس به دلم چنگ میزد. خواستم بزنم رو ترمز و به ایستم اما با اسلحه ای که از پشت رو سرم قرار گرفت نفسم تو سینم حبس شد. درست چند لحظه بعد صدای مردونه ای و زیر گوشم شنیدم: _ اگه میخوای مغزت از هم…
#پارت5
رمان پارادوکس

از گرسنگی ضعف کرده بودم. کل روز و وقت نکردم چیزی بخورم. سرمو چسبوندم به دیوار اون انبار تاریک. بوی نم حالمو بهم میزد. نمیتونستم بفهمم چیشده. به چه جرمی؟ من حتی این مردو تا حالا ندیده بودم. اصلا برام اشنا نبود. زانوهامو محکم تر بغل کردمو با تجسم قیافش سعی داشتم به یاد بیارم که ایا جایی دیدمش یا نه. یه مرد حدودا 27 ساله با موهای خرمایی رنگ فوق العاده لخت، چشمای درشت شکری رنگ و پوست گندمی.. بینی و لباش معمولی بود. درکل چهره ی جذابی داشت. با همه ی اینا بازهم برام اشنا نبود. نگاه به ساعت مچیم انداختم. 3 شده بود و من هنوز اینجا بودم. اینجوری نمیشد. اروم از جام بلند شدم و خاکای رو مانتومو تکون دادم نگاهی به اونجا انداختم. سر و صدایی میومد که نشون از وجود حیوونای ریزی بود که اونجا بودن. دور تا دورمو دید زدم. جز یه پنجره ی خیلی کوچیک نزدیک به سقف هیچ راه دیگه ای نداشت. کلافه موهامو که از شالم زده بود بیرون بردمش تو و دست به کمر وسط اون انباری ایستادم. اخه تا کی اینجازندانی بودم؟ قصدش چیه؟ عصبی سمت در انباری رفتم و دستمو بردم بالا بکوبونم به در، که صدای چرخش کلید پبچید و در با صدای بدی باز شد. سرمو بلند کردم که نگاهم به سایه ی جلوی در افتاد. قد بلند و هیکل ورزیدش اول از همه به چشم اومد. با قدمای محکم وارد انباری شد و درو پشت سرش بست. یک قدم به عقب برداشتم که نزدیک تر شد. چشماش تو اون تاریکی برق میزد. از برق نگاهش ترسیدم. اب دهنمو قورت دادمو گفتم:
_ برای چی منو اینجا نگه داشتی؟
نزدیک و نزدیک تر شد.. هرچقدر اون میومد جلو من عقب تر میرفتم. دیگه انقدر عقب رفتم که خوردم به دیوار انباری. راه فراری نبود. دستشو رو دیوار کنار سرم گزاشت و سرش و کج کرد. زل با حالت عجیبی زل زد تو چشمامو گفت:
_برای خیلی کارا.. کارای خوب..
انقدر لحنش بد بود که تنم لرزید. با صدایی که لرزشش معلوم بود گفتم:
_ بزار من برم.. لطفا
با اون دستش کمرمو گرفت و فشار داد سرشو زیر گردنم برد و بو کشید:
_ اووممممم زیادم بد به نظر نمیای..
ترس بدی تو دلم نشست. حس پرنده ای و داشتم که اسیر دست شکارچی شده و راه فرار هم نداره. حرکت دستاش رو شکمم حالمو بهم میزد. بیشتر از این نمیتونستم ساکت بمونم. با صدایی که شبیه به جیغ بود فریاد زدم:
_ ولم کن عوضی.. چیکارم داری؟
انگار همین جیغم اونو به خودش اورد . اخماش رفت توهم. هولم داد که محکم خوردم زمین. خواستم از موقعیت استفاده کنم. از جام بلند شدم و با سرعت رفتم سمت در. اما هرچی تلاش کردم باز نشد. قفلش کرده بود. دیگه داشت گریه ام میگرفت. برگشتم سمتش تا شاید بتونم راضیش کنم که بزاره برم.
ولی با دیدنش در حالی که داشت دکمه های لباسشو باز میکرد نفس تو سینم حبس شد. چند دقیقه شوکه نگاش میکردم ولی بادیدن بدن برهنش یهو به خودم اومدمو با ترس شروع کردم به جیغ زدن.
_ داری چیکار میکنی؟ باز کن این درو. بهت میگم باز کن درو..
جیغ میزدمو اون با پوزخند مسخرش بهم نزدیک میشد. راه فراری نبود. دستاشو دور کمرم پیچید و من دست و پا میزدم تا خودمو نجات بدم. اما زور من کجا و قدرت دستای اون کجا.
پرتم کرد زمین. با گریه مشتامو تو سینش میزدم :
_ ولم کن. چیکارم داری؟ مگه من چه هیزم تری بهت فروختم؟ با ابروم بازی نکن. لعنت بهت. ولم کن.
سرشو به گوشم نزدیک کرد و گفت:
_ به نفعته همراهیم کنی.. وگرنه بهت قول نمیدم که اذیت نشی..
همراهی کنم؟ ازم میخواست تو بدبخت کردن خودم بهش کمک کنم؟ این دیگه چجور ادمی بود؟
🍃

@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💫أَمَّنْ یُجِیبُ
الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ
💫خدایا به حق این آیه
مبارکه
💫هر عزیزی تو دلش هر
حاجتی دارد روا بفرما
💫شب زیباتون متبرک به
گرمی نگاه خدا
💫الــهی
دلخوشی‌هاتون افزون
💫جمع خانواده‌تون پراز دلگرمی

شبتون بخیر
💫وپراز آرامش الهی

🌼
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
  ‌ خدای زیبایم...❤️

یک صبح زیبای دیگرراباترنم دلنشین پرندگانت آغازنمودیم پرندگانی که شکرگزای میکنندونیایش
شکربرای یکروززیبای دیگر
شکربرای بوی خوش زندگی
شکروهزاران شکربرای وجودارزشمندعزیزانمان
شکربرای سلامتی جسم وجانمان
شکربرای رزق وروزی حلال وبی نیازی
شکربرای قرارگرفتن درراهت
شکربرای تمام نعمتهایت که در‌اختیارمان قرارداده ایی
هرچه شکرگویم کم است
بارالها چتر رحمتت رابر سر ما همیشه باز نگه دار ولحظه ایی مارا به حال خودوامگذار.

🌺 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 🌺
الهی به امید تو...❤️


@kadbanoiranii
Bigharare
Iman Gholami
#بی قراره 😔

#ایمان غلامی
💞🎼

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#سس ماست برای دلمه ها و ماکارانی

🔹مواد لازم
500 گرم ماست سفت
4-3 حبه سیر
یك قاشق غذا خوری سبزی های معطر( نعناع، شبد و ترخون كاملاً خرد شده)
به میزان كافی نمك و فلفل
🔹طرز تهیه
ماست را به هم می زنیم تا صاف و یكنواخت شود. سیر را با رنده ریز رنده كرده، همراه با سبزی، نمك و فلفل به ماست اضافه می كنیم و خوب مخلوط می كنیم. از این سس برای انواع ماكارونی ها، دلمه بادنجان، دلمه برگ مو، دلمه فلفل و... می توانیم استفاده كنیم.

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#سس_ماست


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آش_گوجه

سبزی آش یک کیلو
برنج یک پیمانه
نخود پخته شده نصف پیمانه
لوبیا قرمز پخته شده نصف پیمانه
پیاز متوسط ۲ عدد
سیر سرخ شده یک قاشق سوپ خوری
نعنا داغ ۲ قاشق سوپ خوری
زرد چوبه یک قاشق چایخوری
نمک به میزان لازم
پوره گوجه فرنگی ۳ پیمانه
رب گوجه فرنگی ۲ قاشق سوپ خوری
آبغوره یک پیمانه
عصاره گوشت یک عدد

.
.
همه رسپی رو توی فیلم کامل توضیح دادم فقط اینکه من سیر رو تفت دادم و توی همون روغن نعنا داغ درست کردم و با هم توی آش ریختم.و اینکه سعی کنین سبزی تازه بریزین که من نداشتم.
 

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#غذا فوری


یک عدد پیاز بنفش
نصف یک فلفل دلمه قرمز
دو عدد فلفل سبز
کمی گشنیز
همه رو به سیب زمینی
یک ق چایخوری نمک
پنج قاشق غذاخوری هم نشاسته ذرت


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شکلات ژله ای

باورت میشه خودت بتونی شکلات ژله‌ای درست کنی؟ حتی سالم تر و باکیفیت تر از بازاری ها 😍

یک بسته پودر ژله
دو قاشق غذاخوری پودر ژلاتین
یک قاشق غذاخوری گلوکز
و نصف پیمانه آبجوش
مخلوط کرده و روی حرارت بن ماری کنید تا شفاف بشه.

برای داشتن سایر طعم ها ، از رنگ‌های مختلفِ ژله استفاده و به همین ترتیب عمل کنید .

کف ظرف مورد نظر رو چرب کنین و مواد رو داخلش بریزین .

دو ساعت داخل فریزر بزارین .

روی سطح شکر بپاشین و ژله رو از ظرف خارج کنید و به شکل های دلخواه برش بزنین .

مثلا میتونین با کاتر به این شکل برش بدین ،
یا اینکه مواد رو تو لیوان یکبار مصرف بریزین تا ژله هاتون دایره ای شن.

در آخر شکلات ها رو داخل شکر بغلتونین .

مطمئنم بچه ها عاشق این شکلات های ژله ای خوشرنگ و خوردنی

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فیلم_آموزشی

#کوکو _بادکوبه_عروسی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_اموزشی

#دلمه_کلم


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#پیتزاتخم_مرغی


تخم مرغ ۳عدد
سوسیس ۱عدد
قارچ ۲عدد
فلفل دلمه ای
گوجه گیلاسی ۳عدد
زیتون
پنیر پیتزا

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_اموزشی

#سوپ_جو


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کتلت_روسی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#آبگوشت_قنبید

مواد لازم 

🔹گوشت سر دست گوسفند  500 گرم
🔹گندم پوست کنده  100 گرم
🔹لوبیا سفید 200 گرم
🔹پیاز  3 عدد
🔹زرد چوبه و ادویه کاری به میزان لازم
🔹رب گوجه فرنگی 2 قاشق غذا خوری
🔹کلم قمری درشت یا قنبید  2 عدد
🔹پودر لیمو عمانی  1 قاشق غذا خوری
🔹نمک و فلفل سیاه  به مقدار لازم

طرز تهیه 

لوبیا سفید و گندم را از شب قبل خیس می کنیم و چند بار آب آن را عوض می کنیم (تا بهتر و سریع تر پخته شود و معده را ناراحت نکند) و با 4 تا 5 لیوان آب، می گذاریم بپزد.
پیاز ها را شسته و خرد می کنیم. کمی روغن در تابه داغ می کنیم و پیاز ها را تفت می دهیم، سپس زرد چوبه را اضافه و کمی به هم می زنیم. 2 دقیقه بعد پودر کاری را اضافه می کنیم و هم می زنیم. پیاز سرخ کرده را به لوبیا و گندم می افزاییم. گوشت سر دست گوسفند( با استخوان) را هم به نخود و گندم اضافه می کنیم تا همه با هم بپزند. (از گوشت سر دست گوسفند با استخوان استفاده می کنیم، تا چربی ها و اضافات کنار گوشت که به استخوان چسبیده هم در آبگوشت حل شود و آبگوشت مان خوشمزه تر شود). دقت کنید که آب باید روی مواد را کاملاًبگیرد، پس اگر آب کم بود کمی آب اضافی می کنیم.
    گوشت که نیم پز شد، کلم قمری ها را چند تکه می کنیم و در ظرف آبگوشت می ریزیم. نمک و فلفل را اضافه می کنیم. رب گوجه‎فرنگی را هم اضافه می کنیم و در آخر که گوشت و کلم پخت، لیمو عمانی را اضافه می کنیم و می گذاریم 10 دقیقه بماند.( لیمو عمانی را حتماً بعداز پختن گوشت و کلم اضافه کنید تا مانع پختن و دیر پز شدن آنها نشود)
سپس آبگوشت را آماده سرو می کنیم. می توانیم آبِ آن را برای تیلیت، در ظرفی مجزا سرو کنیم و مواد را در ظرفی دیگر یا اینکه تمام مواد و آبِ آبگوشت را با هم سرو کنیم.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#آبگوشت قنبید


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#نان_برنجی_قزوینی

مواد لازم

🔹آرد برنج نرم 2 و 1/2 پیمانه
🔹پودر شکر 1/2 پیمانه + 1 قاشق چای خوری
🔹پودر هل تازه 1/3 قاشق چای خوری
🔹گلاب 1/2 پیمانه
🔹روغن جامد  125 گرم
🔹زعفران غلیظ 1-2 قاشق غذا خوری
🔹تخم مرغ یک عدد
🔹تخم خرفه  یا خلال پسته

طرز تهیه

روغن رو آب کنید و بگذارید خنک بشه نه کامل (دست را که نسوزاند) . بعد با پودر شکر داخل همزن برقی بزنید.
بهش هل رو اضافه کنید و هم بزنید  تا پودر شکر و روغن خوب یکدست بشه.
یک عدد تخم مرغ داشتیم می شکنیم زرده رو جدا میکنیم و سفیده رو به دو قسمت تقسیم می کنیم ( فقط نصف سفیده + زرده رو برای داخل شیرینی نیاز داریم)
تخم مرغ و گلاب رو کمی هم زده و به مواد اضافه کنید و دوباره هم بزنید. حالا آرد برنج رو بریزید و خوب مخلوط کنید.
حالا زعفرون آب شده غلیظ رو اضافه میکنیم اگر خواستید نان برنجی قزوینی ها تون زیاد زرد بشه میتونید کمی زعفرون بیشتری بهش اضافه کنید.
اگر خواستید شیرینی هاتون دو رنگ بشه قبل از اضافه کردن زعفران نصف خمیر رو جدا کنید .
همزن رو خاموش کنید و با دست سعی کنید خمیر رو یک دست جمع کنید . اگر خمیر خشک بود یعنی به ورز دادن بیشتری نیاز داره.
اگر شل بود اشکالی نداره بعد استراحت نرم میشه.
یک تکه کوچولو از خمیر جدا کنید و تو دستتون گرد کنید اگر به راحتی گرد شد و ترک نخورد خمیرتون آماده هست.
اگر نه به خمیر 1-2 قاشق روغن مایع اضافه و دوباره ورز بدید. به هیچ عنوان به خمیر نان برنجی قزوینی گلاب بیشتری اضافه نکنید چون باعث میشه شیرینی هاتون سفت بشه.
حالا خمیر رو خوب گرد کنید و داخل یک پلاستیک بپیچید و بزارید یه جای خنک ( نیازی به یخچال نیست) به مدت 12 ساعت تا خمیر استراحت کنه.
اگر بعد از دوازده ساعت نتونستید خمیر رو درست کنید، می تونید اون رو داخل یخچال منتقل کنید و به مدت یک هفته نگهداری کنید  خمیر رو بعد از در اوردن از یخچال کمی  ورز بدید و بعد بپزید.
بعد از استراحت  خمیر رو بیارید و ازش گوله هایی کوچکتر از گردو جدا کنید.
داخل دستتون گرد کنید و پهن کنید و با یک شی گرد روش شکل بندازید و یا اگر مهر مخصوص این شیرینی رو دارید روش مهر بزنید.

بعد روشون تخم خرفه بپاشید یا یک عدد خلال پسته رو دقیقا مرکز شیرینی فرو کنید.
من چون دسترسی به تخم خرفه نداشتم روش از دانه خشخاش استفاده کردم .
نان برنجی قزوینی ها رو بچینید داخل سینی بزارید داخل فر روی 325 درجه فارنهایت به مدت 15-20 دقیقه
شیرینی ها رو داخل ظرف در بسته نگهداری کنید . نوش جان

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG