کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.6K links
Download Telegram
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت_چهل_ششم گنگ نگاهش کردم -عموت 20 میلیون به من بدهکاره باورم نمیشد یه ادم چقدر میتونه پست بشه -چراانقدر نامردی؛چطورتونستی بندازیش زندان -پولمه حقمه -الان انداختیش زندان درست میشه...پولت برمیگرده دستمو محکم کشید توی بغلش قفلم کرد -ولم کن حالم…
#پارت_چهل_هفتم

بدون اینکه حرفی بزنم به کارم ادامه دادم

که باصدای بلندی گفت

-مگه باتونیستم

منم باصدای بلندی مثل خودش گفتم


-توفکر کردی من له له صحبت کردنم ...خیلی ا زتو خوشم میاد که بخوام با اون داداشت همکلام بشم


پوزخند صدا داری زد.. ادامه داد

-نکه کسی تو رو ادم حساب میکنه

عجیب امروز دوست داشتم جوابشو بدم...دیگه نمیخواستم ضعیف باشم


-نترس؛ازتو بیشتر ادم حسابم میکنن...

از روی صندلی بلند شد به سمتم اومد ازترس قدمی به عقب برداشتم

دستشو توی جیبش کرد ...

روی صورتم خم شد فاصلمون از یه بند انگشت هم کم تربود

-توکه ازمن میترسی.. برای چی قبل ازحرف زدن فکرنمیکنی

اب دهنمو قورت دادمو گفتم

-من ازت نمیترسم


پوزخندی زد ازم جدا شد دوباره به طرف صندلش رفت و نشست


بعد ازچند دقیقه مادرش به همراه خواهر برادراش وارد اشپزخونه شدن به تک تک اشون سلام کردن همشون به تکون دادن سرشون اکتفا کردن

علی با اومدن اونا ازجاش بلند شد بعد ازسلام کردن بهشون از اشپزخونه رفت بیرون

............

بالاخره خواهر برادراش رفتن...نفسی از سراسودگی کشیدم ...دلخوشیم فقط مادرش بود که تنهام نذاشت و پیشم موند


باصدای مادرش که مشغول پاک کردن سبزی بودیم به خودم اومدم

-دیشب کجارفتید

-توی ماشین بودیم بغل یه پارک

-ببخش این دو روزه بعد اذیت شدی

لبخندی به این همه مهربونیش زدمو گفتم

-از وقتی که شمااومدید من دیگه اذیت نشدم
..

از توی اتاق صدای پرت شدن وسیله ای اومد


خواستم ازجام بلند شم که مادرش نزاشت

-نرو؛الان.خیلی عصبیه حتما دوباره رفتع سراغ خیاطی

-علی

-اره؛داره یه مدل جدید میدوزه...این جورموقع بیشتراز همیشه عصبی میشه
بهتره نری پیشش



خیلی دوست داشتم پشت چرخ خیاطی ببینمش ...


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG