#پارت_سی_چهارم
-نمیدونم علی چطورتونسته همچین کاری بکنه ؛علی پسریه که اصلا سمت دخترنمی رفت ؛نمیدونم چطور تونسته
باتوهمچین کاری روبکنه؛ولی نترس من همیشه پشتتم ؛
باگریه گفتم
-چرا شما مثل بقیه نیستید ,چرا ازم متنفر نیستید
-مگه تو چیکار کردی که باید ازت متنفرباشم
-من دختراون زنی ام که زندگیتون روخراب کرد
-خب توخراب نکردی که مادرت خراب کرد؛منم سپردمش بخدا
ازبغلش بیرون اومدم اشکای روی گونمو پاک کردم لبخندی بهش زدم گفتم
-شماخیلی خوبید خوشبحال علی که همچین مادری داره
-خب ازالان مادرتوهم میشم ؛پس خوشبحال تو
لبخندپررنگ تری بهش زدم
-چند وقته اینجایی
-یکی دو هفته ای میشه
خواست حرفی بزنه که باصدای زنگ گوشیش ؛موبایلشو از توی جیب پیراهنش دراورد
بادیدن صفحه گوشیش لبخندی زد
-الو امیر
-....
-اره خیلی وقته رسیدم
-......
-همه چی خوبه
-.....
-امیر بس کن مادر ؛خودت هم خوب میدونی من پیش علی راحت ترم
-.....
-چندبار بهتون باید بگم که شما باعلی فرق دارید
-.....
نفس عمیقی کشید گفت
-کاری نداری امیر
- ِِِِِِ.......
-توهم مواظب خودت باش؛خداحفظ
گوشی رو قطع کرد
-از اون اول همشون به علی حسودیشون میشد
شوهرم عاشق بچه بود میگفت ادم باید یه جین بچه داشته باشه با همشون خوب الا علی ؛هنوز هم برام سواله که چرا علی رو مثل بچه های دیگمون
دوست نداشت
برعکس من که علی رو از همشون بیشتر دوست دارم اون همدمم بود شبا پا به پای من میشست گریه میکرد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
-نمیدونم علی چطورتونسته همچین کاری بکنه ؛علی پسریه که اصلا سمت دخترنمی رفت ؛نمیدونم چطور تونسته
باتوهمچین کاری روبکنه؛ولی نترس من همیشه پشتتم ؛
باگریه گفتم
-چرا شما مثل بقیه نیستید ,چرا ازم متنفر نیستید
-مگه تو چیکار کردی که باید ازت متنفرباشم
-من دختراون زنی ام که زندگیتون روخراب کرد
-خب توخراب نکردی که مادرت خراب کرد؛منم سپردمش بخدا
ازبغلش بیرون اومدم اشکای روی گونمو پاک کردم لبخندی بهش زدم گفتم
-شماخیلی خوبید خوشبحال علی که همچین مادری داره
-خب ازالان مادرتوهم میشم ؛پس خوشبحال تو
لبخندپررنگ تری بهش زدم
-چند وقته اینجایی
-یکی دو هفته ای میشه
خواست حرفی بزنه که باصدای زنگ گوشیش ؛موبایلشو از توی جیب پیراهنش دراورد
بادیدن صفحه گوشیش لبخندی زد
-الو امیر
-....
-اره خیلی وقته رسیدم
-......
-همه چی خوبه
-.....
-امیر بس کن مادر ؛خودت هم خوب میدونی من پیش علی راحت ترم
-.....
-چندبار بهتون باید بگم که شما باعلی فرق دارید
-.....
نفس عمیقی کشید گفت
-کاری نداری امیر
- ِِِِِِ.......
-توهم مواظب خودت باش؛خداحفظ
گوشی رو قطع کرد
-از اون اول همشون به علی حسودیشون میشد
شوهرم عاشق بچه بود میگفت ادم باید یه جین بچه داشته باشه با همشون خوب الا علی ؛هنوز هم برام سواله که چرا علی رو مثل بچه های دیگمون
دوست نداشت
برعکس من که علی رو از همشون بیشتر دوست دارم اون همدمم بود شبا پا به پای من میشست گریه میکرد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG