کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.5K links
Download Telegram
🌈 پارت۴۵۷
#Part457

📔 رمان " مخمصه ی باران " 💖

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒

🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁

شاکی میگم : تو محضر در گوشم چی گفتی دو سال پیش ؟...
ـ داغ بودم ، داشتم زن میگرفتم چرت گفتم ... باورت شد ؟ ...
ـ من به تو ایمان دارم ! ...
می خنده ، گفته بود تا تهش هستش و ساز ناکوک نمیزنه باهام ! ... جلو میاد و بغلم میگیره ... عین کوآلا بهش آویزون میشم و پاهام رو دور کمرش حلقه میکنم و اونم دستش رو می ذاره زیر باسنم و با دست دیگه ش استکان چایش رو مزه میکنه ... میگم : بوس ! ...
استکان رو پایین میاره و میگه : دیرم شده ... بچه بازی درنیار ...
گوش نمیدم ... دستام رو دو طرف سرش میذارم و لباش رو شکار میکنم ... فاصله میگیره میگه : بچه داره می بینه ...
ـ دلم می خواد ...
بیرون میزنه از آشپزخونه و میگه : لعنت بهت باران ... باز دیر می رسم شرکت ... بریم بالا ....
چشمام گرد میشن ... می خوام پایین بیام و میگم : یه بوسه ساده بود ! ...
موذی می خنده و سمت راه پله میره : ولی من شل شدم !
همین موقع عق میزنم ... وا میره ... ولم میکنه و می دوم سمت سرویس بهداشتی ... این دومین باره و تنم می لرزه ... بالا میارم هرچی خوردم و سرپا که میشم .... میگم : خدا ازت نگذره آیهان ... تاوان شل شدنه جناب عالی رو منه بدبخت باید بدم ...
جلوی سرویس ایستاده .. خنده به لب میگه : گل کاشتم ؟؟؟ ...
صدای شکستن میاد ... از آشپزخونه ... اول آیهان می دوه و بعد من دنبالش ... آیهان میگه : توله چیکار میکنی ؟ ..


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG