کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.6K links
Download Telegram
🌈 پارت۳۳۷
#Part337

📔 رمان " مخمصه ی باران " 💖

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒

🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁

ـ کی بردِت ؟ ... هان ؟ ... با کی رفتی ؟ ... فرزین میگه با یه پسره رفتی .... بچه نیستم نفهمم یه جاش سوخته که تو اینجایی و محل سگ نمیدی بهش ... بچه نیستم و منتظرم تو بگی ... صبر کنم ته توی پرینت تماسای خطت بیاد دستم ، خدام آرومم نمیکنه باران .... یه نَر پشت قضیه باشه طوفان به پا میشه ، طوفان ...
ـ من با کسی نبودم ....
چشماش رو ریز میکنه ... قصدش فقط زهر ریختنه .... کوفت کردن ... کنایه زدن ... قصدش فقط همینه که میگه : از کجا معلوم وقتی نُطقِت وا نمیشه لال میشی وقتی می پرسم ازت ؟ ...
ساکت میشم ... بینیم رو بالا میکشم ... ظاهرم ، این اشکا ، چهره م ، کلافگیم ... داد میزنه من یه توی راه مونده م که نه می تونم پس برم ، نه پیش .... لب میزنم : چیزی نگو که فکر کنم از دستت دادم ! ...
صدام گرفته س ... زل میزنه بهم ... زل میزنه و میگم : یه ... یه چیزی بیشتر از دوست داشتن ... میمیرم وقتی نگا.. نگام نمیکنی ! ...
عجز خوابیده ، ناله ، التماس ... بینه کلمه به کلمه ای که از دهنم در میاد ! ... اونقدر ضعیف و به هم ریخته که آیهان دست بلند میکنه و انگشت اشاره ش رو به شقیقه ی خودش تکیه میده ... لب میزنه : فکر اینکه با کی رفتی یه جایی که بچه های حرومزاده رو توش سِقط میکنن داره سوراخ میکنه این جا رو ...

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
🌈 پارت۳۳۷
#Part337

📔 رمان " مخمصه ی باران " 💖

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒

🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁

ـ کی بردِت ؟ ... هان ؟ ... با کی رفتی ؟ ... فرزین میگه با یه پسره رفتی .... بچه نیستم نفهمم یه جاش سوخته که تو اینجایی و محل سگ نمیدی بهش ... بچه نیستم و منتظرم تو بگی ... صبر کنم ته توی پرینت تماسای خطت بیاد دستم ، خدام آرومم نمیکنه باران .... یه نَر پشت قضیه باشه طوفان به پا میشه ، طوفان ...
ـ من با کسی نبودم ....
چشماش رو ریز میکنه ... قصدش فقط زهر ریختنه .... کوفت کردن ... کنایه زدن ... قصدش فقط همینه که میگه : از کجا معلوم وقتی نُطقِت وا نمیشه لال میشی وقتی می پرسم ازت ؟ ...
ساکت میشم ... بینیم رو بالا میکشم ... ظاهرم ، این اشکا ، چهره م ، کلافگیم ... داد میزنه من یه توی راه مونده م که نه می تونم پس برم ، نه پیش .... لب میزنم : چیزی نگو که فکر کنم از دستت دادم ! ...
صدام گرفته س ... زل میزنه بهم ... زل میزنه و میگم : یه ... یه چیزی بیشتر از دوست داشتن ... میمیرم وقتی نگا.. نگام نمیکنی ! ...
عجز خوابیده ، ناله ، التماس ... بینه کلمه به کلمه ای که از دهنم در میاد ! ... اونقدر ضعیف و به هم ریخته که آیهان دست بلند میکنه و انگشت اشاره ش رو به شقیقه ی خودش تکیه میده ... لب میزنه : فکر اینکه با کی رفتی یه جایی که بچه های حرومزاده رو توش سِقط میکنن داره سوراخ میکنه این جا رو ...


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
🍃 پارت ۳۳۶ #Part336 📕 رمان " مرداب فریب " به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒 🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼 ـ رفته روستا ... دعوا و قشقرش ... بابک می تونه بره دنبالش ، بچه رو ببره خونه شما ؟ ... پلک می زنم طولانی ... بابک مرخصیه امروز .... پریا خونه ی ماست ... صدرا…
🍃 پارت ۳۳۷
#Part337

📕 رمان " مرداب فریب "

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒


🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼

ـ حالتون خوبه ؟ ...
ـ خوب می مونه برا ادم ؟ ... یارو ننه باباش آدم حسابش نمیکنن ... پسر عموش اومده میگه چرا زدی پای چشه زنت ! ؟
ـ میمونه ؟
ـ پ ن پ ، رضایت می ده ؟ ... نسناس سِفت چسبیده ... جای زخم سی سال پیششم می خواد بندازه گردن سیاوش ... بماند بینیش پوکیده و راضی نیست بره بیمارستان اول ... میگه اول تنظیم شکایت بعد بیمارستان ... تنوره داغ دیده ... حیفش میاد نون نچسبونه !
ـ رضایت بگیریم ؟ ...
پوزخند صدا داری می زنه و میگه : بچه شدی ؟ ... حالا حالا ها پامون گیره ... سیاوش هرچی زد و خورد منم بوده گردن گرفته ... نمی بینی بیرونم ؟ ... پویانم که بیغِ ! ....
ته دلم آشوب میشه و به باد فحش میگیرم مهران رو ... پریناز رو ... پویان اخرین امیدمونه ... آخرین پِلی که بشه روش حساب کرد ... اونم وقتی آویزون و گرفته بیرون میاد از خروجی کلانتری وا میرم ... شکل کیارش که تنش رو به کوپوت ماشین تکیه می ده و آشفته منتظر میشه تا پویان بهمون برسه و می رسه ... وقتی می رسه کیارش قبل از اون شکایت میکنه :
ـ ناموسا چیکاره ای داداش ؟ ... نمی تونی بیاریش بیرون واسه یه شب ؟
ـ جمع کنین بابا ... تو خری ، سیاوش خر تر ... زده صورت یارو رو اورده پایین ... لب و دهنش پاچیده ... صاف صاف داره تو چشه مامور نگاه میکنه میگه خوب کردم ، ناز شَستم ! ... من چه گوهی بخورم این وسط ؟!


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG