#کندوله_جان
ازتومن چه بگویم؟!
چگونه سکوت روزهای رفته ات
رابسرایم؟!
ازتومن چه بگویم؟
توئی که درشعرمن پرازداغ ودردئ ،
ازتومن چه بگویم؟!،،،،،
منئ که پشت به امروزم،
وخیره به دیروز........
درشعر من
بغض نادیده ائ ست
که تورافریاد مئ کشد،
مثل رویای خاکسترشده ائ
که درتب تندئ گُر مئ گیرد،
ودوباره شعله ور مئ شود.......
ابرئ ازچشمانمان
هنوزتاپای باریدن پیش نرفته بود
تاچاله چوله های این روزهای تلخ و
خاکسترئ آبادی راپراز تکه پاره های
بارانِ اشک کندکه خبرمرگ
جوانمرگ #پیرولی_سلطان
#پیریافته راتاهمیشه
سیاه پوش کرد
ازخاطرات سرسبزبهشت
گوشه ی ازاین آبادئجاماند
ما درکوچه پس کوچه ها
سرودخواندیم واشکهامان راپنهان کردیم
تادارو ندارمان
در آتش کینه جوئ #امیر_کل
سوخت!......
هنوز #میرزا_سبزعلئ
ازتبعیدبرنگشته بودتا رویائ درختان
#بانیان راسبزکندکه
خانه هائ آبادی به خواب رفتند
شب دستانش رابرشانه هائ
#کوه_زران گذاشت و
خودش را بالاکشیدوهمه جا را
غرق ظلمت کرد........
چه بارانهایی که نباریدند
چه تاکستانهایی به خیال
شیرین شدن پلاسیدند......
وچه
دخترکانئ که ردمعشوقه هایشان را
دردیوان شاعران #کندوله گرفتند
خودرادیگرنیافتند....
#میرزاالماسخان که به خواب ابدی رفت
مایکی یکئ پر پر شدیم و
دسته دسته کبوتراز
خواب هایمان پرید و
کلاغهاچشم قصه هایمان رانوک زدند
تاریخمان تاریک شد
حالادراین حوالئ
کسئ مارابجا نمئ آورد.......
گذشته هارا قدم می زنم و
تنم به وسعت تمام #کندوله دردمی گیرد
گذشتههاراقدم می زنم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
لینک کانال👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
ازتومن چه بگویم؟!
چگونه سکوت روزهای رفته ات
رابسرایم؟!
ازتومن چه بگویم؟
توئی که درشعرمن پرازداغ ودردئ ،
ازتومن چه بگویم؟!،،،،،
منئ که پشت به امروزم،
وخیره به دیروز........
درشعر من
بغض نادیده ائ ست
که تورافریاد مئ کشد،
مثل رویای خاکسترشده ائ
که درتب تندئ گُر مئ گیرد،
ودوباره شعله ور مئ شود.......
ابرئ ازچشمانمان
هنوزتاپای باریدن پیش نرفته بود
تاچاله چوله های این روزهای تلخ و
خاکسترئ آبادی راپراز تکه پاره های
بارانِ اشک کندکه خبرمرگ
جوانمرگ #پیرولی_سلطان
#پیریافته راتاهمیشه
سیاه پوش کرد
ازخاطرات سرسبزبهشت
گوشه ی ازاین آبادئجاماند
ما درکوچه پس کوچه ها
سرودخواندیم واشکهامان راپنهان کردیم
تادارو ندارمان
در آتش کینه جوئ #امیر_کل
سوخت!......
هنوز #میرزا_سبزعلئ
ازتبعیدبرنگشته بودتا رویائ درختان
#بانیان راسبزکندکه
خانه هائ آبادی به خواب رفتند
شب دستانش رابرشانه هائ
#کوه_زران گذاشت و
خودش را بالاکشیدوهمه جا را
غرق ظلمت کرد........
چه بارانهایی که نباریدند
چه تاکستانهایی به خیال
شیرین شدن پلاسیدند......
وچه
دخترکانئ که ردمعشوقه هایشان را
دردیوان شاعران #کندوله گرفتند
خودرادیگرنیافتند....
#میرزاالماسخان که به خواب ابدی رفت
مایکی یکئ پر پر شدیم و
دسته دسته کبوتراز
خواب هایمان پرید و
کلاغهاچشم قصه هایمان رانوک زدند
تاریخمان تاریک شد
حالادراین حوالئ
کسئ مارابجا نمئ آورد.......
گذشته هارا قدم می زنم و
تنم به وسعت تمام #کندوله دردمی گیرد
گذشتههاراقدم می زنم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
لینک کانال👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
#کندوله_جان
ازتومن چه بگویم؟!
چگونه سکوت روزهای رفته ات
رابسرایم؟!
ازتومن چه بگویم؟
توئی که درشعرمن پرازداغ ودردئ ،
ازتومن چه بگویم؟!،،،،،
منئ که پشت به امروزم،
وخیره به دیروز........
درشعر من
بغض نادیده ائ ست
که تورافریاد مئ کشد،
مثل رویای خاکسترشده ائ
که درتب تندئ گُر مئ گیرد،
ودوباره شعله ور مئ شود.......
ابرئ ازچشمانمان
هنوزتاپای باریدن پیش نرفته بود
تاچاله چوله های این روزهای تلخ و
خاکسترئ آبادی راپراز تکه پاره های
بارانِ اشک کندکه خبرمرگ
جوانمرگ #پیرولی_سلطان
#پیریافته راتاهمیشه
سیاه پوش کرد
ازخاطرات سرسبزبهشت
گوشه ی ازاین آبادئجاماند
ما درکوچه پس کوچه ها
سرودخواندیم واشکهامان راپنهان کردیم
تادارو ندارمان
در آتش کینه جوئ #امیر_کل
سوخت!......
هنوز #میرزا_سبزعلئ
ازتبعیدبرنگشته بودتا رویائ درختان
#بانیان راسبزکندکه
خانه هائ آبادی به خواب رفتند
شب دستانش رابرشانه هائ
#کوه_زران گذاشت و
خودش را بالاکشیدوهمه جا را
غرق ظلمت کرد........
چه بارانهایی که نباریدند
چه تاکستانهایی به خیال
شیرین شدن پلاسیدند......
وچه
دخترکانئ که ردمعشوقه هایشان را
دردیوان شاعران #کندوله گرفتند
خودرادیگرنیافتند....
#میرزاالماسخان که به خواب ابدی رفت
مایکی یکئ پر پر شدیم و
دسته دسته کبوتراز
خواب هایمان پرید و
کلاغهاچشم قصه هایمان رانوک زدند
تاریخمان تاریک شد
حالادراین حوالئ
کسئ مارابجا نمئ آورد.......
گذشته هارا قدم می زنم و
تنم به وسعت تمام #کندوله دردمی گیرد
گذشتههاراقدم می زنم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🌺🌷🌺
دلتنگم وباهیچکسم میل سخن نیست!
شعرها ودلنوشته های:
#کرم_اله_امیرئ #ک_الف_یاس👍
در کانال ادبئ ؛
#کوچه_باغهائ_شعر (کندوله)👌
👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
ازتومن چه بگویم؟!
چگونه سکوت روزهای رفته ات
رابسرایم؟!
ازتومن چه بگویم؟
توئی که درشعرمن پرازداغ ودردئ ،
ازتومن چه بگویم؟!،،،،،
منئ که پشت به امروزم،
وخیره به دیروز........
درشعر من
بغض نادیده ائ ست
که تورافریاد مئ کشد،
مثل رویای خاکسترشده ائ
که درتب تندئ گُر مئ گیرد،
ودوباره شعله ور مئ شود.......
ابرئ ازچشمانمان
هنوزتاپای باریدن پیش نرفته بود
تاچاله چوله های این روزهای تلخ و
خاکسترئ آبادی راپراز تکه پاره های
بارانِ اشک کندکه خبرمرگ
جوانمرگ #پیرولی_سلطان
#پیریافته راتاهمیشه
سیاه پوش کرد
ازخاطرات سرسبزبهشت
گوشه ی ازاین آبادئجاماند
ما درکوچه پس کوچه ها
سرودخواندیم واشکهامان راپنهان کردیم
تادارو ندارمان
در آتش کینه جوئ #امیر_کل
سوخت!......
هنوز #میرزا_سبزعلئ
ازتبعیدبرنگشته بودتا رویائ درختان
#بانیان راسبزکندکه
خانه هائ آبادی به خواب رفتند
شب دستانش رابرشانه هائ
#کوه_زران گذاشت و
خودش را بالاکشیدوهمه جا را
غرق ظلمت کرد........
چه بارانهایی که نباریدند
چه تاکستانهایی به خیال
شیرین شدن پلاسیدند......
وچه
دخترکانئ که ردمعشوقه هایشان را
دردیوان شاعران #کندوله گرفتند
خودرادیگرنیافتند....
#میرزاالماسخان که به خواب ابدی رفت
مایکی یکئ پر پر شدیم و
دسته دسته کبوتراز
خواب هایمان پرید و
کلاغهاچشم قصه هایمان رانوک زدند
تاریخمان تاریک شد
حالادراین حوالئ
کسئ مارابجا نمئ آورد.......
گذشته هارا قدم می زنم و
تنم به وسعت تمام #کندوله دردمی گیرد
گذشتههاراقدم می زنم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🌺🌷🌺
دلتنگم وباهیچکسم میل سخن نیست!
شعرها ودلنوشته های:
#کرم_اله_امیرئ #ک_الف_یاس👍
در کانال ادبئ ؛
#کوچه_باغهائ_شعر (کندوله)👌
👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
" #هذیان_تب_آلوده "
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #زمین کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبئ #کندوله
#خودم را #پرواز می دهم..............
🌷💚🌷
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #زمین کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبئ #کندوله
#خودم را #پرواز می دهم..............
🌷💚🌷
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#کندوله_جان
ازتومن چه بگویم؟!
چگونه سکوت روزهای رفته ات
رابسرایم؟!
ازتومن چه بگویم؟
توئی که درشعرمن پرازداغ ودردئ ،
ازتومن چه بگویم؟!،،،،،
منئ که پشت به امروزم،
وخیره به دیروز........
درشعر من
بغض نادیده ائ ست
که تورافریاد مئ کشد،
مثل رویای خاکسترشده ائ
که درتب تندئ گُر مئ گیرد،
ودوباره شعله ور مئ شود.......
ابرئ ازچشمانمان
هنوزتاپای باریدن پیش نرفته بود
تاچاله چوله های این روزهای تلخ و
خاکسترئ آبادی راپراز تکه پاره های
بارانِ اشک کندکه خبرمرگ
جوانمرگ #پیرولی_سلطان
#پیریافته راتاهمیشه
سیاه پوش کرد
ازخاطرات سرسبزبهشت
گوشه ی ازاین آبادئجاماند
ما درکوچه پس کوچه ها
سرودخواندیم واشکهامان راپنهان کردیم
تادارو ندارمان
در آتش کینه جوئ #امیر_کل
سوخت!......
هنوز #میرزا_سبزعلئ
ازتبعیدبرنگشته بودتا رویائ درختان
#بانیان راسبزکندکه
خانه هائ آبادی به خواب رفتند
شب دستانش رابرشانه هائ
#کوه_زران گذاشت و
خودش را بالاکشیدوهمه جا را
غرق ظلمت کرد........
چه بارانهایی که نباریدند
چه تاکستانهایی به خیال
شیرین شدن پلاسیدند......
وچه
دخترکانئ که ردمعشوقه هایشان را
دردیوان شاعران #کندوله گرفتند
خودرادیگرنیافتند....
#میرزاالماسخان که به خواب ابدی رفت
مایکی یکئ پر پر شدیم و
دسته دسته کبوتراز
خواب هایمان پرید و
کلاغهاچشم قصه هایمان رانوک زدند
تاریخمان تاریک شد
حالادراین حوالئ
کسئ مارابجا نمئ آورد.......
گذشته هارا قدم می زنم و
تنم به وسعت تمام #کندوله دردمی گیرد
گذشتههاراقدم می زنم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🌺🌷🌺
دلتنگم وباهیچکسم میل سخن نیست!
شعرها ودلنوشته های:
#کرم_اله_امیرئ #ک_الف_یاس👍
در کانال ادبئ ؛
#کوچه_باغهائ_شعر (کندوله)👌
👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
ازتومن چه بگویم؟!
چگونه سکوت روزهای رفته ات
رابسرایم؟!
ازتومن چه بگویم؟
توئی که درشعرمن پرازداغ ودردئ ،
ازتومن چه بگویم؟!،،،،،
منئ که پشت به امروزم،
وخیره به دیروز........
درشعر من
بغض نادیده ائ ست
که تورافریاد مئ کشد،
مثل رویای خاکسترشده ائ
که درتب تندئ گُر مئ گیرد،
ودوباره شعله ور مئ شود.......
ابرئ ازچشمانمان
هنوزتاپای باریدن پیش نرفته بود
تاچاله چوله های این روزهای تلخ و
خاکسترئ آبادی راپراز تکه پاره های
بارانِ اشک کندکه خبرمرگ
جوانمرگ #پیرولی_سلطان
#پیریافته راتاهمیشه
سیاه پوش کرد
ازخاطرات سرسبزبهشت
گوشه ی ازاین آبادئجاماند
ما درکوچه پس کوچه ها
سرودخواندیم واشکهامان راپنهان کردیم
تادارو ندارمان
در آتش کینه جوئ #امیر_کل
سوخت!......
هنوز #میرزا_سبزعلئ
ازتبعیدبرنگشته بودتا رویائ درختان
#بانیان راسبزکندکه
خانه هائ آبادی به خواب رفتند
شب دستانش رابرشانه هائ
#کوه_زران گذاشت و
خودش را بالاکشیدوهمه جا را
غرق ظلمت کرد........
چه بارانهایی که نباریدند
چه تاکستانهایی به خیال
شیرین شدن پلاسیدند......
وچه
دخترکانئ که ردمعشوقه هایشان را
دردیوان شاعران #کندوله گرفتند
خودرادیگرنیافتند....
#میرزاالماسخان که به خواب ابدی رفت
مایکی یکئ پر پر شدیم و
دسته دسته کبوتراز
خواب هایمان پرید و
کلاغهاچشم قصه هایمان رانوک زدند
تاریخمان تاریک شد
حالادراین حوالئ
کسئ مارابجا نمئ آورد.......
گذشته هارا قدم می زنم و
تنم به وسعت تمام #کندوله دردمی گیرد
گذشتههاراقدم می زنم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🌺🌷🌺
دلتنگم وباهیچکسم میل سخن نیست!
شعرها ودلنوشته های:
#کرم_اله_امیرئ #ک_الف_یاس👍
در کانال ادبئ ؛
#کوچه_باغهائ_شعر (کندوله)👌
👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
Forwarded from «کرم اله امیری»(ک،الف،یاس)
" #هذیان_تب_آلوده "
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #کندوله کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبیش
#خودم را #پرواز می دهم..............
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #کندوله کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبیش
#خودم را #پرواز می دهم..............
وقتی که صاعقه میزد
در #دشت_دشتان
و داغ در بغل سنگهای #کوه_زران میشکفت
ما سنگ #انگور و #آلوو #گردو را
بر سينه ميزديم.
وقتی که خواب #پیریافته آشفت
و باغ #بانیان
از وحشت هجوم خزان پژمرد
ما #اهالئ رنگ پریده ی #کندوله
با "مرگ ها و زنده باد هاي"ِ گره كرده
درمشتهايمان
در باغهای زرد توهم
بيدار خواب، پرسه میزدیم.
وقتی ستاره درآسمان #پریان میسوخت
بر بام ها به هياهو برآمديم
تا درسكوت ِ چهرۀ اندوهناك #امامزاده_ابراهیم_ع
دنبال حس گم شده امان باشيم.
اما دريغ
ما مردهايم و ديگر
ديري است #سردار_پیرولی_سلطان
در يك جزيرۀ متروك و دور دست
درقعرگور ، هي بيبهانه اشك مي ريزد
#کندوله را ببين كه غريبانه
در قتلگاه #امیر_کل ذبح شد
دير است
بسيار دير
پنجاه و چند سال
هي نق زديم و سروديم:
" اي مرگ پادشاه تمامي خواب ها
#پیرولی_سلطان
تا كي در انتظار تو در #دشت_دشتان
درباغ #احتضار
دل خوش كنیم به تلخ فريب سراب ها"
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
در #دشت_دشتان
و داغ در بغل سنگهای #کوه_زران میشکفت
ما سنگ #انگور و #آلوو #گردو را
بر سينه ميزديم.
وقتی که خواب #پیریافته آشفت
و باغ #بانیان
از وحشت هجوم خزان پژمرد
ما #اهالئ رنگ پریده ی #کندوله
با "مرگ ها و زنده باد هاي"ِ گره كرده
درمشتهايمان
در باغهای زرد توهم
بيدار خواب، پرسه میزدیم.
وقتی ستاره درآسمان #پریان میسوخت
بر بام ها به هياهو برآمديم
تا درسكوت ِ چهرۀ اندوهناك #امامزاده_ابراهیم_ع
دنبال حس گم شده امان باشيم.
اما دريغ
ما مردهايم و ديگر
ديري است #سردار_پیرولی_سلطان
در يك جزيرۀ متروك و دور دست
درقعرگور ، هي بيبهانه اشك مي ريزد
#کندوله را ببين كه غريبانه
در قتلگاه #امیر_کل ذبح شد
دير است
بسيار دير
پنجاه و چند سال
هي نق زديم و سروديم:
" اي مرگ پادشاه تمامي خواب ها
#پیرولی_سلطان
تا كي در انتظار تو در #دشت_دشتان
درباغ #احتضار
دل خوش كنیم به تلخ فريب سراب ها"
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
" #هذیان_تب_آلوده "
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #زمین کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبئ #کندوله
#خودم را #پرواز می دهم..............
🌷💚🌷
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #زمین کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبئ #کندوله
#خودم را #پرواز می دهم..............
🌷💚🌷
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
وقتی که صاعقه میزد
در #دشت_دشتان
و داغ در بغل سنگهای #کوه_زران میشکفت
ما سنگ #انگور و #آلوو #گردو را
بر سينه ميزديم.
وقتی که خواب #پیریافته آشفت
و باغ #بانیان
از وحشت هجوم خزان پژمرد
ما #اهالئ رنگ پریده ی #کندوله
با "مرگ ها و زنده باد هاي"ِ گره كرده
درمشتهايمان
در باغهای زرد توهم
بيدار خواب، پرسه میزدیم.
وقتی ستاره درآسمان #پریان میسوخت
بر بام ها به هياهو برآمديم
تا درسكوت ِ چهرۀ اندوهناك #امامزاده_ابراهیم_ع
دنبال حس گم شده امان باشيم.
اما دريغ
ما مردهايم و ديگر
ديري است #سردار_پیرولی_سلطان
در يك جزيرۀ متروك و دور دست
درقعرگور ، هي بيبهانه اشك مي ريزد
#کندوله را ببين كه غريبانه
در قتلگاه #امیر_کل ذبح شد
دير است
بسيار دير
پنجاه و چند سال
هي نق زديم و سروديم:
" اي مرگ پادشاه تمامي خواب ها
#پیرولی_سلطان
تا كي در انتظار تو در #دشت_دشتان
درباغ #احتضار
دل خوش كنیم به تلخ فريب سراب ها"
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
در #دشت_دشتان
و داغ در بغل سنگهای #کوه_زران میشکفت
ما سنگ #انگور و #آلوو #گردو را
بر سينه ميزديم.
وقتی که خواب #پیریافته آشفت
و باغ #بانیان
از وحشت هجوم خزان پژمرد
ما #اهالئ رنگ پریده ی #کندوله
با "مرگ ها و زنده باد هاي"ِ گره كرده
درمشتهايمان
در باغهای زرد توهم
بيدار خواب، پرسه میزدیم.
وقتی ستاره درآسمان #پریان میسوخت
بر بام ها به هياهو برآمديم
تا درسكوت ِ چهرۀ اندوهناك #امامزاده_ابراهیم_ع
دنبال حس گم شده امان باشيم.
اما دريغ
ما مردهايم و ديگر
ديري است #سردار_پیرولی_سلطان
در يك جزيرۀ متروك و دور دست
درقعرگور ، هي بيبهانه اشك مي ريزد
#کندوله را ببين كه غريبانه
در قتلگاه #امیر_کل ذبح شد
دير است
بسيار دير
پنجاه و چند سال
هي نق زديم و سروديم:
" اي مرگ پادشاه تمامي خواب ها
#پیرولی_سلطان
تا كي در انتظار تو در #دشت_دشتان
درباغ #احتضار
دل خوش كنیم به تلخ فريب سراب ها"
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
" #هذیان_تب_آلوده "
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #کندوله کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبیش
#خودم را #پرواز می دهم..............
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #کندوله کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبیش
#خودم را #پرواز می دهم..............
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#کندوله_جان
ازتومن چه بگویم؟!
چگونه سکوت روزهای رفته ات
رابسرایم؟!
ازتومن چه بگویم؟
توئی که درشعرمن پرازداغ ودردئ ،
ازتومن چه بگویم؟!،،،،،
منئ که پشت به امروزم،
وخیره به دیروز........
درشعر من
بغض نادیده ائ ست
که تورافریاد مئ کشد،
مثل رویای خاکسترشده ائ
که درتب تندئ گُر مئ گیرد،
ودوباره شعله ور مئ شود.......
ابرئ ازچشمانمان
هنوزتاپای باریدن پیش نرفته بود
تاچاله چوله های این روزهای تلخ و
خاکسترئ آبادی راپراز تکه پاره های
بارانِ اشک کندکه خبرمرگ
جوانمرگ #پیرولی_سلطان
#پیریافته راتاهمیشه
سیاه پوش کرد
ازخاطرات سرسبزبهشت
گوشه ی ازاین آبادئجاماند
ما درکوچه پس کوچه ها
سرودخواندیم واشکهامان راپنهان کردیم
تادارو ندارمان
در آتش کینه جوئ #امیر_کل
سوخت!......
هنوز #میرزا_سبزعلئ
ازتبعیدبرنگشته بودتا رویائ درختان
#بانیان راسبزکندکه
خانه هائ آبادی به خواب رفتند
شب دستانش رابرشانه هائ
#کوه_زران گذاشت و
خودش را بالاکشیدوهمه جا را
غرق ظلمت کرد........
چه بارانهایی که نباریدند
چه تاکستانهایی به خیال
شیرین شدن پلاسیدند......
وچه
دخترکانئ که ردمعشوقه هایشان را
دردیوان شاعران #کندوله گرفتند
خودرادیگرنیافتند....
#میرزاالماسخان که به خواب ابدی رفت
مایکی یکئ پر پر شدیم و
دسته دسته کبوتراز
خواب هایمان پرید و
کلاغهاچشم قصه هایمان رانوک زدند
تاریخمان تاریک شد
حالادراین حوالئ
کسئ مارابجا نمئ آورد.......
گذشته هارا قدم می زنم و
تنم به وسعت تمام #کندوله دردمی گیرد
گذشتههاراقدم می زنم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🌺🌷🌺
دلتنگم وباهیچکسم میل سخن نیست!
شعرها ودلنوشته های:
#کرم_اله_امیرئ #ک_الف_یاس👍
در کانال ادبئ ؛
#کوچه_باغهائ_شعر (کندوله)👌
👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
ازتومن چه بگویم؟!
چگونه سکوت روزهای رفته ات
رابسرایم؟!
ازتومن چه بگویم؟
توئی که درشعرمن پرازداغ ودردئ ،
ازتومن چه بگویم؟!،،،،،
منئ که پشت به امروزم،
وخیره به دیروز........
درشعر من
بغض نادیده ائ ست
که تورافریاد مئ کشد،
مثل رویای خاکسترشده ائ
که درتب تندئ گُر مئ گیرد،
ودوباره شعله ور مئ شود.......
ابرئ ازچشمانمان
هنوزتاپای باریدن پیش نرفته بود
تاچاله چوله های این روزهای تلخ و
خاکسترئ آبادی راپراز تکه پاره های
بارانِ اشک کندکه خبرمرگ
جوانمرگ #پیرولی_سلطان
#پیریافته راتاهمیشه
سیاه پوش کرد
ازخاطرات سرسبزبهشت
گوشه ی ازاین آبادئجاماند
ما درکوچه پس کوچه ها
سرودخواندیم واشکهامان راپنهان کردیم
تادارو ندارمان
در آتش کینه جوئ #امیر_کل
سوخت!......
هنوز #میرزا_سبزعلئ
ازتبعیدبرنگشته بودتا رویائ درختان
#بانیان راسبزکندکه
خانه هائ آبادی به خواب رفتند
شب دستانش رابرشانه هائ
#کوه_زران گذاشت و
خودش را بالاکشیدوهمه جا را
غرق ظلمت کرد........
چه بارانهایی که نباریدند
چه تاکستانهایی به خیال
شیرین شدن پلاسیدند......
وچه
دخترکانئ که ردمعشوقه هایشان را
دردیوان شاعران #کندوله گرفتند
خودرادیگرنیافتند....
#میرزاالماسخان که به خواب ابدی رفت
مایکی یکئ پر پر شدیم و
دسته دسته کبوتراز
خواب هایمان پرید و
کلاغهاچشم قصه هایمان رانوک زدند
تاریخمان تاریک شد
حالادراین حوالئ
کسئ مارابجا نمئ آورد.......
گذشته هارا قدم می زنم و
تنم به وسعت تمام #کندوله دردمی گیرد
گذشتههاراقدم می زنم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🌺🌷🌺
دلتنگم وباهیچکسم میل سخن نیست!
شعرها ودلنوشته های:
#کرم_اله_امیرئ #ک_الف_یاس👍
در کانال ادبئ ؛
#کوچه_باغهائ_شعر (کندوله)👌
👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
Forwarded from @ک الف یاس امیری
" #هذیان_تب_آلوده "
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #زمین کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبئ #کندوله
#خودم را #پرواز می دهم..............
🌷💚🌷
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #زمین کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبئ #کندوله
#خودم را #پرواز می دهم..............
🌷💚🌷
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#کندوله_جان
ازتومن چه بگویم؟!
چگونه سکوت روزهای رفته ات
رابسرایم؟!
ازتومن چه بگویم؟
توئی که درشعرمن پرازداغ ودردئ ،
ازتومن چه بگویم؟!،،،،،
منئ که پشت به امروزم،
وخیره به دیروز........
درشعر من
بغض نادیده ائ ست
که تورافریاد مئ کشد،
مثل رویای خاکسترشده ائ
که درتب تندئ گُر مئ گیرد،
ودوباره شعله ور مئ شود.......
ابرئ ازچشمانمان
هنوزتاپای باریدن پیش نرفته بود
تاچاله چوله های این روزهای تلخ و
خاکسترئ آبادی راپراز تکه پاره های
بارانِ اشک کندکه خبرمرگ
جوانمرگ #پیرولی_سلطان
#پیریافته راتاهمیشه
سیاه پوش کرد
ازخاطرات سرسبزبهشت
گوشه ی ازاین آبادئجاماند
ما درکوچه پس کوچه ها
سرودخواندیم واشکهامان راپنهان کردیم
تادارو ندارمان
در آتش کینه جوئ #امیر_کل
سوخت!......
هنوز #میرزا_سبزعلئ
ازتبعیدبرنگشته بودتا رویائ درختان
#بانیان راسبزکندکه
خانه هائ آبادی به خواب رفتند
شب دستانش رابرشانه هائ
#کوه_زران گذاشت و
خودش را بالاکشیدوهمه جا را
غرق ظلمت کرد........
چه بارانهایی که نباریدند
چه تاکستانهایی به خیال
شیرین شدن پلاسیدند......
وچه
دخترکانئ که ردمعشوقه هایشان را
دردیوان شاعران #کندوله گرفتند
خودرادیگرنیافتند....
#میرزاالماسخان که به خواب ابدی رفت
مایکی یکئ پر پر شدیم و
دسته دسته کبوتراز
خواب هایمان پرید و
کلاغهاچشم قصه هایمان رانوک زدند
تاریخمان تاریک شد
حالادراین حوالئ
کسئ مارابجا نمئ آورد.......
گذشته هارا قدم می زنم و
تنم به وسعت تمام #کندوله دردمی گیرد
گذشتههاراقدم می زنم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
لینک کانال👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
ازتومن چه بگویم؟!
چگونه سکوت روزهای رفته ات
رابسرایم؟!
ازتومن چه بگویم؟
توئی که درشعرمن پرازداغ ودردئ ،
ازتومن چه بگویم؟!،،،،،
منئ که پشت به امروزم،
وخیره به دیروز........
درشعر من
بغض نادیده ائ ست
که تورافریاد مئ کشد،
مثل رویای خاکسترشده ائ
که درتب تندئ گُر مئ گیرد،
ودوباره شعله ور مئ شود.......
ابرئ ازچشمانمان
هنوزتاپای باریدن پیش نرفته بود
تاچاله چوله های این روزهای تلخ و
خاکسترئ آبادی راپراز تکه پاره های
بارانِ اشک کندکه خبرمرگ
جوانمرگ #پیرولی_سلطان
#پیریافته راتاهمیشه
سیاه پوش کرد
ازخاطرات سرسبزبهشت
گوشه ی ازاین آبادئجاماند
ما درکوچه پس کوچه ها
سرودخواندیم واشکهامان راپنهان کردیم
تادارو ندارمان
در آتش کینه جوئ #امیر_کل
سوخت!......
هنوز #میرزا_سبزعلئ
ازتبعیدبرنگشته بودتا رویائ درختان
#بانیان راسبزکندکه
خانه هائ آبادی به خواب رفتند
شب دستانش رابرشانه هائ
#کوه_زران گذاشت و
خودش را بالاکشیدوهمه جا را
غرق ظلمت کرد........
چه بارانهایی که نباریدند
چه تاکستانهایی به خیال
شیرین شدن پلاسیدند......
وچه
دخترکانئ که ردمعشوقه هایشان را
دردیوان شاعران #کندوله گرفتند
خودرادیگرنیافتند....
#میرزاالماسخان که به خواب ابدی رفت
مایکی یکئ پر پر شدیم و
دسته دسته کبوتراز
خواب هایمان پرید و
کلاغهاچشم قصه هایمان رانوک زدند
تاریخمان تاریک شد
حالادراین حوالئ
کسئ مارابجا نمئ آورد.......
گذشته هارا قدم می زنم و
تنم به وسعت تمام #کندوله دردمی گیرد
گذشتههاراقدم می زنم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
لینک کانال👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
" #هذیان_تب_آلوده "
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #کندوله کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبیش
#خودم را #پرواز می دهم..............
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #کندوله کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبیش
#خودم را #پرواز می دهم..............
" #هذیان_تب_آلوده "
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #کندوله کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبیش
#خودم را #پرواز می دهم..............
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #کندوله کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبیش
#خودم را #پرواز می دهم..............
#کندوله_جان
ازتومن چه بگویم؟!
چگونه سکوت روزهای رفته ات
رابسرایم؟!
ازتومن چه بگویم؟
توئی که درشعرمن پرازداغ ودردئ ،
ازتومن چه بگویم؟!،،،،،
منئ که پشت به امروزم،
وخیره به دیروز........
درشعر من
بغض نادیده ائ ست
که تورافریاد مئ کشد،
مثل رویای خاکسترشده ائ
که درتب تندئ گُر مئ گیرد،
ودوباره شعله ور مئ شود.......
ابرئ ازچشمانمان
هنوزتاپای باریدن پیش نرفته بود
تاچاله چوله های این روزهای تلخ و
خاکسترئ آبادی راپراز تکه پاره های
بارانِ اشک کندکه خبرمرگ
جوانمرگ #پیرولی_سلطان
#پیریافته راتاهمیشه
سیاه پوش کرد
ازخاطرات سرسبزبهشت
گوشه ی ازاین آبادئجاماند
ما درکوچه پس کوچه ها
سرودخواندیم واشکهامان راپنهان کردیم
تادارو ندارمان
در آتش کینه جوئ #امیر_کل
سوخت!......
هنوز #میرزا_سبزعلئ
ازتبعیدبرنگشته بودتا رویائ درختان
#بانیان راسبزکندکه
خانه هائ آبادی به خواب رفتند
شب دستانش رابرشانه هائ
#کوه_زران گذاشت و
خودش را بالاکشیدوهمه جا را
غرق ظلمت کرد........
چه بارانهایی که نباریدند
چه تاکستانهایی به خیال
شیرین شدن پلاسیدند......
وچه
دخترکانئ که ردمعشوقه هایشان را
دردیوان شاعران #کندوله گرفتند
خودرادیگرنیافتند....
#میرزاالماسخان که به خواب ابدی رفت
مایکی یکئ پر پر شدیم و
دسته دسته کبوتراز
خواب هایمان پرید و
کلاغهاچشم قصه هایمان رانوک زدند
تاریخمان تاریک شد
حالادراین حوالئ
کسئ مارابجا نمئ آورد.......
گذشته هارا قدم می زنم و
تنم به وسعت تمام #کندوله دردمی گیرد
گذشتههاراقدم می زنم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🌺🌷🌺
دلتنگم وباهیچکسم میل سخن نیست!
شعرها ودلنوشته های:
#کرم_اله_امیرئ #ک_الف_یاس👍
در کانال ادبئ ؛
#کوچه_باغهائ_شعر (کندوله)👌
👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
ازتومن چه بگویم؟!
چگونه سکوت روزهای رفته ات
رابسرایم؟!
ازتومن چه بگویم؟
توئی که درشعرمن پرازداغ ودردئ ،
ازتومن چه بگویم؟!،،،،،
منئ که پشت به امروزم،
وخیره به دیروز........
درشعر من
بغض نادیده ائ ست
که تورافریاد مئ کشد،
مثل رویای خاکسترشده ائ
که درتب تندئ گُر مئ گیرد،
ودوباره شعله ور مئ شود.......
ابرئ ازچشمانمان
هنوزتاپای باریدن پیش نرفته بود
تاچاله چوله های این روزهای تلخ و
خاکسترئ آبادی راپراز تکه پاره های
بارانِ اشک کندکه خبرمرگ
جوانمرگ #پیرولی_سلطان
#پیریافته راتاهمیشه
سیاه پوش کرد
ازخاطرات سرسبزبهشت
گوشه ی ازاین آبادئجاماند
ما درکوچه پس کوچه ها
سرودخواندیم واشکهامان راپنهان کردیم
تادارو ندارمان
در آتش کینه جوئ #امیر_کل
سوخت!......
هنوز #میرزا_سبزعلئ
ازتبعیدبرنگشته بودتا رویائ درختان
#بانیان راسبزکندکه
خانه هائ آبادی به خواب رفتند
شب دستانش رابرشانه هائ
#کوه_زران گذاشت و
خودش را بالاکشیدوهمه جا را
غرق ظلمت کرد........
چه بارانهایی که نباریدند
چه تاکستانهایی به خیال
شیرین شدن پلاسیدند......
وچه
دخترکانئ که ردمعشوقه هایشان را
دردیوان شاعران #کندوله گرفتند
خودرادیگرنیافتند....
#میرزاالماسخان که به خواب ابدی رفت
مایکی یکئ پر پر شدیم و
دسته دسته کبوتراز
خواب هایمان پرید و
کلاغهاچشم قصه هایمان رانوک زدند
تاریخمان تاریک شد
حالادراین حوالئ
کسئ مارابجا نمئ آورد.......
گذشته هارا قدم می زنم و
تنم به وسعت تمام #کندوله دردمی گیرد
گذشتههاراقدم می زنم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🌺🌷🌺
دلتنگم وباهیچکسم میل سخن نیست!
شعرها ودلنوشته های:
#کرم_اله_امیرئ #ک_الف_یاس👍
در کانال ادبئ ؛
#کوچه_باغهائ_شعر (کندوله)👌
👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
وقتی که صاعقه میزد
در #دشت_دشتان
و داغ در بغل سنگهای #کوه_زران میشکفت
ما سنگ #انگور و #آلوو #گردو را
بر سينه ميزديم.
وقتی که خواب #پیریافته آشفت
و باغ #بانیان
از وحشت هجوم خزان پژمرد
ما #اهالئ رنگ پریده ی #کندوله
با "مرگ ها و زنده باد هاي"ِ گره كرده
درمشتهايمان
در باغهای زرد توهم
بيدار خواب، پرسه میزدیم.
وقتی ستاره درآسمان #پریان میسوخت
بر بام ها به هياهو برآمديم
تا درسكوت ِ چهرۀ اندوهناك #امامزاده_ابراهیم_ع
دنبال حس گم شده امان باشيم.
اما دريغ
ما مردهايم و ديگر
ديري است #سردار_پیرولی_سلطان
در يك جزيرۀ متروك و دور دست
درقعرگور ، هي بيبهانه اشك مي ريزد
#کندوله را ببين كه غريبانه
در غتلگاه #امیر_کل ذبح شد
دير است
بسيار دير
پنجاه و چند سال
هي نق زديم و سروديم:
" اي مرگ پادشاه تمامي خواب ها
#پیرولی_سلطان
تا كي در انتظار تو در #دشت_دشتان
درباغ #احتضار
دل خوش كنیم به تلخ فريب سراب ها"
#کرم_اله_امیری
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
در #دشت_دشتان
و داغ در بغل سنگهای #کوه_زران میشکفت
ما سنگ #انگور و #آلوو #گردو را
بر سينه ميزديم.
وقتی که خواب #پیریافته آشفت
و باغ #بانیان
از وحشت هجوم خزان پژمرد
ما #اهالئ رنگ پریده ی #کندوله
با "مرگ ها و زنده باد هاي"ِ گره كرده
درمشتهايمان
در باغهای زرد توهم
بيدار خواب، پرسه میزدیم.
وقتی ستاره درآسمان #پریان میسوخت
بر بام ها به هياهو برآمديم
تا درسكوت ِ چهرۀ اندوهناك #امامزاده_ابراهیم_ع
دنبال حس گم شده امان باشيم.
اما دريغ
ما مردهايم و ديگر
ديري است #سردار_پیرولی_سلطان
در يك جزيرۀ متروك و دور دست
درقعرگور ، هي بيبهانه اشك مي ريزد
#کندوله را ببين كه غريبانه
در غتلگاه #امیر_کل ذبح شد
دير است
بسيار دير
پنجاه و چند سال
هي نق زديم و سروديم:
" اي مرگ پادشاه تمامي خواب ها
#پیرولی_سلطان
تا كي در انتظار تو در #دشت_دشتان
درباغ #احتضار
دل خوش كنیم به تلخ فريب سراب ها"
#کرم_اله_امیری
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
" #هذیان_تب_آلوده "
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #کندوله کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبیش
#خودم را #پرواز می دهم..............
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #کندوله کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبیش
#خودم را #پرواز می دهم..............
" #هذیان_تب_آلوده "
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #زمین کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبئ #کندوله
#خودم را #پرواز می دهم..............
🌷💚🌷
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#باجنون_من_شریک_شو
#ازحلق_کندوله بالا آمده #اضطرابم
#سرم_درد مئ کند
#رنگ رخسارم پریده
#عقلم_پاره_سنگ برداشته
#سر_به_سر كلمات مئ گذارم
#کندوله را نیمئ
شکل #خودم مئ بینم
نیمئ شکل #شمشیر
#جنازه_ام دنبال #من مئ گردد
#دهانم را #برهنه مئ کنم
خوشه خوشه #انگور_شرابئ
ازترکیب #لبهایم خشک مئ شود
#پیدانمیکنم خودم را....
#کندوله رابه #پیریافته مئ آویزم
و #پیریافته رابه #صلیب
#زران از آن سوئ #چلیپا فرومئ ریزد...
اینجاکجاست!
من کئ ام؟
#ازشقیقه_ئ_لم_یزرع_مزرعِ
#پریان هم دیگرهیچ #گلئ نمئ روید
مغلوب هزارویک #امیر_کلِ
خلیده در #جنون_خشمم
#حلقوم_شعرم را مئ فشارم
#دستم #آتش مئ گیردو
#قلمم_دیوانه_تر مئ نویسد
#عطر_پیراهن #پیرولئ_سلطان
سرنوشت #دشتان را
به #خون می کشد
#شبح_سیاهئ #بانیان را می بلعد
ودربازدم فراغت #گوسفندان
#گوش تا #گوش
چمنزاران #پشت_پیریافته
#علف_هرز مئ روید
#میرزالماسخان
روبرویم مئ ایستد
#دروازه_هائ_متروکِ
#قلعه_ئ_مروان رانشانم مئ دهد
رودئ سرشاراز #شعرهائ_ناسروده_اش
ازشیار #لبهایم مئ گذرد
#دلم را #آب می کند
و #سرم را #گیج....
#سایه_ئ #سوخته_ئ
#میرزاسبزعلئ ازپشت
#پلکهای خسته ئ #من
از تاب #تبعیدبازمی گردد
و #تنهایش رادر #دلتنگئ باغهای
دوردست #چال مئ کند.......
از #زمین کنده مئ شوم
ودر #آسمان #آبئ_آبئ #کندوله
#خودم را #پرواز می دهم..............
🌷💚🌷
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
وقتی که صاعقه میزد
در #دشت_دشتان
و داغ در بغل سنگهای #کوه_زران میشکفت
ما سنگ #انگور و #آلوو #گردو را
بر سينه ميزديم.
وقتی که خواب #پیریافته آشفت
و باغ #بانیان
از وحشت هجوم خزان پژمرد
ما #اهالئ رنگ پریده ی #کندوله
با "مرگ ها و زنده باد هاي"ِ گره كرده
درمشتهايمان
در باغهای زرد توهم
بيدار خواب، پرسه میزدیم.
وقتی ستاره درآسمان #پریان میسوخت
بر بام ها به هياهو برآمديم
تا درسكوت ِ چهرۀ اندوهناك #امامزاده_ابراهیم_ع
دنبال حس گم شده امان باشيم.
اما دريغ
ما مردهايم و ديگر
ديري است #سردار_پیرولی_سلطان
در يك جزيرۀ متروك و دور دست
درقعرگور ، هي بيبهانه اشك مي ريزد
#کندوله را ببين كه غريبانه
در غتلگاه #امیر_کل ذبح شد
دير است
بسيار دير
پنجاه و چند سال
هي نق زديم و سروديم:
" اي مرگ پادشاه تمامي خواب ها
#پیرولی_سلطان
تا كي در انتظار تو در #دشت_دشتان
درباغ #احتضار
دل خوش كنیم به تلخ فريب سراب ها"
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
در #دشت_دشتان
و داغ در بغل سنگهای #کوه_زران میشکفت
ما سنگ #انگور و #آلوو #گردو را
بر سينه ميزديم.
وقتی که خواب #پیریافته آشفت
و باغ #بانیان
از وحشت هجوم خزان پژمرد
ما #اهالئ رنگ پریده ی #کندوله
با "مرگ ها و زنده باد هاي"ِ گره كرده
درمشتهايمان
در باغهای زرد توهم
بيدار خواب، پرسه میزدیم.
وقتی ستاره درآسمان #پریان میسوخت
بر بام ها به هياهو برآمديم
تا درسكوت ِ چهرۀ اندوهناك #امامزاده_ابراهیم_ع
دنبال حس گم شده امان باشيم.
اما دريغ
ما مردهايم و ديگر
ديري است #سردار_پیرولی_سلطان
در يك جزيرۀ متروك و دور دست
درقعرگور ، هي بيبهانه اشك مي ريزد
#کندوله را ببين كه غريبانه
در غتلگاه #امیر_کل ذبح شد
دير است
بسيار دير
پنجاه و چند سال
هي نق زديم و سروديم:
" اي مرگ پادشاه تمامي خواب ها
#پیرولی_سلطان
تا كي در انتظار تو در #دشت_دشتان
درباغ #احتضار
دل خوش كنیم به تلخ فريب سراب ها"
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
#کابوس
(هذیان های تب آلود)
کوه #زران راتراشیدم
#کندوله راخواباندم
#بانیان هی خواب می زایید
ومن دانه دانه نامت را
خوشه خوشه یادت را
از شاخه تاک ها می چیدم.
تومثل خطی بودی به دورلبهایم
مثل چوب خط انتظارشبهایم
#کندوله ....#کندوله_ئ خسته
بااستخوان های درهم شکسته
دیدمیزد تاک هارا
نشستم روی گردن کوهِ #ورزرد
باز من بودم وعکس تو.
وذرات تنت
که ازچشم #کندوله میبارید روی لبهایم
درگیر و دار تو بودم
که یک آن بادشکافت کوه #پیریافته را
#پیریافته به دونیم شد
تاک ها فرار میکردند
دانه دانه ترس میبارید
#دشتان خوشه خوشه آتش میزایید
فصل رسیدن بی موسم انگوردرگرفت
#بانیان جان میداد
تاک ها جان میدادند
لبهایم را برداشتم
یک قرن دویدم
تا لبهایم تو را به باد ندهند
هاج و واج .. وحشتزده
درختانِ قطع شده بود_که می نشستند به روی کنده هاشان_
شماره ها را ورق زدم
به هر که زنگ میزدم خانه نبود
همه جانعش بود
که سوار میشد برخاک
نعش انسان،کتاب ،تاک، درخت
انگارخداتصادف کرده بود با ما
من بی سرشده بودم......
تو اما
هنوز روی لبهایم بودی...
شاید رسیده بود قرن سوختن
یاروزگاران جنگهای خوانین باما
انگار #امیر_کلی نیمی ازروستا
رابه آتش کشیده بود
ونیم دیگرش را
به آب بسته بود
چیزی نمانده بودبرسم به روز
به پایان این کابوس
که ناگهان یخ بستم
دستم ازآرنج افتاد
وتو از لبهایم ریختی
#کندوله جان می کَند
ودستم گورخودش را
خاک مزه ی گس می داد
طعم انگورهای مرده را
چاله ای روبرویم بازشد
به عمق قامت من وتو
که هرچه من وتو بود
آن را پر نمیکرد
ازشب پر شد چشمهایم
و تمام این جنگ آخر
مرا ازمن گرفت
#پریان را از عکست
توراازلبهایم
#ک_الف_یاس
#امیر_کل=والی کرمانشاه درزمان حکومت رضاشاه پهلوی اول،بودکه تمام خوانین وسردمداران مناطق عشایرنشین استان رااعم ازایلهای مناطق سنجابی وکلایایی وبیلوارودینورو،،،،،،،بزیرسلطه خوددرآورده بودوکندوله ایهاحاضرنبودندسلطه این شازده راقبول کنندوباج وخراج مالکانه به وی بپردازندبرهمین اساس به تحریک وی چندین باراشراروامنیه های دولتی به کندوله حمله کردندوهرباربادادن تلفات فراوانی عقب نشینی می کردندتااینکه درشورای صلح وسازش امیرکل باکندوله ایهاتوافق کردکه باج وخراج نپردازندودرعوض فقط ازنام خانوادگی امیری (کنایه به منسوبین امیرکل)استفاده کنندولذااغلب اهالی قبول کردندونام خانوادگی امیری رابرگزیدندوبعده عده ای ازاهالی تغییرنام خانوادگی دادندودرشعرفوق اشاره به یکی ازجنگهای مزدوران امیرکل داردکه باکندوله ایهاجنگیدندومتاسفانه باخیانت یکی ازاهالی بومی مزدوران امیرکل موفق به نفوذدرکندوله شده ونیمی ازکندوله راازمحله بالاتاسمایله رابه آتش کشیدندوباوجودی که قول داده بودندکاری به دیگرمحله های روستانداشته باشندبدعهدی کرده ونیم دیگرروستارابه آب بستندچشمه جهانگیروچندچشمه دیگرکه ازپریان سرچشمه میگرفتندرابروی محله پایین هدایت کرده ونیم دیگرروستارابه آب بستندودراین جنگ نابرابروناجوانمردانه به قول پیرمردان قدیمی وکهنسالان،حدودصدنفرزن وبچه وپیروجوان یاطعمه حریق شدندویادرآب غرق شدند!!!
(هذیان های تب آلود)
کوه #زران راتراشیدم
#کندوله راخواباندم
#بانیان هی خواب می زایید
ومن دانه دانه نامت را
خوشه خوشه یادت را
از شاخه تاک ها می چیدم.
تومثل خطی بودی به دورلبهایم
مثل چوب خط انتظارشبهایم
#کندوله ....#کندوله_ئ خسته
بااستخوان های درهم شکسته
دیدمیزد تاک هارا
نشستم روی گردن کوهِ #ورزرد
باز من بودم وعکس تو.
وذرات تنت
که ازچشم #کندوله میبارید روی لبهایم
درگیر و دار تو بودم
که یک آن بادشکافت کوه #پیریافته را
#پیریافته به دونیم شد
تاک ها فرار میکردند
دانه دانه ترس میبارید
#دشتان خوشه خوشه آتش میزایید
فصل رسیدن بی موسم انگوردرگرفت
#بانیان جان میداد
تاک ها جان میدادند
لبهایم را برداشتم
یک قرن دویدم
تا لبهایم تو را به باد ندهند
هاج و واج .. وحشتزده
درختانِ قطع شده بود_که می نشستند به روی کنده هاشان_
شماره ها را ورق زدم
به هر که زنگ میزدم خانه نبود
همه جانعش بود
که سوار میشد برخاک
نعش انسان،کتاب ،تاک، درخت
انگارخداتصادف کرده بود با ما
من بی سرشده بودم......
تو اما
هنوز روی لبهایم بودی...
شاید رسیده بود قرن سوختن
یاروزگاران جنگهای خوانین باما
انگار #امیر_کلی نیمی ازروستا
رابه آتش کشیده بود
ونیم دیگرش را
به آب بسته بود
چیزی نمانده بودبرسم به روز
به پایان این کابوس
که ناگهان یخ بستم
دستم ازآرنج افتاد
وتو از لبهایم ریختی
#کندوله جان می کَند
ودستم گورخودش را
خاک مزه ی گس می داد
طعم انگورهای مرده را
چاله ای روبرویم بازشد
به عمق قامت من وتو
که هرچه من وتو بود
آن را پر نمیکرد
ازشب پر شد چشمهایم
و تمام این جنگ آخر
مرا ازمن گرفت
#پریان را از عکست
توراازلبهایم
#ک_الف_یاس
#امیر_کل=والی کرمانشاه درزمان حکومت رضاشاه پهلوی اول،بودکه تمام خوانین وسردمداران مناطق عشایرنشین استان رااعم ازایلهای مناطق سنجابی وکلایایی وبیلوارودینورو،،،،،،،بزیرسلطه خوددرآورده بودوکندوله ایهاحاضرنبودندسلطه این شازده راقبول کنندوباج وخراج مالکانه به وی بپردازندبرهمین اساس به تحریک وی چندین باراشراروامنیه های دولتی به کندوله حمله کردندوهرباربادادن تلفات فراوانی عقب نشینی می کردندتااینکه درشورای صلح وسازش امیرکل باکندوله ایهاتوافق کردکه باج وخراج نپردازندودرعوض فقط ازنام خانوادگی امیری (کنایه به منسوبین امیرکل)استفاده کنندولذااغلب اهالی قبول کردندونام خانوادگی امیری رابرگزیدندوبعده عده ای ازاهالی تغییرنام خانوادگی دادندودرشعرفوق اشاره به یکی ازجنگهای مزدوران امیرکل داردکه باکندوله ایهاجنگیدندومتاسفانه باخیانت یکی ازاهالی بومی مزدوران امیرکل موفق به نفوذدرکندوله شده ونیمی ازکندوله راازمحله بالاتاسمایله رابه آتش کشیدندوباوجودی که قول داده بودندکاری به دیگرمحله های روستانداشته باشندبدعهدی کرده ونیم دیگرروستارابه آب بستندچشمه جهانگیروچندچشمه دیگرکه ازپریان سرچشمه میگرفتندرابروی محله پایین هدایت کرده ونیم دیگرروستارابه آب بستندودراین جنگ نابرابروناجوانمردانه به قول پیرمردان قدیمی وکهنسالان،حدودصدنفرزن وبچه وپیروجوان یاطعمه حریق شدندویادرآب غرق شدند!!!