🔴یک توریست آلمانی که با دوچرخه اقدام به سفر در ایران کرده بود، در استان مازندران از سوی تعدادی افراد ناشناس مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت و دوچرخه‌اش نیز به سرقت رفت. وی برای انجام مراحل درمانی به تهران منتقل شد.

🔹 آناهیتا همتی در استوریش عکس توریست آلمانی زخمی همراه مطالبی درباره شرافت مردم کورد را به اشتراک گذاشت.

#کورد یعنی #شرافت یعنی #مردانگی

🌺 قورئانی پێرۆز 🌺

بە دەنگی مامۆستای پایە بەرز #کورد مامۆستا #عبدالباسط

✳️ تلاوت ترتیل
#سوره_جمعه ٬ با صدای دلنشین استاد بزرگ #کورد استاد #عبدالباسط_عبدالصمد
(رحمة الله علیه)

@joolandeh

🎥كۆچەر بیركار: لە دایک بووم کورد بووم، کە مناڵ بووم کورد بووم، لە مەریوان بووم کورد بووم، چووم بۆ بریتانیا هەر کورد بووم، هەر کورد بووم👌

❤️بژی #کورد ...


@joolandeh

✴️چند وقتیه که در فضای مجازی شاهد واکنش کردهای ایران به جنایات اردوغان در حق کردهای سوریه هستم.

چند هزار کیلومتر آن طرف تر فضای حقیقی را ببینید
👈دوست عزیز اگه از کردها قصد حمایت داری همین امروز یه نگاه به دور و برت بنداز ؛

🔹تمام این آدمهای اطرافت که بخاطر یه اشتباه کوچک توی رانندگی با ناسزا آبکشش میکنی ، یه #کورد هستن !!
🔹با خواهر و برادر خونی خودت , که سر مسائل قابل گذشت، سالها باهاشون حرف نمیزنی و بایکوتش میکنی ، اونم یه کورده !!!
🔹تو محل کارت وقتی حاضر نیستی سرت رو بالا بگیری و از ارباب رجوعت به گرمی استقبال کنی ، اونم یه کورده و همشهریته

🔹وقتی دوست ، همسایه یا همکارت ترفیع شغلی میگیره و رشدی میکنه ولی تو با برچسپ زدن ناروا قصد پایین کشیدن و کوچیک کردنش رو داری ، اونم یه کورده !
🔹وقتی که یکی در مغازت میاد و از نظر مالی وضعیت مناسبی نداره و شما انگار نه انگار و تو دلت میگی ب من ربطی نداره ، اونم یه کورده ، مثل همین کوردهای سوریه
🔹وقتی تو دادگاه بخاطر سهم ارثیه دنبال محکوم کردن و اذیت کردن برادر و خواهرت ، پرونده زدی زیر بغلت که از یه راهی حقشونو بخوری ، اونم یه کورده !
اگر پول ، چشماتو نبسته باشه...

🔹اونجایی که داری به مشتریت جنس تقلبی و یا گرونتر از ارزشش میفروشی ، اونم یه کرده ، مثل همین کوردهای سوریه که پروفایلتو براشون زرد کردی
🔹وقتی که به عنوان یه استاد کار فنی وسیله مشتریت را ماست مالی می کنی ، اونم یه کورده...
🔹وقتی داری خونه اجاره میدی و یکباره اجاره رو ۱.۵ برابر میکنی ، اونم یه کورده مثل همین کوردهای بی‌خانمان سوریه

🔹وقتی داری به روستایی هایی که از سر نیاز به شهر مهاجرت کردن توهین و بی احترامی میکنی ، اونم یه کرده ، نزدیکتر از کوردهای سوریه....

🔹کسانی هم که الان بنده راجبشون نوشتم ، اونام یه کرد هستن
میتونم تا فردا از این دست مثالها برات بزنم ، همزبان کورد عزیز

🔷سنگ ظلم به کوردهای ۲هزار کیلومتر آنورتر رو به سینه میزنی ، ولی دور و اطرافت پر از کورده و تو خودت نسبت بهشون بی تفاوتی و یا در حقشون اجحاف می کنی...!! این ظلم همون ظلمه ، فقط مقیاس و اندازه اش تغییر کرده

🔴اردوغان و داعش درونت رو مهار کن‌ ؛ دنیا برای هم زبان ها و همشهری هات گلستان میشه...

🎥ویدئویی ناب از #مبارزات و #قهرمانیهای_کردها در #مبارزه با #بریتانیای_استعمارگر در خاورمیانه با همکاری #شیخ_محمود_حفید و #محمودخان_دزلی

🔹محمودخان دزلی چگونه صدسال پیش انگلیسی ها را از کردستان بیرون کرد؟

💢مێژووی‌‌‌‌‌ #کورد و #کوردستان

@joolandeh

✍هفتەنامه " #گوران" در آخرین شماره خود منتشر نمود:
هفتەنامه گوران در بخش " #هویت" خود مقالەای با عنوان #اولین_امپراطوری_زمین منتشر نمود، در بخشهایی از این مقاله آمده است:
""طبق اسناد تاریخی مادها به حمله مداوم آشوریان در سده هشتم قبل از میلاد پاسخ داده و با شکست آنها اولین امپراطوری خود را بنیان نهادند و به مدت ۱۲۰ سال بر آن حکومت کردند.تا سرانجام از کورش بزرگ شکست خوردند. نوادەگان مادها که اکنون به ملت #هورام( #گوران) و #کورد مشهورند با اتحاد با قوم غالب در ایران کهن قدرت آریایی را تثبیت نمودند.این قدرت برآمده آریایی و ماد در سرزمین ایران و با گسترش #دین_زرتشت،دانش و دستاوردهای فرهنگی و ادبی را بر پایه زبان" #هورامی" و بر سه ستون #گفتار_نیک، #پندار_نیک، #کردار_نیک بنیان نهاد. آموزەهای دینی زرتشت در #کتاب_اوستا به زبانی سروده شد که امروز آنرا به نام زبان" #هورامی" میشناسیم و اسناد مکتوب سنگ نبشتەهای گوناگون به زبان هورامی و ادبیات و رسومات بجای مانده از زبان آیینی و مقدس هورامی دال بر وجود چنین فرهنگی است.""✅


@joolandeh

هەڵاڵەبرمە یان گوڵی_شڵێر (لالە واژگون) لە کولتووری کوردیدا🥀


نەخشی هەڵاڵەبرمە لەسەر شوێنەواری مێژوویی تاقۆسانی_کرماشان لەپاڵ نەخشی پادشا ساسانییەکان هەڵکەنراوە و ئەوە دەگەیەنێت #کورد لەمێژە هەڵاڵەبرمەی بەلاوە پیرۆزە و لەناو شیعر و گۆرانییەکانیشدا رەنگی داوەتەوە.

لە هەندێ شوێن وەک ناوچە لوڕنشین و بەختیارییەکان بە گوڵی_گریان و فرمێسکی مریەم ناسراوە و هۆکارەکەشی بۆ چیرۆکێکی کۆنی کوردی دەگەڕێتەوە کە گوایە: هەڵاڵەبرمە سەرەتا سەری بەرز بووە، بەڵام ئەم گوڵە شایەتحاڵی مەرگی سیاوەش (لە هەندێ دەقی کۆنی کوردی وەک دیوانە گەورەی یارسانەکان بە سیاوەخش هاتووە) بووە و کاریگەری مەرگی سیاوەش وای کردووە، ئەم گوڵە سەری شۆڕ بکاتەوە و دایمە بگریێ. فرمێسکەکانیشی ئەو دڵۆپانەن هەندێ جار لێوەی دەڕژێن.


دەگاو جۆڵاندێ

@joolandeh

📒 #مم و #زين بصورت خلاصه 👇

💢 #استاد_احمد_خانی شاعر بزرگ و نامدار #کورد، خالق شاهکار اثر ارزشمند "مەم و زین" است.

روايت تلخی كه احمد خانی با تنظيم آن شاهنامه ای كردی را خلق كرد....

احمدخانی اين حكايت، را تاريخ واقع ملت كورد ميداند:
▫️ اميری كرد در جزير بوتان (تركيه) فرمانروايی ميكرد. دو خواهر همچون پريان بهشتی داشت يكی نامش ستی و ديگری زين بود
در دربار امير دو جوان رشيد و زيبا به نام تاج الدين و مم، در خدمت امير بودند.
يك روز در مراسمات نوروزی كه همه به طبيعت ميرفتند. تاج الدين و مم لباس مبدل دخترانه ميپوشند. ناگهان چشمشان به دو فرشته در لباس پسرانه می افتد. متوجه ميشوند كه پسر نيستند از همانجا وابسته ی هم ميشوند و انگشترهای خود را عوض ميكنند ....

▪️تاج الدين و ستی
▪️مم و زين

بالاخره بعد از مدتی تصميم به خواستگاری رفتن ميگيرند، ابتدا تاج الدين چون بزرگتر است به خواستگاری میرود.
امير با وصلت تاج الدين و ستی موافقت و جشن باشكوهی برگزار ميكند
اما قصه اصلی از اينجا شروع ميشود
▪️امير يك غلام شيطان صفت به نام بكو دارد.
بكو به امير ميگويد تاج الدين دامادت، هم چشم طمع به تخت شما دارد هم ميخواهد زين را برای مم بگيرد....
امير خشمگين می شود و قسم ميخورد هركس برای مم به خواستگاری زين بيايد گردنش را خواهد زد. فاصله بين مم و زين شروع ميشود. ولی هر روز بيشتر وابسته ای هم ميشوند و دو بار در نبود امير با هم ملاقات ميكنند
بكو دوباره خود را به امير ميرساند ميگويد رابطه مم و زين زياد شده ابروی شما را ميبرند.
امير باور نميكند بكو ميگويد من مم را ميشناسم به قصر دعوت كن و مسابقه شطرنج با او برگذار كن شرط بگذار بگو اگر بازنده شدی بايد حقيقت را بگویی كه ايا با زين رابطه داری يا نه؟؟
بكو ميداند مم دروغ نمی گويد
مم به قصر می ايد بازی زندگي شطرنج شروع ميشود چند بار امير بازی را می بازد.
چشم بکو به زين می افتد كه از پشت پنجره به بازی برادر و معشوقه اش نگاه ميكند. دوباره بكو نقشه ای دارد به امير ميگويد براي خوش شانسی جای خود را عوض كنيد همين كه اين اتفاق افتاد چشم مم به زين افتاد و هوش و حواس از سرش مي پرد و بازی را می بازد. امير به مم ميگويد شرط را باختي حال از رابطه خود و زين بگو... مم گفت اری من عاشق يك دختر نجيب زاده به نام زين هستم. امير خشمگين شد و خواست مم را بكشد كه تاج الدين نميگذارد ولی دستور ميدهد اورا به سياهچال بندازند هر روز مم در زندان ضعيف و بی نوا و زين در قصر نالان و پريشان ميشود تا جاي کە عشق زمينی را فراموش ميكند و معشوق خود را خالقش قرار ميدهد. 
بالاخره صدای مردم شهر در می آيد زيرا از اين عشق باخبراند. امير ملايمتر ميشود و زين را به ملاقات مم ميفرستد ولي مم انقدر ضعيف گشته كه زين را نميشناسد و ميگويد عاشق پروردگارم هستم
بكو با مم چه كرده كه به اين روز افتاده است 
مم ازحال ميرود و طبيب هاي امير نميتواند اورا به زندگی برگردانند و جان ميدهد. زين نيز بر سر قبر مم ميرود انقدر گريه و ناله سر ميدهد تاجان به جان تسليم ميشود و امير نيز پشيمان و نادم ، بكو لعنتي را به درك واصل ميكند
هم اكنون قبر مم و زين در كنار يكديگر درشهر جزير بوتان است و 
خاري در بين دو قبر روييده بود كه مردم آن را به بكو نسبت ميدادند و هنوز اورا نفرين ميكنند.

دەگاوجــــۆڵانــــــدێ

@joolandeh

💠 کیژی کا فرۆش کێ بوو...؟؟🤔
ماجرای دختر کاه فروش چیست؟✅

داستان دخترى #کورد ، كه به همراه پدرش از اروميه
به اربيل مهاجرت ميكنند...
و تمام سرنوشت او تسليم زيبائى حيرت انگيز او در آن دوره ميشود !
🔵ليلى و خانواده اش به دستور حكومت #پهلوى تبعید شدە و اجباراً شهر خود را به قصد كوردستان عراق ترك ميكنند...
🔹پدرش به دليل ضعف مالى براى اداره امور معيشتى
به خريد و فروش كاه روى مى آورد .
🔻در آن زمان شهر اربيل (هەولێر) ، تحت سلطه نيروهاى انگليسى قرار گرفته بود...!!!

🔴 ليلى ((كه اكنون در جهان به نام
موناليزاى كوردى معروف است)) #چهاردەسال داشت ، روزی وقتى مشغول كمك به پدرش و تميز كردن كاه هاى ريخته در حياط منزل بود ، كاروان اسب سوار سربازان انگليسى به همراه يك افسر ارشد از گذرگاه مقابل خانه پدر ليلى عبور ميكنند ....
كه زيبایى دختركاه فروش نظر افسر
انگليسى را به خودش جلب ميكند !❤️طوری كه افسر با تمام وجود عاشق وى ميشود....
مدتی بعد افسرانگلیسی به همراه سربازان خود بازمیگردد و
از پدر ليلى او را خواستگارى ميكند...
🔴ولى مرد كاه فروش به شدت مخالف كرده و علت مخالفتش هم تفاوت دين
و آيين ملت #كورد با اروپايى ها بود..
باوجود اسرارهای مكرر افسر ، پدر لیلی راضى به اين ازدواج نميشود...!!!
🔹تا اینکه مرد انگليسى ، مجبور به قبول دين و آيين خانواده ليلى مي‌شود !
مدتی پس از مسلمان شدن باز میگردد اما ، باز هم درخواست ازدواج افسر رد ميشود...🚫
تا اینکه مدتی بعد شبانگاه به زور سربازان ، ليلى به همراه افسر به اروپا رانده ميشود...🔹

🔽 سالها بعد با گذر زمان ليلى براى باخبر شدن پدرش از حال و زندگى شاهانه او ، درخواست می‌کند يك تابلو از چهره اش به قلم بهترين نقاش شهر کشیده شود...
که پس از مدتها اين تابلو را به اربيل نزد پدر ليلى ميفرستند...
تا از نگرانى چند ساله رهايى يابد🔵
داستان زیبایی دختر کاه فروش ، وعشق افسر انگلیسی انچنان در کردستان عراق سینه به سینه چرخید که تا همین سالهای نچندان دور نیز ، تابلوی پُرتره دختر کاه فروش ، در بسیاری از خانه ، بنماد عشق و زیبایی وجود داشت...😍

دەگاو جــــــــۆڵانــــــــدێ

@joolandeh