روزی آمد و
جان در رگهایم جریان بخشید
زندگی لبخند شیرینش را هم
بر من زد
بالاخره من معنای دوست داشتن
واقعی را لمس کردم
دانستم میشود کسی غیر خانواده را
دوست داشت بی هیچ قید و شرطی
با خنده هایش خندیدم
با غمش نالیدم
از دردش زجر کشیدم
در دوریش زار زدم
با دیدنش بال و پر گشودم
زندگی به پهنای آسمان زیبا بود
هیچ چیزی برایم تلخی نداشت
هیچ نبودی معنا نمیگرفت
با او بودن چه زیبا بود
و با او ماندن چه رویایی
اما
وای از تیغ تقدیری که خط جدایی بین ما زد
امان از چشمی که طاقت دیدن ما را نداشت
روزی که رفت
همه چیز پایان گرفت
زندگی بی مفهوم شد
همه چی درد داشت
هیچ کسی جای نبودش را
پُر نکرد
هیچ خنده ای
هیچ صدایی
هیچ محبتی
جای او را برایم نگرفت
نبودنش همچو موریانه
به جان زندگی پوچم افتاد
و
نابود کرد هر آنچه که داشتم
او رفت ونفس زندگی ام را با
خود بُرد
او مگر که بود؟
چه بود؟
چند نفر بود ؟
که دنیایم بدون او خالی شد
#فرشته_اقتداری
#جمعیتشاعرانآزادایران
#همسرایی
دەگاو جـــــــــۆڵانــــــــــدێ
@joolandeh
جان در رگهایم جریان بخشید
زندگی لبخند شیرینش را هم
بر من زد
بالاخره من معنای دوست داشتن
واقعی را لمس کردم
دانستم میشود کسی غیر خانواده را
دوست داشت بی هیچ قید و شرطی
با خنده هایش خندیدم
با غمش نالیدم
از دردش زجر کشیدم
در دوریش زار زدم
با دیدنش بال و پر گشودم
زندگی به پهنای آسمان زیبا بود
هیچ چیزی برایم تلخی نداشت
هیچ نبودی معنا نمیگرفت
با او بودن چه زیبا بود
و با او ماندن چه رویایی
اما
وای از تیغ تقدیری که خط جدایی بین ما زد
امان از چشمی که طاقت دیدن ما را نداشت
روزی که رفت
همه چیز پایان گرفت
زندگی بی مفهوم شد
همه چی درد داشت
هیچ کسی جای نبودش را
پُر نکرد
هیچ خنده ای
هیچ صدایی
هیچ محبتی
جای او را برایم نگرفت
نبودنش همچو موریانه
به جان زندگی پوچم افتاد
و
نابود کرد هر آنچه که داشتم
او رفت ونفس زندگی ام را با
خود بُرد
او مگر که بود؟
چه بود؟
چند نفر بود ؟
که دنیایم بدون او خالی شد
#فرشته_اقتداری
#جمعیتشاعرانآزادایران
#همسرایی
دەگاو جـــــــــۆڵانــــــــــدێ
@joolandeh