سەعدی کورد:
جوانترین ناوەکانی کوردی
بۆ کوڕ و کچانی کوردەواری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ڕۆژیا← اولین روز زندگی "دختر"
#کانیا ← روشنایی" دختر"
#هانا←فریادرس "دختر"
#سایدا ←سایە مادر "دختر"
#میلکان←سرزمین اجدادی"دختر"
#ڕۆنیا←نور چشم "دختر"
#ڕووناک←روشنایی"دختر"
#کانی←چشمه "دختر"
#شانی←با ناز راه رفتن"دختر"
#گوڵاڵە←نام گلی "دختر"
#سروه←نسیم/زمزمه"دختر"پسر"
#کازیوە←سپیدە دم"دختر"
#ئاڵا←پرچم "دختر"
#شەرمین←با شرم و حیا"دختر"
#سولین←غنچه گل"دختر"
#شەمامە←دستنبو"دختر"
#نیشتمان←میهن/موطن"دختر"
#شەنگە←زیبا "دختر"
#ئايرين←آيرين/ آتشين"دختر"
#شەوبا←نسیم شب "دختر"
#ڕۆژین←مانند روز" دختر "
#سۆژین←روشنایی زندگی"دختر"
#شەوین←پریشان/آشفته"دختر"
#ئەسرین←منسوب بە اشک"دختر"
#شەوبو←گل شب بو" دختر"
#دلۆڤان←مهربان"دختر"
#هاوین←تابستان" دختر"
#سۆما←نور چشم" دختر"
#دیلان←نوعی رقص کوردی"دختر"
#کالی←دختر چشم آبی با گیسوان طلایی "دختر"
#گەلاوێژ←ستارە شباهنگ "دختر"
#دڵنیا←دلگرم و مطمئن" دختر "
#ڕۆژینا←مانند روز "دختر "
#دڵان←صاحب دل"دختر"/پسر
#دینا←پسندیده" دختر"
#ئهوین←عشق "دختر"
#ڕۆژان←روزها "دختر"
#دیا←بینائی و نور چشم "دختر "
#ژینا←زندگی "دختر "
#بەناز←نازنين "دختر"
#سایدا←سایە مادر"دختر"
#ژوان←میعادگاه "دختر "
#ئاژوان←عاشق"دختر"/پسر
#ئاسۆ←افق "دختر"/پسر
#مادیا←از نسل ماد"دختر "
#گوڵبین←بوی گل"دختر"
#نیلا←روشنایی"دختر"
#نشمیل←خرامان" دختر"
#سێبەر←سایە"دختر"
#هەتاو←آفتاب" دختر"
#کارین←کارا، توانمند"دختر"
#چرۆ←شکوفه درخت"دختر"
#سنوور←مرز، حد"دختر"
#هێرۆ←نام گلی زیبا"دختر"
#میدیا←سرزمین مردم ماد"دختر"
#هۆنیا←شعر و ترانە"دختر"
#هەڵاڵە←گل لالە"دختر "
#لاوین←نوازش دهنده"دختر"
#بەیان←صبح، سپیدە دەم"دختر"
#نەوژین←زندگی دوبارە"دختر"
#ئاگرین←آتشين٫کنايه از آدم شجاع "پسر"/دختر
#نام پسر↓↓#ناو کوڕان
#ژیار←فرهنگ و تمدن "پسر "
#هێژا←عزیز و ارجمند"پسر"
#کاوە← "پسر"
#سانان←بزرگان/ شاهان" پسر"
#زاگرۆس←رشتە کوه "پسر"
#ئایرا←فرزند آتش/سبز و خرم"پسر"
#نەباز←شکست ناپذیر"پسر"
#مانیشت←نام کوهی در ایلام" پسر"
#هێدى←آرام و متين"پسر"
#هۆزان←آوازه خوان"پسر"
#کاوان←کوهستان سنگی،جنگجوی آزادی خواه"پسر"
#کامیار←آرزومند/موفق"پسر"
#بابان←بزرگ خانە" پسر"
#پایار←پایدار و استوار"پسر"
#ڕزگار←آزاد"پسر"
#سەرۆک←رهبر "پسر"
#ئاکۆ←یکی از سراداران و پادشاهان کورد پسر"
#زانکۆ←جای اندیشمندان و دانشمندان( دانشگاه امروزی )"پسر"
#وریا←هوشیار، باهوش"پسر"
#ئارتین←گرمای آتش و پاکی حاصل از آتش"پسر"
#دژار←قلعه"پسر"
#یارسان←مرد اهل حق، مرد با خدا"پسر"
#ئاریاس←نام یکی از فرمانروایان ماد"پسر"
#ئازا←نترس"پسر "
#ئازاد←وارسته"پسر "
#زانا←دانا، یار دانا"پسر "
#ئاراد←پاک/ فرشته ای در دین زرتشت"پسر"
#ڕێبوار←رهگدز، مسافر"پسر"
#ئاژوان←نام کوهی بین سنەدژ و کرماشان. "پسر"
#شاهۆ←کوه بزرگ"پسر"
#هیوا←امید"پسر"
#شوان←نام ناحیه ای در #کوردستان عراق که صدام آن را با خاک یکسان کرد.؛ پرنده ی عشق"پسر"
#باشوان←نام کوهی در #کوردستان"پسر"
"ناوی کوردی بۆ مناڵەکانمان هەڵبژێرین"
دەگاو جۆڵاندێ
@joolandeh
جوانترین ناوەکانی کوردی
بۆ کوڕ و کچانی کوردەواری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ڕۆژیا← اولین روز زندگی "دختر"
#کانیا ← روشنایی" دختر"
#هانا←فریادرس "دختر"
#سایدا ←سایە مادر "دختر"
#میلکان←سرزمین اجدادی"دختر"
#ڕۆنیا←نور چشم "دختر"
#ڕووناک←روشنایی"دختر"
#کانی←چشمه "دختر"
#شانی←با ناز راه رفتن"دختر"
#گوڵاڵە←نام گلی "دختر"
#سروه←نسیم/زمزمه"دختر"پسر"
#کازیوە←سپیدە دم"دختر"
#ئاڵا←پرچم "دختر"
#شەرمین←با شرم و حیا"دختر"
#سولین←غنچه گل"دختر"
#شەمامە←دستنبو"دختر"
#نیشتمان←میهن/موطن"دختر"
#شەنگە←زیبا "دختر"
#ئايرين←آيرين/ آتشين"دختر"
#شەوبا←نسیم شب "دختر"
#ڕۆژین←مانند روز" دختر "
#سۆژین←روشنایی زندگی"دختر"
#شەوین←پریشان/آشفته"دختر"
#ئەسرین←منسوب بە اشک"دختر"
#شەوبو←گل شب بو" دختر"
#دلۆڤان←مهربان"دختر"
#هاوین←تابستان" دختر"
#سۆما←نور چشم" دختر"
#دیلان←نوعی رقص کوردی"دختر"
#کالی←دختر چشم آبی با گیسوان طلایی "دختر"
#گەلاوێژ←ستارە شباهنگ "دختر"
#دڵنیا←دلگرم و مطمئن" دختر "
#ڕۆژینا←مانند روز "دختر "
#دڵان←صاحب دل"دختر"/پسر
#دینا←پسندیده" دختر"
#ئهوین←عشق "دختر"
#ڕۆژان←روزها "دختر"
#دیا←بینائی و نور چشم "دختر "
#ژینا←زندگی "دختر "
#بەناز←نازنين "دختر"
#سایدا←سایە مادر"دختر"
#ژوان←میعادگاه "دختر "
#ئاژوان←عاشق"دختر"/پسر
#ئاسۆ←افق "دختر"/پسر
#مادیا←از نسل ماد"دختر "
#گوڵبین←بوی گل"دختر"
#نیلا←روشنایی"دختر"
#نشمیل←خرامان" دختر"
#سێبەر←سایە"دختر"
#هەتاو←آفتاب" دختر"
#کارین←کارا، توانمند"دختر"
#چرۆ←شکوفه درخت"دختر"
#سنوور←مرز، حد"دختر"
#هێرۆ←نام گلی زیبا"دختر"
#میدیا←سرزمین مردم ماد"دختر"
#هۆنیا←شعر و ترانە"دختر"
#هەڵاڵە←گل لالە"دختر "
#لاوین←نوازش دهنده"دختر"
#بەیان←صبح، سپیدە دەم"دختر"
#نەوژین←زندگی دوبارە"دختر"
#ئاگرین←آتشين٫کنايه از آدم شجاع "پسر"/دختر
#نام پسر↓↓#ناو کوڕان
#ژیار←فرهنگ و تمدن "پسر "
#هێژا←عزیز و ارجمند"پسر"
#کاوە← "پسر"
#سانان←بزرگان/ شاهان" پسر"
#زاگرۆس←رشتە کوه "پسر"
#ئایرا←فرزند آتش/سبز و خرم"پسر"
#نەباز←شکست ناپذیر"پسر"
#مانیشت←نام کوهی در ایلام" پسر"
#هێدى←آرام و متين"پسر"
#هۆزان←آوازه خوان"پسر"
#کاوان←کوهستان سنگی،جنگجوی آزادی خواه"پسر"
#کامیار←آرزومند/موفق"پسر"
#بابان←بزرگ خانە" پسر"
#پایار←پایدار و استوار"پسر"
#ڕزگار←آزاد"پسر"
#سەرۆک←رهبر "پسر"
#ئاکۆ←یکی از سراداران و پادشاهان کورد پسر"
#زانکۆ←جای اندیشمندان و دانشمندان( دانشگاه امروزی )"پسر"
#وریا←هوشیار، باهوش"پسر"
#ئارتین←گرمای آتش و پاکی حاصل از آتش"پسر"
#دژار←قلعه"پسر"
#یارسان←مرد اهل حق، مرد با خدا"پسر"
#ئاریاس←نام یکی از فرمانروایان ماد"پسر"
#ئازا←نترس"پسر "
#ئازاد←وارسته"پسر "
#زانا←دانا، یار دانا"پسر "
#ئاراد←پاک/ فرشته ای در دین زرتشت"پسر"
#ڕێبوار←رهگدز، مسافر"پسر"
#ئاژوان←نام کوهی بین سنەدژ و کرماشان. "پسر"
#شاهۆ←کوه بزرگ"پسر"
#هیوا←امید"پسر"
#شوان←نام ناحیه ای در #کوردستان عراق که صدام آن را با خاک یکسان کرد.؛ پرنده ی عشق"پسر"
#باشوان←نام کوهی در #کوردستان"پسر"
"ناوی کوردی بۆ مناڵەکانمان هەڵبژێرین"
دەگاو جۆڵاندێ
@joolandeh
🔹 درخت تنومند #گوران
(با احترام تقدیم به ژیار سلامتیان و ارسلان اردلان)
۱. باورم براین است گوران و هورام یکی بوده و قائل به جدایی آنها نیستم.
زمانی که گوران دارای حاکمیت سیاسی و هژمونی فرهنگی و ادبی در زاگرس بوده، هورامی، کلهری، باجلانی، شبک، اردلانی و... زیر مجموعه زبانی و فرهنگی گوران بوده اند.
۲. نام گوران در در متون مکتوب تاریخی و ادبی قدمتی کهنتر از سایر اقوام زاگرس نشین بطور مشخص و دقیق دارد.
۳. تا زمانی که گوران ها با مرکزیت #پالنگان حاکمیت سیاسی داشتند. کلهر و اردلان از گوران جدا نبوده و بخشی از گوران بوده اند.
اما با کوچ اجباری #کلهرها از پالنگان به مناطق #دالاهو حوزه نفوذ سیاسی آنها به این مناطق انتقال یافت.
و همچنین با انتقال قدرت #اردلانها به #سنندج، یکپارچکی ( گوران، کلهر و اردلان) به مرور از میان رفت و گاهاً به تقابل های سیاسی و نظامی هم انجامید.
و در میانه این رقابت ها که رنگ خصومت به خود گرفته بود. آنچه بر ما معلوم است به مرور زمان، فرهنگ، زبان، ادبیات و هژمونی سیاسی گوران رو به افول نهاد و کلهرها در جغرافیای کرمانشاهان و اردلانها در سنندج و مناطق استان کردستان امروزی، قدرت و استیلای سیاسی یافته و از گوران جدا شده و از طرفی دیگر قلاع و مراکز قدرت و حاکمیت گوران (#پالنگان، #مریوان، #زلم و #حسن_آباد) تخریب شد.
با این کار انسجام سیاسی، فرهنگی، زبانی و سیاسی گوران رو به افول بیشتر نهاد و زمان به زیان گورانها گذشت.
٤. در کنار رشد کلهر و اردلان در حوزه کرماشان و سنندج، #سلاطین_اورامان هم بر بخشی از اورامان حکم می راندند که تا قبل از آن چندان نمودی نداشتند. اما با افول گوران، سلاطین اورامان نیز بیشتر از قبل وارد عرصه قدرت و رقابت های سیاسی در منطقه شدند. تا جایی که لفظ هورام و هورامی به مرور جای گوران و گورانی را گرفت و از این دوره به بعد کلمات ( هورام، هورامی، هورامانو هورامانات ) بیشتر از قبل رواج عام یافت. اما نه به معنای اینکه فرهنگ، زبان و تاریخی جداگانه با گوران داشته باشد بلکه درست در ادامه گوران.
٥. با این اوصاف از افول گوران سه حاکمیت جدید بوجود آمد یا وجود داشت و قوت یافت. ( اردلان، کلهر، سلاطین اورامان ) به جرات می توان ادعا نمود این سه حاکمیت بر خوان و سفره گوران بوجود آمده و رشد یافتند.
و گورانها مورد استحاله قرار گرفتند و به حاشیه رانده شدند.
در منطقه #شهرزور هم #بابانها هم بر بخشی از جغرافیای گوران از قبل سیطره پیدا کرده بودند.
٦. دیگر زبان گوران رونق قبلی خود را نداشت و در دربار #بابان و اردلان #گویش_سورانی رونق یافت و گورانی به عمد به حاشیه رفت و شعرایی مانند نالی، کوردی، سالم، محوی و... با سرودن شعر به گویش سورانی بر رونق این گویش افزودند.
۷. در کتاب جغرافیای تاریخی پالنگان آمده که جغرافیای گوران از همدان تا شهرزور و موصل و کرکوک و از موکریان تا لرستان امتداد داشته و حتی در نقاطی دیگر از ایران کلونی هایی از گوران وجود دارد که نشان می دهد این ملت در روزگاری نه چندان دور گسترەای بسیار وسیع داشتە و زبان گۆرانی زبان ادبی، سیاسی و محاورە مردم این جغرافیای وسیع بودە است و اسناد و مدارک معتبر و متقن در این رابطه موجود است.
۸. حداقل ادبیات گوران در ایران فرهنگی از قدیمی ترین ادبیات های مکتوب است که ما آثار و نمونه های آن را از دوازده قرن پیش تاکنون داریم و تا قبل از اضمحلال قدرت سیاسی گوران؛
زبان کتابت و شعر، و زبان آیینی زاگرس نشینان گورانی بوده و شعرا و عرفایی از خطه لرستان و ایلام تا آذربایجان و... دیوان و کلام خویش را به گورانی سروده اند.
⬅️ با این اوصاف می توان چنین نتیجه گرفت.
گوران دارای تاریخ و ادبیات مکتوب و متقن با جغرافیای سیاسی و فرهنگی مشخص بوده و زبان گورانی زبان ادبی، دینی و کتابت بخش وسیعی از زاگرس تا کرکوک و موصل و از مکریان تا لرستان و همدان بوده است.
👈 اردلانها، کلهرها، بابان و سلاطین هورامان بعد از افول گوران نِمودِ مشخص و بارز یافتند و تا قبل از رکود گوران؛ آنها بخشی از سفره رنگین گوران بوده و تاریخ و فرهنگ و زبان مشترک داشته اند.
پس نمی توان آنها را از هم جدا دانست.
✍️ د. محمدباقر پیری
این مطلب ادامه دارد.
#زوان_و_ئەدەبو_گۆرانی
دەگاوجـــــۆڵانــــــدێ
@joolandeh
(با احترام تقدیم به ژیار سلامتیان و ارسلان اردلان)
۱. باورم براین است گوران و هورام یکی بوده و قائل به جدایی آنها نیستم.
زمانی که گوران دارای حاکمیت سیاسی و هژمونی فرهنگی و ادبی در زاگرس بوده، هورامی، کلهری، باجلانی، شبک، اردلانی و... زیر مجموعه زبانی و فرهنگی گوران بوده اند.
۲. نام گوران در در متون مکتوب تاریخی و ادبی قدمتی کهنتر از سایر اقوام زاگرس نشین بطور مشخص و دقیق دارد.
۳. تا زمانی که گوران ها با مرکزیت #پالنگان حاکمیت سیاسی داشتند. کلهر و اردلان از گوران جدا نبوده و بخشی از گوران بوده اند.
اما با کوچ اجباری #کلهرها از پالنگان به مناطق #دالاهو حوزه نفوذ سیاسی آنها به این مناطق انتقال یافت.
و همچنین با انتقال قدرت #اردلانها به #سنندج، یکپارچکی ( گوران، کلهر و اردلان) به مرور از میان رفت و گاهاً به تقابل های سیاسی و نظامی هم انجامید.
و در میانه این رقابت ها که رنگ خصومت به خود گرفته بود. آنچه بر ما معلوم است به مرور زمان، فرهنگ، زبان، ادبیات و هژمونی سیاسی گوران رو به افول نهاد و کلهرها در جغرافیای کرمانشاهان و اردلانها در سنندج و مناطق استان کردستان امروزی، قدرت و استیلای سیاسی یافته و از گوران جدا شده و از طرفی دیگر قلاع و مراکز قدرت و حاکمیت گوران (#پالنگان، #مریوان، #زلم و #حسن_آباد) تخریب شد.
با این کار انسجام سیاسی، فرهنگی، زبانی و سیاسی گوران رو به افول بیشتر نهاد و زمان به زیان گورانها گذشت.
٤. در کنار رشد کلهر و اردلان در حوزه کرماشان و سنندج، #سلاطین_اورامان هم بر بخشی از اورامان حکم می راندند که تا قبل از آن چندان نمودی نداشتند. اما با افول گوران، سلاطین اورامان نیز بیشتر از قبل وارد عرصه قدرت و رقابت های سیاسی در منطقه شدند. تا جایی که لفظ هورام و هورامی به مرور جای گوران و گورانی را گرفت و از این دوره به بعد کلمات ( هورام، هورامی، هورامانو هورامانات ) بیشتر از قبل رواج عام یافت. اما نه به معنای اینکه فرهنگ، زبان و تاریخی جداگانه با گوران داشته باشد بلکه درست در ادامه گوران.
٥. با این اوصاف از افول گوران سه حاکمیت جدید بوجود آمد یا وجود داشت و قوت یافت. ( اردلان، کلهر، سلاطین اورامان ) به جرات می توان ادعا نمود این سه حاکمیت بر خوان و سفره گوران بوجود آمده و رشد یافتند.
و گورانها مورد استحاله قرار گرفتند و به حاشیه رانده شدند.
در منطقه #شهرزور هم #بابانها هم بر بخشی از جغرافیای گوران از قبل سیطره پیدا کرده بودند.
٦. دیگر زبان گوران رونق قبلی خود را نداشت و در دربار #بابان و اردلان #گویش_سورانی رونق یافت و گورانی به عمد به حاشیه رفت و شعرایی مانند نالی، کوردی، سالم، محوی و... با سرودن شعر به گویش سورانی بر رونق این گویش افزودند.
۷. در کتاب جغرافیای تاریخی پالنگان آمده که جغرافیای گوران از همدان تا شهرزور و موصل و کرکوک و از موکریان تا لرستان امتداد داشته و حتی در نقاطی دیگر از ایران کلونی هایی از گوران وجود دارد که نشان می دهد این ملت در روزگاری نه چندان دور گسترەای بسیار وسیع داشتە و زبان گۆرانی زبان ادبی، سیاسی و محاورە مردم این جغرافیای وسیع بودە است و اسناد و مدارک معتبر و متقن در این رابطه موجود است.
۸. حداقل ادبیات گوران در ایران فرهنگی از قدیمی ترین ادبیات های مکتوب است که ما آثار و نمونه های آن را از دوازده قرن پیش تاکنون داریم و تا قبل از اضمحلال قدرت سیاسی گوران؛
زبان کتابت و شعر، و زبان آیینی زاگرس نشینان گورانی بوده و شعرا و عرفایی از خطه لرستان و ایلام تا آذربایجان و... دیوان و کلام خویش را به گورانی سروده اند.
⬅️ با این اوصاف می توان چنین نتیجه گرفت.
گوران دارای تاریخ و ادبیات مکتوب و متقن با جغرافیای سیاسی و فرهنگی مشخص بوده و زبان گورانی زبان ادبی، دینی و کتابت بخش وسیعی از زاگرس تا کرکوک و موصل و از مکریان تا لرستان و همدان بوده است.
👈 اردلانها، کلهرها، بابان و سلاطین هورامان بعد از افول گوران نِمودِ مشخص و بارز یافتند و تا قبل از رکود گوران؛ آنها بخشی از سفره رنگین گوران بوده و تاریخ و فرهنگ و زبان مشترک داشته اند.
پس نمی توان آنها را از هم جدا دانست.
✍️ د. محمدباقر پیری
این مطلب ادامه دارد.
#زوان_و_ئەدەبو_گۆرانی
دەگاوجـــــۆڵانــــــدێ
@joolandeh