Forwarded from مازندرانگیلان آریایی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢 پرندگان مهاجر در قتلگاه میانکاله 🦩
🔹دوم فوریه روز جهانی تالاب است و ایران عزادار تالاب هایش!
🔹میانکاله یک تالاب بین المللی است و در سال ۱۳۵۵ هم در ذخیرهگاه زیست کره یونسکو ثبت شده است. از سال ۱۳۴۸ منطقه ی حفاظت شده اعلام شد؛ اما همیشه در معرض خطر بوده، مخصوصا در دو دهه ی اخیر... از آسیب گردشگری، زمینخواری و شکارچیان بی رحم، فاضلاب صنایع و پسآب آلوده ی کشاورزی گرفته تا پروژه ی انتقال آب دریای کاسپین به سمنان. سهم این تالاب واقعا این بود؟!
🔹آمارها بسیار وحشتناک تر و نگران کننده تر از چیزی هست که بیان شده...
آنها همه چیز در ایران نابود کردند روزی که کسی در دوران پهلوی جرات نداشت درختی را در خانهی خود بزند.
حال ببینید جنگل ها را هکتار به هکتار میزنند. شیر و ببر که از بین رفته است..
پلنگ و یوزپلنگ هم نفس های آخراش است...مرضی به نام جنگل خواری هم که درختی دیگر نمیگذار برای چند سال دیگر....
مسئولین بی هویت شمالی چه کردید؟
نجات دهیم محیط زیست را.....
@taporestangilak_ariyaea
🔹دوم فوریه روز جهانی تالاب است و ایران عزادار تالاب هایش!
🔹میانکاله یک تالاب بین المللی است و در سال ۱۳۵۵ هم در ذخیرهگاه زیست کره یونسکو ثبت شده است. از سال ۱۳۴۸ منطقه ی حفاظت شده اعلام شد؛ اما همیشه در معرض خطر بوده، مخصوصا در دو دهه ی اخیر... از آسیب گردشگری، زمینخواری و شکارچیان بی رحم، فاضلاب صنایع و پسآب آلوده ی کشاورزی گرفته تا پروژه ی انتقال آب دریای کاسپین به سمنان. سهم این تالاب واقعا این بود؟!
🔹آمارها بسیار وحشتناک تر و نگران کننده تر از چیزی هست که بیان شده...
آنها همه چیز در ایران نابود کردند روزی که کسی در دوران پهلوی جرات نداشت درختی را در خانهی خود بزند.
حال ببینید جنگل ها را هکتار به هکتار میزنند. شیر و ببر که از بین رفته است..
پلنگ و یوزپلنگ هم نفس های آخراش است...مرضی به نام جنگل خواری هم که درختی دیگر نمیگذار برای چند سال دیگر....
مسئولین بی هویت شمالی چه کردید؟
نجات دهیم محیط زیست را.....
@taporestangilak_ariyaea
#موسیقی_گیلان ،موسیقی زندگی ، موسیقی کار ، موسیقی طبیعت ، و مهمتر از همه "موسیقی نامها" است.
نامهایی که در دامان این موسیقی ،همراه با زایش ترانه ای جاودانه شده اند.
یکی از این نام ها #رعنا است و ترانه "رعنا " که زایش آن پیامد قصه دلبستگی دختری به نام #رعنا در زمانهای دور کوهستانهای #اشکور است.
جایی که روزگاری دور ،یعنی چیزی حدود یک قرن پیشتر، ترانه #رعنا در آنجا زاده شده است.
ترانه ای که از داستان عشق او زاده شده ، سالهای سال است که در سراسر #گیلان و #شمال زمزمه میشود و این خود داستانی است که می تواند این پرسش را دنبال کند که موسیقی از عشق زاده می شود؟
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
نامهایی که در دامان این موسیقی ،همراه با زایش ترانه ای جاودانه شده اند.
یکی از این نام ها #رعنا است و ترانه "رعنا " که زایش آن پیامد قصه دلبستگی دختری به نام #رعنا در زمانهای دور کوهستانهای #اشکور است.
جایی که روزگاری دور ،یعنی چیزی حدود یک قرن پیشتر، ترانه #رعنا در آنجا زاده شده است.
ترانه ای که از داستان عشق او زاده شده ، سالهای سال است که در سراسر #گیلان و #شمال زمزمه میشود و این خود داستانی است که می تواند این پرسش را دنبال کند که موسیقی از عشق زاده می شود؟
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
از زمانی که #رعنا در برابر #خان روستا ایستاد که همسر پسر شیرین عقل او نشود تا نزدیک به صد سال که سنگ قبرش بازسازی شد،ترانه ها و داستانهای بسیاری سینه به سینه خوانده شدند.
ترانه هایی که غالبا با آن به طرب و شادی می پردازند.
داستان #رعنا اما غمنامه ای است کمتر شنیده شده.
رعنا تی تومان گِله کِشه ،رعنا تی غصه آخر مَره کوشه ،رعنا
آی رو سیا،رعنا،برگرد بیا رعنا آی رو سیا،رعنا،برگرد بیا رعنا
در بخشهای گوناگون #گیلان ترانه های فولکلور این چنینی،بسیار درباره #رعنا سروده شده است.
ترانه هایی با مضامین عاشقانه در وصف دلدادگی اش به #هادی و سختیهایی که به فراخور آن به وجود آمده بود؛کمتر به داستان ایستادگی او در برابر استبداد و پیوستن او به جنبش دهقانی پرداخته شده است.
شورش دهقانی،جنبشی مهم اما ناشناخته
شورش دهقانی یکی از مهمترین جنبشهای تاریخ معاصر است.اما شاید به دلیل اینکه یک سر ماجرا به سیدعلی محمد ملقب به "باب" مربوط می شود و اختلاف نظرهای اساسی پیرامون آن وجود دارد،ترجیح بر مسکوت ماندن آن است.
آنچه مسلم است شورش دهقانی،در جریان انقلاب مشروطه،جنبشی بر ضد استبداد وقت و پاسخی به خواسته های جامعه آن روز ایران بوده و از این رو توانست افرادی را از تمامی اقشار و اصناف جامعه و از مناطق مختلف کشور به خود جذب کند.
علت گستردگی جنبش،عواملی از قبیل نارضایتیهای مردم، افسردگی و خسارت ناشی از جنگ ایران و روس، استبداد حکومتی و درنهایت فشار خوانین و اربابان بر زندگی خصوصی و عمومی مردم عنوان می شود.
"رعنا" تنها قربانی مقابله با این استبداد نبود اما از آنجایی که داستان زندگی اش ،درونمایه ای عاشقانه نیز به خود گرفته ،گویی "اکسیر عشق" او را جاودان کرده است.
#رعنا، #هادی و #کردآقاجان قهرمانان جنبش دهقانی:
فردی به نام #کردآقاجان،که در جریان مبارزات علیه استبداد اربابان،مجبور به ترک زادگاهش، #قزوین شده بود به کوههای منطقه #گیلان می گریزد.
در این میان با "هادی" که سرگالش بود(سر چوپان)،روبرو می شود.
"هادی" سالها دلباخته "رعنا" بود اما خان روستا،با وجود مخالفتهای آشکار،او را به عقد پسر روان پریش خود در می آورد.
"کردآقاجان" که از شنیدن این داستان غم انگیز،دلش به در می آید،تصمیم می گیرد به آنها ملحق شود و سه نفری بر علیه خان،قیام کنند.
بنابراین کردآقاجان، هادی
و رعنا،انبار برنجی که خان طبق روال هرساله از دسترنج مردم روستا برای خود ذخیره کرده بود را به آتش می کشند تا شروعی باشد بر شوریدن اهالی روستا برعلیه دوران خفقان ارباب رعیتی.
ترانه هایی که غالبا با آن به طرب و شادی می پردازند.
داستان #رعنا اما غمنامه ای است کمتر شنیده شده.
رعنا تی تومان گِله کِشه ،رعنا تی غصه آخر مَره کوشه ،رعنا
آی رو سیا،رعنا،برگرد بیا رعنا آی رو سیا،رعنا،برگرد بیا رعنا
در بخشهای گوناگون #گیلان ترانه های فولکلور این چنینی،بسیار درباره #رعنا سروده شده است.
ترانه هایی با مضامین عاشقانه در وصف دلدادگی اش به #هادی و سختیهایی که به فراخور آن به وجود آمده بود؛کمتر به داستان ایستادگی او در برابر استبداد و پیوستن او به جنبش دهقانی پرداخته شده است.
شورش دهقانی،جنبشی مهم اما ناشناخته
شورش دهقانی یکی از مهمترین جنبشهای تاریخ معاصر است.اما شاید به دلیل اینکه یک سر ماجرا به سیدعلی محمد ملقب به "باب" مربوط می شود و اختلاف نظرهای اساسی پیرامون آن وجود دارد،ترجیح بر مسکوت ماندن آن است.
آنچه مسلم است شورش دهقانی،در جریان انقلاب مشروطه،جنبشی بر ضد استبداد وقت و پاسخی به خواسته های جامعه آن روز ایران بوده و از این رو توانست افرادی را از تمامی اقشار و اصناف جامعه و از مناطق مختلف کشور به خود جذب کند.
علت گستردگی جنبش،عواملی از قبیل نارضایتیهای مردم، افسردگی و خسارت ناشی از جنگ ایران و روس، استبداد حکومتی و درنهایت فشار خوانین و اربابان بر زندگی خصوصی و عمومی مردم عنوان می شود.
"رعنا" تنها قربانی مقابله با این استبداد نبود اما از آنجایی که داستان زندگی اش ،درونمایه ای عاشقانه نیز به خود گرفته ،گویی "اکسیر عشق" او را جاودان کرده است.
#رعنا، #هادی و #کردآقاجان قهرمانان جنبش دهقانی:
فردی به نام #کردآقاجان،که در جریان مبارزات علیه استبداد اربابان،مجبور به ترک زادگاهش، #قزوین شده بود به کوههای منطقه #گیلان می گریزد.
در این میان با "هادی" که سرگالش بود(سر چوپان)،روبرو می شود.
"هادی" سالها دلباخته "رعنا" بود اما خان روستا،با وجود مخالفتهای آشکار،او را به عقد پسر روان پریش خود در می آورد.
"کردآقاجان" که از شنیدن این داستان غم انگیز،دلش به در می آید،تصمیم می گیرد به آنها ملحق شود و سه نفری بر علیه خان،قیام کنند.
بنابراین کردآقاجان، هادی
و رعنا،انبار برنجی که خان طبق روال هرساله از دسترنج مردم روستا برای خود ذخیره کرده بود را به آتش می کشند تا شروعی باشد بر شوریدن اهالی روستا برعلیه دوران خفقان ارباب رعیتی.
#رعنا ،شیرزن #گیلانی که در برابر استبداد ایستاد:
اسناد تاریخی،پس از سالها درگیری دهقانان با مالکان،باوجود پیروزیهای موقت دهقانان، جنبش دهقانی با شکست رو به رو شد و بار دیگر نظام ارباب رعیتی بر #گیلان حکمفرما شد.
اما شجاعتهای قهرمانانی مانند "رعنا" در جامعه ی به شدت سنتی آن زمان،برای همیشه در تاریخ ثبت می شود.
پدر رعنا،مانند اکثر افراد آن منطقه،کشاورز بود و اصطلاحا رعیت. ارباب،زمینهای کشاورزی را متعلق به خود می دانست و کشاورزان علاوه بر اینکه برای او کار می کردند،می بایست از هر نظر آماده و گوش به فرمانش باشند.
زورگویی اربابان تا جایی پیش می رفت که در خصوصی ترین مسائل مانند ازدواج دختران اهالی روستا نیز حرف آخر را خان می زد.
آوازه ی شجاعت و زیبایی رعنا به گوش خان رسیده بود.
بنابراین تصمیم گرفت او را به عقد پسرش، #نوروز درآورد.حتی اگر قصه دلدادگی #رعنا با سرچوپانی به نام "هادی"،خانه به خانه نقل شده باشد.
در اتفاقی بی سابقه،رعنا،دختر کشاورزی فقیر و ساده،در مقابل خان،صاحب تمام زمینهای روستا می ایستد و می گوید نه.
البته سرپیچی از دستور خان او را دست بسته هم که شده کشان کشان بر سر سفره عقد بنشانند، اما رعنا که سر پرشوری داشت با دو مبارز دیگر یعنی هادی و کردآقاجان،انبار برنج خان را به آتش می کشند تا شاید نوری در دل سیاهی استبداد بیفروزند.
سرانجام کردآقاجان و هادی به دست مزدوران خان به طرز وحشیانه ای مثله میشوند. کمی بعد نیز رعنا شب هنگام سکته میکند و از دنیا می رود.
رعنا مبارزی ستودنی :
وقتی در دلنوشته های کاربران فضای مجازی،ماجرای رعنا را دنبال می کنیم،مقایسه ها و همانند سازیهایی با افراد هم زمان مان به چشم می خورد.
برخی،رعنا را به لحاظ عصیانگریهایش با #فروغ_فرخزاد مقایسه می کنند و عده ای سرگذشت او برایشان یادآور ایستادگیهای #نسرین_ستوده است؛بانویی از همان دیار سبز گیلان.
با هر تعبیری که این معادله ی تاریخی را حل کنیم،به یک مخرج مشترک می رسیم:
ارباب با مُردنش مُرد ولی امروز رعناست که هم مالک زمین خود شد و هم نامش در دل مردمان گیلان و شمال جاودانه شد.
رعنا تی تومان گِله کِشه ،رعنا تی غصه آخر مَره کوشه ،رعنا
با سپاس از #کامران_باباخانی ،نویسنده کتاب "سایه روشنهای زندگی رعنا" و همچنین #میترا_صدر_اشکوری،سراینده ترانه ای که روی سنگ قبر "رعنا" حک شده است.
از کانال سرای تاریخ با اندکی ویرایش
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
اسناد تاریخی،پس از سالها درگیری دهقانان با مالکان،باوجود پیروزیهای موقت دهقانان، جنبش دهقانی با شکست رو به رو شد و بار دیگر نظام ارباب رعیتی بر #گیلان حکمفرما شد.
اما شجاعتهای قهرمانانی مانند "رعنا" در جامعه ی به شدت سنتی آن زمان،برای همیشه در تاریخ ثبت می شود.
پدر رعنا،مانند اکثر افراد آن منطقه،کشاورز بود و اصطلاحا رعیت. ارباب،زمینهای کشاورزی را متعلق به خود می دانست و کشاورزان علاوه بر اینکه برای او کار می کردند،می بایست از هر نظر آماده و گوش به فرمانش باشند.
زورگویی اربابان تا جایی پیش می رفت که در خصوصی ترین مسائل مانند ازدواج دختران اهالی روستا نیز حرف آخر را خان می زد.
آوازه ی شجاعت و زیبایی رعنا به گوش خان رسیده بود.
بنابراین تصمیم گرفت او را به عقد پسرش، #نوروز درآورد.حتی اگر قصه دلدادگی #رعنا با سرچوپانی به نام "هادی"،خانه به خانه نقل شده باشد.
در اتفاقی بی سابقه،رعنا،دختر کشاورزی فقیر و ساده،در مقابل خان،صاحب تمام زمینهای روستا می ایستد و می گوید نه.
البته سرپیچی از دستور خان او را دست بسته هم که شده کشان کشان بر سر سفره عقد بنشانند، اما رعنا که سر پرشوری داشت با دو مبارز دیگر یعنی هادی و کردآقاجان،انبار برنج خان را به آتش می کشند تا شاید نوری در دل سیاهی استبداد بیفروزند.
سرانجام کردآقاجان و هادی به دست مزدوران خان به طرز وحشیانه ای مثله میشوند. کمی بعد نیز رعنا شب هنگام سکته میکند و از دنیا می رود.
رعنا مبارزی ستودنی :
وقتی در دلنوشته های کاربران فضای مجازی،ماجرای رعنا را دنبال می کنیم،مقایسه ها و همانند سازیهایی با افراد هم زمان مان به چشم می خورد.
برخی،رعنا را به لحاظ عصیانگریهایش با #فروغ_فرخزاد مقایسه می کنند و عده ای سرگذشت او برایشان یادآور ایستادگیهای #نسرین_ستوده است؛بانویی از همان دیار سبز گیلان.
با هر تعبیری که این معادله ی تاریخی را حل کنیم،به یک مخرج مشترک می رسیم:
ارباب با مُردنش مُرد ولی امروز رعناست که هم مالک زمین خود شد و هم نامش در دل مردمان گیلان و شمال جاودانه شد.
رعنا تی تومان گِله کِشه ،رعنا تی غصه آخر مَره کوشه ،رعنا
با سپاس از #کامران_باباخانی ،نویسنده کتاب "سایه روشنهای زندگی رعنا" و همچنین #میترا_صدر_اشکوری،سراینده ترانه ای که روی سنگ قبر "رعنا" حک شده است.
از کانال سرای تاریخ با اندکی ویرایش
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥کهن جشن سده بر همگان خجسته باد🔥
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
به هر برزنی جشنگاهی سده
همه گرد بر گردش آتشکده
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
به هر برزنی جشنگاهی سده
همه گرد بر گردش آتشکده
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
سروده جشن سده
استاد هما ارژنگی
سروده زیبای "جشن #سده"
سراینده و اجرا از مهربانوی شاعر و هنرمند #تبریز : استاد #هما_ارژنگی_تبریزی
# ۱۰ بهمن، جشن سده، پیشاپیش همایون
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
سراینده و اجرا از مهربانوی شاعر و هنرمند #تبریز : استاد #هما_ارژنگی_تبریزی
# ۱۰ بهمن، جشن سده، پیشاپیش همایون
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#یولدوز_توردیه_وا هنرمند #بخارائی کشور #ازبکستان دست به انتشار این آهنگ زیبا در تاربرگ اینستاگرامی خود زد. بشنوید،ببینید و لذت ببرید.
نام ترانه : #از_من_چرا_رنجیده_ای
با صدای خواننده توانمند #بخارا: بانو #یولدوز_توردیه_وا
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
نام ترانه : #از_من_چرا_رنجیده_ای
با صدای خواننده توانمند #بخارا: بانو #یولدوز_توردیه_وا
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ناصر_کرمی، اقلیمشناس و کارشناس محیط زیست:
"هر آنچه درباره ی علت مرگ و میر هزاران پرنده در #میانکاله شنیده ایم مغشوش و متناقض است. در غیاب ناظران مستقل و در فقدان اعتماد به نهادهای دولتی ما همچنان نگران می مانیم و گرفتار در شبکه ای از شایعات. حادثه ی این چنینی زیان خالص می شود؛ چون هیچ اطلاع و تجربه ای از آن باقی نمی ماند برای ممانعت از تکرار حوادث مشابه. جعبه سیاهی که قایم می شود و هواپیماهای بعدی که باز سرنگون می شوند."
#جعبه_سیاه_میانکاله
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
"هر آنچه درباره ی علت مرگ و میر هزاران پرنده در #میانکاله شنیده ایم مغشوش و متناقض است. در غیاب ناظران مستقل و در فقدان اعتماد به نهادهای دولتی ما همچنان نگران می مانیم و گرفتار در شبکه ای از شایعات. حادثه ی این چنینی زیان خالص می شود؛ چون هیچ اطلاع و تجربه ای از آن باقی نمی ماند برای ممانعت از تکرار حوادث مشابه. جعبه سیاهی که قایم می شود و هواپیماهای بعدی که باز سرنگون می شوند."
#جعبه_سیاه_میانکاله
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from افشین جعفرزاده(کانال)❤🤍💚
🔴 ما در علوم انسانی صفریم٬ صفر!
✍️ # استاد دکترمحمدرضا شفیعی کدکنی:
🔸ما نیز مَردمی هستیم. نَفْس اینکه خودت را کم گرفتی رفتی! فروتن بودن خوب است ولی تن به نیستی و انکار خود دادن اول نابودی یک ملت است. ما ابن سینا داریم. ما جلالالدین مولوی داریم. من واقعاً دلم به حال این نسل میسوزد. خیلی شما دارید پایین میآوردید معیارها را! نابودی یک فرهنگ و یک ملت از همینجا آغاز میشود. ما باید صاحب نظریه باشیم و چرا نباشیم.
ما استادان و دانشجویانی در علوم پایه داریم که از هیچ استاد هاروارد و کمبریج و آکسفورد کم ندارد.
🔸ما در علوم انسانی صفرالکفّ هستیم. هیچی نیستیم. پزشک خوب ایرانی [من اسم نمیبرم] از هیچ پزشک فرنگی درجهٔ اول دنیا کم ندارد. اگر کم دارد نِرسینگِ اوست یا داروهایی که در اختیارش میگذارند، یا وسایل جراحی اوست. آن مربوط به او نیست. او وقتی پایش را گذاشت بیرون، رفت به هاروارد از استاد پزشکی آنجا هیچ کم ندارد. به حضرت عباس!
🔸ما در علوم انسانی صفریم، صفر! مثل کفِ دستِ من. ما باید در این زمینه کار کنیم و این خیلی مهم است. ببینید، آیندهٔ درازمدتِ این مملکت با پزشکی و مهندسی ساخته نمیشود. در آیندهٔ دراز مدت یک مملکت با آن نگاهی که ژاپن به جهان نگاه میکند، آلمان به جهان نگاه میکند، علوم انسانی هیچ کم از علوم تجربی و پزشکی ندارد. ما هیچ کم نداریم. آن دختری که خیلی جوانمرگ شد و بهترین ریاضیدان جهان بود عملاً، از همین دانشگاه شریف درآمده بود.
🔸من به دولت هیچ کاری ندارم. من نمیخواهم نکوهش کنم دولت را. دولت اصلا کیست؟ ماهیتیست که وجودش به وجود افرادش است. در این ماهیت دولت ممکن است آدمهای خیلی بزرگ و شریف و پاکدامن باشند و یا ممکن است مُشتی دزد و قالتاق هم باشند. من هیچ کدامشان را عَلَیالتّعیین نمیشناسم که تحسین کنم یا تقبیح کنم. ما به دولت کاری نداریم.
🔸ببیند، دولت آمده مثلاً توی کدکن ما شعبهٔ دانشگاه آزاد باز میکند. در آنجا مثلاً آمده دکترای فلسفهٔ کانت میدهد؛ حالا مسخره میکنم من این را، دارم مثال میزنم. ولی عملاً همینطور است. آخر کجا؟ با کدام استادت تو داری کانت درس میدهی؟! تو میدانی اصلاً کانت یعنی چی؟! استادِ کانت ایرونی یعنی کی؟ حالا من کانت گفتم. ویتگنشتاینش، هگلش...
🔸ما در علوم انسانی بسیار وضع بدی داریم. خیلی فقیریم.
شما این کنگرهها را نگاه کنید!
هفت هشت ده تا آدم. ابن سینا باشد همانها صحبت میکنند. کانت باشد همانها صحبت میکنند. ویتگنشتاین باشد همانها صحبت میکنند. نمیدانم، تاریخ ابن هیثم و فیزیک و بینایی در ابن هیثم و اینا باشد همانها صحبت میکنند.
🔸این خیلی شرم دارد. خجالت نمیکشند.
هی مرتب فراخوان، هی فراخوان. میگویند از الان تا ۱۵ روز دیگر برای تَنقیحُالمَناظرِ ابن هیثم مقاله بدهید. مثلاً یک خانمِ خانهداری که آشپزیاش را کرده و بچّهاش را شیر داده است، میگوید چه عیبی دارد من هم در این فراخوان شرکت میکنم. میرود آنجا چایی میخورد، مینشیند و در کنگرهٔ تنقیحُالمناظرِ ابن هیثم هم شرکت میکند. آخر تو اسم ابن هیثم را کِی شنیدی؟! محال است در کمبریج و آکسفورد فراخوان پیدا کنید. فراخوان یعنی چه؟! خانم آشپز و یک عدّه آدم بیکار و فلان و بهمان یک چیزی مینویسد و چه بسا از بیکاری بگوید بیا بخوان.
🔸کدام متخصص؟! ما الان یک آدمی که شفا را تدریس کند نداریم؛ بیخود میگویند. یک آدمی که تمام شفا را بتواند درس بدهد نیست؛ بیخود میگویند. یک قسمت خاصّی از الهیات را فقط توی حوزهٔ حرّافی و انشانویسی و اینهاست. کسی که از عهدهٔ تمام شفا بربیاید وجود ندارد. بقیهاش هم همینطور است. هیچ فرقی نمیکند.
دولت باید از این توسعهٔ عناوین علوم انسانی جلوگیری کند. همهٔ دانشگاهها نباید همهٔ رشتهها را داشته باشند. ما برای متخصّص ابن سینا یک دانشگاه برای متخصّص سهروردی یک دانشگاه. برای متخصّص نمیدانم کانت یک دانشگاه. در همهٔ دانشگاهها که نمیشود. در دانشگاه تربت حیدریه یا نیشابور متخصّص کانت کجا هست که تو دکترای کانت میگذاری و دکترای هگل میگذاری.[مثال میزنم] خجالت دارد. این کاغذها را به دست بچّهها میدهید که چی؟! من نمیگویم که نباشد. ولی برای کلّ صاحبنظرانِ میدانِ مطالعات کانت که صد سال دیگر انشاء اللّه ما یک نفر داشته باشیم که کانت را با همهٔ ابعادش بشناسد و بتواند در یک کنگرهٔ بینالمللیِ کانت لِکچر بدهد و برایش دست بزنند، صد سال دیگر، کلاهمان را باید به آسمان بیندازیم. یک دانشگاه شروع کند برای برنامهریزی که ما میخواهیم متخصّص کانت تربیت کنیم، هِگِل تربیت کنیم، اسپینوزا تربیت کنیم، ویتگنشتاین تربیت کنیم، راسِل تربیت کنیم.
میآیند در کوچکترین روستاها دکتری فلسفه میدهند.
در همهٔ رشتهها استاد دارند. این یعنی کشک!
@Afshinjafarzadeh
✍️ # استاد دکترمحمدرضا شفیعی کدکنی:
🔸ما نیز مَردمی هستیم. نَفْس اینکه خودت را کم گرفتی رفتی! فروتن بودن خوب است ولی تن به نیستی و انکار خود دادن اول نابودی یک ملت است. ما ابن سینا داریم. ما جلالالدین مولوی داریم. من واقعاً دلم به حال این نسل میسوزد. خیلی شما دارید پایین میآوردید معیارها را! نابودی یک فرهنگ و یک ملت از همینجا آغاز میشود. ما باید صاحب نظریه باشیم و چرا نباشیم.
ما استادان و دانشجویانی در علوم پایه داریم که از هیچ استاد هاروارد و کمبریج و آکسفورد کم ندارد.
🔸ما در علوم انسانی صفرالکفّ هستیم. هیچی نیستیم. پزشک خوب ایرانی [من اسم نمیبرم] از هیچ پزشک فرنگی درجهٔ اول دنیا کم ندارد. اگر کم دارد نِرسینگِ اوست یا داروهایی که در اختیارش میگذارند، یا وسایل جراحی اوست. آن مربوط به او نیست. او وقتی پایش را گذاشت بیرون، رفت به هاروارد از استاد پزشکی آنجا هیچ کم ندارد. به حضرت عباس!
🔸ما در علوم انسانی صفریم، صفر! مثل کفِ دستِ من. ما باید در این زمینه کار کنیم و این خیلی مهم است. ببینید، آیندهٔ درازمدتِ این مملکت با پزشکی و مهندسی ساخته نمیشود. در آیندهٔ دراز مدت یک مملکت با آن نگاهی که ژاپن به جهان نگاه میکند، آلمان به جهان نگاه میکند، علوم انسانی هیچ کم از علوم تجربی و پزشکی ندارد. ما هیچ کم نداریم. آن دختری که خیلی جوانمرگ شد و بهترین ریاضیدان جهان بود عملاً، از همین دانشگاه شریف درآمده بود.
🔸من به دولت هیچ کاری ندارم. من نمیخواهم نکوهش کنم دولت را. دولت اصلا کیست؟ ماهیتیست که وجودش به وجود افرادش است. در این ماهیت دولت ممکن است آدمهای خیلی بزرگ و شریف و پاکدامن باشند و یا ممکن است مُشتی دزد و قالتاق هم باشند. من هیچ کدامشان را عَلَیالتّعیین نمیشناسم که تحسین کنم یا تقبیح کنم. ما به دولت کاری نداریم.
🔸ببیند، دولت آمده مثلاً توی کدکن ما شعبهٔ دانشگاه آزاد باز میکند. در آنجا مثلاً آمده دکترای فلسفهٔ کانت میدهد؛ حالا مسخره میکنم من این را، دارم مثال میزنم. ولی عملاً همینطور است. آخر کجا؟ با کدام استادت تو داری کانت درس میدهی؟! تو میدانی اصلاً کانت یعنی چی؟! استادِ کانت ایرونی یعنی کی؟ حالا من کانت گفتم. ویتگنشتاینش، هگلش...
🔸ما در علوم انسانی بسیار وضع بدی داریم. خیلی فقیریم.
شما این کنگرهها را نگاه کنید!
هفت هشت ده تا آدم. ابن سینا باشد همانها صحبت میکنند. کانت باشد همانها صحبت میکنند. ویتگنشتاین باشد همانها صحبت میکنند. نمیدانم، تاریخ ابن هیثم و فیزیک و بینایی در ابن هیثم و اینا باشد همانها صحبت میکنند.
🔸این خیلی شرم دارد. خجالت نمیکشند.
هی مرتب فراخوان، هی فراخوان. میگویند از الان تا ۱۵ روز دیگر برای تَنقیحُالمَناظرِ ابن هیثم مقاله بدهید. مثلاً یک خانمِ خانهداری که آشپزیاش را کرده و بچّهاش را شیر داده است، میگوید چه عیبی دارد من هم در این فراخوان شرکت میکنم. میرود آنجا چایی میخورد، مینشیند و در کنگرهٔ تنقیحُالمناظرِ ابن هیثم هم شرکت میکند. آخر تو اسم ابن هیثم را کِی شنیدی؟! محال است در کمبریج و آکسفورد فراخوان پیدا کنید. فراخوان یعنی چه؟! خانم آشپز و یک عدّه آدم بیکار و فلان و بهمان یک چیزی مینویسد و چه بسا از بیکاری بگوید بیا بخوان.
🔸کدام متخصص؟! ما الان یک آدمی که شفا را تدریس کند نداریم؛ بیخود میگویند. یک آدمی که تمام شفا را بتواند درس بدهد نیست؛ بیخود میگویند. یک قسمت خاصّی از الهیات را فقط توی حوزهٔ حرّافی و انشانویسی و اینهاست. کسی که از عهدهٔ تمام شفا بربیاید وجود ندارد. بقیهاش هم همینطور است. هیچ فرقی نمیکند.
دولت باید از این توسعهٔ عناوین علوم انسانی جلوگیری کند. همهٔ دانشگاهها نباید همهٔ رشتهها را داشته باشند. ما برای متخصّص ابن سینا یک دانشگاه برای متخصّص سهروردی یک دانشگاه. برای متخصّص نمیدانم کانت یک دانشگاه. در همهٔ دانشگاهها که نمیشود. در دانشگاه تربت حیدریه یا نیشابور متخصّص کانت کجا هست که تو دکترای کانت میگذاری و دکترای هگل میگذاری.[مثال میزنم] خجالت دارد. این کاغذها را به دست بچّهها میدهید که چی؟! من نمیگویم که نباشد. ولی برای کلّ صاحبنظرانِ میدانِ مطالعات کانت که صد سال دیگر انشاء اللّه ما یک نفر داشته باشیم که کانت را با همهٔ ابعادش بشناسد و بتواند در یک کنگرهٔ بینالمللیِ کانت لِکچر بدهد و برایش دست بزنند، صد سال دیگر، کلاهمان را باید به آسمان بیندازیم. یک دانشگاه شروع کند برای برنامهریزی که ما میخواهیم متخصّص کانت تربیت کنیم، هِگِل تربیت کنیم، اسپینوزا تربیت کنیم، ویتگنشتاین تربیت کنیم، راسِل تربیت کنیم.
میآیند در کوچکترین روستاها دکتری فلسفه میدهند.
در همهٔ رشتهها استاد دارند. این یعنی کشک!
@Afshinjafarzadeh
روستای #قاسم_آباد_رودسر ثبت جهانی شد
روستای #قاسم_آباد_رودسر با نام صنایع دستی #چادر_شب_بافی در شورای جهانی #صنایع_دستی_یونسکو (World Crafts Council) ثبت شد.
اینک #قاسم_آباد_ در کنار لباس و رقص زیبایش که سالهاست هم میهنان مان میشناسند هنر #چادر_شب_بافی کار دست زنان توانمند #شمال را هم به هم میهنان و همه گردشگران جهانی #ایرانمان به نمایش میگذارد هنری که روزی در سراسر #شمال_ایران همراه با کار در توتستانها و تلمبارهای پرورش کرم ابریشم و کشتزارهای بزرگ پنبه از #آستارا تا #گرگان با دستان پرتوان زنان بافته میشد و امروز به دست فراموشی سپرده شد.امید که این هنر زیبا که کاربری فراوانی هم در زندگی روزانه مان دارد فراگیر و زنده شود.
از کانال شهر بارانهای نقرهای با ویرایش
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
روستای #قاسم_آباد_رودسر با نام صنایع دستی #چادر_شب_بافی در شورای جهانی #صنایع_دستی_یونسکو (World Crafts Council) ثبت شد.
اینک #قاسم_آباد_ در کنار لباس و رقص زیبایش که سالهاست هم میهنان مان میشناسند هنر #چادر_شب_بافی کار دست زنان توانمند #شمال را هم به هم میهنان و همه گردشگران جهانی #ایرانمان به نمایش میگذارد هنری که روزی در سراسر #شمال_ایران همراه با کار در توتستانها و تلمبارهای پرورش کرم ابریشم و کشتزارهای بزرگ پنبه از #آستارا تا #گرگان با دستان پرتوان زنان بافته میشد و امروز به دست فراموشی سپرده شد.امید که این هنر زیبا که کاربری فراوانی هم در زندگی روزانه مان دارد فراگیر و زنده شود.
از کانال شهر بارانهای نقرهای با ویرایش
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Jashnee Sadeh
Nooshafarin & Khodad Kaviani
#نوای_میهن
جشن سده را به همه ایرانیان شادباش میگوییم
ترانه جشن سده با صدای نوش آفرین
@anjoman_iranban
جشن سده را به همه ایرانیان شادباش میگوییم
ترانه جشن سده با صدای نوش آفرین
@anjoman_iranban
Atash
Simin Ghanem
تصنیف «آتش»
آهنگ: #همایون_خرم
سراینده: #سعید_طبیبی
خواننده: بانو #سیمین_غانم
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
آهنگ: #همایون_خرم
سراینده: #سعید_طبیبی
خواننده: بانو #سیمین_غانم
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Vahid Bahman وحید بهمن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 جادوی تبریزیان در جشن هنر شیراز
🔸 زندهیادان، استاد بیبدیل تار مکتب تبریز، غلامحسین بیگجهخانی و استاد دف و دایره، محمود فرنام
🔸 به مضرابهای شمرده، فراز و فرودهای دلنشین و نغمهی دلنواز ساز استاد بیگجهخانی و سرضربها و هنرنمایی بیمانند استاد فرنام گوش جان فرا دهید و لذت ببرید.
🆔 @Ir_Bahman
🔸 زندهیادان، استاد بیبدیل تار مکتب تبریز، غلامحسین بیگجهخانی و استاد دف و دایره، محمود فرنام
🔸 به مضرابهای شمرده، فراز و فرودهای دلنشین و نغمهی دلنواز ساز استاد بیگجهخانی و سرضربها و هنرنمایی بیمانند استاد فرنام گوش جان فرا دهید و لذت ببرید.
🆔 @Ir_Bahman
Forwarded from تاریخ ملل
🔅جَسَه . می . اَوِنگهه . مَزدا🔅
به یاری من بیا ای مزدا 🙏❤️
جستار گفتمان: معرفی خانواده زبان های ایرانی
👈زیرشاخهی گفتمانهای تاریخ هنر، المانها و اسطورهها
🌸هنگام گفتمان: ارد روز از
ماه اردیبهشت ۳۷۵۷ مزدیسنی
🌸 سه شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ خورشیدی
🌸 زمان : ٢١:۰۰
🔥🔥🔥
🌸ارایه دهنده گفتمان : کدبان آرش
انجمن پیروان اشوزرتشت
https://t.me/joinchat/BJbTT0KmLtxcpS9yyDQCNw
درگاه وهومنه گاه
@vahumanagah
درگاه تاریخ ملل
@tarikhe_melal
به یاری من بیا ای مزدا 🙏❤️
جستار گفتمان: معرفی خانواده زبان های ایرانی
👈زیرشاخهی گفتمانهای تاریخ هنر، المانها و اسطورهها
🌸هنگام گفتمان: ارد روز از
ماه اردیبهشت ۳۷۵۷ مزدیسنی
🌸 سه شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ خورشیدی
🌸 زمان : ٢١:۰۰
🔥🔥🔥
🌸ارایه دهنده گفتمان : کدبان آرش
انجمن پیروان اشوزرتشت
https://t.me/joinchat/BJbTT0KmLtxcpS9yyDQCNw
درگاه وهومنه گاه
@vahumanagah
درگاه تاریخ ملل
@tarikhe_melal
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این پل چوبی و معلق را دانشآموزان روستای #حسینبازار_دشتیاری شهرستان #چابهار در #سیستان و #بلوچستان برای رفتن به مدرسه ساختهاند
این دانشآموزان همیشه از این رودخانه که اغلب یا خشک بوده یا آب کمی در آن بوده رد میشدند که با بارندگیهای هفته های گذشته و پرآب شدن این رودخانه دیگر نمیتوانستند به مدرسه بروند
#ایران
#سیستان
_و_
#بلوچستان
#سیستان و #بلوچستان را دریابیم.
از کانال_خبرگزاری_خبرنیوز با ویرایش
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
این دانشآموزان همیشه از این رودخانه که اغلب یا خشک بوده یا آب کمی در آن بوده رد میشدند که با بارندگیهای هفته های گذشته و پرآب شدن این رودخانه دیگر نمیتوانستند به مدرسه بروند
#ایران
#سیستان
_و_
#بلوچستان
#سیستان و #بلوچستان را دریابیم.
از کانال_خبرگزاری_خبرنیوز با ویرایش
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from جامعه شناسی خوزستان
♨️دانش آموزان و هویت تاریخی♨️
✍مسعود زالی زاده
۱۳۹۸/۹/۲۱
🔻یکی از واقعیت های امروز جامعه ایران تغییرات بنیادی و مداوم در نگرش نسل نوجوان و جوان، و تفاوت عمیق بین آن ها با نسل های پیشین می باشد. بخش مهمی از این تغییرات مربوط به هویت تاریخی و تعلقی است که آن ها نسبت به گذشته تاریخی خود دارند و ارزیابی آن ها از تاریخ و فرهنگ ایرانی با مسائل و چالش های کنونی جامعه گره خورده است.
به واسطه ی تدریس دروس مرتبط با علوم انسانی در مدارس در یک دهه اخیر، به وضوح نظاره گر این بوده ام که سال به سال نگرش دانش آموزان نسبت به هویت دینی و ملی دستخوش تغییر می شود.
در ارتباط با هویت دینی، دانش آموزان نگرش انتقادی تری نسبت به آموزه های دینی پیدا کرده و به راحتی این آموزه ها را به چالش می کشند. به عبارتی وجه عبادی و ایمانی دین نحیف شده و جسارت آن ها در این زمینه بیش تر شده است.
از سوی دیگر هویت ملی نیز با وجود انواع مشکلات اقتصادی و اجتماعی، تضعیف شده و بسیاری از دانش آموزان در مباحث مرتبط با هویت و تاریخ نظیر"امپراتوری بزرگ ایران" "گذشته طلایی ایران"، "عصر طلایی تمدن ایرانی-اسلامی" و ... مدام به این موضوع اشاره می کنند که چنین مسائلی، نسبتی با شرایط کنونی جامعه ما ندارد و مهم وضعیت فعلی یک جامعه است.
با وجود افزایش شکاف های اجتماعی در ایران، جامعه ما بیش از هر زمانی دیگری نیازمند آن تلقی از همبستگی اجتماعی است که بتواند با وجود در نظر گرفتن تفاوت ها، احساس تعلق را به جامعه ایران تزریق نماید. انسجام اجتماعی در هر جامعه بدون پیوند با هویت تاریخی غیر ممکن است و در این میان هویت دینی و ملی به عنوان دو عنصر تاریخی مهم نقشی غیر قابل انکار در این زمینه دارند.
ادبیات ایران می تواند چنین نقشی(همسبتگی اجتماعی) را به خوبی ایفا کند. به کرات شاهد بوده ام که دانش آموزان همدلی زیادی با ادبیات ایران دارند و از اشعار و آموزه های فردوسی، مولانا، سعدی، عطار، حافظ و ... استقبال می کنند. ادبیات فارسی به عنوان بخش مهمی از حافظه تاریخی و با وجود آموزه ها و ویژگی هایی همچون مدارا و پذیرش تفاوت، معنویت دینی و اخلاق، ترویج نگاه نقادانه، ترویج همدلی و عشق، پیوند با موسیقی و ... می تواند نسل جدید را به هویت تاریخی پیوند داده و از گسست فرهنگی در ایران جلوگیری نماید.🔺
کانال جامعه شناسی خوزستان
@khouzsociology
✍مسعود زالی زاده
۱۳۹۸/۹/۲۱
🔻یکی از واقعیت های امروز جامعه ایران تغییرات بنیادی و مداوم در نگرش نسل نوجوان و جوان، و تفاوت عمیق بین آن ها با نسل های پیشین می باشد. بخش مهمی از این تغییرات مربوط به هویت تاریخی و تعلقی است که آن ها نسبت به گذشته تاریخی خود دارند و ارزیابی آن ها از تاریخ و فرهنگ ایرانی با مسائل و چالش های کنونی جامعه گره خورده است.
به واسطه ی تدریس دروس مرتبط با علوم انسانی در مدارس در یک دهه اخیر، به وضوح نظاره گر این بوده ام که سال به سال نگرش دانش آموزان نسبت به هویت دینی و ملی دستخوش تغییر می شود.
در ارتباط با هویت دینی، دانش آموزان نگرش انتقادی تری نسبت به آموزه های دینی پیدا کرده و به راحتی این آموزه ها را به چالش می کشند. به عبارتی وجه عبادی و ایمانی دین نحیف شده و جسارت آن ها در این زمینه بیش تر شده است.
از سوی دیگر هویت ملی نیز با وجود انواع مشکلات اقتصادی و اجتماعی، تضعیف شده و بسیاری از دانش آموزان در مباحث مرتبط با هویت و تاریخ نظیر"امپراتوری بزرگ ایران" "گذشته طلایی ایران"، "عصر طلایی تمدن ایرانی-اسلامی" و ... مدام به این موضوع اشاره می کنند که چنین مسائلی، نسبتی با شرایط کنونی جامعه ما ندارد و مهم وضعیت فعلی یک جامعه است.
با وجود افزایش شکاف های اجتماعی در ایران، جامعه ما بیش از هر زمانی دیگری نیازمند آن تلقی از همبستگی اجتماعی است که بتواند با وجود در نظر گرفتن تفاوت ها، احساس تعلق را به جامعه ایران تزریق نماید. انسجام اجتماعی در هر جامعه بدون پیوند با هویت تاریخی غیر ممکن است و در این میان هویت دینی و ملی به عنوان دو عنصر تاریخی مهم نقشی غیر قابل انکار در این زمینه دارند.
ادبیات ایران می تواند چنین نقشی(همسبتگی اجتماعی) را به خوبی ایفا کند. به کرات شاهد بوده ام که دانش آموزان همدلی زیادی با ادبیات ایران دارند و از اشعار و آموزه های فردوسی، مولانا، سعدی، عطار، حافظ و ... استقبال می کنند. ادبیات فارسی به عنوان بخش مهمی از حافظه تاریخی و با وجود آموزه ها و ویژگی هایی همچون مدارا و پذیرش تفاوت، معنویت دینی و اخلاق، ترویج نگاه نقادانه، ترویج همدلی و عشق، پیوند با موسیقی و ... می تواند نسل جدید را به هویت تاریخی پیوند داده و از گسست فرهنگی در ایران جلوگیری نماید.🔺
کانال جامعه شناسی خوزستان
@khouzsociology
Forwarded from فرهنگ سیاسی
در پی شیوع بسیار سریع ویروس کرونا جدید چینی، سازمان بهداشت جهانی «وضعیت اضطراری جهانی» اعلام کرد.
راه مبارزه با ویروس کرونا :
.
🔹رعایت بهداشت فردی
🔹دست ندادن بخصوص با چینی ها
🔹 منع روبوسی
🔹منع لیوان و ظرف مشترک
🔹منع وسایل شخصی مشترک
🔹 شستن مکرردست و صورت
🔹تهویه مناسب
🔹وجود جریان هوا در مراکز تجمع و ازدحام
🔹 استفاده ازماسک
🔹کنترل سرفه و عطسه با دستمال کاغذی و دفع بهداشتی آنهاست.
🔹دست دادن و تماس نزدیک با افراد را کم کنید.
درخواست از مقامات مسئول: از گردشگران چینی در ایران بخواهید، سریع تر خاک ایران را ترک کنند.
اطلاع رسانی کنید
https://t.me/politicalculture
@politicalculture
راه مبارزه با ویروس کرونا :
.
🔹رعایت بهداشت فردی
🔹دست ندادن بخصوص با چینی ها
🔹 منع روبوسی
🔹منع لیوان و ظرف مشترک
🔹منع وسایل شخصی مشترک
🔹 شستن مکرردست و صورت
🔹تهویه مناسب
🔹وجود جریان هوا در مراکز تجمع و ازدحام
🔹 استفاده ازماسک
🔹کنترل سرفه و عطسه با دستمال کاغذی و دفع بهداشتی آنهاست.
🔹دست دادن و تماس نزدیک با افراد را کم کنید.
درخواست از مقامات مسئول: از گردشگران چینی در ایران بخواهید، سریع تر خاک ایران را ترک کنند.
اطلاع رسانی کنید
https://t.me/politicalculture
@politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات