پایگاه ایران دوستان مازندران
697 subscribers
10.3K photos
4.93K videos
140 files
2.42K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
🚨 #بابل همچنان در #وضعیت_نارنجی

روابط‌عمومی و امور بین‌الملل «دانشگاه علوم پزشکی بابل»:

🔸در ادامه اجرای طرح محدودیت‌های کرونایی در کشور، #بابل همچنان در وضعیت #نارنجی می باشد و دستورالعملهای ابلاغی ستاد کرونا کشور در این شهرستان اجرا می‌شود.

🔸ممنوعیت ورود خودروهای شخصی با پلاک غیر بومی به شهرهای نارنجی و قرمز.

🔸ممنوعیت ورود خودروهای شخصی پلاک بومی شهرهای نارنجی و قرمز به سایر شهرها.

🔸 منع تردد شبانه از ساعت ۲۱ لغایت ۴ صبح در شهرهای نارنجی و قرمز با جمعیت بالای ۲۰۰ هزار نفر.

🔸 گروههای شغلی ۱ و ۲ در شهرهای نارنجی امکان فعالیت دارند.

🔸 کلیه مراکز آموزشی اعم از مدارس، دانشگاهها، موسسات آموزش عالی، آموزشگاه-های خصوصی، حوزههای علمیه در شهرهای زرد، نارنجی و قرمز تعطیل است

#من_ماسک_میزنم 😷
#جان_ما_ایران_ما #مدافعان_سلامت

جمعه ۱۴ آذر ۹۹.
💠روابط عمومی و امور بین الملل دانشگاه علوم پزشکی بابل
@mubabool
مازیار
ماهیگیر
موسیقی زیبای ایرانی

نام ترانه : ماهیگیر

با صدای زیبا و ماندگار #مازیار خواننده اهل #بابل




پایگاه ایران دوستان مازندران
🔴درخت‌های دهکده

میلاد عظیمی استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران اهل #بابل


🔸نام استاد محمد امین ریاحی برای من تداعی‌گر نجابت است. تداعی‌گر عشق به ایران است. نامش به یادم می آورد حکایتی را که برایم گفت. گفت و به گریه افتاد. لبخند می‌زد و می‌گریست. ایران معشوق ریاحی بود و او از معشوق جفا دید. اما جفای معشوق را خوش می‌داشت.

🔸انگار این حکایت وصف حال او بود. ریاحی گفت این حکایت را از دهان سید حسن تقی‌زاده در دانشگاه تهران شنیده. وقتی رئیس انجمن ادب و سخنرانی دانشجویان دانشکده ادبیات بود و تقی‌زاده را برای سخنرانی دعوت کرده بود.

🔸تقی‌زاده مردی امین و خوددار و استوار بود. ریاحی گفت و بعدها نوشت که تقی‌زاده هنگام نقل حکایت به گریه افتاد و دانشجویان هم با او گریستند. استاد زرین‌کوب هم این حکایت را از تقی‌زاده شنید و سال‌ها بعد داستان دلاویز «درخت‌های دهکده» را نوشت که در کلک دهباشی چاپ شد. زرین‌کوب هم نوشت تقی‌زاده به گریه افتاد. حکایتی که استاد ریاحی گفت را از کتاب خاطرات تقی‌زاده نقل می‌کنم:

🔸«مثالی از احساسات اسلامی و ایرانی مردم آنجا [= نواحی جنوبی و شرقی قفقاز] قصه‌ای است که در مسافرت خودم بدان منطقه در حدود سنه ۱۳۱۶ قمری دیدم؛ وقتی که پس از سه روز طی مسافت از تبریز به چاروادار در آخرین منزل که قریه سوجا، نزدیک جلفا باشد، خوابیدم. از اهالی آنجا شنیدم که یکی گفت وقتی به آن طرف رود ارس یعنی قفقازیه رفته بود در دهی به اسم یاجی نزدیک رود ارس. روزی دید جمعی از اهل قریه در میدان ده دور هم نشسته‌اند و چند نفر پیرمرد در میدان نهال چنار کاشته‌اند و هر روز مراقبت و آبیاری می‌کنند. پس روزی به آنها گفت: عمو چرا این همه زحمت به خودتان می‌دهید. این چنارها سال‌ها می‌خواهد که درخت تناور و سایه‌دار شوند و شما با این سن و سال رشد و بزرگی آنها را نمی‌بینید. پیرمردها گریه کردند و گفتند: پسر! ما از خدا همین قدر عمر می‌خواهیم که این چنارها بلند و تناور شوند و اینجاها باز ملک ایران گردد و مأمورین مالیاتی ایران اینجا برای جمع مالیات بیایند و ما قادر به ادای دین مالیاتی خود نباشیم و آن مأمورها پاهای ما را به این چنارها بسته و شلاق بزنند... خانوادۀ من و پدر من [= تقی‌زاده] دارای همین احساسات بودند».

🔸استاد زرین‌کوب بخش آخر سخن تقی زاده را چنین نوشت: تا در آن روز دور این درختان برقصیم و پایکوبی کنیم و شاد و مستانه فریاد بزنیم: زنده باد ایران... زنده باد ایران!...


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
iran zamin Track 4 Banu Jan
Bijan Bijani
موسیقی زیبای ایرانی

نام ترانه : بانو بانو جان(بر گرفته از ملودی ترانه مازندرانی بانو بانو جان )

خواننده : بیژن بیژنی هنرمند و خواننده اهل #بابل

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
پر_بسته_آلبوم_بهترین_های_دلکش_۵
<unknown>
دلکش بانوی موسیقی آوازایران اهل #بابل


فرهادقنبری(کانال تلگرامی @kharmagaas)

🔸دلکش،مرضیه وهایده سه چهره ماندگاروبرجسته موسیقی زنان ایران بودندکه زودترازآنچه انتظارمیرفت ازموسیقی حذف شدند.دلکش پس ازانقلاب خوانندگی راکنارگذاشت.هایده جوانمرگ شدومرضیه درمسیری متفاوت قرارگرفت..

🔸دلکش درگفتگویی میگوید:"یک روزسوار تاکسی شدم،راننده تاکسی که24-25ساله بود، نوارچندتاازترانه های منوگذاشته بود!خون تو سرم جمع شده بود،میخواستم بزنم زیرگریه راننده تاکسی فکرکرده بودتحت تاثیرقرارگرفته بودم.گفت:مادرمیبینی چی میخونه!گفتم میدونی کیه؟گفت:اسمش دلکشـه مادر،هرجاهست خداعمرش بده،ماکه باصداش حال میکنیم،تاش پیدا نشده!
🔸نتونستم زبانم رانگه دارم،گفتم:این صدای منه!من دلکشم!تاآخرمسیردیگه هیچکس رو سوارنکرد،هر10متر به10متربرمیگشت وبه من خیره میشد.بالاخره تاب نیاوردوضبط صوت ماشین روبست.قبل ازاینکه بخواهدوبگوید،خودم برایش همان ترانه ‌ای که نیمه کاره قطع کرده بود،آرام آرام خواندم.
🔸به مقصدرسیدیم،هرچه اصرارکردم پول نگرفت.شمانمیدونین دراین روزوروزگاری که ما درایران داریم این نوع گذشت یعنی چه!!


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
خسته
مازیار
موسیقی زیبای ایرانی

نام ترانه : خسته

با صدای : مازیار خواننده پیش از انقلاب اهل #بابل

شاعر : #رحیم_معینی_‌کرمانشاهی

آهنگساز : #عماد_رام

تنظیم ارکستر : محمد شمس


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
🔴 گفتگوی کاوه بیات دربارۀ وقایع قره‌باغ

میلاد عظیمی استاد ادبیات دانشگاه تهران و ایرانشناس اهل #بابل :

"گر سنگ ازین حدیث بنالد عجب مدار
صاحب‌دلان حکایت دل خوش ادا کنند"

🔸نشریۀ فرهنگ امروز دربارۀ وقایع اخیر قره‌باغ گفت‌وگویی با کاوه بیات کرده که خواندنی است. تلخ است. هشداردهنده است ( ش۳۱، زمستان۱۳۹۹، ص۵۰-۵۲). بیات در زمینۀ مسائل آذربایجان و قفقاز متخصص مبرّزی است. کتاب‌ها و مقالات نوشته و ترجمه کرده است. به زیر و بم موضوع توجه و اشراف دارد. محققی است که مستند و مستدل سخن می‌گوید. با دیدی مبتنی بر حفظ منافع ملی و در صدر آن تمامیت ارضی، به این موضوع حساس می‌نگرد و با دلسوزی و متانت و انصاف تذکر می‌دهد. چه گوش شنوا بیابد و چه نیابد، بیات کار خود را می‌کند. تا آیندگان بدانند کسانی بودند که به‌وقت سخن‌ها را گفتند ولی در هنگامۀ هیاهوها، شنیده نشد. با اینهمه نومید نتوان بود. کار ایران عظیم‌تر و عزیزتر از آن است که نومیدی‌بردار باشد.
جان سخن بیات در این مصاحبه این است:

۱.اگر «منافع ملی» مبنا و ملاک عمل در سیاست خارجی ایران باشد قفقاز و مسائل جاری میان آذربایجان و ارمنستان باید در اولویت‌ قرار بگیرد نه آن‌طور که در این چهل سال بوده در ذیل و حاشیت امور باشد.

۲. در وقایع اخیر ایران بازنده بود: «آنچه روشن و مسلم است، آنچه روزگاری حلقۀ اتصال مستقیم بلاواسطۀ ایران با جمهوری ارمنستان (و درنتیجه گرجستان و روسیه) محسوب می‌شد از میان برخاسته است و ترتیبی که جایگزین آن خواهد شد، ترتیب پیچیده‌ای خواهد بود تحت نظر مسکو، آنکارا و باکو؛ تمام فرمایشات طرف‌های بازندۀ این دگرگوني (مقامات ایرانی و ارمنی) و طرف پیروز آن (باکو و آنکارا) پیرامون مزایای اقتصادی نهفته در این ترتیب جدید نیز نمی‌تواند بر واقعیت امر و دگرگونی استراتژیک عمیقی که به ضرر ایران و ارمنستان صورت گرفته است، پرده اندازد».

۳. دربارۀ شعرخوانی اردوغان هم سخن بیات تأمل‌برانگیز است: «این مجلس مشاعره بیش از آنکه نشانگر شکل‌گیری یک سیاست جدید باشد نشانه‌ای از تداوم یک سیاست قدیمی است که بنابه مجموعه‌ای از ملاحظات گاه پررنگ می‌شود و گاه کمرنگ؛ سیاستی که به‌رغم قدمتی یکصد ساله تمایلی به شناسایی و رویارویی با آن نداریم و بر امثال اردوغان است که هرازگاهی با غزل‌سرایی‌های خود یادآور آن شوند. اشاره به جدایی دو آذربایجان از سوی عالی‌ترین مقام ترکیه چگونه می‌تواند بدون منظور خاصی باشد؟ مگر خانات مسلمان‌نشین قفقاز در خلال پیشروی‌های نظامی قوای عثمانی تحت هدایت امثال انورپاشا و نوری‌پاشا که در همین رژۀ نظامی ۲۰ آذر باکو، اردوغان از شادی روح آنان نیز سخن گفت، بدون منظور خاصی آذربایجان نامیده شد که این غزل‌سرایی بدون منظور باشد؟
سخنان اردوغان موجب تحيّر و شگفتی نیست، چرا که گفتاری منطبق با یک پیشینۀ تاریخی یک فرایند دیرپای پان‌ترکیستی است که در مراحل پایانی امپراتوری عثمانی شکل گرفت و تحول و تطور آن در این یکصد سال اخیر گسترده‌تر از آن است که در این گفت‌وگو بدان بپردازیم. آنچه موجب تحیّر و شگفتی است اقدامات و سخنانی بود که حامیان داخلی ترکیه در مراحل بعد از واکنش اوليه و توفندۀ ایرانیان نسبت به این ترهات، در توضیح و توجیه آن و «شعر بودن» آن مطرح کردند. مقامات عالی‌رتبۀ کشورهای مسئول و جدی، معمولاً شعر نمی‌خوانند و اگر هم بخوانند مقصودی دارند».

و این هم حرف آخر کاوه بیات:

🔸«چیرگی محور آنکارا - باکو در امتداد مرزهای شمالی ما با قفقاز، عمل بسیار سنگینی است که از منظر "داخلی" و خارجی تبعات بسیاری برای ما خواهد داشت».

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍀 موسیقی زیبای ایرانی
🍀 کاری از مهربانوهای هنرمند #بابل
🍀 نام قطعه : #پدر
🍀 گروه بانوان #رستا

پیشکش به پدران سرزمینم #ایران

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
🔴 آخرین و بزرگترین آرزوی #بهروز_وثوقی

میلاد عظیمی استاد دانشگاه ادبیات تهران و ایرانشناس اهل #بابل

🔸الآن از خواندن مصاحبۀ بهروز وثوقی با شمارۀ نوروزی هفته‌نامۀ چلچراغ فارغ شدم. مصاحبه به مناسبت ورود وثوقی به هشتاد و سه‌سالگی است. وثوقی قدری از خاطراتش گفته است. از اینکه بازنشسته نیست و اگر فیلمنامۀ خوبی باشد، همچنان کار می‌کند. می‌گوید: به مردم بدهکار است. بدهکار کار درست و باید کارش را درست انجام دهد.
اما شیرین نیست این گفت‌وگو. مزۀ زهر دارد. یا شاید مزۀ اشک.

🔸بخوانید این سخن بازیگر بزرگ را:
«وقتی خسرو شکیبایی آمد به سانفرانسیسکو من بردمش به زندان آلکاتراس. برای اینکه درحقیقت من هم در زندانم حالا زندان وسیع‌تر. وقتی که آدم در مملکت خودش نیست و آن کاری را که دوست دارد، در مملکتش نمی‌تواند انجام بدهد، می‌شود زندان دیگر...واقعا خیلی سخت است خیلی سخت است آدم از ملتش از ملتی که عاشقانه دوستش داشتند؛ ملتی که همیشه احترام گذاشتند بهش، دور باشد... این برای من از زندان هم بدتر است...خیلی خیلی به من سخت می‌گذرد ولی چاره‌ای ندارم».

ببینید تهِ آرزوهای هنرمند سال‌دیده را:
«آرزویم بود که فرصتی به من داده می‌شد تا در ایران بتوانم حدود پنجاه نفر را خودم انتخاب بکنم از جوان‌ها و تمام تجربیاتی که در این سال‌ها داشتم به‌طور مجانی در اختیارشان بگذارم. متأسفانه نشده...».

آخر امیدهایش را:
-«همیشه به امید این هستم که حالا یک روزی عمرم اجازه بدهد و برگردم به وطن، می‌روم تمام آنجاهایی که بودم، سری می‌زنم. برای من همین کافی است و در آرزوی این هستم همیشه. حالا دیگر به فکر اینکه کار بکنم یا نکنم نیستم».
می‌گوید:«برای من همین کافی ا‌ست»... هیهات!

و این ... چه بگویم؟ هیچ!...
«من اگر بتوانم ایران بیایم و عمرم این‌قدر باشد که بتوانم برگردم آنجا، اول می‌روم سر قبر مادرم. برای اینکه مادرم را خیلی دوست داشتم و متأسفانه وقتی که من نبودم فوت کردند».

این هم آخرین حرف او. آخرین آواز قو:
«آخرین حرفی که می‌توانم بزنم این است که من عاشق وطنم هستم. عاشق مردم وطنم هستم. آرزویم این است که قبل از اینکه عمرم تمام بشود، این باقی‌ماندۀ عمرم را در مملکتم باشم و مردم را لمس بکنم و ببینمشان و باهاشان صحبت بکنم. من آرزو دارم به‌هرحال برگردم به وطنم. حتی اگر شده در آخرین لحظات زندگی‌ام برگردم و آن مملکت را دوباره ببینم و آن مردم را دوباره لمس بکنم. این بزرگترین آرزوی من است. بعد از آن دیگر راحت سرم را می‌گذارم زمین و می‌روم».

کاش نخوانده بودم این حرف‌های وثوقی را. پیرانه‌سر اصلاً چه کارم به چلچراغ‌ خواندن؟ تاریک شدم. غصۀ عالم به دلم نشست. خواب از چشمم گرفته شد. زندگی واقعاً چقدر بی‌رحم است. سیاست چه بی‌مروت است. آسمان کشتی ارباب هنر می‌شکست و می‌شکند.

به عکس نگاه کنید. عجب غم غریبی در چشمان این دو رفیق هم‌سرنوشت نشسته است. نگاه آدم مظلوم است؛ آدم مظلوم نجیب.

بهروز وثوقی به بلندترین بانگی آرزویش را فریاد کرد؛ که دوست دارد به ایران برگردد. کاش در تاریخ ننویسند که بهروز وثوقی، بازیگر بزرگ، مرد و حسرت دیدن ایران و مردمش را به خاک برد. کاش در تاریخ ننویسند که قیصر تا زنده بود نتوانست سنگ مزار مادرش را ببوسد. کاش رحم داشته باشیم تا خدا هم به ما رحم کند.


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
🔴 نخستین طلایی تاریخ المپیک #ایران ۹۰ ساله شد

🔸 بزرگداشت زادروز ۹۰ سالگی "امامعلی حبیبی" نخستین طلایی "تاریخ المپیک ایران: برگزار شد

▫️محمد نصیری قهرمان وزنه‌برداری المپیک و جهان، علی‌اکبر حیدری سرمربی تیم ملی کشتی آزاد پیشکسوتان و دارنده مدال برنز المپیک و علی‌اکبر جیرسرایی رئیس کمیته پیشکسوتان به نمایندگی از فدراسیون کشتی در این بزرگداشت حضور داشتند

▫️رئیس فدراسیون کشتی نیز در این بزرگداشت، تلفنی زادروز این کشتی‌گیر پرافتخار #ایرانی اهل #بابل را به وی تبریک گفت/ایسنا


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
🔴ماهی‌های خزر به فلزات سنگین آلوده‌اند!

یک پژوهشگر دانشگاه صنعتی نوشیروان #بابل

🔸 یک پژوهشگر دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل ضمن انتقاد از تصفیه نشدن فاضلاب‌های منتهی به دریا و دپوی زباله در نزدیکی سواحل، نسبت به مصرف ماهیان خزر به‌دلیل آلودگی به فلزات سنگین در حد غیر مجاز و نزدیک شدن دریای خزر به دوران مرگ زیستی هشدار داده است.
🔸 بنابر گفته‌های عزیز عابسی گزارشی در این زمینه منتشر شده است که سالانه حدود ۱۲۶۰۰ تن آهن، ۲۹۰۰۰ تن روی، ۱۸۰۰۰ تن منگنز، ۱۳۰۰۰ تن مس و همچنین فلزات سنگین دیگری چون سرب، نیکل و کادمیوم از سوی کشورهای حاشیه خزر وارد این حوضه می‌شود. در این گزارش نامی از ایران برده نشده است و اسامی کشورهایی چون آذربایجان، قراقستان و ترکمنستان در آن دیده می‌شود۰
بیشترین میزان آلودگی ناشی از فلزات سنگین مربوط به فلزاتی چون آرسنیک، جیوه، کرم و نیکل است؛ زمانی که این آلودگی‌ها به بدن آبزیان بزرگتر وارد می‌شود، میزان آنها بیشتر خواهد شد۰
مطالعات انجام شده نشان می‌دهد میزان سرب موجود در ماهی سفید بیش از میزان استاندارد است. از این‌رو توصیه می‌شود ماهیان دریای خزر یا استفاده نشوند و یا به سالی یک بار بسنده شود۰
بیشترین جمعیت ساکن در سواحل دریای خزر مربوط به ایران است؛ این در حالی‌ست که سواحل ایران در دریای خزر مجهز به سیستم جمع آوری و تصفیه فاضلاب نیست و آلودگی‌ها وارد خزر می‌شود و محل دفن زباله در مناطقی مانند فریدونکنار و بابلسر در فاصله چند صد متری از دریا قرار دارد که شیرابه‌های آن مستقیما به شن‌های ساحلی و در نهایت به دریا وارد می‌شود۰
شورای بازنشستگان ایران.

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
🔴 دکتر #ابوالقاسم_اسماعیل‌پور_مطلق، اسطوره شناس، استاد فرهنگ وزبانهای باستانی دانشگاه ایران ۱۶ شهریوررسال ۱۳۳۳در شهر #بابل چشم به جهان گشود.

آثار دکتر اسماعیل پور مطلق :

📚تألیف

_اسطورهٔ آفرینش درکیش مانی
_اسطوره؛بیان نمادین
_ادبیات مانوی(با همکاری مهردادبهار)
🥇برندهٔ نشان دهخدا به‌عنوان برترین اثر _پژوهشی اعضای هیأت علمی دانشگاههای ایران، ۱۳۹۵
_سرودهای روشنایی؛جستاری درشعر ایران باستان و میانه وسرودهای مانوی
_چشمه‌های بیدار:جستارهای ایران‌شناسی
_ترانه‌های مازندرانی
_اسطوره،ادبیات وهنر
_هردانه شن(مجموعهٔ اشعار)
_تاکناردرخت گیلاس (مجموعهٔ اشعار
_پشت رودخانهٔ روز (مجموعهٔ اشعار)
_بربال پروانه‌ها (برگزیدهٔ اشعار)
_ Manichaean Gnosis and Creation Myth
_A Handbook of Persian Literature

از کانال ایران گهواره ی تمدن


پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
📍خجسته باد ۷ آبان روز فتح بابل(عراق) به دست توانای #کوروش_بزرگ بدون جنگ و خون بلکه با درایت و فرمانروایی بر دلها


1_ آخرین سخنان کوروش بزرگ که اگر امروز هم چراغ راه ملت ما باشد کلید حل همه #بحران هاست

2_ پیام شادباش هم میهن #تبریزی برای ۷ آبان کنار مقبره الشعرا؛ پاسخ به یاوه پانترکان

3_پیام شادباش هم میهن #اردبیلی برای ۷ آبان و آرزوی یکپارچگی ایران عزیز

4_ پیام پرمهر هم میهن #قزوینی برای ۷ آبان. چون آموزش درستی از تاریخ و فرهنگ ایران در صداوسیما و آموزش پرورش برای مردم انجام نشده، برخی به اشتباه فکر می کنند این روز، تولد کوروش است


📍آیا کوروش بزرگ می دانست که ۲۰۰۰ سال پس از گشایش دروازه های #بابل، مردم بخشی از قلمروی #ایران_زمین برای حفظ آب و خاک از دست خائنان داخلی، مزدوران خارجی، و دشمنان بیگانه اینطور در تکاپو و نگرانی باشند؟ فکر می کرد روزی بخشی از دریاچه ها و رودهای ایران خشک شوند و #بحران_آب و بلای #فرونشست کشور را تهدیدکند؟

اما بی شک اهورامزدای کوروش، امروز هم خدای نگاهبان ایران است و این بحران ها با پاکی، نیکی و همبستگی #ملت_ایران پایان می گیرد


⛔️کمپین تحریم پانترکیسم
@ban_Turkey
🔴 درود هم استانیهای ارژمندم،

استاد آرتاباز پژوهشگر ادبیات و تاریخ ایران،اهل #بابل

🔸همانگونه که چندسال می گویم شایسته نیست «روز مازندران» را روز « ملی» مازندران بنامیم.
کشورهایی روز ملی خود را گرامی می دارند که از زیر یوغ یک کشور بزرگتر رهایی یابند ( از مستعمرگیِ استعمار رهایی یابند)

آیا مازندران در استعمار ایران است؟؟؟؟!!!!!

زمزمه های «روز ملی» را جدایی خواهان پانترک و پان اَرَب و پانکرد و جهان وطنی های بی وطن به راه می اندازند تا چند سال دیگرخودشان بگویند:

روز ملی آذربایجان!!
روز ملی خوزستان!!
و....!
نباید با کارهای ناپخته ایران گرامی تر از جانمان را زخمی و تکه تکه کنیم . 🙏

🔸دوم آنکه گروهی خود شیرین یا نادان ، آیین باستانی « سیزه شو / لال شو» را که ۱۳ آبان است را رها نموده و روز ۱۴ آبان را که [........] بنام «حسن ابن زید» به آمل آمد را به بهانه ی علوی بودن این [..... ]و با چشم پوشی از کشتارهای هولناک این [.....]، روز مازندران می نامند.
به تاریخ بنگرید تا این [.....] را بشناسید.

( وقتی او به آمل آمد کارش بالا گرفت و یارانش انبوه شد و همه ی غارتیان و فتنه جویان و اوباش و چهارپاداران و دیگران به طرف وی سرازیر شدند)
«تاریخ طبری رویه ۶۱۳۸»


او همه ی مردم شهر چالوس را با مردمش در آتش سوزاند بگونه ای که تا یکماه بوی کباب از آن شهر سوخته می آمد.😢😢
«تاریخ طبری رویه ۶۴۴۴»

بماناد که با مردم گرگان چه کرد( کمینه دست و پای بیش از هزارتن را زنده زنده برید) 😢

آیا شایسته است چنین آدمی را به شادکامی مردم مازندران پیوند دهیم.؟

دوستان دیگری که می خواستند هم سیزه شو و هم [......] چون حسن بن زید را با هم داشته باشند هفته ی مازندران درست کردند.
پیشنهاد می دهم هرگز «سیزه شو» را به چیزدیگری گره نزنید،
و چنانچه همچنان به حسن ابن زید ( که آبروی امام علی را نیز بُرد) دلبستگی دارید روز ۱۴ آبان را روز ( علویان) بنامید.

این دو روز را از هم جداااا ساخته و از آبروی سیزه شوی مازندرانیها برای آن [......] مایه نگذارید .

از هفته ی مازندران دست برداریم و تنها سیزه شو ( تیرماه سیزه) را روز مازندران بدانیم. 🙏

نقطه چین های درون[ ] واژه هایی ست که از سوی ادمین کانال حذف شده است.

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
مازیار _ حرف بزن
🆔@tanehayeghadimi
🍃 موسیقی زیبای ایرانی
🍃 نام ترانه : حرف بزن
🍃 باصدای زنده یاد : #مازیار خواننده اهل #بابل


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 آغاز بارش سیل آسا از بامداد امروز در سراسر #مازندران

🔸 هم اکنون، بارش شدید باران در #بابل

پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Arezooye Farda
Maziar
🍃 موسیقی زیبای #ایرانی_پارسی
🍃 نام ترانه : آرزوی فردا

🍃باصدای روانشاد : #مازیار خواننده پیش از انقلاب اهل #بابل

این آهنگ چقدر زیباست.... روانش شاد شاد....

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
🔴 به بهانه ی ۲۰ دی ماه زادروز شادروان #شاهرخ_مسکوب یادش گرامی باد.

🔶 "شاهرخ‌ مسکوب، شاهینِ‌ بلندپروازِ‌ اندیشه ‌و فرهنگ "

دکتر جلیل دوستخواه

🔸 شاهرخ مسکوب ( #بابل ۱۳۰۴- #پاریس ۱۳۸۴) ، پس از ده‌ها سال پویایی و کوشش و جُست و جو، سرانجام در غُربتی جانکاه و دل‌آزار و به دور از سرزمینی که عمری بدان و به مردمش مِهر می‌وَرزید، قلم از دست فرو نهاد و کارنامه‌ی ِ سرشار و گرانْ‌بارش را به  گَنجورِ هوشیار و نَقّادِ  ‌ِزمان‌ سپرد تا آن‌ را در گنجِ‌ شایگان‌ فرهنگ ‌ایرانی ‌و انسانی،‌ نگاه‌ دارد و به‌ اکنونیان‌ ‌و آیندگان‌ عرضه ‌کند.

   یکی ‌از ‌دوستانِ ‌قدیم  ِمسکوب ، ‌در سوگِ ‌او ‌قلم ‌را گریاند و دردمندانه ‌نوشت:

« شاهرخ آن خاک را بسیار دوست داشت. نمی‌دانم کجا دَفنَش خواهند کرد. امّا هر کجا  که باشد، از آن بویِ خاکِ ایران، بویِ شاهنامه، بویِ رستم، بویِ  تهمینه، بویِ اسفندیار و بویِ سهراب به مشام جان هر زایری‌ خواهد رسید. اکنون بزرگی دیگر از فرهنگِ ایران‌زمین، نقاب‌خاک ‌را بر دیدگان ‌کشیده ‌است.اوبختِ ‌بوییدن‌ دیگرباره‌ی ‌خاکش ‌را نداشت.» (اسماعیل نوری علاء).

   🔸 اکنون ماییم و مسکوب، فرزانه‌ای جاودانه با دست‌ْآوردهایی یادمانی : رنگین‌کمانی از آزادگی، اندیشه‌وَرزی و فرهنگ‌پژوهی که هر بخشی از آن آیینه‌ای است تابناک از دهه‌ها کوشش و پویشِ خستگی‌ناپذیر و پیچ‌ و تاب در هَزارتوهای  جان و روانِ ِ فرهنگ‌ ‌ْسازانِ ایرانی و جز ایرانی .

  🔸 اندیشیدن به ایران، به گذشته، به اکنون و به فردای ایران و پرسیدن  و کاویدن و پژوهیدن و نوشتن در زبان و ادب و فرهنگ و هویّتِ ایران و ایرانیان، از زمینه‌های پایدارِ تلاش‌هایِ پیوسته‌ و پُربار او بود .


🔸گرایش مسکوب به ادبِ کهنِ ایرانی، از نثر و نظم (در همه‌ی شاخه‌هایش) و بیش ‌از همه‌ به شاهنامه ، سرنوشتِ ‌این فرزانه‌ی‌ بزرگ‌ روزگار را رقم‌ زد‌ و شاهراهی‌ را در پیش ‌پای ‌او گشود‌ که ‌پیمودنِ ‌آن‌ در درازنای‌ نیم‌سده،  بی‌هیچ‌  درنگ‌ و فاصله‌ ای  ‌تا واپسین‌ دمِ‌ ِ زندگی‌ی ‌او،‌ ادامه ‌یافت.



🔸سخن ْ‌‌گفتن درباره‌ی ِ زندگی و کارنامه‌ی ِ سرشارِ فرهنگی و ادبیِ‌ی ِِ شاهرخ مسکوب و از آن برتر، نمودهای گوناگون ِ مَنِش و کُنِشِ فردی و سلوک ِ اجتماعیِ‌ی ِ او، کاری‌است آسان و ناشدنی (سهل و ممتنع). از یک‌سو، آسان است؛ زیرا درخششِ ِ چشم‌ ْ‌گیر ِ اندیشه و فرهنگ مداری‌ی ِ والایِ ِ او در یکایک برگ‌هایِ هزاران‌گانه‌ی ِ کارنامه‌ی ِ زرّینش، به ظاهر جایی برای ابهام و ناشناختگی باقی نمی‌گذارد. امّا از سویِ ِ دیگر، دشوار و ناشدنی‌است؛ چرا که شخصیّتِ انسانی و فرهنگیِ او – به رغم ساده‌نمایی‌اش – چند ْ‌بُعدی و بسیار ژرف و گران ْ‌‌مایه‌ بود و شخص خواستار شناختِ فراگیر و رسای او، نیازمند آن است که در گستره‌ی ِ اندیشه و فرهنگ و ادب و حماسه و عرفانِ ایرانی و انسانی تا اندازه‌ای راز ْ‌آشنا و اهل ْ‌ باشد و کلید ْ‌واژه‌های اصلیِ‌ی ِ چُنین جُستاری را بشناسد تا از لایه‌های‌ ِآشکار ِتحلیل‌های ‌او بگذرد و به‌  هزارتوهای ناپدیدارِ آنها راه ‌یابد و گوهر ِ شب‌چراغِ ‌آزاداندیشی ‌و آدمی‌خویی ‌را فراچنگ ‌آورد.

   🔸 بی‌گمان، تاریخ ِ فرهنگ ْ‌‌شناسی و ادب ْ‌‌پژوهی‌ی ِ ایرانیان، به ویژه در فراخنایِ ِ حماسه‌ی ِ ملّی، به دو دورۀ پیش و پس از شاهرخ مسکوب بخش می‌شود. بر ماست  که مُرده ریگِ گَران‌بار ِ این فرزانه‌ی ِ بزرگ ِ روزگارمان را قدر ْ‌بشناسیم و ارج ْ‌بگزاریم و پاس ْ‌بداریم و کارِ مسکوب ْ‌‌خوانی و مسکوب‌ ْ‌شناسی را پایان‌یافته  نینگاریم. ما تازه در آغازِ راهیم و جایِ دریغِ بسیار است که لایه‌هایِ ِ زیادی از جامعه‌ی ِ ایران و به ویژه، نسلِ جوان – که بیشترین شمارِ مردمِ ایرانِ ِ امروزند – هنوز از رویدادِ ِ پدیداریِ‌ی ِ مسکوب در تاریخِ فرهنگِ این سرزمین، آگاهیِ‌ی ِ چندانی ندارند و اهمیّتِ آن را چُنان که باید و شاید، بازنمی‌شناسند.

    🔸این دیگر، خویشکاریِ‌ی ِ همه‌ی ِ ما دست ْ‌‌اندر ْ‌کارانِ ِ فرهنگ و ادب و ایران ْ‌‌شناسی است که نگذاریم میراثِ اندیشه و پژوهش او، مَهجور و ناشناخته بماند. بایسته است که آن را به میانِ ِ همه‌ی ِ لایه‌های ِ جامعه، به ویژه فرهنگیان، دانش  آموزان ، دانشجویان و دانشگاهیان ببریم و بیش از پیش به همگان بشناسانیم تا از این پس، در عرصه‌ی ِ فرهنگ و ادب، همه مسکوب وار بیندیشیم. مسکوب وار سخن بگوییم و مسکوب وار رفتار کنیم. چُنین باد!

روانش جاودانه باد🌹

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
🔴 شفیعی‌کدکنی در هجوم کژخوانان
میلاد عظیمی استاد ادبیات دانشگاه تهران و ایران شناس اهل #بابل

🔸تجزیه‌طلبان دانسته‌اند که برآورده‌شدن آرزوهای‌شان منوط است به همراه کردن "مردم" با خود. می‌کوشند"مردم" را اغوا ‌کنند و بر امواج عواطف برافروخته‌شده سوار شوند. انصاف باید داد که در ماجرای سخنان شفیعی‌کدکنی در موضوع زبان فارسی و زبان‌های محلی،رسانه‌های مجازی را خوب به کار گرفتند و در این نبرد روانی ‌توفیقاتی داشتند و توانستند عده‌ای از "مردم" را جذب کنند. و این خطرناک است. بی "مردم"، ایرانی نخواهد بود که زبان ملی‌اش فارسی باشد یا نباشد. زبان فارسی ملک مشاع تک تک"مردم" ایران است. به قول شفیعی: «قرن‌ها و قرن‌هاست كه همه اين اقوام در شكل‌گيري زبان بين‌الاقوامي فارسي مساهمت دارند. هيچ قومي بر قومي ديگر در ساختن امواج اين درياي بزرگ، تقدّم ندارد». نباید گذاشت تبلیغات، خاطر "مردم" را مشوش کند.
🔸 کانون تبلیغات آنان این بوده: «شفیعی گفته شاشیدم به زبان‌های محلی». این عبارت را هشتگ کردند و پراکندند و توانستند مخاطب را به هیجان بیاورند. گفتند شفیعی به قوم و زبان ما توهین کرده. سخنان شفیعی در دسترس است. در کلام او این عبارت کذایی هست اما او این سخن را از قول دیگری نقل کرده. بلاتشبیه مثل قرآن که در آن آیاتی هست که از قول مشرکان، پیامبر اسلام، مجنون خوانده شده. آیا می‌توان به استناد آن آیات گفت که خدا پیامبرش را مجنون می‌داند؟در همین فایل صوتی، شفیعی در مقام نقل قول گفته: «گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ!» آیا او خواسته به زبان فارسی و بزرگانش اهانت‌کند؟ معلوم است که نه اما دوستان باید آتش خود را به قیمت ذبح اخلاق و حقیقت باد بزنند. باشد در این میانه چند نفر را صید کنند.
در پرتو این سخن تحریف شده، دروغ‌های بزرگ گفتند. گفتند شفیعی مثل هایدگر فاشیست است و قتل زبان‌های محلی را تئوریزه کرده. می‌گوید مردم نباید به زبان مادری خود سخن بگویند! «از لزوم ممانعت تدریس زبان‌های محلی در مدارس و دانشگاه‌ها سخن می‌گوید». نژادپرست است و دشمن اقوام غیر "فارس" با هزار دشنام دیگر.
🔸شفیعی پنجاه سال معلم بوده و از همه جای ایران شاگرد داشته. این‌همه کتاب و مقاله و شعر نوشته است. یک اشاره کم‌رنگ در خوارداشت زبان و فرهنگ اقوام ایرانی ننوشته است. شاگردانش بگویند آیا هرگز شنیده‌اند که او به اقوام و زبان‌های بومی توهین‌کند؟ اصلاً شفیعی دمیدن در کوره اختلاف مذهبی و قومی را خواست دولت‌های استعماری می‌داند. در همین فایل هم که گفته: «زبان‌هاي محلي، پشتوانه فرهنگ ما هستند. ما اگر زبان‌هاي محلي‌مان را حفظ نكنيم، عملاَ بخشي مهم از فرهنگ مشترك‌مان را نمي‌فهميم». دیگر این جنجال‌ها برای چیست؟

🔸شفیعی هواخواه زبان‌های محلی و فرهنگ‌های بومی و خواهان تحقیق علمی درباره آنهاست. این را نوشته و گفته است. البته اعتقاد دارد همه این تحقیق‌ها باید زیر خیمه ایران باشد و اجاق ایران را گرم کند؛ ایران رنگارنگ. ایران یکپارچه. ایرانی که برای «همه» ایرانیان است. به نظر او عده‌ای در پوشش دلسوزی برای زبان‌ها و فرهنگ اقوام، تیشه به ریشه زبان فارسی و فرهنگ ملی و مبانی ملیت ایرانی می‌زنند و آب به آسیاب بیگانگان می‌ریزند. زبان، بهانه ایشان برای تجزیه ایران است. درستی این سخن مثل آفتاب روشن است. به صفحات تجزیه‌طلبان نگاهی بیندازید، همین را به صراحت می‌نویسند. آزادوار و بی‌هیچ‌گونه آزرمی. توئیت زیر را بخوانید. عکس پروفایل نویسنده آن، پرچم ترکیه است🙂:

«شفیعی‌کدکنی حقیقت را گفته. "زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد" باید شاشید به آن زبان. خدا رحم کرد "دولت تورکیه" پشتیبان زبان تورکی است والّا چیزی از زبانمان باقی نمی‌ماند...زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد همان بهتر که اسمش محلی باشد و باید شاشید به آن زبان. شفیعی‌کدکنی تکلیف را برای خیلی‌ها (از جمله فعالین فرهنگی مدنی ما که صبح تا شب از "ایرانی‌ها" گدایی احترام می‌کنند) روشن کرده است. "زبان یک ملت توسط دولت ملی آن ملت اعتلا می‌یابد"».

دیگر با چه زبانی حرف دلشان را بگویند.

🔸از این ماجرا باید درس آموخت. اگر شفیعی آن عبارت کذایی را به کار نبرده بود، "مردم" کمتر به هیجان می‌آمدند. پس همه ما باید در ابراز نظر در این موضوع بسیار حساس، آهسته‌تر باشیم و بهانه به دست کسی ندهیم. هنگام نشر این سخنان باید دوراندیش‌تر باشیم. بی‌شک اگر شفیعی می‌دانست این سخنان منتشرمی‌شود، عبارات دیگری را برمی‌گزید.
دیگر اینکه از مقایسه میان زبان فارسی و زبان‌های محلی باید پرهیز کرد. اینجا دیگر عرصه علم نیست زمین منافسه و کری‌خواندن شده است. البته شفیعی برای اینکه به کسی برنخورد،زبان «کدکنی» را مثال زد اما هوا بد است و دیدیم به کسانی برخورد. عده‌ای از "مردم" نسبت به این مقایسه‌ها حساس‌اند.نباید عواطف را تحریک‌کرد.
🔴 آلاشت شهرامی جاجیم بافی و #درزی_کلا در #بابل روستای ملی حصیربافی

🔸شهر «آلاشت» با نام شهر ملی جاجیم‌بافی و «درزی کلا» در  شهرستان بابل با نام روستای ملی حصیربافی در میراث فرهنگی کشور ثبت ملی شد.
به امیدگسترش حصیربافی این هنرهزاران ساله مردم مازندران در جای جای روستاهای مازندران که روزگاری نه چندان دور یکی از راههای کسب درآمد در استان بوده و شوربختانه امروز رونق چندانی ندارد.

پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali