پایگاه ایران دوستان مازندران
697 subscribers
10.3K photos
4.91K videos
140 files
2.41K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه غریبانه تو با یاد #وطن می نالی
من چه گویم که غریب است دلم در #وطنم
😔😔😔😔😔

#هوشنگ_ابتهاج با تارنوازی شادروان استاد #محمدرضالطفی


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
⚫️⚫️⚫️
امشب همه غم‌های عالم را خبر کن
بنشین و با من گریه سر کن، گریه سر کن
ای میهن، ای انبوه اندوهان دیرین
ای چون دل من، ای خموش گریه آگین
در پرده های اشک پنهان، کرده بالین
ای #میهن، ای داد
از آشیانت بوی خون می آورد باد
بربال سرخ کشکرت پیغام شومی است
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟

بخشی از شعر #مرثیه_جنگل؛ شاعر: #هوشنگ_ابتهاج


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
Forwarded from محمد درویش
🍀چرا ایران همچنان سرای امید است؟🍀

🇮🇷:
@darvishnameh

از شگفتی‌های روزگار آنکه سراینده‌ی این شعر زیبا - #هوشنگ_ابتهاج عزیز - زمانی که از بلندگوهای زندان در همین نظام جمهوری اسلامی این ترانه را می‌شنود، می‌زند زیر گریه! و وقتی هم‌سلولی‌هایش می‌پرسند: سایه چرا گریه می‌کنی؟ با بغض می‌گوید: فکر نمی‌کردم روزی در سرای امیدم به زندان بیافتم!😭 و باز غم‌انگیزتر آنکه روزگار خواننده‌ی این سروده‌ی بی‌نظیر، یعنی #خسرو_آواز_ایران - محمدرضا شجریان - هم اگر بدتر از سایه نباشد، بهتر نیست و سالهاست که نه‌تنها اجازه‌ی اجرای موسیقی اصیل ایرانی در وطن ندارد؛ در وطنی که در کوی و برزن و مدارسش نوای جنتلمن پخش می‌شود! که حتی مسوولین شورای پایتختش جرات نکردند، نام مصوب خود بر #خیابان_فلامک را به استاد محمدرضا شجریان رسماً و با نصب یک تابلو تغییر دهند! و البته چه کسی است که با آلامِ جانکاهِ خالق این اثر شکوهمند در کوچ اجباری و دیار غربت - شادروان #محمدرضا_لطفی - آشنا نباشد ...

♦️بگذریم ... راستش در این نخستین روز از عجیب‌ترین نوروز همه‌ی سال‌های ایرانیان - که از تصدق سر ریزکی تاجدار و عدالت‌خواه - هیچکسی اطمینان ندارد که آیا فردایی را هم خواهد دید یا نه؟ می‌خواستم ضمن قدردانی از همه‌ی آن رهبرانی که در آستانه نوروز بیش از ده‌هزار زندانی سیاسی و امنیتی را آزاد و عفو کردند و بیش از هفتاد هزار نفر دیگر را - برای حفاظت از جان‌شان در برابر کووید۱۹- به مرخصی فرستادند؛ خواهش کنم تا بیشتر ببخشند، کمتر در فکر انتقام باشند و کینه‌هاشان را روی یخ بازنویسی کنند ... حالا که همه‌ی مردم ایران و یه‌جورایی مردم کره‌زمین درگیر شکل خفیفی از حصر خانگی شده‌اند، حصرهای تلخ‌تر را به پایان برده، فرمان عفو عمومی داده و اجازه دهند در جهان پساکرونا هر یک از هفت‌میلیون ایرانی که دوست دارد در وطنش زندگی کند، بتواند برگردد و با آرامش، امنیت و بدون نگرانی از تفتیش عقیدتی/سیاسی در کنار هموطنان جانش روزگار بگذراند و به تاب‌آوری و کارآفرینی سرزمینش بیافزاید ... شاید هیچگاه فاصله‌ی مرگ به ما تا این حد نزدیک نبوده، درس بگیریم از کرونا و کاری کنیم بازماندگانِ ما در ایرانِ پساکرونا، از فاصله‌ها، کدورت‌ها و کینه‌ها بیشتر بکاهند و پرچم عشق، امید و هماغوشی را دوباره به رفیع‌ترین شکلش بر بلندای دماوند به اهتزاز درآورند ... این آرزوی محمد درویش در نخستین لحظه‌ها از آغاز سال نود و نه برای ایران، این سرای امید است؛ اگر با این آرزو همراه هستید، نشرش دهید تا برسد به دست آنهایی که باید برسد ...

#نوروز_۱۳۹۹
#ایران_سرای_امید
#آرزوی_محمددرویش
#در_خانه_بمانیم
#امید_برای_طبیعت
#خیابان_فلامک
#خسرو_آواز_ایران

https://instagram.com/tv/B98VD1ZFf9h/?igshid=2ib4rs93xddr
۲۴ فروردین سالروز درگذشت استاد #غلامحسین_بیگجه‌خانی

روایتی از #سایه

عظیمی: از آقای بیگجه‌خانی بگید
سایه: شاگرد درویش‌خان بود. پیرمرد خیلی محترم خوبی بود خیلی ساز خوش‌صدایی داشت. یادمه آقای بیگجه‌خانی اومد جشن هنر شیراز ساز زد. من با گوش خودم از یه نوازندۀ بزرگ #تار شنیدم:«این آقای بیلچه‌خانی دیگه کیه؟ ما بیلچه‌خانی نداشتیم!» ولی همین آقای بیگجه‌خانی یه روز اومد به چاووش، #محمدرضا_لطفی برای آقای بیگجه‌خانی تو چاووش کنسرت گذاشت، در اون شرایط بد و سخت بیگجه‌خانی، آخرکار هم ظاهراً از جیب خودش یه پول به پیرمرد داد؛ چیزی حدود بیست و پنج هزار تومن و بهش گفت که این از کنسرت شما جمع شده. این کار لطفی خیلی قیمت داره ولی نسبت به کار دیگۀ لطفی تو اون روز خیلی مهم نیست؛ شما باید بودین و می‌دیدین که لطفی درست مثل یه نوآموز داشت به دست بیگجه‌خانی نگاه می‌کرد.(پیر پرنیان‌اندیش، ص۵۷۲)

توضیح ادمین: سخن #هوشنگ_ابتهاج دربارۀ اینکه بیگجه‌خانی شاگرد درویش‌خان بود ظاهراً به‌معنی آموختن آثار وی از راه شنیدن بوده است.

توضیح عکس/استادان:
#بیگجه_خانی
نصرالله ناصح پور
جمشیدعندلیبی
س۱۳۶۳

پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
تحجری که از نفهمی زاده میشود! دقیقا چیست؟

#شفیعی_کدکنی به نقل از #هوشنگ_ابتهاج تعریف میکرد: در مراسم کفن و دفن شخصی شرکت کردم، دیدم قبل از اینکه بگذارنش در قبر، چیزی حدود یک وجب سرگین و فضولات تر گوسفند، توی کف قبر ريختند. از یک نفر که اینکار را داشت انجام میداد، سوال کردم که: این چه رسمی هست که شما دارید؟ گفت: در رساله نوشته که این کار برای فرد مسلمان مستحب می‌باشد و ما مدت‌هاست برای تمام مرده هایمان اینکار را انجام میدهیم. چون برایم تعجب آور بود سریع گشتم يک رساله پیدا کردم و رفتم سراغ طرف، بهش گفتم :كجایش نوشته دقیقا؟ طرف هم میرود تو بخش آیین کفن و دفن میت، آورد که بفرما. دیدم نوشته" كف قبر مسلمان، مستحب است یک وجب پهن تر باشد"

پَهن تر یا پِهِنِ تَر؟
منطق و تفکر یا تقلید و تحجر؟
یک ساعت تفکر، بهتر از هفتاد سال عبادت هست یا نیست؟
دیگر‌ چه بگوییم.....

🔥 @Derafsh_Iranshahr 🔥
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همه مرغان هم‌آواز پراکنده شدند
آه از این باد بلاخیز که زد در چمنم

از کانال #هوشنگ_ابتهاج

"توژکی که میبینید آتشسوزی سال ۹۸ در جنگلهای باستانی ۵۰میلیون ساله هیرکانی است.که جانداران بی زبان و بی گناه زنده زنده در آتش سوختند."😔

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هوشنگ ابتهاج شاعر اهل رشت زیبا

🔸چه غریبانه تو با یاد وطن می نالی

من چه گویم که غریب است دلم در وطنم


#هوشنگ_ابتهاج


با اینکه چند بار این شعر زیبا رو در کانال منتشر کردم هربار که این شعر زیبا را با صدا و احساس شاعر هوشنگ ابتهاج به همراه موسیقی زیبای ایرانی میشنوم برایم تازگی دارد.


پایگاه ایران دوستان مازندران


@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای به رقص آمده با صد دف و نی در جانم
دف و نی چیست منَت کف زده می‌رقصانم


#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
این‌چه
رازی‌ست
که‌
هربار‌بهار
با
عزایِ‌دلِ‌ما
می‌آید؟!..💔🖤

#هوشنگ_ابتهاج

پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴ابتهاج در سایهٔ سیاست خارجی!

حسن قریبی

🔸 سال ۱۳۹۴ بود که دولت تاجیکستان تصمیم داشت تا همایش بین‌المللی نوروز را با حضور شاعران پارسی‌گوی جهان در #دوشنبه برگزار کند.
در آستانهٔ نوروز ۱۳۹۵ #اتفاق_نویسندگان_تاجیکستان سخت در تلاش بود تا بهترین‌های هر کشور را انتخاب و دعوت کند.
یک روز شاعر خلقی تاجیکستان، بانو #گلرخسار_صفی‌اوا به دفترم در #پژوهشگاه_فرهنگ_فارسی_تاجیکی آمد و اشتیاق برگزارکنندگان این جشنواره برای حضور استاد #هوشنگ_ابتهاج را اعلام کرد و درخواست داشت تا وظیفهٔ دعوت از استاد را من به عهده بگیرم.
در پاسخ گفتم که اگرچه بین من و حضرت ایشان شناخت و ارتباطی از پیش نبوده است و نیست، ولی نهایت تلاشم را برای تحقق این امر خواهم کرد.
شمارهٔ منزل استاد را در آلمان از یکی از دوستان به دست آوردم و تماس گرفتم. احوالپرسی گرمی داشتیم و خودم را معرفی کردم و تقاضای تاجیکان را گفتم.
استاد با قلندری و زبانی که از گشاده‌رویی او خبر می‌داد، دعوت همزبانان تاجیک را پذیرفت و فقط یادآور شد که در نظر داشته باشید که من باید از آلمان به دوشنبه بیایم.
هنوز چندی تا نوروز مانده بود که بین ایران و تاجیکستان کدورتی سیاسی پیش آمد و طبق روال ممالک شرقی این لکهٔ دنباله‌دار سیاسی به سایر حوزه‌ها از جمله فرهنگی نیز سرایت کرد. نتیجه اینکه کلاً نام مهمانان ایرانی از این همایش قلم خورد و فرصت حضور شاعران ایرانی، از جمله #سایهٔ عزیز، از جامعهٔ فرهنگی کشورهای منطقه گرفته شد.
اما چون از پیش اعلام شده بود که این همایش شامل شاعران پارسی‌گوی جهان است، همان روزها شنیدم که دکتر #محمدکاظم_کاظمی عزیز، شاعر شناخته‌شدهٔ #افغانستانی که ساکن مشهد بود به عنوان نمایندهٔ شاعران ایران در آن محفل، معرفی و شعرخوانی کرده است.
این نیز به تلخی گذشت یا خواهد گذشت ولی هنوز طعم شیرین هم‌سخنی کوتاه با روانشاد هوشنگ ابتهاج برایم ماندگار است.
جایش جنّت.


پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali