پایگاه ایران دوستان مازندران
696 subscribers
10.2K photos
4.9K videos
140 files
2.41K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
🚨 #بابل همچنان در #وضعیت_نارنجی

روابط‌عمومی و امور بین‌الملل «دانشگاه علوم پزشکی بابل»:

🔸در ادامه اجرای طرح محدودیت‌های کرونایی در کشور، #بابل همچنان در وضعیت #نارنجی می باشد و دستورالعملهای ابلاغی ستاد کرونا کشور در این شهرستان اجرا می‌شود.

🔸ممنوعیت ورود خودروهای شخصی با پلاک غیر بومی به شهرهای نارنجی و قرمز.

🔸ممنوعیت ورود خودروهای شخصی پلاک بومی شهرهای نارنجی و قرمز به سایر شهرها.

🔸 منع تردد شبانه از ساعت ۲۱ لغایت ۴ صبح در شهرهای نارنجی و قرمز با جمعیت بالای ۲۰۰ هزار نفر.

🔸 گروههای شغلی ۱ و ۲ در شهرهای نارنجی امکان فعالیت دارند.

🔸 کلیه مراکز آموزشی اعم از مدارس، دانشگاهها، موسسات آموزش عالی، آموزشگاه-های خصوصی، حوزههای علمیه در شهرهای زرد، نارنجی و قرمز تعطیل است

#من_ماسک_میزنم 😷
#جان_ما_ایران_ما #مدافعان_سلامت

جمعه ۱۴ آذر ۹۹.
💠روابط عمومی و امور بین الملل دانشگاه علوم پزشکی بابل
@mubabool
مازیار
ماهیگیر
موسیقی زیبای ایرانی

نام ترانه : ماهیگیر

با صدای زیبا و ماندگار #مازیار خواننده اهل #بابل




پایگاه ایران دوستان مازندران
🔴درخت‌های دهکده

میلاد عظیمی استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران اهل #بابل


🔸نام استاد محمد امین ریاحی برای من تداعی‌گر نجابت است. تداعی‌گر عشق به ایران است. نامش به یادم می آورد حکایتی را که برایم گفت. گفت و به گریه افتاد. لبخند می‌زد و می‌گریست. ایران معشوق ریاحی بود و او از معشوق جفا دید. اما جفای معشوق را خوش می‌داشت.

🔸انگار این حکایت وصف حال او بود. ریاحی گفت این حکایت را از دهان سید حسن تقی‌زاده در دانشگاه تهران شنیده. وقتی رئیس انجمن ادب و سخنرانی دانشجویان دانشکده ادبیات بود و تقی‌زاده را برای سخنرانی دعوت کرده بود.

🔸تقی‌زاده مردی امین و خوددار و استوار بود. ریاحی گفت و بعدها نوشت که تقی‌زاده هنگام نقل حکایت به گریه افتاد و دانشجویان هم با او گریستند. استاد زرین‌کوب هم این حکایت را از تقی‌زاده شنید و سال‌ها بعد داستان دلاویز «درخت‌های دهکده» را نوشت که در کلک دهباشی چاپ شد. زرین‌کوب هم نوشت تقی‌زاده به گریه افتاد. حکایتی که استاد ریاحی گفت را از کتاب خاطرات تقی‌زاده نقل می‌کنم:

🔸«مثالی از احساسات اسلامی و ایرانی مردم آنجا [= نواحی جنوبی و شرقی قفقاز] قصه‌ای است که در مسافرت خودم بدان منطقه در حدود سنه ۱۳۱۶ قمری دیدم؛ وقتی که پس از سه روز طی مسافت از تبریز به چاروادار در آخرین منزل که قریه سوجا، نزدیک جلفا باشد، خوابیدم. از اهالی آنجا شنیدم که یکی گفت وقتی به آن طرف رود ارس یعنی قفقازیه رفته بود در دهی به اسم یاجی نزدیک رود ارس. روزی دید جمعی از اهل قریه در میدان ده دور هم نشسته‌اند و چند نفر پیرمرد در میدان نهال چنار کاشته‌اند و هر روز مراقبت و آبیاری می‌کنند. پس روزی به آنها گفت: عمو چرا این همه زحمت به خودتان می‌دهید. این چنارها سال‌ها می‌خواهد که درخت تناور و سایه‌دار شوند و شما با این سن و سال رشد و بزرگی آنها را نمی‌بینید. پیرمردها گریه کردند و گفتند: پسر! ما از خدا همین قدر عمر می‌خواهیم که این چنارها بلند و تناور شوند و اینجاها باز ملک ایران گردد و مأمورین مالیاتی ایران اینجا برای جمع مالیات بیایند و ما قادر به ادای دین مالیاتی خود نباشیم و آن مأمورها پاهای ما را به این چنارها بسته و شلاق بزنند... خانوادۀ من و پدر من [= تقی‌زاده] دارای همین احساسات بودند».

🔸استاد زرین‌کوب بخش آخر سخن تقی زاده را چنین نوشت: تا در آن روز دور این درختان برقصیم و پایکوبی کنیم و شاد و مستانه فریاد بزنیم: زنده باد ایران... زنده باد ایران!...


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
iran zamin Track 4 Banu Jan
Bijan Bijani
موسیقی زیبای ایرانی

نام ترانه : بانو بانو جان(بر گرفته از ملودی ترانه مازندرانی بانو بانو جان )

خواننده : بیژن بیژنی هنرمند و خواننده اهل #بابل

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
پر_بسته_آلبوم_بهترین_های_دلکش_۵
<unknown>
دلکش بانوی موسیقی آوازایران اهل #بابل


فرهادقنبری(کانال تلگرامی @kharmagaas)

🔸دلکش،مرضیه وهایده سه چهره ماندگاروبرجسته موسیقی زنان ایران بودندکه زودترازآنچه انتظارمیرفت ازموسیقی حذف شدند.دلکش پس ازانقلاب خوانندگی راکنارگذاشت.هایده جوانمرگ شدومرضیه درمسیری متفاوت قرارگرفت..

🔸دلکش درگفتگویی میگوید:"یک روزسوار تاکسی شدم،راننده تاکسی که24-25ساله بود، نوارچندتاازترانه های منوگذاشته بود!خون تو سرم جمع شده بود،میخواستم بزنم زیرگریه راننده تاکسی فکرکرده بودتحت تاثیرقرارگرفته بودم.گفت:مادرمیبینی چی میخونه!گفتم میدونی کیه؟گفت:اسمش دلکشـه مادر،هرجاهست خداعمرش بده،ماکه باصداش حال میکنیم،تاش پیدا نشده!
🔸نتونستم زبانم رانگه دارم،گفتم:این صدای منه!من دلکشم!تاآخرمسیردیگه هیچکس رو سوارنکرد،هر10متر به10متربرمیگشت وبه من خیره میشد.بالاخره تاب نیاوردوضبط صوت ماشین روبست.قبل ازاینکه بخواهدوبگوید،خودم برایش همان ترانه ‌ای که نیمه کاره قطع کرده بود،آرام آرام خواندم.
🔸به مقصدرسیدیم،هرچه اصرارکردم پول نگرفت.شمانمیدونین دراین روزوروزگاری که ما درایران داریم این نوع گذشت یعنی چه!!


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali