#خدمتی_شایسته_شأن_دانشگاه_تهران
از یاد داشت های ایران شناسی ✍ میلاد عظیمی ایران شناس اهل بابل و استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران :
رسول جعفریان از خادمان بزرگ کتاب در این مملکت است. کتابخوان است و کتابنویس و کتابدوست. کتاب را دوست دارد اما بیشتر از کتاب کتابخوانان و محققان را دوست دارد. آسان کردن تحقیق و دسترسی به منابع تحقیق را دوست دارد. دوران ریاستش در کتابخانۀ مجلس درخشان بود.او دستنویسهای کتابخانۀ مجلس را آزاد کرد! آنهمه نسخه را رایگان در اختیار مردم گذاشت. فهرستنویسی نسخهها و سندها را رونق داد. چاپ مجلات خوب و کتابهای خوب... وقتی از کتابخانۀ مجلس میرفت از برخی مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاهها تقاضا کرد هارد دیسک بفرستند تا نسخههای دیجتالشدۀ کتابخانۀ مجلس را به آنان بدهد. ترس داشت گنجینهطرازان دوباره نسخهها را به گنجینهها برگردانند.
چندی قبل در کانال تلگرامی جعفریان مطلبی خواندم که لحنش کلافهوار بود. دنبال چند کتاب میگشت و نمییافت. نوشت:«هر چه فكر ميكنم مگر ما چقدر كتاب چاپی فارسی از آغاز آمدن چاپ تا ـ فرضا ـ سال ۱۳۵۰داریم، و این که آیا این قدر توانایی نداریم که همۀ اینها را اسکن کرده و بهآسانی در اختیار پژوهشگران قرار دهیم، عقلم به جایی نمیرسد. اگر این عجز نیست پس عجز چیست؟ یعنی ما توانایی این که حداکثر صدهزار کتاب و کتابچه را اسکن کرده و بهآسانی در اختیار قرار دهیم نداریم؟ اصلا دویست هزار؟ مگر چقدر هزینه و نیرو نیاز دارد؟ این آثار، ایرانی است و برای تحقیقات ایرانی، بسیار سودمند است. بندۀ خدا [ یعنی جعفریان] چهار سال در کتابخانۀ مجلس بود، آنچه اسکن شد، بیش از ۲۲هزار نسخه خطی و بالای ۱۱هزار کتاب چاپی سربی و سنگی بود. این یعنی این که با قریب ده دوازده تا اسکنر، میشود در چهار سال، نزدیک به ۳۵ هزار جلد کتاب را اسکن کرد».
چندسالی است که جعفریان رئیس کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران شده است. کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران چشموچراغ کتابخانههای دانشگاهی ایران است. کفایت و دلسوزی ایرج افشار در خشتخشت آن نمایان است. در زمینۀ نسخههای خطی گنجینهای است؛ زحمات مجتبی مینوی و محمدتقی دانشپژوه و افشار و دیگران به این گنجینه اعتبار داده است. کتابخانۀ مرکزی اعتبار دانشگاه تهران است.
دوران ریاست جعفریان بر کتابخانۀ مرکزی دوران مسکنت و بیپولی است. قحطسال و خشکسال است. اما وقتی کاربلد باشی و مدیر و مدبر باشی در بیپولی هم میشود کار بزرگ کرد و کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران در سختترین وضع مالی بزرگترین کار و خدمت را کرد؛ همۀ نسخههای خطی خود را رایگان در اختیار محققان گذاشت. بار عام است؛ بروید به سایت کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران و پیدیاف ۱۲۹۵۰ دستنویس را مجانی دانلود کنید.
باید درود فرستاد بر مدیران دانشگاه که اجازۀ این خدمت عظیم را به جعفریان دادند. نام این مدیران فرهنگدوست به نیکی ماندگار خواهد بود. این خدمت بزرگ و گشادهدستی سترگ فرهنگی نام دانشگاه تهران را بلندآوازه میکند.
انسان را از آرزوهایش میتوان شناخت. آرزوی رسول جعفریان هم این است:«آیا میشود یکروزی اعلام کرد ایران هم میراث مکتوب هزار ساله خود را بهصورت دیجیتالی در اختیار عموم قرار داده است». با چنین همتی رسید بدانچه رسید و میرسد بدانچه خواهد رسید...
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
از یاد داشت های ایران شناسی ✍ میلاد عظیمی ایران شناس اهل بابل و استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران :
رسول جعفریان از خادمان بزرگ کتاب در این مملکت است. کتابخوان است و کتابنویس و کتابدوست. کتاب را دوست دارد اما بیشتر از کتاب کتابخوانان و محققان را دوست دارد. آسان کردن تحقیق و دسترسی به منابع تحقیق را دوست دارد. دوران ریاستش در کتابخانۀ مجلس درخشان بود.او دستنویسهای کتابخانۀ مجلس را آزاد کرد! آنهمه نسخه را رایگان در اختیار مردم گذاشت. فهرستنویسی نسخهها و سندها را رونق داد. چاپ مجلات خوب و کتابهای خوب... وقتی از کتابخانۀ مجلس میرفت از برخی مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاهها تقاضا کرد هارد دیسک بفرستند تا نسخههای دیجتالشدۀ کتابخانۀ مجلس را به آنان بدهد. ترس داشت گنجینهطرازان دوباره نسخهها را به گنجینهها برگردانند.
چندی قبل در کانال تلگرامی جعفریان مطلبی خواندم که لحنش کلافهوار بود. دنبال چند کتاب میگشت و نمییافت. نوشت:«هر چه فكر ميكنم مگر ما چقدر كتاب چاپی فارسی از آغاز آمدن چاپ تا ـ فرضا ـ سال ۱۳۵۰داریم، و این که آیا این قدر توانایی نداریم که همۀ اینها را اسکن کرده و بهآسانی در اختیار پژوهشگران قرار دهیم، عقلم به جایی نمیرسد. اگر این عجز نیست پس عجز چیست؟ یعنی ما توانایی این که حداکثر صدهزار کتاب و کتابچه را اسکن کرده و بهآسانی در اختیار قرار دهیم نداریم؟ اصلا دویست هزار؟ مگر چقدر هزینه و نیرو نیاز دارد؟ این آثار، ایرانی است و برای تحقیقات ایرانی، بسیار سودمند است. بندۀ خدا [ یعنی جعفریان] چهار سال در کتابخانۀ مجلس بود، آنچه اسکن شد، بیش از ۲۲هزار نسخه خطی و بالای ۱۱هزار کتاب چاپی سربی و سنگی بود. این یعنی این که با قریب ده دوازده تا اسکنر، میشود در چهار سال، نزدیک به ۳۵ هزار جلد کتاب را اسکن کرد».
چندسالی است که جعفریان رئیس کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران شده است. کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران چشموچراغ کتابخانههای دانشگاهی ایران است. کفایت و دلسوزی ایرج افشار در خشتخشت آن نمایان است. در زمینۀ نسخههای خطی گنجینهای است؛ زحمات مجتبی مینوی و محمدتقی دانشپژوه و افشار و دیگران به این گنجینه اعتبار داده است. کتابخانۀ مرکزی اعتبار دانشگاه تهران است.
دوران ریاست جعفریان بر کتابخانۀ مرکزی دوران مسکنت و بیپولی است. قحطسال و خشکسال است. اما وقتی کاربلد باشی و مدیر و مدبر باشی در بیپولی هم میشود کار بزرگ کرد و کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران در سختترین وضع مالی بزرگترین کار و خدمت را کرد؛ همۀ نسخههای خطی خود را رایگان در اختیار محققان گذاشت. بار عام است؛ بروید به سایت کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران و پیدیاف ۱۲۹۵۰ دستنویس را مجانی دانلود کنید.
باید درود فرستاد بر مدیران دانشگاه که اجازۀ این خدمت عظیم را به جعفریان دادند. نام این مدیران فرهنگدوست به نیکی ماندگار خواهد بود. این خدمت بزرگ و گشادهدستی سترگ فرهنگی نام دانشگاه تهران را بلندآوازه میکند.
انسان را از آرزوهایش میتوان شناخت. آرزوی رسول جعفریان هم این است:«آیا میشود یکروزی اعلام کرد ایران هم میراث مکتوب هزار ساله خود را بهصورت دیجیتالی در اختیار عموم قرار داده است». با چنین همتی رسید بدانچه رسید و میرسد بدانچه خواهد رسید...
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali