Forwarded from ایرانبان کُرد
🔷شاعر کُرد تبار عراقی،دوستدار فردوسی
جمیل صدقی زهاوی در خانواده ای اهل دانش در بغداد به دنیا آمد.وی از کُردهای شریف عراق بوده است. وی علاوه بر زبان های عربی و ترکی، با زبان فارسی نیز کاملاً آشنا بوده و اشعاری بدین زبان سروده است. صدقی زهاوی در هزاره درگذشت فردوسی در سال ۱۳۱۳ به ایران آمده و در تالار دبیرستان دارالفنون اشعار خود را درباره جایگاه والای فردوسی به شرح زیر قرائت کرد:
به فردوسی از من سلامی برید
پس از عرض حرمت پیامی برید
که ای شاعر خفته در زیر خاک
نهان از نظر، دور از جان پاک
نمانده به گورت نشانی زتو
به جز ریزه استخوانی زتو
سر از خاک بردار و آنگه ببین
چه شوریست بهرت به روی زمین
مگو مرده ام، گرچه تو مرده ای
که تو در دل یک جهان زنده ای
فروریخت اعجاز از خامه ات
بیفروزد از آن، قدر شهنامه ات
جهانی برای تو جمع آمده
برای ثنای تو جمع آمده
ز هر مملکت صد صدا می رسد
ز هر سو نوایی جدا می رسد
چو پر شد ز شهرت زمین و زمان
ستودند نام تو در هر زبان
هزار است در قبر خود خفته ای
ولی زنده است آنچه تو گفته ای
نوشتی به سی سال شهنامه را
نیفکندی از دست خود خامه را
در آخر شه غزنه بیداد کرد
درم جای زر داد و ناشاد کرد
این انسان گرانمایه در سال ۱۳۱۴ در سن ۷۳ سالگی در بغداد در گذشت.
صدقی زهاوی یکی از چندین و چند شاعر فارسی سرای بغداد و عراق است که امیدواریم در آینده به برخی دیگر از آن ها نیز بپردازیم.
(برای اطلاع بیشتر: مجله یادگار، ش ۹، سال ۳)
نویسنده: علیرضا غفاری حافظ
@iranban_kord
جمیل صدقی زهاوی در خانواده ای اهل دانش در بغداد به دنیا آمد.وی از کُردهای شریف عراق بوده است. وی علاوه بر زبان های عربی و ترکی، با زبان فارسی نیز کاملاً آشنا بوده و اشعاری بدین زبان سروده است. صدقی زهاوی در هزاره درگذشت فردوسی در سال ۱۳۱۳ به ایران آمده و در تالار دبیرستان دارالفنون اشعار خود را درباره جایگاه والای فردوسی به شرح زیر قرائت کرد:
به فردوسی از من سلامی برید
پس از عرض حرمت پیامی برید
که ای شاعر خفته در زیر خاک
نهان از نظر، دور از جان پاک
نمانده به گورت نشانی زتو
به جز ریزه استخوانی زتو
سر از خاک بردار و آنگه ببین
چه شوریست بهرت به روی زمین
مگو مرده ام، گرچه تو مرده ای
که تو در دل یک جهان زنده ای
فروریخت اعجاز از خامه ات
بیفروزد از آن، قدر شهنامه ات
جهانی برای تو جمع آمده
برای ثنای تو جمع آمده
ز هر مملکت صد صدا می رسد
ز هر سو نوایی جدا می رسد
چو پر شد ز شهرت زمین و زمان
ستودند نام تو در هر زبان
هزار است در قبر خود خفته ای
ولی زنده است آنچه تو گفته ای
نوشتی به سی سال شهنامه را
نیفکندی از دست خود خامه را
در آخر شه غزنه بیداد کرد
درم جای زر داد و ناشاد کرد
این انسان گرانمایه در سال ۱۳۱۴ در سن ۷۳ سالگی در بغداد در گذشت.
صدقی زهاوی یکی از چندین و چند شاعر فارسی سرای بغداد و عراق است که امیدواریم در آینده به برخی دیگر از آن ها نیز بپردازیم.
(برای اطلاع بیشتر: مجله یادگار، ش ۹، سال ۳)
نویسنده: علیرضا غفاری حافظ
@iranban_kord
Forwarded from کانال خبری پانايرانيست
«جایگاه و نقش شاه در شاهنامه»
❇️ شاهنامه جامعه را با تن آدمی میسنجد که در آن، شاه همچون سر و طبقههای اجتماعی همچون اندامهای گوناگون هستند و این بخش به ویژه اهمیت بسیاری دارد، زیرا گزارشگر سراسر فلسفه و برداشتهای ایران کهن از جایگاه و نقش شاه از یک سو و ردهها و افراد جامعه از سوی دیگر است.
🔻 شاپور دوم هنگام اندرز به جانشین خود در توصیف پادشاه بد گوید:
دل و مغز مردم دو شاه تنند / دگر آلت تن سپاه تنند
چو مغز و دل مردم آلوده گشت / به نومیدی از رای پالوده گشت
بدان تن، سراسیمه گردد روان / سپه چون زید شاه بیپهلوان
چو روشن نباشد، بپرّاکند / تن بیروان را به خاک افکند
چنین همچو شد، شاه بیدادگر / جهان زو شود زود زیر و زبر
بدو بر، پس از مرگ نفرین بود / همان نام او شاه بیدین بود
🔻 و فردوسی در آن هنگام پرآشوب پایان کار ساسانیان که جامعه ایران دربهدر در پی شاهی فرهمند است و هر چه میجوید کمتر مییابد و طی دو سال حدود ۱۲ شاه بر تخت مینشینند و سرنگون میشوند، میسراید:
چگونه بود زندگی در برش / تنی را کزو دور باشد سرش؟
🔻 از این آشکارتر، هنگامی است که بزرگان ایران به شهریاری فرزندان نوذر (توس و گستهم) که شاهی ناشایست بوده است تن نمیدهند و جویای شاهی شایسته هستند و پهلوان بزرگ ایران می گوید:
شهی باید اکنون ز تخم کیان / به تخت کیی بر، کمر بر میان
شهی کو به اورنگ دارد ز می / که بیسر نباشد تن آدمی
🔻 و یا زمانی که بزرگان ایران پس از یک سخنرانی دراز سرشار از خودآگاهی تاریخی در ستایش پادشاهی خسرو انوشیروان میگویند:
بماناد تا جاودان این براوی / جهان سر به سر چون تن و چون سر اوی
🔻 و برای آن که نپنداریم این گونه جامعه شناسی تنها برداشت فردوسی است نمونه ای هم از نامه تنسر یاد میکنیم آنگاه که گوید:
«بدان که مردم در دین چهار اعضایند و در بسیار جای در کتاب دین بیجدال و تفسیر و خلاف و اقاویل، مکتوب و مبین است که آن را اعضای اربعه میگویند و سر آن اعضا پادشاه است»
🔻 بنابراین هنگامی که فردوسی باور دارد که تنی اگر دو سر داشته باشد زنده نخواهد ماند و می سراید:
خردمند گوید که در یک سرای / چو فرمان دو گردد، نماند به جای
بی گمان هم این اندیشه را بازمیتابد.
🔻 چنان که میبینیم جامعهشناسی ایران باستان، جامعه را همچون تنی میداند که هموندان و طبقههای آن همچون اندامها هستند و شاه همچون سر. بنابراین، این طبقههای اجتماعی نیستند که شاه را همچون نمایندگی سودهای طبقه ویژه خویش برمیگزینند و به خدمت خود میگیرند، بلکه این شاه است که مانند نیروی برتر و فراتر از طبقههای ویژه، بر فراز آنها جای دارد، میتواند و باید بر سودهای طبقهها و آز ایشان کرانه نهد، و در نقش یک نیروی هماهنگکننده میان سودهای جزئی با سود کلی که همان جامعه است همسنگی یا تعادل برقرار سازد. همانگونه که در تن، اگر اندامی و یا حتی یاختهای از خویشکاری خویش سر بپیچد تن را بیمار میسازد و از این رو، یا باید آن اندام درمان شود یا در راه غایت کلی که همان ادامه حیات ارگانیزم است از میان برود و نابود گردد چرا که اگر جز این شد، سراسر تن را نابود خواهد ساخت، به همان سان در جامعه نیز، این شاه است که همچون فرمانده نیرویی برتر این حق را دارد که به درمان عضو بیمار بپردازد و آن را از میان بردارد.
🔻 در این حال شهریار خویشکاری سنگینی بر دوش دارد که به یک رو نگهبانی و نگهداری از جامعه، و به رویی دیگر، رهبری آن به سوی غایت خویش یعنی رشد و بالش است. چنانکه دیدیم، ژرفا و درونه چیستی و چگونگی این رشد و بالش را نیز مجموعه دستگاه مینوی جامعه یعنی دین تعیین کرده است. مزدیسنا، از یک سو خواهان خوشی و شادی و آسایش انجمن از سوی دیگر خواهان رهبری آن به سوی پیشرفت و آبادانی هرچه بیشتر است. در اینجاست که خویشکاری شاه نقشی بنیادی مییابد.
📓 سرچشمه: مرتضی ثاقبفر، شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران، نشر قطره، ۱۳۷۷
#بازگشت_به_مشروطه
کانال خبری پانایرانیست
@Paniranist
❇️ شاهنامه جامعه را با تن آدمی میسنجد که در آن، شاه همچون سر و طبقههای اجتماعی همچون اندامهای گوناگون هستند و این بخش به ویژه اهمیت بسیاری دارد، زیرا گزارشگر سراسر فلسفه و برداشتهای ایران کهن از جایگاه و نقش شاه از یک سو و ردهها و افراد جامعه از سوی دیگر است.
🔻 شاپور دوم هنگام اندرز به جانشین خود در توصیف پادشاه بد گوید:
دل و مغز مردم دو شاه تنند / دگر آلت تن سپاه تنند
چو مغز و دل مردم آلوده گشت / به نومیدی از رای پالوده گشت
بدان تن، سراسیمه گردد روان / سپه چون زید شاه بیپهلوان
چو روشن نباشد، بپرّاکند / تن بیروان را به خاک افکند
چنین همچو شد، شاه بیدادگر / جهان زو شود زود زیر و زبر
بدو بر، پس از مرگ نفرین بود / همان نام او شاه بیدین بود
🔻 و فردوسی در آن هنگام پرآشوب پایان کار ساسانیان که جامعه ایران دربهدر در پی شاهی فرهمند است و هر چه میجوید کمتر مییابد و طی دو سال حدود ۱۲ شاه بر تخت مینشینند و سرنگون میشوند، میسراید:
چگونه بود زندگی در برش / تنی را کزو دور باشد سرش؟
🔻 از این آشکارتر، هنگامی است که بزرگان ایران به شهریاری فرزندان نوذر (توس و گستهم) که شاهی ناشایست بوده است تن نمیدهند و جویای شاهی شایسته هستند و پهلوان بزرگ ایران می گوید:
شهی باید اکنون ز تخم کیان / به تخت کیی بر، کمر بر میان
شهی کو به اورنگ دارد ز می / که بیسر نباشد تن آدمی
🔻 و یا زمانی که بزرگان ایران پس از یک سخنرانی دراز سرشار از خودآگاهی تاریخی در ستایش پادشاهی خسرو انوشیروان میگویند:
بماناد تا جاودان این براوی / جهان سر به سر چون تن و چون سر اوی
🔻 و برای آن که نپنداریم این گونه جامعه شناسی تنها برداشت فردوسی است نمونه ای هم از نامه تنسر یاد میکنیم آنگاه که گوید:
«بدان که مردم در دین چهار اعضایند و در بسیار جای در کتاب دین بیجدال و تفسیر و خلاف و اقاویل، مکتوب و مبین است که آن را اعضای اربعه میگویند و سر آن اعضا پادشاه است»
🔻 بنابراین هنگامی که فردوسی باور دارد که تنی اگر دو سر داشته باشد زنده نخواهد ماند و می سراید:
خردمند گوید که در یک سرای / چو فرمان دو گردد، نماند به جای
بی گمان هم این اندیشه را بازمیتابد.
🔻 چنان که میبینیم جامعهشناسی ایران باستان، جامعه را همچون تنی میداند که هموندان و طبقههای آن همچون اندامها هستند و شاه همچون سر. بنابراین، این طبقههای اجتماعی نیستند که شاه را همچون نمایندگی سودهای طبقه ویژه خویش برمیگزینند و به خدمت خود میگیرند، بلکه این شاه است که مانند نیروی برتر و فراتر از طبقههای ویژه، بر فراز آنها جای دارد، میتواند و باید بر سودهای طبقهها و آز ایشان کرانه نهد، و در نقش یک نیروی هماهنگکننده میان سودهای جزئی با سود کلی که همان جامعه است همسنگی یا تعادل برقرار سازد. همانگونه که در تن، اگر اندامی و یا حتی یاختهای از خویشکاری خویش سر بپیچد تن را بیمار میسازد و از این رو، یا باید آن اندام درمان شود یا در راه غایت کلی که همان ادامه حیات ارگانیزم است از میان برود و نابود گردد چرا که اگر جز این شد، سراسر تن را نابود خواهد ساخت، به همان سان در جامعه نیز، این شاه است که همچون فرمانده نیرویی برتر این حق را دارد که به درمان عضو بیمار بپردازد و آن را از میان بردارد.
🔻 در این حال شهریار خویشکاری سنگینی بر دوش دارد که به یک رو نگهبانی و نگهداری از جامعه، و به رویی دیگر، رهبری آن به سوی غایت خویش یعنی رشد و بالش است. چنانکه دیدیم، ژرفا و درونه چیستی و چگونگی این رشد و بالش را نیز مجموعه دستگاه مینوی جامعه یعنی دین تعیین کرده است. مزدیسنا، از یک سو خواهان خوشی و شادی و آسایش انجمن از سوی دیگر خواهان رهبری آن به سوی پیشرفت و آبادانی هرچه بیشتر است. در اینجاست که خویشکاری شاه نقشی بنیادی مییابد.
📓 سرچشمه: مرتضی ثاقبفر، شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران، نشر قطره، ۱۳۷۷
#بازگشت_به_مشروطه
کانال خبری پانایرانیست
@Paniranist
Forwarded from ناصر کرمی
📝 به مناسبت 25 اردیبهشت، روز فردوسی
باورداشت و پذیرش حق ذاتی حیات برای همه زیستمندان، فارغ از سود و زیانشان برای انسان اساس فلسفه اخلاقی محیط زیست است. آنچه که به تمامی در این بیت شاهنامه تبلور دارد:
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
یعنی میازارش نه به خاطر سودمندی اش برای ما، فقط به این خاطر که زیستمندی است جاندار و حق حیات دارد.
#روز_فردوسی
@nasserkaramii
باورداشت و پذیرش حق ذاتی حیات برای همه زیستمندان، فارغ از سود و زیانشان برای انسان اساس فلسفه اخلاقی محیط زیست است. آنچه که به تمامی در این بیت شاهنامه تبلور دارد:
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
یعنی میازارش نه به خاطر سودمندی اش برای ما، فقط به این خاطر که زیستمندی است جاندار و حق حیات دارد.
#روز_فردوسی
@nasserkaramii
Forwarded from خوزستان پاره تن ایران زمین است
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امین داودی، دبیر انجمن علمی تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در برنامه اینترنتی بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی:
ما دو نوع مقدسات داریم، مقدسات ملی و مقدسات مذهبی، #شاهنامه #فردوسی جز مقدسات ملی ماست.
طی چند دهه اخیر سنت شاهنامه خوانی ایرانی در #خوزستان به شیوه ای نوین احیا شده است.
#اهواز پایتخت شاهنامه و شاهنامه خوانی در ایران شده است.
با بازگشایی دانشگاه ها طی یک همایش بزرگ و ملی از شاهنامه خوانان خوزستانی تقدیر و تشکر به عمل می آید.
@iran_khouzestan
ما دو نوع مقدسات داریم، مقدسات ملی و مقدسات مذهبی، #شاهنامه #فردوسی جز مقدسات ملی ماست.
طی چند دهه اخیر سنت شاهنامه خوانی ایرانی در #خوزستان به شیوه ای نوین احیا شده است.
#اهواز پایتخت شاهنامه و شاهنامه خوانی در ایران شده است.
با بازگشایی دانشگاه ها طی یک همایش بزرگ و ملی از شاهنامه خوانان خوزستانی تقدیر و تشکر به عمل می آید.
@iran_khouzestan
☘پگاهتان به نیکی و نیکروزی🍀
☘شِمِه صِــوائـی(صِوی)خِش بُوئِه🍀
(مازنی)
☘شیمِه صوبح بخیرو برکت بِبی🍀(گیلکی)
☘شمَه صبح بَخَیر🍀(تالشی)
🍁 آدینه (ناهید روز)
🍂 ۲۶ اردیبهشت۱۳۹۹خورشیدی
🍁 ۲۲ دِ ما ۱۵۳۱ تبری
🍂 ۷ دیا ما ۱۵۹۳ دیلمی(گیلکی )
🍁 ۲۱ رمضان۱۴۴۱ قمری
🍂 ۱۵ می(مه) ۲۰۲۰ میلادی
(گاهشمار محلی بر پایه استخراج #نصراله_هومند با مجوز اداره ارشاد #مازندران)
نگاره (فرتور)از کانال نگاه نرگس
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
☘شِمِه صِــوائـی(صِوی)خِش بُوئِه🍀
(مازنی)
☘شیمِه صوبح بخیرو برکت بِبی🍀(گیلکی)
☘شمَه صبح بَخَیر🍀(تالشی)
🍁 آدینه (ناهید روز)
🍂 ۲۶ اردیبهشت۱۳۹۹خورشیدی
🍁 ۲۲ دِ ما ۱۵۳۱ تبری
🍂 ۷ دیا ما ۱۵۹۳ دیلمی(گیلکی )
🍁 ۲۱ رمضان۱۴۴۱ قمری
🍂 ۱۵ می(مه) ۲۰۲۰ میلادی
(گاهشمار محلی بر پایه استخراج #نصراله_هومند با مجوز اداره ارشاد #مازندران)
نگاره (فرتور)از کانال نگاه نرگس
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
گفتار حکیم فردوسی طوسی
در ستایش امیر مؤمنان؛ علی(ع)
ترا دانش و دین رهاند درست
درِ رستگاری ببایدت جست
و گر دل نخواهی که باشد نژند
نخواهی که دایم بُوی مستمند
به گفتار پیغمبرت راه جوی!
دل از تیرگیها بدین آب شوی!
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
چهارم علی بود؛ جفت بتول
که او را به خوبی ستاید رسول
که من شهر علمم، علیّم در است
درست این سخن قول پیغمبر است
گواهی دهم کین سخنها ز اوست
تو گویی دو گوشم بر آواز اوست
علی را چنین گفت و دیگر همین
کز ایشان قوی شد به هر گونه دین
نبی آفتاب و صحابان چو ماه
بههم بستنی یکدگر راست راه
منم بندهٔ اهل بیت نبی
ستایندهٔ خاک و پای وصی
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج از او تندباد
دو هفتاد کشتی بر او ساخته
همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی به سان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبیّ و ولی
خردمند کز دور دریا بدید
کرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست کو موج خواهد زدن
کس از غرق بیرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبیّ و وصی
شوم غرقه، دارم دو یار وفی
همانا که باشد مرا دستگیر
خداوند تاج و لوا و سریر
خداوند جویِ مِی و انگبین
همان چشمهٔ شیر و مای معین
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبیّ و وصی گیر جای!
گرت زین بد آید، گناه من است
چنین است آیین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاکِ پیِ حیدرم!
دلت گر به راه خطا مایل است
ترا دشمن اندر جهان؛ خود دل است
نباشد جز از بیپدر دشمنش
که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آنکس که در جانش بغض علی است
از او زارتر در جهان، زار کیست؟
نگر تا نداری به بازی جهان!
نه برگردی از نیکپی همرهان!
همه نیکیَت باید آغاز کرد
چو با نیکنامان بُوی همنورد
از این در سخن چند رانم همی
همانا کرانش ندانم همی
از کانال ایران گهواره تمدن کهن
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
در ستایش امیر مؤمنان؛ علی(ع)
ترا دانش و دین رهاند درست
درِ رستگاری ببایدت جست
و گر دل نخواهی که باشد نژند
نخواهی که دایم بُوی مستمند
به گفتار پیغمبرت راه جوی!
دل از تیرگیها بدین آب شوی!
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
چهارم علی بود؛ جفت بتول
که او را به خوبی ستاید رسول
که من شهر علمم، علیّم در است
درست این سخن قول پیغمبر است
گواهی دهم کین سخنها ز اوست
تو گویی دو گوشم بر آواز اوست
علی را چنین گفت و دیگر همین
کز ایشان قوی شد به هر گونه دین
نبی آفتاب و صحابان چو ماه
بههم بستنی یکدگر راست راه
منم بندهٔ اهل بیت نبی
ستایندهٔ خاک و پای وصی
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج از او تندباد
دو هفتاد کشتی بر او ساخته
همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی به سان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبیّ و ولی
خردمند کز دور دریا بدید
کرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست کو موج خواهد زدن
کس از غرق بیرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبیّ و وصی
شوم غرقه، دارم دو یار وفی
همانا که باشد مرا دستگیر
خداوند تاج و لوا و سریر
خداوند جویِ مِی و انگبین
همان چشمهٔ شیر و مای معین
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبیّ و وصی گیر جای!
گرت زین بد آید، گناه من است
چنین است آیین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاکِ پیِ حیدرم!
دلت گر به راه خطا مایل است
ترا دشمن اندر جهان؛ خود دل است
نباشد جز از بیپدر دشمنش
که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آنکس که در جانش بغض علی است
از او زارتر در جهان، زار کیست؟
نگر تا نداری به بازی جهان!
نه برگردی از نیکپی همرهان!
همه نیکیَت باید آغاز کرد
چو با نیکنامان بُوی همنورد
از این در سخن چند رانم همی
همانا کرانش ندانم همی
از کانال ایران گهواره تمدن کهن
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from پویش سیمرغ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
2⃣بخش سوم گفتمان استوانه کورش بزرگ از فرزاد عابدی
❇️در بندهای نوزدهم تا بیست و سوم متن استوانه که توسط دکتر شاهرخ رزمجو، مستقیما از اکدی به فارسی ترجمه شده، کورش از زبان خود به معرفی خودش و اصل و نسبش میپردازد.
❇️در بندهای نوزدهم تا بیست و سوم متن استوانه که توسط دکتر شاهرخ رزمجو، مستقیما از اکدی به فارسی ترجمه شده، کورش از زبان خود به معرفی خودش و اصل و نسبش میپردازد.
Forwarded from مطالعات قفقاز و آسیای مرکزی
دیوارنگارههای آسیای مرکزی منتشر شد
کتاب دیوارنگارههای آسیای مرکزی نوشتۀ مارکوس مود، مایکل شنکار، چیرو لوموزیو، متئو کمپارتی و آنا فیلیگنزی با ترجمۀ بهزاد صداقتی (دانشجوی کوشای ارشد باستانشناسی دانشگاه تهران) را انتشارات آریارمنا با همکاری گروه پژوهشی باستانکاوی تیسافرن منتشر کرد.
این کتاب دربردارندۀ 5 مقاله با عنوان ایزد بزرگِ دختر نوشیروان (نگار) نوشتۀ مارکوس مود، حماسۀ فرامرز در نقشهای دیواری پنجکنت، نوشتۀ مایکل شنکار، ملاحظاتی دربارۀ دیوارنگارههای فیاضتپه در جنوب ازبکستان نوشتۀ چیرو لوموزیو، نقاشی شاه شکارگر در ککرک: چهرهای سلطنتی یا موجودی الهی؟ نوشتۀ متئو کمپارتی و نکاتی دربارۀ دیوارنگارههای مس عینک نوشتۀ آنا فیلیگنزی است که به نقاشیهای دیواری این سرزمین پرداخته است.
این کتاب در 148 صفحه و با بهای 30 هزار تومان منتشر شده است که علاقهمندان میتوانند آن را از فروشگاه انتشارات آریارمنا با 20 درصد تخفیف بخرند.
خرید اینترنتی کتاب
@Department_of_History_UT
کتاب دیوارنگارههای آسیای مرکزی نوشتۀ مارکوس مود، مایکل شنکار، چیرو لوموزیو، متئو کمپارتی و آنا فیلیگنزی با ترجمۀ بهزاد صداقتی (دانشجوی کوشای ارشد باستانشناسی دانشگاه تهران) را انتشارات آریارمنا با همکاری گروه پژوهشی باستانکاوی تیسافرن منتشر کرد.
این کتاب دربردارندۀ 5 مقاله با عنوان ایزد بزرگِ دختر نوشیروان (نگار) نوشتۀ مارکوس مود، حماسۀ فرامرز در نقشهای دیواری پنجکنت، نوشتۀ مایکل شنکار، ملاحظاتی دربارۀ دیوارنگارههای فیاضتپه در جنوب ازبکستان نوشتۀ چیرو لوموزیو، نقاشی شاه شکارگر در ککرک: چهرهای سلطنتی یا موجودی الهی؟ نوشتۀ متئو کمپارتی و نکاتی دربارۀ دیوارنگارههای مس عینک نوشتۀ آنا فیلیگنزی است که به نقاشیهای دیواری این سرزمین پرداخته است.
این کتاب در 148 صفحه و با بهای 30 هزار تومان منتشر شده است که علاقهمندان میتوانند آن را از فروشگاه انتشارات آریارمنا با 20 درصد تخفیف بخرند.
خرید اینترنتی کتاب
@Department_of_History_UT
Forwarded from دفترِ ایام از روزگاران ایران (💫عابد فضلی💫)
دیوارنگارههای آسیای مرکزی منتشر شد
کتاب دیوارنگارههای آسیای مرکزی نوشتۀ مارکوس مود، مایکل شنکار، چیرو لوموزیو، متئو کمپارتی و آنا فیلیگنزی با ترجمۀ بهزاد صداقتی (دانشجوی کوشای ارشد باستانشناسی دانشگاه تهران) را انتشارات آریارمنا با همکاری گروه پژوهشی باستانکاوی تیسافرن منتشر کرد.
این کتاب دربردارندۀ 5 مقاله با عنوان ایزد بزرگِ دختر نوشیروان (نگار) نوشتۀ مارکوس مود، حماسۀ فرامرز در نقشهای دیواری پنجکنت، نوشتۀ مایکل شنکار، ملاحظاتی دربارۀ دیوارنگارههای فیاضتپه در جنوب ازبکستان نوشتۀ چیرو لوموزیو، نقاشی شاه شکارگر در ککرک: چهرهای سلطنتی یا موجودی الهی؟ نوشتۀ متئو کمپارتی و نکاتی دربارۀ دیوارنگارههای مس عینک نوشتۀ آنا فیلیگنزی است که به نقاشیهای دیواری این سرزمین پرداخته است.
این کتاب در 148 صفحه و با بهای 30 هزار تومان منتشر شده است که علاقهمندان میتوانند آن را از فروشگاه انتشارات آریارمنا با 20 درصد تخفیف بخرند.
👈خرید اینترنتی کتاب 👉
@Department_of_History_UT
کتاب دیوارنگارههای آسیای مرکزی نوشتۀ مارکوس مود، مایکل شنکار، چیرو لوموزیو، متئو کمپارتی و آنا فیلیگنزی با ترجمۀ بهزاد صداقتی (دانشجوی کوشای ارشد باستانشناسی دانشگاه تهران) را انتشارات آریارمنا با همکاری گروه پژوهشی باستانکاوی تیسافرن منتشر کرد.
این کتاب دربردارندۀ 5 مقاله با عنوان ایزد بزرگِ دختر نوشیروان (نگار) نوشتۀ مارکوس مود، حماسۀ فرامرز در نقشهای دیواری پنجکنت، نوشتۀ مایکل شنکار، ملاحظاتی دربارۀ دیوارنگارههای فیاضتپه در جنوب ازبکستان نوشتۀ چیرو لوموزیو، نقاشی شاه شکارگر در ککرک: چهرهای سلطنتی یا موجودی الهی؟ نوشتۀ متئو کمپارتی و نکاتی دربارۀ دیوارنگارههای مس عینک نوشتۀ آنا فیلیگنزی است که به نقاشیهای دیواری این سرزمین پرداخته است.
این کتاب در 148 صفحه و با بهای 30 هزار تومان منتشر شده است که علاقهمندان میتوانند آن را از فروشگاه انتشارات آریارمنا با 20 درصد تخفیف بخرند.
👈خرید اینترنتی کتاب 👉
@Department_of_History_UT
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گورستان #سفید_چاه به مازندرانی اِسپِهچا
این گورستان از دوره تیموریان است و در شهرستان #بهشهر، بخش یانه سر، روستای سفید چاه واقع شده است.
این اثر در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۸۴۵ بهعنوان یکی از آثار ملی #ایران به ثبت رسیده است.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
این گورستان از دوره تیموریان است و در شهرستان #بهشهر، بخش یانه سر، روستای سفید چاه واقع شده است.
این اثر در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۸۴۵ بهعنوان یکی از آثار ملی #ایران به ثبت رسیده است.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from عاشقان ایران
➡️پست پریروز دختری از هرات افغانستان که بخاطر ایراندوستی اش، پیامهای تندی زیراین پست دریافت کرد
⬅️پست دیروز #نجیب_بارور شاعر خوب افغانستانی برای همبستگی دو کشور
واقعیت این است که اگر شرایط #افغانستان از نظر حضور و قدرت نیروهای #طالبان (نزدیک مرزهای #ایران هم هستند) و از نظر دولت مستقرش که بسیار متمایل به #آمریکا است، اینقدر آشفته نبود، بازگشایی #مرزهای_شرقی_ایران و حتی آزادکردن عبور و مرور، برای مردم هردو کشور منافع فراوان اقتصادی اجتماعی فرهنگی داشت؛ دو کشوری که زبان هم را میفهمند، پیشینه مشترک و نمودهای فرهنگی همسان دارند
از آنسو در افغانستان، ادیبان و هنرمندان بسیاری هستند که ایران را دوست دارند و آرزوی نزدیک شدن دو کشور را دارند. نباید فکرکرد اخبار ناخوشایندی که گاهی از افغان ها به گوشمان می رسد مربوط به همه آن جامعه است
متاسفانه سیاست های نادرست #حکومت_ایران دربرخورد با #مهاجران باعث شده است بیشتر افغانستانی ها که به ایران می آیند از طبقه فرودست باشند. در ایران قوانین جذابی برای افغانهای طبقه متوسط و فرادست وجودندارد حتی امکان خرید ملک و افتتاح حساب❗️
پس آنها به هند یا اروپا می روند
@LoversofIRAN
⬅️پست دیروز #نجیب_بارور شاعر خوب افغانستانی برای همبستگی دو کشور
واقعیت این است که اگر شرایط #افغانستان از نظر حضور و قدرت نیروهای #طالبان (نزدیک مرزهای #ایران هم هستند) و از نظر دولت مستقرش که بسیار متمایل به #آمریکا است، اینقدر آشفته نبود، بازگشایی #مرزهای_شرقی_ایران و حتی آزادکردن عبور و مرور، برای مردم هردو کشور منافع فراوان اقتصادی اجتماعی فرهنگی داشت؛ دو کشوری که زبان هم را میفهمند، پیشینه مشترک و نمودهای فرهنگی همسان دارند
از آنسو در افغانستان، ادیبان و هنرمندان بسیاری هستند که ایران را دوست دارند و آرزوی نزدیک شدن دو کشور را دارند. نباید فکرکرد اخبار ناخوشایندی که گاهی از افغان ها به گوشمان می رسد مربوط به همه آن جامعه است
متاسفانه سیاست های نادرست #حکومت_ایران دربرخورد با #مهاجران باعث شده است بیشتر افغانستانی ها که به ایران می آیند از طبقه فرودست باشند. در ایران قوانین جذابی برای افغانهای طبقه متوسط و فرادست وجودندارد حتی امکان خرید ملک و افتتاح حساب❗️
پس آنها به هند یا اروپا می روند
@LoversofIRAN
Forwarded from مازندرانگیلان آریایی
هوتو (Hotu) نام غاری در نزدیکی بهشهر (مازندران) در روستای تروجن با قدمتی تاریخی که آثار باستانی مهمی درباره زندگی انسانهای اولیه در آن پیدا شدهاست.
🔥🦅 @taporestangilak_ariyaea
@jolgeshomali
🔥🦅 @taporestangilak_ariyaea
@jolgeshomali
☘پگاهتان به نیکی و نیکروزی🍀
☘شِمِه صِــوائـی(صِوی)خِش بُوئِه🍀
(مازنی)
☘شیمِه صوبح بخیرو برکت بِبی🍀(گیلکی)
☘شمَه صبح بَخَیر🍀(تالشی)
🍁 شنبه (کیوان روز)
🍂 ۲۷ اردیبهشت۱۳۹۹خورشیدی
🍁 ۲۳ دِ ما ۱۵۳۱ تبری
🍂 ۸ دیا ما ۱۵۹۳ دیلمی(گیلکی )
🍁 ۲۲ رمضان۱۴۴۱ قمری
🍂 ۱۶ می(مه) ۲۰۲۰ میلادی
(گاهشمار محلی بر پایه استخراج #نصراله_هومند با مجوز اداره ارشاد #مازندران)
نگاره (فرتور)از کانال نگاه نرگس
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
☘شِمِه صِــوائـی(صِوی)خِش بُوئِه🍀
(مازنی)
☘شیمِه صوبح بخیرو برکت بِبی🍀(گیلکی)
☘شمَه صبح بَخَیر🍀(تالشی)
🍁 شنبه (کیوان روز)
🍂 ۲۷ اردیبهشت۱۳۹۹خورشیدی
🍁 ۲۳ دِ ما ۱۵۳۱ تبری
🍂 ۸ دیا ما ۱۵۹۳ دیلمی(گیلکی )
🍁 ۲۲ رمضان۱۴۴۱ قمری
🍂 ۱۶ می(مه) ۲۰۲۰ میلادی
(گاهشمار محلی بر پایه استخراج #نصراله_هومند با مجوز اداره ارشاد #مازندران)
نگاره (فرتور)از کانال نگاه نرگس
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from پویش سیمرغ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
4⃣ بخش سوم گفتمان استوانه کورش بزرگ از فرزاد عابدی
❇️ در بندهای بیست و چهارم تا سی و ششم متن استوانه که توسط دکتر شاهرخ رزمجو، مستقیما از اکدی به فارسی ترجمه شده، کورش به شرح اقداماتش پس از فتح بابل میپردازد. اقداماتی همچون برداشتن یوغی که بر مردم بابل نهاده شده بود، بازگرداندن تندیس خدایان به جایگاه های مقدسشان و همه اقدامات مسالمت جویانه ای که استوانه کورش را منحصر بفرد میسازد.
@pooyeshesimorgh
❇️ در بندهای بیست و چهارم تا سی و ششم متن استوانه که توسط دکتر شاهرخ رزمجو، مستقیما از اکدی به فارسی ترجمه شده، کورش به شرح اقداماتش پس از فتح بابل میپردازد. اقداماتی همچون برداشتن یوغی که بر مردم بابل نهاده شده بود، بازگرداندن تندیس خدایان به جایگاه های مقدسشان و همه اقدامات مسالمت جویانه ای که استوانه کورش را منحصر بفرد میسازد.
@pooyeshesimorgh
هشت دلاور ماهیگیری که جان ۱۷ نفر از نیروها و بازماندههای ناوچه #کنارک را نجات دادند.
۱-حسین دوستان محمدی۲-محمد علوی۳-رضا ذبیحی۴-علی سربندی۵-امان الله آژ۶-محمد زینیوند۷-هادی محمد جانی
۸-محمد پروانه
این بزرگمردان برای ماهیگیری در آن منطقه حضور داشتند که با دود حاصل از ناوچه خودشان را به منطقه میرسانند و با رشادت حادثه دیده گان را نجات میدهند اما چرا رشادت این هم میهنان گرامی آنچنان که باید بازگو و رسانهای نشده است؟؟!!!
از کانال مردم شمال با ویرایش
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
۱-حسین دوستان محمدی۲-محمد علوی۳-رضا ذبیحی۴-علی سربندی۵-امان الله آژ۶-محمد زینیوند۷-هادی محمد جانی
۸-محمد پروانه
این بزرگمردان برای ماهیگیری در آن منطقه حضور داشتند که با دود حاصل از ناوچه خودشان را به منطقه میرسانند و با رشادت حادثه دیده گان را نجات میدهند اما چرا رشادت این هم میهنان گرامی آنچنان که باید بازگو و رسانهای نشده است؟؟!!!
از کانال مردم شمال با ویرایش
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from روستاپژوهی، توسعه و ایران شناسی
❇️ ابناء روزگار به صحرا روند و باغ
🌷🌷🌷
در دِه رسم بود که بچّههای به اصطلاح «ارباب» هنگام بهار چند روزی به صحرا میرفتند و با چوپانها زندگی میکردند، من نیز چند بار خود را به این تنوّع سپردم. بهار فصل زائیدن گوسفندها بود، فصل پر برکت بیابان، با بوتههای وحشی که در سبزی تلخ پُرجوهر خود یادآور مهجوری و مقاومتِ گذشتهی ایراناَند.
در سالهای تَرسالی این بیابان و این گوسفند، در ماه اردیبهشت دیدنی بود: صحرای خاصّ ایران، دنیای شبانی، دنیای دام و چراگاه، بوی سمج گیاههای سرزمین پر آفتاب و کم باران، همراه با بوی نم خاک، ریگ و سبزه و گوسفند، که با هم یک کلّ تشکیل میدادند، و آنگاه آرامشِ بیدریغی که بر سراسر دشت گسترده بود، چون روزگاران يعقوب و شعيب و موسی، و همانگونه با دَلو کشیدن آب از چاه، مانند دختران شعیب. همه چیز طبیعی و خام، که بیواسطهی صنعت، از طبیعت داده میشد، و انسانِ نیازمند دست به گرفتنش دراز میکرد. این پایگاههای گوسفند بین دو تا سه فرسخ با دِه فاصله داشتند و در اطراف گسترده بودند. از همان کبوده با الاغ حرکت میکردید و دو یا سه ساعت بعد در آنجا بودید. تمام تأسیسات محل چند یورت و کپر بود که با بوتهی خار و گون و چوب و پِهِن ساخته شده بود، برای گوسفند و انسان هر دو. هر گلّهی گوسفند مادینه بین سیصد تا چهارصد بود، و اینها از شب عید شروع میکردند به زائیدن که در اوائل اردیبهشت دیگر کار زایمان نزدیک به اتمام بود. بنابراین چون به آنجا میرفتید با دو نسل از گوسفند روبرو بودید. نسل مادر و نسل بچّه، و به همین سبب جوّ محل، حالت زندهی زاد و رود داشت. و این فصل بهار که نوجوانیِ سال بود و روئیدن گیاه و بالیدن بزغالهها، همه چیز در آن از «شدن» و جنبش و فزایش حکایت میکرد.
#روزها_جلداول
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن
🌷🌷🌷
در دِه رسم بود که بچّههای به اصطلاح «ارباب» هنگام بهار چند روزی به صحرا میرفتند و با چوپانها زندگی میکردند، من نیز چند بار خود را به این تنوّع سپردم. بهار فصل زائیدن گوسفندها بود، فصل پر برکت بیابان، با بوتههای وحشی که در سبزی تلخ پُرجوهر خود یادآور مهجوری و مقاومتِ گذشتهی ایراناَند.
در سالهای تَرسالی این بیابان و این گوسفند، در ماه اردیبهشت دیدنی بود: صحرای خاصّ ایران، دنیای شبانی، دنیای دام و چراگاه، بوی سمج گیاههای سرزمین پر آفتاب و کم باران، همراه با بوی نم خاک، ریگ و سبزه و گوسفند، که با هم یک کلّ تشکیل میدادند، و آنگاه آرامشِ بیدریغی که بر سراسر دشت گسترده بود، چون روزگاران يعقوب و شعيب و موسی، و همانگونه با دَلو کشیدن آب از چاه، مانند دختران شعیب. همه چیز طبیعی و خام، که بیواسطهی صنعت، از طبیعت داده میشد، و انسانِ نیازمند دست به گرفتنش دراز میکرد. این پایگاههای گوسفند بین دو تا سه فرسخ با دِه فاصله داشتند و در اطراف گسترده بودند. از همان کبوده با الاغ حرکت میکردید و دو یا سه ساعت بعد در آنجا بودید. تمام تأسیسات محل چند یورت و کپر بود که با بوتهی خار و گون و چوب و پِهِن ساخته شده بود، برای گوسفند و انسان هر دو. هر گلّهی گوسفند مادینه بین سیصد تا چهارصد بود، و اینها از شب عید شروع میکردند به زائیدن که در اوائل اردیبهشت دیگر کار زایمان نزدیک به اتمام بود. بنابراین چون به آنجا میرفتید با دو نسل از گوسفند روبرو بودید. نسل مادر و نسل بچّه، و به همین سبب جوّ محل، حالت زندهی زاد و رود داشت. و این فصل بهار که نوجوانیِ سال بود و روئیدن گیاه و بالیدن بزغالهها، همه چیز در آن از «شدن» و جنبش و فزایش حکایت میکرد.
#روزها_جلداول
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن
Forwarded from ایرانبان کُرد
🔷هشت سال دفاع برای اشغال کشور خیالی کردستان آن هم با تایید وزارت ارشاد
یک نویسنده پانکرد ایلامی شهر زادگاهش را بخشی از کشوری به نام کردستان میخواند که در دوران کودکی اش وجود داشته و هم زمان به سورانی توئیت میکند که کردستان تنها سوران نیست،در کتاب آقای بوچانی که گویا در سبک تازه ابداع کمدی تخیلی جادویی نوشته شده ایلامی ها به دلیل سورانی نبودن در کشور کردستان شهروند درجه سه و چهار بودند ولی بوچانی با وجود شهروند درجه چندم بودن به قدری وفادار است که همچنان خود را کردستانی دانسته و به زبان سورانی توئیت میکند! ناسیونالیسم کردی را از چیرگی پان سورانیسم رهایی نیست همانگونه که دروغ گویی و مظلوم نمایی جزوی از آن است.
بهروز بوچانی که برای گرفتن پناهندگی تمام جنایات حلبچه، سربرنیتسا، یاسنوواچ، داخائو و آشویتس را در جغرافیای ایلام جای داده و این شهر را در کتابش مستقل و سپس به دست ایران اشغال کرده است اکنون از کشور اشغالی فراری و در اردوگاه در آرزوی پناهندگی است.
بهروز بوچانی هنوز به سورانی مسلط نیست و به همین دلیل در متن توئیت نخست واژه ده بیت به معنی (است) را به جای ده بی به معنی (باید) نوشته و با حدس و گمان میتوان منظور بوچانی را فهمید. ایشان باید هر روز زبان سورانی اش را بروز کند چرا که سورانی گرایان به خیال سره نویسی در حال دگرگونی و تپاندن واژگان تازه به این زبان هستند به گونه ای که سورانی امروز با سورانی سال پیش متفاوت است.
چاپ و پخش کتابهایی با محتوای ضد میهنی چیز تازه ای نیست و سیاهه چنین کتابهایی طولانی است نشر چشمه نیز در رخوت بازار کتاب برای ایجاد جنجال دست به ترجمه و چاپ این کتاب زده و از آن جالب تر بازیگر محبوبی مانند نوید محمد زاده گوینده نسخه صوتی آن شده است.
نوید محمد زاده خود زاده ایلام است و بارها تعلقات میهنی خود را نشان داده ولی جای افسوس است که واکنش های سلبریتی ها از هم صدایی گاه به گاه با مردم تا اظهار نظر های ملی گرایانه و اکنون تبلیغ چنین کتاب ایران ستیزانه ای همه از روحیات موج سوارانه جماعت هنرمند ناشی میشود که خواستار جلب توجه هستند.
هنرمندان ایرانی معجونی از ایده های چپ و روشنفکر مآبانه و آرمان های شکست خورده هستند که در نبود دولت ملی دچار بی هویتی شده ، صبح با یک مصیبت نقشه ایران را سیاه کرده و روی پروفایلشان میگذارند و شب راوی کتابی میشوند که ایلام را یک کشور مستقل و ایران را اشغال گر این کشور میداند. اکنون کسی برای مظلوم نمایی و گرفتن پناهندگی دروغ می نویسد و دیگری برای پز روشنفکری و قوم گرایانه که از ویژگی های برخی هنرمندان کشورمان است به آن دامن میزند.
از امثال بوچانی انتظاری نمیشود داشت ولی آیا نشر چشمه و وزارت فخیمه ارشاد و آقای محمد زاده در برابر چنین فاجعه ای مسئول نیستند؟آیا مسئولیت فردی آقای نوید زاده به عنوان یک ایرانی، یک ایلامی و یک هنرمند ایجاب نمیکند که با گویندگی این کتاب بر چنین دروغ های شاخ داری صحه نگذارد و شأن هنری خود را خدشه دار نکند آن هم در حالی که آقای رضا ناجی هنرمند ارزنده تبریزی با افتخار نخستین فعالیت هنری خود را تئاتری درباره فرقه پیشه وری و آزادی آذربايجان معرفی می کند. چرا هر کنش میهن دوستانه ایرانیان به نژادپرستی تعبیر شده و بی مایه گان برای اثبات جهان وطنی و روشنفکری تیشه بر ریشه هویت و ملیت و یکپارچگی سرزمینی ایران میزنند.
گویا اراده وزارت ارشاد تنها بر ممیزی های عجیب بر برخی آثار است چگونه کتابهایی تاریخی مانند کتاب های عبدالحسین زرین کوب دچار جرح و تعدیل میشوند تا مردم ایران بپذیرند لشکر اعراب در کمال صلح و صفا وارد ایران شد ولی صنعت نشر تبدیل به جولانگاه قوم گرایان و قبیله گرایان میشود؟اگر ساکنان وزارت ارشاد با مجوز چاپ به آثار ضد میهنی مشکلی ندارند دستکم میتوانستند برای هزاران شهیدی که در طول هشت سال جنگ در دفاع از کیان ملی جاودانه شدند احترام قائل شوند تا در این کتاب متجاوز و اشغالگر خطاب نشوند و وندالهای روژهلات جنایات عراقی ها را به پای کسانی که از شرف و ناموس کردها دفاع کردند ننویسند!
ما کرد ایران هستیم ولی کردستانی منحصر به استان کردستان به مرکزیت سنندج است و بس، کرمانشاه، ایلام و مناطق کردنشین آذربایجان کردستان نیست هویت ما بر خلاف قوم گرایان در نام شهرهایمان متجلی میشود نه قوم و قبیله، کسانی که با مقیاس های پیشامدرن ایران را بر اساس قومیت خط کشی میکنند تنها به دنبال مرز کشی در ایران هستند اگر خود بوچانی به کتابش اعتقادی داشت اجازه چاپ آن را در ایران نمیداد چرا که با وجود مطالب ایران ستیزانه و دروغ باز هم کتاب سانسور شده و تازه ایشان چرا باید به کشور دشمن و اشغالگر اجازه چاپ کتابش را بدهد؟ جز این است که به دنبال شهرت و جنجال و مظلوم نمایی است؟
@iranban_kord
یک نویسنده پانکرد ایلامی شهر زادگاهش را بخشی از کشوری به نام کردستان میخواند که در دوران کودکی اش وجود داشته و هم زمان به سورانی توئیت میکند که کردستان تنها سوران نیست،در کتاب آقای بوچانی که گویا در سبک تازه ابداع کمدی تخیلی جادویی نوشته شده ایلامی ها به دلیل سورانی نبودن در کشور کردستان شهروند درجه سه و چهار بودند ولی بوچانی با وجود شهروند درجه چندم بودن به قدری وفادار است که همچنان خود را کردستانی دانسته و به زبان سورانی توئیت میکند! ناسیونالیسم کردی را از چیرگی پان سورانیسم رهایی نیست همانگونه که دروغ گویی و مظلوم نمایی جزوی از آن است.
بهروز بوچانی که برای گرفتن پناهندگی تمام جنایات حلبچه، سربرنیتسا، یاسنوواچ، داخائو و آشویتس را در جغرافیای ایلام جای داده و این شهر را در کتابش مستقل و سپس به دست ایران اشغال کرده است اکنون از کشور اشغالی فراری و در اردوگاه در آرزوی پناهندگی است.
بهروز بوچانی هنوز به سورانی مسلط نیست و به همین دلیل در متن توئیت نخست واژه ده بیت به معنی (است) را به جای ده بی به معنی (باید) نوشته و با حدس و گمان میتوان منظور بوچانی را فهمید. ایشان باید هر روز زبان سورانی اش را بروز کند چرا که سورانی گرایان به خیال سره نویسی در حال دگرگونی و تپاندن واژگان تازه به این زبان هستند به گونه ای که سورانی امروز با سورانی سال پیش متفاوت است.
چاپ و پخش کتابهایی با محتوای ضد میهنی چیز تازه ای نیست و سیاهه چنین کتابهایی طولانی است نشر چشمه نیز در رخوت بازار کتاب برای ایجاد جنجال دست به ترجمه و چاپ این کتاب زده و از آن جالب تر بازیگر محبوبی مانند نوید محمد زاده گوینده نسخه صوتی آن شده است.
نوید محمد زاده خود زاده ایلام است و بارها تعلقات میهنی خود را نشان داده ولی جای افسوس است که واکنش های سلبریتی ها از هم صدایی گاه به گاه با مردم تا اظهار نظر های ملی گرایانه و اکنون تبلیغ چنین کتاب ایران ستیزانه ای همه از روحیات موج سوارانه جماعت هنرمند ناشی میشود که خواستار جلب توجه هستند.
هنرمندان ایرانی معجونی از ایده های چپ و روشنفکر مآبانه و آرمان های شکست خورده هستند که در نبود دولت ملی دچار بی هویتی شده ، صبح با یک مصیبت نقشه ایران را سیاه کرده و روی پروفایلشان میگذارند و شب راوی کتابی میشوند که ایلام را یک کشور مستقل و ایران را اشغال گر این کشور میداند. اکنون کسی برای مظلوم نمایی و گرفتن پناهندگی دروغ می نویسد و دیگری برای پز روشنفکری و قوم گرایانه که از ویژگی های برخی هنرمندان کشورمان است به آن دامن میزند.
از امثال بوچانی انتظاری نمیشود داشت ولی آیا نشر چشمه و وزارت فخیمه ارشاد و آقای محمد زاده در برابر چنین فاجعه ای مسئول نیستند؟آیا مسئولیت فردی آقای نوید زاده به عنوان یک ایرانی، یک ایلامی و یک هنرمند ایجاب نمیکند که با گویندگی این کتاب بر چنین دروغ های شاخ داری صحه نگذارد و شأن هنری خود را خدشه دار نکند آن هم در حالی که آقای رضا ناجی هنرمند ارزنده تبریزی با افتخار نخستین فعالیت هنری خود را تئاتری درباره فرقه پیشه وری و آزادی آذربايجان معرفی می کند. چرا هر کنش میهن دوستانه ایرانیان به نژادپرستی تعبیر شده و بی مایه گان برای اثبات جهان وطنی و روشنفکری تیشه بر ریشه هویت و ملیت و یکپارچگی سرزمینی ایران میزنند.
گویا اراده وزارت ارشاد تنها بر ممیزی های عجیب بر برخی آثار است چگونه کتابهایی تاریخی مانند کتاب های عبدالحسین زرین کوب دچار جرح و تعدیل میشوند تا مردم ایران بپذیرند لشکر اعراب در کمال صلح و صفا وارد ایران شد ولی صنعت نشر تبدیل به جولانگاه قوم گرایان و قبیله گرایان میشود؟اگر ساکنان وزارت ارشاد با مجوز چاپ به آثار ضد میهنی مشکلی ندارند دستکم میتوانستند برای هزاران شهیدی که در طول هشت سال جنگ در دفاع از کیان ملی جاودانه شدند احترام قائل شوند تا در این کتاب متجاوز و اشغالگر خطاب نشوند و وندالهای روژهلات جنایات عراقی ها را به پای کسانی که از شرف و ناموس کردها دفاع کردند ننویسند!
ما کرد ایران هستیم ولی کردستانی منحصر به استان کردستان به مرکزیت سنندج است و بس، کرمانشاه، ایلام و مناطق کردنشین آذربایجان کردستان نیست هویت ما بر خلاف قوم گرایان در نام شهرهایمان متجلی میشود نه قوم و قبیله، کسانی که با مقیاس های پیشامدرن ایران را بر اساس قومیت خط کشی میکنند تنها به دنبال مرز کشی در ایران هستند اگر خود بوچانی به کتابش اعتقادی داشت اجازه چاپ آن را در ایران نمیداد چرا که با وجود مطالب ایران ستیزانه و دروغ باز هم کتاب سانسور شده و تازه ایشان چرا باید به کشور دشمن و اشغالگر اجازه چاپ کتابش را بدهد؟ جز این است که به دنبال شهرت و جنجال و مظلوم نمایی است؟
@iranban_kord