Forwarded from sarzaminjavid سرزمین جاوید 2 (sarzamin javid.com)
💙 امروز سالگرد تولد سهراب سپهری است ؛اهل کاشانم، روزگارم بد نیست
💙 زندگینامه سهراب سپهری + آثار ؛ اشعار ،نقاشی ها ،تصاویر
لینک خبر : ⬇️
http://www.sarzaminjavid.com/Sohrab-Sepehri-3
#پرونده #سهراب_سپهری #شاعر #نقاش #ادبیات #کاشان
#امیر_پریزاد #کلاژ
#SohrabSepehri #amirparizad #collage
aparat.com/sarzaminjavid.com
instagram.com/sarzaminjavidcom
https://t.me/iranbananofficial
💙 زندگینامه سهراب سپهری + آثار ؛ اشعار ،نقاشی ها ،تصاویر
لینک خبر : ⬇️
http://www.sarzaminjavid.com/Sohrab-Sepehri-3
#پرونده #سهراب_سپهری #شاعر #نقاش #ادبیات #کاشان
#امیر_پریزاد #کلاژ
#SohrabSepehri #amirparizad #collage
aparat.com/sarzaminjavid.com
instagram.com/sarzaminjavidcom
https://t.me/iranbananofficial
Forwarded from عاشقان ایران
واقعا جای تاسف و تاثر دارد!!!
آخوند پرقدرت مملکت. دارای مرتبه حجت الاسلامی، که باید قاعدتا کتب زیادی خوانده باشد، حالا توقع شاهنامه خوانی از او نداریم ولی همین کتاب ادبیات فارسی دبیرستان نظام قدیم (دهه70) را هم اگر درست می خواند، آنجا در بررسی شعر معروف ملک الشعرای بهار، توضیح داده شده بود که منظور از "دیو سپید"، شخصیتی پلید در #شاهنامه است که در کوه دماوند به دست #رستم دستان در غل و زنجیر شد تا آزارش به خلق نرسد!
پدر معنوی نه، پدر مادی اصلاح طلبان، بد نیست در آن برج و باروی بلند و شاهانه، کمی هم از جهان و مافیها فارغ شود و #ادبیات_ایران بخواند. اگر شاهنامه بخواند که عالی است. اگر نه در همراهی با احساسات ملی مردم، ساده سخن بگوید مثل عامه مردم نه پیچیده با تشبیهات و استعارات ادبی که معنایش را نمی داند
💌عاشقان ایران
@LoversofIRAN
آخوند پرقدرت مملکت. دارای مرتبه حجت الاسلامی، که باید قاعدتا کتب زیادی خوانده باشد، حالا توقع شاهنامه خوانی از او نداریم ولی همین کتاب ادبیات فارسی دبیرستان نظام قدیم (دهه70) را هم اگر درست می خواند، آنجا در بررسی شعر معروف ملک الشعرای بهار، توضیح داده شده بود که منظور از "دیو سپید"، شخصیتی پلید در #شاهنامه است که در کوه دماوند به دست #رستم دستان در غل و زنجیر شد تا آزارش به خلق نرسد!
پدر معنوی نه، پدر مادی اصلاح طلبان، بد نیست در آن برج و باروی بلند و شاهانه، کمی هم از جهان و مافیها فارغ شود و #ادبیات_ایران بخواند. اگر شاهنامه بخواند که عالی است. اگر نه در همراهی با احساسات ملی مردم، ساده سخن بگوید مثل عامه مردم نه پیچیده با تشبیهات و استعارات ادبی که معنایش را نمی داند
💌عاشقان ایران
@LoversofIRAN
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
دیگر برای همیشه بس است!
پیش از این بارها در کلابهاوس توضیح داده بودم که اگر خشم و هیجان بر فضا غالب شود، کمیت امثال من لنگ میشود و حرفهایمان اگر هم سبب ناراحتی و انزجار طرفهای مختلفِ صحنۀ بازی نشود، عمدتاً نادیده گرفته میشود.
در واقع اینک سه نیروست که در صحنۀ بازی حضور دارند. نخست جوانانی که احساس عمیقِ نادیدهانگاری فرهنگی، طردشدگی سیاسی، حاشیهنشینی اقتصادی و در یک کلام، احساس حذف از روند تصمیمگیری و سلب اراده و آزادی خود برای انتخاب نوع زندگی خود میکنند.
من فشارِ ناشی از این تحقیرشدگی و نادیدهانگاری و خشم و طغیان ناشی از آن را با پوست و گوشت و استخوانم لمس میکنم و کمال همدردی را با آن دارم.
سرزمین ملی یعنی جغرافیایی که فرصت برابر برای تک تک شهروندان خود بدون هرگونه تبعیضی فراهم باشد و این مهمترین نکتهای است که نظام حاکم بر کشور ما گویی اصلاً آن را به رسمیت هم نمیشناسد چه رسد به آنکه بدان عمل کند. در واقع، قشر محدودی با عناوینی چون مکتبی، حزباللهی، ارزشی، انقلابی.. تمام نظام تصمیمگیری و مدیریتهای منبعث از آن را در همۀ سطوحش، گونهای ارث ازلی و خدادادی برای خود میداند و تنها معیارِ زندگی عمومی و خصوصی را نیز منحصر به شیوۀ زندگی خود میشناسد و بقیۀ اقشار جامعه را به تقلید از آن شیوه فرا میخواند و یا آنها را کلاً بیگانه به شمار میآورد؛ چنانکه گویی حق و حقوقی از این سرزمین ملی ندارند و هر فریاد اعتراضشان باید خفه شود!
بسیاری از افراد این قشر، چنان در پیلههای ذهنی خود محدود ماندهاند که اصلاً امکان ارتباط ذهنی با دیگر اقشار جامعه را ندارند و برخورداری از مناصب و مکاسب و منزلتهای دولتی نیز به کامشان به قدری شیرین آمده است که حس محرومیت و حذفشدگی دیگر مردم را مطلقاً احساس نمیکنند.
از این افراد چگونه میتوان انتظار همدردی با جوانانی را داشت که از شدت خشم مربوط به محرومیتِ سیاسی و تنگنای اقتصادی و فشار فرهنگی، دست به طغیان زدهاند تا راهی برای مسالمت و صلح و آشتی با آنها بگشایند. از نگاه آنان هرکس شعار نابهنجاری داد "عامل دشمن" است و باید به هر بهایی سر جای خود نشانده شود.
متأسفانه انواع محدودیتهای سیاسی و اجتماعی برای امثال من، امکان تماس و ارتباط با این قشر جوان محذوف را از بین برده است. سالهای سال حتی برای یک بحث و گفتگوی ساده به دانشگاه و دیگر محیطهای جمعی در هیچ نقطهای از این کشور راه نداشتهایم، بنابراین، آنان اصلاً ما را نمیشناسند چه رسد به اینکه بخواهند به نگرانیها و دغدغههایمان در مورد رفتار هدفمند سیاسی یا اجتماعی توجه نشان دهند.
در این بین، بدبختانه نیروی دیگری هم در آن سوی مرزهاست که بخشی از آن، هر نوع اعتراض و حرکت اجتماعی داخلی را به معنای سقوط قریبالوقوع حکومت و آماده شدن فرش قرمز برای پهن شدن زیر پای آنان به قصد بالا رفتن از پلههای قدرت تعبیر میکنند و با چنان حرارتی به تحریک مخاطبان خود مشغول میشوند که پنداری هدف غایی یک کشور، فقط نبودن یک نظام است و میزانِ هزینه و نوع نظم و یا بینظمی پس از آن دیگر کوچکترین ارزشی ندارد.
این افراد چندان در این زمینه بیتاب به نظر میرسند که به زبان بیزبانی مردم به خشم آمده را حتی به جنگ داخلی فرا میخوانند! برای آنها گویی سرنوشت یک کشور باستانی و زندگی 85 میلیون ایرانی مطلقاً اهمیتی ندارد. فقط اصرار دارند که این نظام باید برود؛ حتی اگر میلیونها خون ریخته شود و یا جز خاکستر و ویرانی از این سرزمین به جا نماند.
تصور آنها بر آن است که چون 44 سال پیش یک انقلاب تقریباً سریع در ایران رخ داد، اکنون هم میتواند رخ دهد! به همین راحتی! هر کس هم جز این بگوید و یا دغدغه و نگرانی دیگری را مطرح کند، فوری به "حمایت از رژیم" متهم و در دنیای مجازی ترور شخصیت میشود.
گاهی فکر میکنم جامعۀ ایران برای این دسته افراد همچون صحنۀ نمایش یا فیلمی است که هر چه مهیجتر و خشنتر باشد، آنان را سرگرمتر میکند! ماجرا برای آنان پنداری نوعی تفنن است اما برای ما دراینجا مسئلۀ مرگ و زندگی و سرنوشت یک سرزمین باستانی است. به همین دلیل نیز ما در اینجا برای برداشتن هر گامی مجبور به صدها ساعت فکر و تأمل هستیم اما آنان بیمحابا و پی در پی دستورالعملهای منجر به خونریزی صادر میکنند.
هر خونی که در این سرزمین به خاک ریخته شود، خون سیاوش است. به همان اندازه حرمت دارد. در تاریخ خونبارمان، فرزندان بسیاری از مردم ما در خون خود غلتیدهاند و مادران بسیاری داغدار شدهاند. ادبیات خون و خونریزی را باید از فرهنگ این سرزمین ریشهکن کنیم. دیگر برای همیشه بس است!
بدرود تا درودی دیگر
#احمد_زیدآبادی
#طغیان_خشم_جوانان
#سرزمین_ملی
#خون_سیاوش
#ادبیات_خونریزی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
پیش از این بارها در کلابهاوس توضیح داده بودم که اگر خشم و هیجان بر فضا غالب شود، کمیت امثال من لنگ میشود و حرفهایمان اگر هم سبب ناراحتی و انزجار طرفهای مختلفِ صحنۀ بازی نشود، عمدتاً نادیده گرفته میشود.
در واقع اینک سه نیروست که در صحنۀ بازی حضور دارند. نخست جوانانی که احساس عمیقِ نادیدهانگاری فرهنگی، طردشدگی سیاسی، حاشیهنشینی اقتصادی و در یک کلام، احساس حذف از روند تصمیمگیری و سلب اراده و آزادی خود برای انتخاب نوع زندگی خود میکنند.
من فشارِ ناشی از این تحقیرشدگی و نادیدهانگاری و خشم و طغیان ناشی از آن را با پوست و گوشت و استخوانم لمس میکنم و کمال همدردی را با آن دارم.
سرزمین ملی یعنی جغرافیایی که فرصت برابر برای تک تک شهروندان خود بدون هرگونه تبعیضی فراهم باشد و این مهمترین نکتهای است که نظام حاکم بر کشور ما گویی اصلاً آن را به رسمیت هم نمیشناسد چه رسد به آنکه بدان عمل کند. در واقع، قشر محدودی با عناوینی چون مکتبی، حزباللهی، ارزشی، انقلابی.. تمام نظام تصمیمگیری و مدیریتهای منبعث از آن را در همۀ سطوحش، گونهای ارث ازلی و خدادادی برای خود میداند و تنها معیارِ زندگی عمومی و خصوصی را نیز منحصر به شیوۀ زندگی خود میشناسد و بقیۀ اقشار جامعه را به تقلید از آن شیوه فرا میخواند و یا آنها را کلاً بیگانه به شمار میآورد؛ چنانکه گویی حق و حقوقی از این سرزمین ملی ندارند و هر فریاد اعتراضشان باید خفه شود!
بسیاری از افراد این قشر، چنان در پیلههای ذهنی خود محدود ماندهاند که اصلاً امکان ارتباط ذهنی با دیگر اقشار جامعه را ندارند و برخورداری از مناصب و مکاسب و منزلتهای دولتی نیز به کامشان به قدری شیرین آمده است که حس محرومیت و حذفشدگی دیگر مردم را مطلقاً احساس نمیکنند.
از این افراد چگونه میتوان انتظار همدردی با جوانانی را داشت که از شدت خشم مربوط به محرومیتِ سیاسی و تنگنای اقتصادی و فشار فرهنگی، دست به طغیان زدهاند تا راهی برای مسالمت و صلح و آشتی با آنها بگشایند. از نگاه آنان هرکس شعار نابهنجاری داد "عامل دشمن" است و باید به هر بهایی سر جای خود نشانده شود.
متأسفانه انواع محدودیتهای سیاسی و اجتماعی برای امثال من، امکان تماس و ارتباط با این قشر جوان محذوف را از بین برده است. سالهای سال حتی برای یک بحث و گفتگوی ساده به دانشگاه و دیگر محیطهای جمعی در هیچ نقطهای از این کشور راه نداشتهایم، بنابراین، آنان اصلاً ما را نمیشناسند چه رسد به اینکه بخواهند به نگرانیها و دغدغههایمان در مورد رفتار هدفمند سیاسی یا اجتماعی توجه نشان دهند.
در این بین، بدبختانه نیروی دیگری هم در آن سوی مرزهاست که بخشی از آن، هر نوع اعتراض و حرکت اجتماعی داخلی را به معنای سقوط قریبالوقوع حکومت و آماده شدن فرش قرمز برای پهن شدن زیر پای آنان به قصد بالا رفتن از پلههای قدرت تعبیر میکنند و با چنان حرارتی به تحریک مخاطبان خود مشغول میشوند که پنداری هدف غایی یک کشور، فقط نبودن یک نظام است و میزانِ هزینه و نوع نظم و یا بینظمی پس از آن دیگر کوچکترین ارزشی ندارد.
این افراد چندان در این زمینه بیتاب به نظر میرسند که به زبان بیزبانی مردم به خشم آمده را حتی به جنگ داخلی فرا میخوانند! برای آنها گویی سرنوشت یک کشور باستانی و زندگی 85 میلیون ایرانی مطلقاً اهمیتی ندارد. فقط اصرار دارند که این نظام باید برود؛ حتی اگر میلیونها خون ریخته شود و یا جز خاکستر و ویرانی از این سرزمین به جا نماند.
تصور آنها بر آن است که چون 44 سال پیش یک انقلاب تقریباً سریع در ایران رخ داد، اکنون هم میتواند رخ دهد! به همین راحتی! هر کس هم جز این بگوید و یا دغدغه و نگرانی دیگری را مطرح کند، فوری به "حمایت از رژیم" متهم و در دنیای مجازی ترور شخصیت میشود.
گاهی فکر میکنم جامعۀ ایران برای این دسته افراد همچون صحنۀ نمایش یا فیلمی است که هر چه مهیجتر و خشنتر باشد، آنان را سرگرمتر میکند! ماجرا برای آنان پنداری نوعی تفنن است اما برای ما دراینجا مسئلۀ مرگ و زندگی و سرنوشت یک سرزمین باستانی است. به همین دلیل نیز ما در اینجا برای برداشتن هر گامی مجبور به صدها ساعت فکر و تأمل هستیم اما آنان بیمحابا و پی در پی دستورالعملهای منجر به خونریزی صادر میکنند.
هر خونی که در این سرزمین به خاک ریخته شود، خون سیاوش است. به همان اندازه حرمت دارد. در تاریخ خونبارمان، فرزندان بسیاری از مردم ما در خون خود غلتیدهاند و مادران بسیاری داغدار شدهاند. ادبیات خون و خونریزی را باید از فرهنگ این سرزمین ریشهکن کنیم. دیگر برای همیشه بس است!
بدرود تا درودی دیگر
#احمد_زیدآبادی
#طغیان_خشم_جوانان
#سرزمین_ملی
#خون_سیاوش
#ادبیات_خونریزی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
Forwarded from کمپین تحریم محور پانترکیسم
⛔️خطِ تهدیدات علیه ایران در این یک هفته
📍ادبیات تصنعی و مصالحهجویی ساختگیِ رییسمجلس ج.ا. را با ادبیات پرخاشگرانه مجلس #ترکیه و ادبیات تجاوزگرانه مجلس #باکو مقایسه کنید و ببینید این لبخندهای تصنعی و سرخمکردنها عاقبت کجا میرسد!
🔻 ۹ ژانویه ۲۰۲۳؛
دیدار رییسمجلسج.ا. با همتای ترکیه و باکو
❗️مصطفی شنتوپ رییس مجلس ترکیه:
#ارمنستان با اقداماتش صلح را در منطقه قفقاز تهدید میکند. #ترکیه همیشه از #باکو حمایت کرده و خواهد کرد
قالیباف رییس مجلس ج.ا.ا.:
دولت آمریکا امنیت جهانی را خدشهدار کرده است. سیاست صریح ایران #جلوگیری از تغییر ژئوپولیتیکی منطقه و ورود نیروهای خارجی به ویژه #قفقاز است
🔻۱۰ ژانویه ۲۰۲۳؛
رییس مجلس ج.ا.ا. پس از دیدار ترکیه:
❗️قالیباف مدعی شد که سوءتفاهم پیش آمده ایران با باکو در سفر ترکیه برطرف شد!
نخستوزیر ارمنستان:
اگر #روسیه نمیتواند به #باکو پاسخ بدهد باید بداند که حضورش در ایروان امنیت #ارمنستان را نیز تهدید میکند
🔻 ۱۱ ژانویه ۲۰۲۳؛
❗️رئیس باکو رسما مدعی خاک ارمنستان:
موضوع آذربایجانغربی/منظورش استان #سیونیک جنوب ارمنستان/ (در #ادبیات_تجاوزگرانه_مقامات_باکو علنا خاک کشورهای اطراف را جزیی از خود مینامند مانند سیونیک ارمنستان و آذربایجان ایران و اردبیل) به عرصه جهانی کشیده خواهدشد و باید به خاک باکو اضافه بشود!
احدی نباید به سود و منفعت اقتصادی کریدور #زنگزور شک بکند.
باکو بههر تهدیدی از هر منبعی پاسخ میدهد!
🔻 ۱۲ ژانویه ۲۰۲۳؛
پاسخ وزارتخارجه روسیه به ارمنستان:
اظهارات ایروان مبنی بر اینکه حضور #روسیه تهدید برای #ارمنستان است، از نظر ما پوچ و فاقد اهمیت است!
🔻 ۱۶ ژانویه ۲۰۲۴؛
آویزانشدن باکو به اسراییل برای تهدید ایران
نمایندگان مجلس #باکو در نامهای به کنست #اسراییل اعلام کردند که میتوانند به #ایران پاسخی درخور بدهند (در واکنش به اینکه ایران در بزابر تغییر ژئوپلتیکی منطقه قفقاز مخالفت جدی کرده و اجازه قطع مرزش با ارمنستان را نداده) !
⛔️کمپین تحریم پانتُرکیسم
@banTurkey
📍ادبیات تصنعی و مصالحهجویی ساختگیِ رییسمجلس ج.ا. را با ادبیات پرخاشگرانه مجلس #ترکیه و ادبیات تجاوزگرانه مجلس #باکو مقایسه کنید و ببینید این لبخندهای تصنعی و سرخمکردنها عاقبت کجا میرسد!
🔻 ۹ ژانویه ۲۰۲۳؛
دیدار رییسمجلسج.ا. با همتای ترکیه و باکو
❗️مصطفی شنتوپ رییس مجلس ترکیه:
#ارمنستان با اقداماتش صلح را در منطقه قفقاز تهدید میکند. #ترکیه همیشه از #باکو حمایت کرده و خواهد کرد
قالیباف رییس مجلس ج.ا.ا.:
دولت آمریکا امنیت جهانی را خدشهدار کرده است. سیاست صریح ایران #جلوگیری از تغییر ژئوپولیتیکی منطقه و ورود نیروهای خارجی به ویژه #قفقاز است
🔻۱۰ ژانویه ۲۰۲۳؛
رییس مجلس ج.ا.ا. پس از دیدار ترکیه:
❗️قالیباف مدعی شد که سوءتفاهم پیش آمده ایران با باکو در سفر ترکیه برطرف شد!
نخستوزیر ارمنستان:
اگر #روسیه نمیتواند به #باکو پاسخ بدهد باید بداند که حضورش در ایروان امنیت #ارمنستان را نیز تهدید میکند
🔻 ۱۱ ژانویه ۲۰۲۳؛
❗️رئیس باکو رسما مدعی خاک ارمنستان:
موضوع آذربایجانغربی/منظورش استان #سیونیک جنوب ارمنستان/ (در #ادبیات_تجاوزگرانه_مقامات_باکو علنا خاک کشورهای اطراف را جزیی از خود مینامند مانند سیونیک ارمنستان و آذربایجان ایران و اردبیل) به عرصه جهانی کشیده خواهدشد و باید به خاک باکو اضافه بشود!
احدی نباید به سود و منفعت اقتصادی کریدور #زنگزور شک بکند.
باکو بههر تهدیدی از هر منبعی پاسخ میدهد!
🔻 ۱۲ ژانویه ۲۰۲۳؛
پاسخ وزارتخارجه روسیه به ارمنستان:
اظهارات ایروان مبنی بر اینکه حضور #روسیه تهدید برای #ارمنستان است، از نظر ما پوچ و فاقد اهمیت است!
🔻 ۱۶ ژانویه ۲۰۲۴؛
آویزانشدن باکو به اسراییل برای تهدید ایران
نمایندگان مجلس #باکو در نامهای به کنست #اسراییل اعلام کردند که میتوانند به #ایران پاسخی درخور بدهند (در واکنش به اینکه ایران در بزابر تغییر ژئوپلتیکی منطقه قفقاز مخالفت جدی کرده و اجازه قطع مرزش با ارمنستان را نداده) !
⛔️کمپین تحریم پانتُرکیسم
@banTurkey
Forwarded from ♤اندیشهی میهن♡
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چکامه
#ادبیات_ایران
خاقانیا به جاه مشو غره غمروار
گر خود به جاه بهمن و جمشیدی از قضا
کاندر جهان چو بهمن و جمشید صد هزار
زادند و مرد و کار جهان هم بر آن نوا
رفت آنچه رفت و روی زمین همچنان نژند
بود آنچه بود و پشت فلک همچنان دو تا
نه در نبات این بدلی آمد از قدر
نه در نجوم آن خللی آمد از قضا
ما و تو بگذریم و پس از ما بسی بود
دور فلک به کار و قرار زمین بجا
و آخر به نفخ صور کند قهر کردگار
بند فلک گسسته و جرم زمین هبا
👤 خاقانی شروانی، شاعر سدهی ششم خورشیدی
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
• غمروار: از سر نادانی
• هبا: گرد و غبار
• بند فلک گسسته و جرم زمین هبا: [در روز پسین] سامان فلک بهم میخورد و جرم زمین همچون گرد و غبار در فضا پراکنده میشود.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
ℹ️ افضلالدین بدیل بن علی خاقانی، شناختهشده به خاقانی شروانی، شاعر سدهی ششم و از بزرگترین قصیدهسرایان شعر و ادب پارسی است. تاریخنگاران ادب پارسی، او را حسانالعجم نام دادهاند. خاقانی در مقبرهالشعرای تبریز آرمیده است.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🎥 کرانههای زیبای دریای مکران، چابهار، استان سیستان و بلوچستان
@ThinkTogether🌱
#ادبیات_ایران
خاقانیا به جاه مشو غره غمروار
گر خود به جاه بهمن و جمشیدی از قضا
کاندر جهان چو بهمن و جمشید صد هزار
زادند و مرد و کار جهان هم بر آن نوا
رفت آنچه رفت و روی زمین همچنان نژند
بود آنچه بود و پشت فلک همچنان دو تا
نه در نبات این بدلی آمد از قدر
نه در نجوم آن خللی آمد از قضا
ما و تو بگذریم و پس از ما بسی بود
دور فلک به کار و قرار زمین بجا
و آخر به نفخ صور کند قهر کردگار
بند فلک گسسته و جرم زمین هبا
👤 خاقانی شروانی، شاعر سدهی ششم خورشیدی
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
• غمروار: از سر نادانی
• هبا: گرد و غبار
• بند فلک گسسته و جرم زمین هبا: [در روز پسین] سامان فلک بهم میخورد و جرم زمین همچون گرد و غبار در فضا پراکنده میشود.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
ℹ️ افضلالدین بدیل بن علی خاقانی، شناختهشده به خاقانی شروانی، شاعر سدهی ششم و از بزرگترین قصیدهسرایان شعر و ادب پارسی است. تاریخنگاران ادب پارسی، او را حسانالعجم نام دادهاند. خاقانی در مقبرهالشعرای تبریز آرمیده است.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🎥 کرانههای زیبای دریای مکران، چابهار، استان سیستان و بلوچستان
@ThinkTogether🌱
Forwarded from تاریخ و فرهنگ بلوچستان
شاعران فارسیسرای بلوچستان
━━━━━━━━≼✵≽━━━━━━━━
💠 ناطق مکرانی (دلخوش)
💎 مولانا میرزا گل محمد خان ناطق مکرانی متخلص به دلخوش و مشهور به ناطق مکرانی، ادیب و شاعر پارسیگوی بلوچ بود. وی در آخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم در مکران زندگی میکرد. سال تولدش در پرده خفا مانده است. او در سال ۱۸۴۸م جهان را بدرود گفت.
💎 ناطق چون در مکران قدرشناسی را ندید، به سند مسافرت نمود و آنجا «میر صوبدار خان تالپور» حاکم بلوچ سند، مقدم او را خیلی گرامی داشت و تخلص «دلخوش» را به او داد.
💎 او در سند با «مخدوم عبدالکریم ثانی» معروف به دائمالصوم، پدرِ «محمد ابراهیم خلیل» مؤلف تذکره تکمله "مقالات الشعراء" روابط دوستانهای داشت. دلخوش بیشتر وقت خود را در خانقاه او به سر میبرد. میر صوبدار خان تالپور مستمری برای دلخوش مقرر کرد ولی آن عالیهمت از آن صرف نظر کرده عزم سفر هندوستان کرد و چون به آنجا رفت «ناطق» تخلص کرد.
💎 ناطق به دربار شاهزادگان مختلف هند رسید و شعر خود را نزد آنها خواند و بالاخره به دربار شاهزادگان اودھ، «محمد على شاه» و «امجد علی شاه» و «واجد علی شاه» وابسته شد.
💎 ناطق با شاعر معروف عصر خود «میرزا اسد الله خان غالب دهلوی» مکاتبه داشت و راجع به شعار وی اظهار نظر میکرد و پیداست که از قریحه نقادی برخوردار بود.
💎 بیان طبیعی و ساده شدت جذبه و عمق احساس از خصوصیات شعر او میباشد. گاهی فکر و اندیشه او آن قدر بلند میشود که حتی بعضی شعرای بزرگ هم نمیتوانند با او پهلو زنند. بعد از مطالعه شعر ناطق ما حتی میتوانیم بگوییم که ناطق از گروه شاعرانی نیست که بتوانیم به آسانی از شعر او صرف نظر کنیم و اهمیتی برای آن قائل نشویم. اکثر معاصران او را از اساتذه شمردهاند و این عقیده معاصرين او برای بقا و دوام شهرت او کافی است.
#ادبیات
⌲ @balochs_history
━━━━━━━━≼✵≽━━━━━━━━
💠 ناطق مکرانی (دلخوش)
💎 مولانا میرزا گل محمد خان ناطق مکرانی متخلص به دلخوش و مشهور به ناطق مکرانی، ادیب و شاعر پارسیگوی بلوچ بود. وی در آخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم در مکران زندگی میکرد. سال تولدش در پرده خفا مانده است. او در سال ۱۸۴۸م جهان را بدرود گفت.
💎 ناطق چون در مکران قدرشناسی را ندید، به سند مسافرت نمود و آنجا «میر صوبدار خان تالپور» حاکم بلوچ سند، مقدم او را خیلی گرامی داشت و تخلص «دلخوش» را به او داد.
💎 او در سند با «مخدوم عبدالکریم ثانی» معروف به دائمالصوم، پدرِ «محمد ابراهیم خلیل» مؤلف تذکره تکمله "مقالات الشعراء" روابط دوستانهای داشت. دلخوش بیشتر وقت خود را در خانقاه او به سر میبرد. میر صوبدار خان تالپور مستمری برای دلخوش مقرر کرد ولی آن عالیهمت از آن صرف نظر کرده عزم سفر هندوستان کرد و چون به آنجا رفت «ناطق» تخلص کرد.
💎 ناطق به دربار شاهزادگان مختلف هند رسید و شعر خود را نزد آنها خواند و بالاخره به دربار شاهزادگان اودھ، «محمد على شاه» و «امجد علی شاه» و «واجد علی شاه» وابسته شد.
💎 ناطق با شاعر معروف عصر خود «میرزا اسد الله خان غالب دهلوی» مکاتبه داشت و راجع به شعار وی اظهار نظر میکرد و پیداست که از قریحه نقادی برخوردار بود.
💎 بیان طبیعی و ساده شدت جذبه و عمق احساس از خصوصیات شعر او میباشد. گاهی فکر و اندیشه او آن قدر بلند میشود که حتی بعضی شعرای بزرگ هم نمیتوانند با او پهلو زنند. بعد از مطالعه شعر ناطق ما حتی میتوانیم بگوییم که ناطق از گروه شاعرانی نیست که بتوانیم به آسانی از شعر او صرف نظر کنیم و اهمیتی برای آن قائل نشویم. اکثر معاصران او را از اساتذه شمردهاند و این عقیده معاصرين او برای بقا و دوام شهرت او کافی است.
#ادبیات
⌲ @balochs_history
🔴🔸مستند در پاسخ به کسانی که میگویند آذربایجان ایران جعلی است
🔹صفحه۳
🔴🔸اولیا چلبی، جهانگرد بسیار مشهور ترک، هم که به گفته خود دو بار در سالهای ۱۰۵۱ و ۱۰۵۶ قمری به آذربایجان آمده، به دوام زبان فهلوی در پاره ای نواحی اشاراتی دارد. درباره مردم تبریز میگوید: «ارباب معرف آن به فارسی تکلم میکنند.» درباره مراغه گوید: «اکثر زنان مراغه به زبان پهلوی گفتوگو میکنند».
📌در تحفه سامیکه در دوره شاه تهماسب در ۹۵۷ تالیف شده، دهها شاعر تبریزی را در آن سالها میبینیم که اکثر نزدیک به همه آنها از پیشهوران و طبقه متوسط مردم آن شهر بودهاند. شعرسرایی این همه افراد از طبقات پیشهرو و حتی عامی به زبان فارسی میرساند که در دوره شاه تهماسب، پنجاه سالی پیش از تالیف رساله روحی انارجانی، همان طور که از آن رساله هم بر میآید، هنوز ترکی در تبریز عمومیت نیافته بوده است. این نکته هم مهم است که از این عده شعر غیر فارسی نقل نشده است.
🔴🔸قطران تبریزی شاعر ایرانی در روستای شادباش مشایخ تبریز متولد شده زبان مادری قطران پهلوی بوده ،اما اشعار او به زبان پارسی است ،به روایتی بیش از ۸هزار بیت شهر سروده است
🔴🔸همام تبریزی از شاعران نامدار تبریز که در قرن هفتم میزیسته اشعارش به زبان پهلوی است ،
وهار و ول و دیم یار خوش بی //
آوی یاران مه ول بی مه وهاران //
🔸دیم در اینجا به معنی صورت و رخسار از واژه گان پهلوی ،که زبان پیشین مردم آذربایجان است ،
🔴🔸محمود کاشغری در سال ۴۶۶هجری ، تات ها را تَت مینویسد و میگوید تات ها به زبان پهلوی سخن میگویند ،تَت ها اصلا ترکی بلد نیستند
🔴🔸کهن ترین منبع در مورد زبان آذربایجان که ۱۳۰۰سال قدمت دارد ،ابن ندیم در کتاب الفهرست ،به نقل از ابن مقفع (که نام اصلی او روزبه پور دادویه)است مینویسد ، زبان مردم آذربایجان فهلوی (پهلوی ) است
پایان
اسفندیاراحمدی
📚https://t.me/Ahmadi111
🔹صفحه۳
🔴🔸اولیا چلبی، جهانگرد بسیار مشهور ترک، هم که به گفته خود دو بار در سالهای ۱۰۵۱ و ۱۰۵۶ قمری به آذربایجان آمده، به دوام زبان فهلوی در پاره ای نواحی اشاراتی دارد. درباره مردم تبریز میگوید: «ارباب معرف آن به فارسی تکلم میکنند.» درباره مراغه گوید: «اکثر زنان مراغه به زبان پهلوی گفتوگو میکنند».
📌در تحفه سامیکه در دوره شاه تهماسب در ۹۵۷ تالیف شده، دهها شاعر تبریزی را در آن سالها میبینیم که اکثر نزدیک به همه آنها از پیشهوران و طبقه متوسط مردم آن شهر بودهاند. شعرسرایی این همه افراد از طبقات پیشهرو و حتی عامی به زبان فارسی میرساند که در دوره شاه تهماسب، پنجاه سالی پیش از تالیف رساله روحی انارجانی، همان طور که از آن رساله هم بر میآید، هنوز ترکی در تبریز عمومیت نیافته بوده است. این نکته هم مهم است که از این عده شعر غیر فارسی نقل نشده است.
🔴🔸قطران تبریزی شاعر ایرانی در روستای شادباش مشایخ تبریز متولد شده زبان مادری قطران پهلوی بوده ،اما اشعار او به زبان پارسی است ،به روایتی بیش از ۸هزار بیت شهر سروده است
🔴🔸همام تبریزی از شاعران نامدار تبریز که در قرن هفتم میزیسته اشعارش به زبان پهلوی است ،
وهار و ول و دیم یار خوش بی //
آوی یاران مه ول بی مه وهاران //
🔸دیم در اینجا به معنی صورت و رخسار از واژه گان پهلوی ،که زبان پیشین مردم آذربایجان است ،
🔴🔸محمود کاشغری در سال ۴۶۶هجری ، تات ها را تَت مینویسد و میگوید تات ها به زبان پهلوی سخن میگویند ،تَت ها اصلا ترکی بلد نیستند
🔴🔸کهن ترین منبع در مورد زبان آذربایجان که ۱۳۰۰سال قدمت دارد ،ابن ندیم در کتاب الفهرست ،به نقل از ابن مقفع (که نام اصلی او روزبه پور دادویه)است مینویسد ، زبان مردم آذربایجان فهلوی (پهلوی ) است
پایان
اسفندیاراحمدی
📚https://t.me/Ahmadi111
Telegram
♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥
#تاریخ و #ادبیات #تالش
♥♥♥♥♥
ارتباط با ما
👇👇👇
@Razdari22
#آگاهی از تاریخ ، از مهمترین دانایی هاست که همگان باید بدانند
از گذشته پند بگیرند ،آینده را بسازند
♥♥♥♥♥
ارتباط با ما
👇👇👇
@Razdari22
#آگاهی از تاریخ ، از مهمترین دانایی هاست که همگان باید بدانند
از گذشته پند بگیرند ،آینده را بسازند
Forwarded from اشکان زارع
از داستانی که هیچگاه منتشر نشد؛
ما وطنمان را توی بقچهای پیچیدهایم در گوشه گنجه گذاشتهایم؛ مراقب آنیم. او وطنش را کنج طاقچه گذاشته، نگهداری و گردگیری میکند شبها آن را نگاه میکند و لبخندزنان بهسوی بسترش میرود. یکی را میشناسم وطنش را ترجمه میکند؛ در تک تک واژگانی که بر میگرداند وطنش را یاد دارد. یکی هست، وطنش را میخواند، وطنش را فریاد زنان میخواند. در شهر ما یکی زندگی میکند کاتب است، وطنش را مینویسد. آن یکی که همه میشناسند او را عاشق است، عشق، وطنش است. یکی بود در شهرمان، از شهر رفت، وطنش را زیر بغلش گرفت و از شهر رفت؛ وطنش همیشه با او است. چند تنی اما در شهر هستند که وطنشان را سوزاندند؛ خاکسترش را فروختند و بیهمه چیز بروی زمین سوختهای عربده میکشند که آری ما صاحب همه چیزتان گشتیم. که پدرانتان سوزاندند که شما پدر سوخته باشید و ما صاحب شهر سوخته؛ اما وطنی هست هنوز. در شهر همه وطنشان را به کنجی میبرند که مبادا او بفهمد و بسوزاند.
اشکان زارع
#ایران #ایرانشهر #ایرانشهری #تاریخ #ادبیات #میهن #ازادی
ما وطنمان را توی بقچهای پیچیدهایم در گوشه گنجه گذاشتهایم؛ مراقب آنیم. او وطنش را کنج طاقچه گذاشته، نگهداری و گردگیری میکند شبها آن را نگاه میکند و لبخندزنان بهسوی بسترش میرود. یکی را میشناسم وطنش را ترجمه میکند؛ در تک تک واژگانی که بر میگرداند وطنش را یاد دارد. یکی هست، وطنش را میخواند، وطنش را فریاد زنان میخواند. در شهر ما یکی زندگی میکند کاتب است، وطنش را مینویسد. آن یکی که همه میشناسند او را عاشق است، عشق، وطنش است. یکی بود در شهرمان، از شهر رفت، وطنش را زیر بغلش گرفت و از شهر رفت؛ وطنش همیشه با او است. چند تنی اما در شهر هستند که وطنشان را سوزاندند؛ خاکسترش را فروختند و بیهمه چیز بروی زمین سوختهای عربده میکشند که آری ما صاحب همه چیزتان گشتیم. که پدرانتان سوزاندند که شما پدر سوخته باشید و ما صاحب شهر سوخته؛ اما وطنی هست هنوز. در شهر همه وطنشان را به کنجی میبرند که مبادا او بفهمد و بسوزاند.
اشکان زارع
#ایران #ایرانشهر #ایرانشهری #تاریخ #ادبیات #میهن #ازادی