۲۵ فروردین ، روز بزرگداشت عطار نیشابوری خجسته باد
_
بر اساس اسناد ومتون تاریخی نیشابور در زمان یورش مغولان در سال ۶۱۸ هجری به ایران از بزرگترین و آباد ترین شهر های جهان بوده و حتی برخی مورخان مردمانش را بیش از یک میلیون نفر نوشته اند.
مغولان آمدند و کشتند و سوختند و بردند..
اما در کوتاه مدتی در فرهنگ و تمدن ایرانی ذوب شدند و آنچه ماند ایران و ایرانی بود. بی دلیل نبود که نام نخستین ایلخان مغولی ایران که هلاکو بود، در پایان دوره ایلخانی انوشیروان عادل شد.کیست که بتواند منکر شود آنها چه بر سر مردمان ایران آوردند و ایران برای این دگردیسی چه بهایی را پرداخت.
آمده بودند تا ریشه ایران رابخشکانند و افزون بر کشتارتوده مردمان ،چه بر سر فرهیختگانی آوردند از جنس همین عطار نیشابوری که افتخار دیدار مزارش را دارم که بارها ویران شد و سرانجام دویست سال بعد از آن کشتار به همت امیر علیشیر نوایی، وزیر فرهنگمدار سلطان حسین بایقرا بازسازی ودر دوره های صفوی و قاجاریه مرمت و بعدها به همت انجمن حمایت از مفاخر ملی در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به شکل امروزین در آمد.
بنای کنونی آرامگاه دارای هشت ضلع و گنبدی کاشی کاری شده و چهار در ورودی است. در نمای بیرونی آن چهار غرفه کاشی کاری شده تعبیه شده است و در وسط بقعه،مزار عطار و یک ستون هشت ترکی به ارتفاع سه متر وجود دارد. عطار چنانکه از نامش پیدا است، در نیشابور دکان عطاری داشت و گویا داروسازی می کرد. وی یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار میرود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبهای بالا برخوردار بودهاست.افسوس با یورش مغولان بسیاری از اثارش از بین رفت وتنها چیزهایی در دست ماست که پیش از ان ایلغار ،به دیگر شهرها رفته بود.
عطار از بزرگان عرفان و ادبیات فارسی بوده و اگر همان منطق الطیر را باقی می گذاشت برایمان بس بود.
او نان از راه داروسازی می خورد و خوش نداشت سلاطین را مدح گوید و اگر مدحی گفت برای کسانی بود چون فردوسی بزرگ که سلوکشان را باور داشت:
خداوندا تو میدانی که عطار
همه توحید تو گوید در اشعار
ز نور تو شعاعی مینماید
چو فردوسی فقاعی میگشاید
چو فردوسی ببخشش رایگان تو
بفضل خود بفردوسش رسان تو
بفردوسی که علیینش خوانند
مقام صدق و قصر دینش خوانند
این بیت را که منسوب به مولانا یا فرزندش سلطان ولد است نشان اعتبار و ارج عطار ، آموزگار بزرگ عرفان ایرانیست:
هفت شهر عشق راعطار گشت _ ماهنوز اندر خم یک کوچهایم
افشین جعفرزاده
۲۵ فروردین ۱۳۹۹
#عطار_نیشابوری
#خراسان
#عرفان
#ایران
@Afshinjafarzadeh
_
بر اساس اسناد ومتون تاریخی نیشابور در زمان یورش مغولان در سال ۶۱۸ هجری به ایران از بزرگترین و آباد ترین شهر های جهان بوده و حتی برخی مورخان مردمانش را بیش از یک میلیون نفر نوشته اند.
مغولان آمدند و کشتند و سوختند و بردند..
اما در کوتاه مدتی در فرهنگ و تمدن ایرانی ذوب شدند و آنچه ماند ایران و ایرانی بود. بی دلیل نبود که نام نخستین ایلخان مغولی ایران که هلاکو بود، در پایان دوره ایلخانی انوشیروان عادل شد.کیست که بتواند منکر شود آنها چه بر سر مردمان ایران آوردند و ایران برای این دگردیسی چه بهایی را پرداخت.
آمده بودند تا ریشه ایران رابخشکانند و افزون بر کشتارتوده مردمان ،چه بر سر فرهیختگانی آوردند از جنس همین عطار نیشابوری که افتخار دیدار مزارش را دارم که بارها ویران شد و سرانجام دویست سال بعد از آن کشتار به همت امیر علیشیر نوایی، وزیر فرهنگمدار سلطان حسین بایقرا بازسازی ودر دوره های صفوی و قاجاریه مرمت و بعدها به همت انجمن حمایت از مفاخر ملی در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به شکل امروزین در آمد.
بنای کنونی آرامگاه دارای هشت ضلع و گنبدی کاشی کاری شده و چهار در ورودی است. در نمای بیرونی آن چهار غرفه کاشی کاری شده تعبیه شده است و در وسط بقعه،مزار عطار و یک ستون هشت ترکی به ارتفاع سه متر وجود دارد. عطار چنانکه از نامش پیدا است، در نیشابور دکان عطاری داشت و گویا داروسازی می کرد. وی یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار میرود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبهای بالا برخوردار بودهاست.افسوس با یورش مغولان بسیاری از اثارش از بین رفت وتنها چیزهایی در دست ماست که پیش از ان ایلغار ،به دیگر شهرها رفته بود.
عطار از بزرگان عرفان و ادبیات فارسی بوده و اگر همان منطق الطیر را باقی می گذاشت برایمان بس بود.
او نان از راه داروسازی می خورد و خوش نداشت سلاطین را مدح گوید و اگر مدحی گفت برای کسانی بود چون فردوسی بزرگ که سلوکشان را باور داشت:
خداوندا تو میدانی که عطار
همه توحید تو گوید در اشعار
ز نور تو شعاعی مینماید
چو فردوسی فقاعی میگشاید
چو فردوسی ببخشش رایگان تو
بفضل خود بفردوسش رسان تو
بفردوسی که علیینش خوانند
مقام صدق و قصر دینش خوانند
این بیت را که منسوب به مولانا یا فرزندش سلطان ولد است نشان اعتبار و ارج عطار ، آموزگار بزرگ عرفان ایرانیست:
هفت شهر عشق راعطار گشت _ ماهنوز اندر خم یک کوچهایم
افشین جعفرزاده
۲۵ فروردین ۱۳۹۹
#عطار_نیشابوری
#خراسان
#عرفان
#ایران
@Afshinjafarzadeh
جامه و لباس زن ومرد #مازندرانی ، بر روی تمبر در سال ۲۵۳۷ پادشاهی و ۱۹۷۸ میلادی یک سال پیش از انقلاب
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
* حسن انوشه ی بابل - شاهی - تهران
✍علی تیموری ساروکلائی
در بابل از دوران کودکی تا پایان دبیرستانش زیسته بود.
فرزند باغبان ِ بوستان خانواد ی پهلوان ِ آلاشتی بود.
هفده سال قبل از انقلاب ِ بهمن پنجاه و هفت، در دانشگاه تهران زبان و ادبیات عرب خواند. در ۱۳۴۸ به خدمت سربازی رفت. و این آغاز ِ آشنایی اش با سعید حمیدیان ، کامران فانی و بها الدین خرمشاهی ی آن زمان بود.
با پایان دوره ی سربازی اش ، به شاهی آمد و معلم شد.
می دانستیم معلمی متفاوت است. شرح چند و چونش با شاگردانش.
او معلم بود و در عین حال دانشجویی مُدام. تا آخرین آنات عمرش به آموختن و آموزاندن وفادار ماند.
جزو فعالین تحصن راهروی آموزش و پرورش ِ شاهی بود. و از اولین هایی که بعد از پیروزی انقلاب اخراجش کردند.
با تعدادی از دوستان اخراجی اش ، در کنار تلاش معنا ، برای معاشش هر کاری کرد. از کار در باغات تا تهیه ی خیار شور و ...
علاقمندانش رصدش می کردند ، در سکوتی از آن همه قیل و قال، در روز های واقعه ی پیاپی و بُهت و ناباوری.
او می آموخت ، ترجمه می کرد و اولین تجربه ی دانشنامه نویسی اش را در شاهی ، شکل داد.
او جانی تازه به دل و جان اهل نظر داده بود. بنظر می رسید ، در آن بگیر و ببند ها، می شود به آن سو سو ها امیدوار شد.
همیشه حضورش در مجامع دوستانه، چشمگیر بود. دلیلش نه بخاطر ایده هایش ، بل که بخاطر طبع ِ مهار ناپذیر ِ ادبیات ِ گزنده و لوده بود.
ما به عادت سنت سخت شده ، به شاخصه های شخصی آدم ها باور نداشتیم، و اخلاقأ انتظار داشتیم هر فرد فرهیخته ای با متر و معیار عادات اخلاقی ی ما رفتار نماید.
اما او ، جز در مجامع رسمی ، در هیچ محفل دوستانه چنین نبود و چنین نشد.
همیشه همانی بود که می نمود. ظاهری متظاهرانه نداشت.
وقتی شاهد متفاوت بودنش شدیم ، خوی نزدیک بینی و منیًت و نامجویی و... مان بُروز کرد ...و بتدریج شکافی پدید آمد و دو دستگی شد و در نهایت فرو پاشید. از آن پس هر کدام در جداسری ها راه ِ خود را رفته اند.
اگر دوستان دوران سربازی اش به تهرانش نمی بردند . ایشان هم شاید همچون دیگر دوستان ، در آشتی - دعوای بی پایان ، راه ِ تک روی پیش می گرفت و به جایگاه موثری که امروز ، کارنامه اش را در نوشته های دوستانش می خوانیم و می دانیم ، قرار نمی گرفتند.
او در مهاجرت به تهران با دوستانی اهل تأمل و تعامل و تحمل همراه شد . وقتی به وزیر وقت ِ فرهنگ و ارشاد معرفی شد، در مسیری قرار گرفت که بسیاری به تردید نگاهش می کردند.
او در آن فضا ، با تلاشش ، امکان پیاده سازی ی ایده هایس را یافت و مجموعه ی سترگ « ادب فارسی » کاری ماندنی شد که در سیر شکل گیری اش، بتمامی ، قدرت علمی - مدیریتی اش در معرض قرار گرفت و قبول عام و خاص یافت. و از آن پس همه ی اسباب ِ بزرگی اش فراهم گشت.
اما آن چه در شرح و وصف استاد انوشه نوشته اند ، حد اقل من ندیده ام پرسیده شود که فردی چون او ، و بسیارانی دیگر ،با این پتانسیل بالا در فرزانگی و عمل ، چرا اینهمه در زور آزمایی با موانع سر ِ راهشان فرسوده شده اند؟
نگاهم آن است که عواملش از دو سوی بوده است. یکی موانع قدرت و دیگر موانع یاران نیمه راه.
اخراج استاد انوشه حد اقل بخش مهمی از عمرش را دچار تنش نموده بود. خدمتی که او به زبان و ادب و فرهنگ این بوم و بَر نموده بود ، اگر سوگلی های قدرت می خواستند انجام دهند هزینه اش سر به فلک می زد.
بر آن نامرادی ها لطف دوستان را اگر علاوه نمایید ، آن گاه در می یابید که ، مگر یک فقیر زاده باید چقدر از خود گذشته باشد که از میان آن همه تبعیض و بی عدالتی های حاکم بر جامعه اش ، بتواند چنان خود را بر کشد که آرمان ِ عمومی اش را در راه اعتلای فرهنگ یک ملت عملی نماید.
او در واقع نمرده است بلکه بتدریج کشته شده است...
استاد انوشه تا پایان عمرش ، با همان زبان ِ شوخ ماند . اما در حوزه ی علم و آموزش و عمل ، چنان جایگاهی یافت که از او چهره ای ماندگار ساخته است.
او که پدرش خدمه ی پهلوان آلاشتی بود ، خود به پهلوانی واقعی در علم و پژوهش و آموزش و عمل تبدیل شد.
قصدم در این نوشته طرح و تأکید بر آسیبی است که جامعه ی ما از آن رنج می برد و توان ِ عالمان و اندیشه وران را می گیرد.. هیاهویی هیچ، که کسی از آن برنده بیرون نمی آید.
کاش بابل و شاهی خود را دریابند و بزرگانشان در زادگاهشان بزرگ شوند و بزرگی بیاموزانند.
یاد استاد همیشه مانا ماند.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍علی تیموری ساروکلائی
در بابل از دوران کودکی تا پایان دبیرستانش زیسته بود.
فرزند باغبان ِ بوستان خانواد ی پهلوان ِ آلاشتی بود.
هفده سال قبل از انقلاب ِ بهمن پنجاه و هفت، در دانشگاه تهران زبان و ادبیات عرب خواند. در ۱۳۴۸ به خدمت سربازی رفت. و این آغاز ِ آشنایی اش با سعید حمیدیان ، کامران فانی و بها الدین خرمشاهی ی آن زمان بود.
با پایان دوره ی سربازی اش ، به شاهی آمد و معلم شد.
می دانستیم معلمی متفاوت است. شرح چند و چونش با شاگردانش.
او معلم بود و در عین حال دانشجویی مُدام. تا آخرین آنات عمرش به آموختن و آموزاندن وفادار ماند.
جزو فعالین تحصن راهروی آموزش و پرورش ِ شاهی بود. و از اولین هایی که بعد از پیروزی انقلاب اخراجش کردند.
با تعدادی از دوستان اخراجی اش ، در کنار تلاش معنا ، برای معاشش هر کاری کرد. از کار در باغات تا تهیه ی خیار شور و ...
علاقمندانش رصدش می کردند ، در سکوتی از آن همه قیل و قال، در روز های واقعه ی پیاپی و بُهت و ناباوری.
او می آموخت ، ترجمه می کرد و اولین تجربه ی دانشنامه نویسی اش را در شاهی ، شکل داد.
او جانی تازه به دل و جان اهل نظر داده بود. بنظر می رسید ، در آن بگیر و ببند ها، می شود به آن سو سو ها امیدوار شد.
همیشه حضورش در مجامع دوستانه، چشمگیر بود. دلیلش نه بخاطر ایده هایش ، بل که بخاطر طبع ِ مهار ناپذیر ِ ادبیات ِ گزنده و لوده بود.
ما به عادت سنت سخت شده ، به شاخصه های شخصی آدم ها باور نداشتیم، و اخلاقأ انتظار داشتیم هر فرد فرهیخته ای با متر و معیار عادات اخلاقی ی ما رفتار نماید.
اما او ، جز در مجامع رسمی ، در هیچ محفل دوستانه چنین نبود و چنین نشد.
همیشه همانی بود که می نمود. ظاهری متظاهرانه نداشت.
وقتی شاهد متفاوت بودنش شدیم ، خوی نزدیک بینی و منیًت و نامجویی و... مان بُروز کرد ...و بتدریج شکافی پدید آمد و دو دستگی شد و در نهایت فرو پاشید. از آن پس هر کدام در جداسری ها راه ِ خود را رفته اند.
اگر دوستان دوران سربازی اش به تهرانش نمی بردند . ایشان هم شاید همچون دیگر دوستان ، در آشتی - دعوای بی پایان ، راه ِ تک روی پیش می گرفت و به جایگاه موثری که امروز ، کارنامه اش را در نوشته های دوستانش می خوانیم و می دانیم ، قرار نمی گرفتند.
او در مهاجرت به تهران با دوستانی اهل تأمل و تعامل و تحمل همراه شد . وقتی به وزیر وقت ِ فرهنگ و ارشاد معرفی شد، در مسیری قرار گرفت که بسیاری به تردید نگاهش می کردند.
او در آن فضا ، با تلاشش ، امکان پیاده سازی ی ایده هایس را یافت و مجموعه ی سترگ « ادب فارسی » کاری ماندنی شد که در سیر شکل گیری اش، بتمامی ، قدرت علمی - مدیریتی اش در معرض قرار گرفت و قبول عام و خاص یافت. و از آن پس همه ی اسباب ِ بزرگی اش فراهم گشت.
اما آن چه در شرح و وصف استاد انوشه نوشته اند ، حد اقل من ندیده ام پرسیده شود که فردی چون او ، و بسیارانی دیگر ،با این پتانسیل بالا در فرزانگی و عمل ، چرا اینهمه در زور آزمایی با موانع سر ِ راهشان فرسوده شده اند؟
نگاهم آن است که عواملش از دو سوی بوده است. یکی موانع قدرت و دیگر موانع یاران نیمه راه.
اخراج استاد انوشه حد اقل بخش مهمی از عمرش را دچار تنش نموده بود. خدمتی که او به زبان و ادب و فرهنگ این بوم و بَر نموده بود ، اگر سوگلی های قدرت می خواستند انجام دهند هزینه اش سر به فلک می زد.
بر آن نامرادی ها لطف دوستان را اگر علاوه نمایید ، آن گاه در می یابید که ، مگر یک فقیر زاده باید چقدر از خود گذشته باشد که از میان آن همه تبعیض و بی عدالتی های حاکم بر جامعه اش ، بتواند چنان خود را بر کشد که آرمان ِ عمومی اش را در راه اعتلای فرهنگ یک ملت عملی نماید.
او در واقع نمرده است بلکه بتدریج کشته شده است...
استاد انوشه تا پایان عمرش ، با همان زبان ِ شوخ ماند . اما در حوزه ی علم و آموزش و عمل ، چنان جایگاهی یافت که از او چهره ای ماندگار ساخته است.
او که پدرش خدمه ی پهلوان آلاشتی بود ، خود به پهلوانی واقعی در علم و پژوهش و آموزش و عمل تبدیل شد.
قصدم در این نوشته طرح و تأکید بر آسیبی است که جامعه ی ما از آن رنج می برد و توان ِ عالمان و اندیشه وران را می گیرد.. هیاهویی هیچ، که کسی از آن برنده بیرون نمی آید.
کاش بابل و شاهی خود را دریابند و بزرگانشان در زادگاهشان بزرگ شوند و بزرگی بیاموزانند.
یاد استاد همیشه مانا ماند.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینجا #ایران است
با دیدن این توژک(ویدئو) در می یابید که چرا سلبریتی ها و سیاسیون ثروتمند در برابر درد، رنج و مشکلات مردم سکوت کرده اند.
همین چند روز پیش همه ما دختر بچه یازده ساله ایلامی که برای فقروتنگدستی خانواده خودکشی کرد را شنیده ایم که وجدان هر منصفی را بدرد آورد و اکنون با این توژک عمق اشرافی گری و شکاف طبقاتی درجامعه ایران، را می بینیم.
مسئول این اندازه شکاف و تضاد طبقاتی ، فساد و لجام گسیختگی در جامعه ی ایران کیست؟؟@kokarbaloch
#ایران
#شکاف_طبقاتی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
با دیدن این توژک(ویدئو) در می یابید که چرا سلبریتی ها و سیاسیون ثروتمند در برابر درد، رنج و مشکلات مردم سکوت کرده اند.
همین چند روز پیش همه ما دختر بچه یازده ساله ایلامی که برای فقروتنگدستی خانواده خودکشی کرد را شنیده ایم که وجدان هر منصفی را بدرد آورد و اکنون با این توژک عمق اشرافی گری و شکاف طبقاتی درجامعه ایران، را می بینیم.
مسئول این اندازه شکاف و تضاد طبقاتی ، فساد و لجام گسیختگی در جامعه ی ایران کیست؟؟@kokarbaloch
#ایران
#شکاف_طبقاتی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from ♤اندیشهی میهن♡
#یادداشت
#فرهنگ
✴️ مسایل جامعه را نمیتوان با «بیل و کلنگهای ذهنی» درک و حل کرد! کتاب بخوانیم و با نظریههای علمی آشنا شویم.
۱- آیا ممکن است پروژههای بزرگ عمرانی (تونل، پل، برج و غیره) را با بیل و کلنگ اجرا کرد؟! اگر از یک مهندس راهسازی خواسته شود که در میان منطقهای کوهستانی یک جاده بسازد، بیشک او برای انجام این کار ماشینآلاتی مانند لودر، بولدوزر، جرثقیل، کامیون و غیره درخواست خواهد کرد؛ هیچکس هم از این درخواست او تعجب نمیکند، اصلا کسی انتظاری جز این ندارد. هیچ آدم عاقلی توقع ندارد که چنان پروژههایی را بتوان با «بیل و کلنگ» اجرا کرد.
۲- هنگام گفتگو دربارهی مسایل و مشکلات جامعه، وقتی تلاش میکنید ابتدا نظریهها، چارچوبهای نظری و مفاهیم لازم جهت بیان دیدگاهتان را توضیح دهید، پس از دو دقیقه پاسخ میشنوید که «این حرفها رو ول کن، اینها مال کتابهاست و به درد دانشگاهیها میخوره؛ صاف و پوست کنده تو دو جمله بگو ببینم منظورت چیه: به نظر تو اوضاع مملکت چه طوری درست میشه؟»!
۳- «نظریهها»، «مدلها» و «مفاهیم»، ابزار یا ماشینآلاتی هستند که ذهن از آنها برای درک و حل مسایل اجتماعی استفاده میکند. مسایل اجتماعی، به ویژه معضلاتی که برخی جوامع قرنهاست گرفتارشان هستند، با بیل و کلنگهای ذهنی قابل درک و حل نیستند.
۴- بیشتر ما بخش عمدهای از اوقات خود را صرف گفتگو دربارهی مشکلات جامعه میکنیم، ولی هیچ نیازی نمیبینیم که با ابزارهای ذهنیای که صاحبنظران برای این کار ابداع کردهاند آشنا شده و از آنها بهرهببریم. به نظرتان چند در صد از ما –که پیوسته در حال گفتگو و نسخهپیچی دربارهی مسایل جامعه هستیم- با مفاهیم و نظریههایی مانند «جامعهی کوتاه مدت»، «چرخهی استبداد-هرج و مرج-استبداد»، «حکومت استبدادی-جامعهی استبدادی» و «شبه مدرنیسم» (از دکتر همایون کاتوزیان)، «انحطاط اندیشه» (دکتر سید جواد طباطبایی)، «چارچوب نظری نهادگرایی» (شامل مفاهیمی مانند «وابستگی به مسیر تاریخی»، «وابستگی به مسیر شناختی»، «مدل ذهنی»، «نظام پاداش دهی اجتماعی»، «ماتریس نهادی» و غیره)، «جامعهشناسی باز تولید استبداد» و «جایگاه غارت در جامعه و تاریخ ایران» (از دکتر علی رضاقلی)، «توهّم مضاعف» (دکتر داریوش شایگان)، «تجدّدمآبی» (دکتر رضا داوری اردکانی)، «دولت رانتی» (دکتر حسین مهدوی و دکتر همایون کاتوزیان) و ... آشنایی داریم؟ به نظر شما چند درصد از ما احساس نیاز میکنیم که با چنین نظریات و مفاهیمی آشنا شویم؟
۵- هزینۀ سالیانۀ عضویت در کتابخانههای عمومی ده هزار و پانصد تومان است و با عضویت در هر کتابخانه، میتوانید از تمامی کتابخانههای عمومی سطح کشور کتاب به امانت بگیرید. سایت اینترنتی کتابخانههای عمومی (سامانهی سامان) برای جستجوی کتاب، امکانات جالب و پیشرفتهای دارد. آشنایی این بندهی خدا (نویسنده) با برخی از مفاهیم و نظریههای بالا از طریق کتابهایی بوده که از کتابخانههای عمومی شهر به امانت گرفتهام.
✍️ دکتر وحید احسانی
@ThinkTogether🌱
#فرهنگ
✴️ مسایل جامعه را نمیتوان با «بیل و کلنگهای ذهنی» درک و حل کرد! کتاب بخوانیم و با نظریههای علمی آشنا شویم.
۱- آیا ممکن است پروژههای بزرگ عمرانی (تونل، پل، برج و غیره) را با بیل و کلنگ اجرا کرد؟! اگر از یک مهندس راهسازی خواسته شود که در میان منطقهای کوهستانی یک جاده بسازد، بیشک او برای انجام این کار ماشینآلاتی مانند لودر، بولدوزر، جرثقیل، کامیون و غیره درخواست خواهد کرد؛ هیچکس هم از این درخواست او تعجب نمیکند، اصلا کسی انتظاری جز این ندارد. هیچ آدم عاقلی توقع ندارد که چنان پروژههایی را بتوان با «بیل و کلنگ» اجرا کرد.
۲- هنگام گفتگو دربارهی مسایل و مشکلات جامعه، وقتی تلاش میکنید ابتدا نظریهها، چارچوبهای نظری و مفاهیم لازم جهت بیان دیدگاهتان را توضیح دهید، پس از دو دقیقه پاسخ میشنوید که «این حرفها رو ول کن، اینها مال کتابهاست و به درد دانشگاهیها میخوره؛ صاف و پوست کنده تو دو جمله بگو ببینم منظورت چیه: به نظر تو اوضاع مملکت چه طوری درست میشه؟»!
۳- «نظریهها»، «مدلها» و «مفاهیم»، ابزار یا ماشینآلاتی هستند که ذهن از آنها برای درک و حل مسایل اجتماعی استفاده میکند. مسایل اجتماعی، به ویژه معضلاتی که برخی جوامع قرنهاست گرفتارشان هستند، با بیل و کلنگهای ذهنی قابل درک و حل نیستند.
۴- بیشتر ما بخش عمدهای از اوقات خود را صرف گفتگو دربارهی مشکلات جامعه میکنیم، ولی هیچ نیازی نمیبینیم که با ابزارهای ذهنیای که صاحبنظران برای این کار ابداع کردهاند آشنا شده و از آنها بهرهببریم. به نظرتان چند در صد از ما –که پیوسته در حال گفتگو و نسخهپیچی دربارهی مسایل جامعه هستیم- با مفاهیم و نظریههایی مانند «جامعهی کوتاه مدت»، «چرخهی استبداد-هرج و مرج-استبداد»، «حکومت استبدادی-جامعهی استبدادی» و «شبه مدرنیسم» (از دکتر همایون کاتوزیان)، «انحطاط اندیشه» (دکتر سید جواد طباطبایی)، «چارچوب نظری نهادگرایی» (شامل مفاهیمی مانند «وابستگی به مسیر تاریخی»، «وابستگی به مسیر شناختی»، «مدل ذهنی»، «نظام پاداش دهی اجتماعی»، «ماتریس نهادی» و غیره)، «جامعهشناسی باز تولید استبداد» و «جایگاه غارت در جامعه و تاریخ ایران» (از دکتر علی رضاقلی)، «توهّم مضاعف» (دکتر داریوش شایگان)، «تجدّدمآبی» (دکتر رضا داوری اردکانی)، «دولت رانتی» (دکتر حسین مهدوی و دکتر همایون کاتوزیان) و ... آشنایی داریم؟ به نظر شما چند درصد از ما احساس نیاز میکنیم که با چنین نظریات و مفاهیمی آشنا شویم؟
۵- هزینۀ سالیانۀ عضویت در کتابخانههای عمومی ده هزار و پانصد تومان است و با عضویت در هر کتابخانه، میتوانید از تمامی کتابخانههای عمومی سطح کشور کتاب به امانت بگیرید. سایت اینترنتی کتابخانههای عمومی (سامانهی سامان) برای جستجوی کتاب، امکانات جالب و پیشرفتهای دارد. آشنایی این بندهی خدا (نویسنده) با برخی از مفاهیم و نظریههای بالا از طریق کتابهایی بوده که از کتابخانههای عمومی شهر به امانت گرفتهام.
✍️ دکتر وحید احسانی
@ThinkTogether🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نوستالژی
سرود زیبای کودکان دبستانی پیش از انقلاب
ای ایران، نگهدارت یزدان 🙏❤️🇮🇷
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
سرود زیبای کودکان دبستانی پیش از انقلاب
ای ایران، نگهدارت یزدان 🙏❤️🇮🇷
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
پایگاه ایران دوستان مازندران
Photo
کجاست آن ابوذر خشمگین؟
✍ مجتبی نجفی
دختر بچه ایلامی سوگوار خودکشی خواهر دوازده ساله است. خودکشی به خاطر فقر و لباسهای مندرس. خیلی خواستم از این عکسها فرار کنم اما گرفتار شدم. هیچ راهی نیست. دخترک را نمی شود نادیده گرفت. او وجدان معذب ماست. کاخها ساخته شدند تا کوخ ها جان بگیرند. رژه های تجمل در برابر رژه های رنج. بسیجی ها در اقدامی نمایشی خواستند یادآوری کنند در ایالات متحده فقر است. کمکهای نمادینی را به سفارت سوئیس بردند که سفارت از تحویلشان امتناع کرد. اما یادآوری نکردند که در ایلام و بسیار استانهای دیگر کشور فقر جان میستاند.این دختر غمگین، این پدر معلول،این بیغوله چند متری همه سند شکست انقلابی است که خواست پابرهنه ها و به استضعاف کشیدگان را بر عرش بنشاند اما آنها را در خیابانها کشت و حالا در پاسخ به غم معنادار این دخترک لال شده. کوخ ها زمانی ساخته شدند که حرم ها آباد شدند و قرآن های طلا علیه قرآن های راستین علم شدند. روحانیون نشسته بر مسند قدرت ، خدا را زمینی کردند و دین را ابزار سلطه. این تصویر " ابوذر" را فرا می خواند که بر ثروت های بادآورده خشمگین شود و علیه چپاول و غارت منابع ملی فریاد بزند. با استدلال نمیشود این عکس را تفسیر کرد. با عدد و آمار هم نمیشود. تنها " خشم" است که توان دارد راوی رنج این دخترک باشد. خشم اینجا نه یک عارضه روانشناسی نه یک واکنش طبیعی بدن که یک عنصر اجتماعی است، شکلی از ارتباط جمعی علیه وضعیتی اسفناک است که برافراشتن کاخها را در برابر کوخ ها شرح میدهد، تحلیل میکند و تفسیر میکند. اینجا حق همه کوخ نشینان است که خشمگین شوند. حق همه منتقدان وضعیت موجود است که خشمگین شوند. خشم اینجا مشروع ترین شکل ارتباط جمعی است. خشم علیه کسانی که به نام مستضعفان و پابرهنه ها کاخ ساختند و حالا آنقدر غرق در رانت و فساد شده اند که فراموش کرده اند مدار جهان بر تغییر است. اگر تغییر نکنی تغییرت میدهند. این سنت تاریخ است: همه چیز در حال شدن است. ظلم هم ایستا نیست. نه کاخها و حرم ها برپا میمانند نه کوخ ها و بیغوله ها.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍ مجتبی نجفی
دختر بچه ایلامی سوگوار خودکشی خواهر دوازده ساله است. خودکشی به خاطر فقر و لباسهای مندرس. خیلی خواستم از این عکسها فرار کنم اما گرفتار شدم. هیچ راهی نیست. دخترک را نمی شود نادیده گرفت. او وجدان معذب ماست. کاخها ساخته شدند تا کوخ ها جان بگیرند. رژه های تجمل در برابر رژه های رنج. بسیجی ها در اقدامی نمایشی خواستند یادآوری کنند در ایالات متحده فقر است. کمکهای نمادینی را به سفارت سوئیس بردند که سفارت از تحویلشان امتناع کرد. اما یادآوری نکردند که در ایلام و بسیار استانهای دیگر کشور فقر جان میستاند.این دختر غمگین، این پدر معلول،این بیغوله چند متری همه سند شکست انقلابی است که خواست پابرهنه ها و به استضعاف کشیدگان را بر عرش بنشاند اما آنها را در خیابانها کشت و حالا در پاسخ به غم معنادار این دخترک لال شده. کوخ ها زمانی ساخته شدند که حرم ها آباد شدند و قرآن های طلا علیه قرآن های راستین علم شدند. روحانیون نشسته بر مسند قدرت ، خدا را زمینی کردند و دین را ابزار سلطه. این تصویر " ابوذر" را فرا می خواند که بر ثروت های بادآورده خشمگین شود و علیه چپاول و غارت منابع ملی فریاد بزند. با استدلال نمیشود این عکس را تفسیر کرد. با عدد و آمار هم نمیشود. تنها " خشم" است که توان دارد راوی رنج این دخترک باشد. خشم اینجا نه یک عارضه روانشناسی نه یک واکنش طبیعی بدن که یک عنصر اجتماعی است، شکلی از ارتباط جمعی علیه وضعیتی اسفناک است که برافراشتن کاخها را در برابر کوخ ها شرح میدهد، تحلیل میکند و تفسیر میکند. اینجا حق همه کوخ نشینان است که خشمگین شوند. حق همه منتقدان وضعیت موجود است که خشمگین شوند. خشم اینجا مشروع ترین شکل ارتباط جمعی است. خشم علیه کسانی که به نام مستضعفان و پابرهنه ها کاخ ساختند و حالا آنقدر غرق در رانت و فساد شده اند که فراموش کرده اند مدار جهان بر تغییر است. اگر تغییر نکنی تغییرت میدهند. این سنت تاریخ است: همه چیز در حال شدن است. ظلم هم ایستا نیست. نه کاخها و حرم ها برپا میمانند نه کوخ ها و بیغوله ها.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبکه شاد به چه درد استان هائی مانند #سیستان و #بلوچستان میخورد؟!!!در شهرها و بخش های برخوردار کشور نزدیک به ۴۰ درصد دانش آموزان و خانواده هایشان از گوشی، اینترنت بهره مند نیستند چطور در استانی کم برخوردار مانند سیستان و بلوچستان شبکه شاد برای آموزش درسها کارآئی خواهد داشت.وقتی این همه دانش آموز در یک کلاس،با این تراکم بالا درس میخوانند و از کمترین امکاناتی که میز و نیمکت باشد برخوردار نیستند؟؟!!!! شبکه شاد اپلیکیشن میخواهد، اینترنت میخواهد، گوشی میخواهد. این بچهها میز و صندلی و تخته سیاه ندارند که نخستین ابزار آموزش هست برنامه ریزان آموزش و پرورش از بخشهای مختلف کشور شناخت کافی دارند؟!! واقعا جای جای ایران ابزارهای مورد نیاز شبکه شاد در دسترس همه ی دانش آموزان و خانواده هایشان هست؟؟!!!!!!!
توژک(فیلم)از سفر تیم فرمول یک به مناطق محروم
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
توژک(فیلم)از سفر تیم فرمول یک به مناطق محروم
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
نشان طلای رقابتهای موزیک جهانی به «عبدالحسین مختاباد» خواننده موسیقی سنتی #ایران اهدا شد.
«سید عبدالحسین مختاباد» خواننده موسیقی سنتی ایران نشان طلای رقابتهای ۲۰۲۰ جایزه موزیک جهانی را برای اثر «از شرم در حجاب» کسب کرد. این نخستین بار است که یک #ایرانی در این رقابتها جایزه طلایی میگیرد.
در میان برندگان نشان طلای این رقابتها، نام هنرمندانی از کشورهای آلمان، آمریکا، صربستان، ایتالیا، انگلیس و چین دیده میشود.
تصنیف «از شرم در حجاب» روی شعری از #حافظ با آهنگسازی و خوانندگی مختاباد در آلبوم سایه دوست منتشر شد.
جایزه موسیقی جهانی هر سال به ۹ نفر نشان طلا، به صد هنرمند نشان نقره و به ۵۰ هنرمند نیز نشان برنز اهدا می کند./ واژه روز
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
«سید عبدالحسین مختاباد» خواننده موسیقی سنتی ایران نشان طلای رقابتهای ۲۰۲۰ جایزه موزیک جهانی را برای اثر «از شرم در حجاب» کسب کرد. این نخستین بار است که یک #ایرانی در این رقابتها جایزه طلایی میگیرد.
در میان برندگان نشان طلای این رقابتها، نام هنرمندانی از کشورهای آلمان، آمریکا، صربستان، ایتالیا، انگلیس و چین دیده میشود.
تصنیف «از شرم در حجاب» روی شعری از #حافظ با آهنگسازی و خوانندگی مختاباد در آلبوم سایه دوست منتشر شد.
جایزه موسیقی جهانی هر سال به ۹ نفر نشان طلا، به صد هنرمند نشان نقره و به ۵۰ هنرمند نیز نشان برنز اهدا می کند./ واژه روز
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
۵ میلیارد دلاری که دست ما را رو کرد
✍ دکتر نظام بهرامی کمیل
در عرصه بین الملل؛ سیاست را به بازی "شطرنج" و "پوکر" تشبیه میکنند. دولتی در عرصه سیاست جهانی موفق است که مانند یک شطرنج باز حرفه ای حساب و کتاب حداقل ده، پانزده حرکت خود و حریف را در نظر داشته باشد. از طرف دیگر؛ سیاستمداران حرفه ای مانند پوکربازان طوری بازی میکنند که حریفان نتوانند دست آنها را بخوانند. شباهت حرکات سیاستمداران ما به شطرنج بازان پیش کش؛ متاسفانه اصول ابتدایی پوکربازان را هم رعایت نمیکنیم.
در ماه گذشته دولت ایران از صندوق بین المللی پول درخواست ۵ میلیارد دلار وام ضروری کرد. دولت با تاکید بر این نکته که در چهل سال گذشته سهمش را به صندوق مذکور پرداخت کرده است؛ درخواست این وام را حق طبیعی خود دانست. پس از طرح درخواست ایران، مخالفت و مانع تراشیهای دولت آمریکا شروع شد؛ در مقابل دولت ایران بر درخواست خود پافشاری کرده و برای دریافت این وام تاکنون به هر در و دیواری زده است.
این رفتار التماس گونه، دست ما را در عرصه سیاست جهانی کاملا رو کرده است. حالا نه تنها آمریکا و اسراییل؛ بلکه چین و روسیه و تمام همسایه های ما میدانند در چه وضعیت اقتصادی هستیم و ذخایر ارزی و نیاز ما به دلار چقدر است. توان مذاکره با آمریکا که هیچ؛ حتی قدرت چانه زنی قیمت فروش برق و گاز خود به عراق و ترکیه را هم از دست داده ایم.
این درحالی است که به گفته اقتصاددانان هر ساله بین ۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلار ارز به راحتی از کشور ما خارج شده و در کشورهایی مانند ترکیه، امارات، گرجستان، کانادا، چین، آمربکا و انگلیس سرمایه گذاری میشود. در سه سال گذشته بزرگترین خریدار ملک در ترکیه؛ ایرانیان بوده اند. در سالهای قبل هم پول فروش منابع این کشور(از خاک تا خاویار)؛ به بخش ساختمانی و تجاری امارات یا رستورانها و پمپ بنزینهای اروپا و آمریکا رفت.
متاسفانه تاکنون دولتها نه تنها آمار دقیقی از خروج سرمایه ها نداده، بلکه اکثر آنها به مردم شریف ایران آدرس اشتباه هم داده اند. در بوق و کرنا کرده اند که مشکل اصلی کشور عدم سرمایه گذاری خارجیست؛ درحالی که مشکل اصلی دزدی و اختلاس و خروج سرمایه و ارز از کشور بود.
اگر مشخص شود چه افراد حقیقی و حقوقی چقدر ارز از این کشور خارج و در بلاد کفر برای فرزندانشان سرمایه گذاری کرده اند؛ حنای خیلیها رنگ خود را از دست خواهد.
پنج تا شش میلیون نفر ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند که مجموع ثروت آنها 1500 تا 2000 میلیارد دلار برآورد میشود!
برای بهتر مشخص شدن اندازه این عدد، به موارد زیر توجه کنید!
مجموع کل صادرات ایران در 20 سال گذشته: 1650 میلیارد دلار
ارزش تولید ناخالص داخلی ایران: 500 میلیارد دلار.
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۹
#استقلال
#تقاضای_وام
@NewHasanMohaddesi از کانال
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍ دکتر نظام بهرامی کمیل
در عرصه بین الملل؛ سیاست را به بازی "شطرنج" و "پوکر" تشبیه میکنند. دولتی در عرصه سیاست جهانی موفق است که مانند یک شطرنج باز حرفه ای حساب و کتاب حداقل ده، پانزده حرکت خود و حریف را در نظر داشته باشد. از طرف دیگر؛ سیاستمداران حرفه ای مانند پوکربازان طوری بازی میکنند که حریفان نتوانند دست آنها را بخوانند. شباهت حرکات سیاستمداران ما به شطرنج بازان پیش کش؛ متاسفانه اصول ابتدایی پوکربازان را هم رعایت نمیکنیم.
در ماه گذشته دولت ایران از صندوق بین المللی پول درخواست ۵ میلیارد دلار وام ضروری کرد. دولت با تاکید بر این نکته که در چهل سال گذشته سهمش را به صندوق مذکور پرداخت کرده است؛ درخواست این وام را حق طبیعی خود دانست. پس از طرح درخواست ایران، مخالفت و مانع تراشیهای دولت آمریکا شروع شد؛ در مقابل دولت ایران بر درخواست خود پافشاری کرده و برای دریافت این وام تاکنون به هر در و دیواری زده است.
این رفتار التماس گونه، دست ما را در عرصه سیاست جهانی کاملا رو کرده است. حالا نه تنها آمریکا و اسراییل؛ بلکه چین و روسیه و تمام همسایه های ما میدانند در چه وضعیت اقتصادی هستیم و ذخایر ارزی و نیاز ما به دلار چقدر است. توان مذاکره با آمریکا که هیچ؛ حتی قدرت چانه زنی قیمت فروش برق و گاز خود به عراق و ترکیه را هم از دست داده ایم.
این درحالی است که به گفته اقتصاددانان هر ساله بین ۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلار ارز به راحتی از کشور ما خارج شده و در کشورهایی مانند ترکیه، امارات، گرجستان، کانادا، چین، آمربکا و انگلیس سرمایه گذاری میشود. در سه سال گذشته بزرگترین خریدار ملک در ترکیه؛ ایرانیان بوده اند. در سالهای قبل هم پول فروش منابع این کشور(از خاک تا خاویار)؛ به بخش ساختمانی و تجاری امارات یا رستورانها و پمپ بنزینهای اروپا و آمریکا رفت.
متاسفانه تاکنون دولتها نه تنها آمار دقیقی از خروج سرمایه ها نداده، بلکه اکثر آنها به مردم شریف ایران آدرس اشتباه هم داده اند. در بوق و کرنا کرده اند که مشکل اصلی کشور عدم سرمایه گذاری خارجیست؛ درحالی که مشکل اصلی دزدی و اختلاس و خروج سرمایه و ارز از کشور بود.
اگر مشخص شود چه افراد حقیقی و حقوقی چقدر ارز از این کشور خارج و در بلاد کفر برای فرزندانشان سرمایه گذاری کرده اند؛ حنای خیلیها رنگ خود را از دست خواهد.
پنج تا شش میلیون نفر ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند که مجموع ثروت آنها 1500 تا 2000 میلیارد دلار برآورد میشود!
برای بهتر مشخص شدن اندازه این عدد، به موارد زیر توجه کنید!
مجموع کل صادرات ایران در 20 سال گذشته: 1650 میلیارد دلار
ارزش تولید ناخالص داخلی ایران: 500 میلیارد دلار.
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۹
#استقلال
#تقاضای_وام
@NewHasanMohaddesi از کانال
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from دژ شاپورخواست ️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 نبرد بهرام گور و تورانیان
✨انیمیشنی بسیار زیبا از حرکت بهرام گور از شمال ایران به طرف خراسان برای بیرون راندن متجاوزان
💥در هنگام تاجگذاری بهرام گور دسته بزرگی از هپتالیان وارد قلمرو ایران شده بوند
آنها پادشاه ایران را فرد نالایق و خوشگذران تلقی نموده و تا نیشابور تاخته بودند
✨در حالی که ارتش اصلی برای هجوم ناگهانی رومیان در پایتخت بود بهرام به بهانه عبادت وارد آذربایجان و از آنجا به طور مخفیانه وارد گیلان شد
دسته بزرگی از جنگجویان دیلمی قبل از ورود بهرام برای پیکار با هپتالیان انتخاب شده و بهرام به همراه آنان بسیار سریع خود را از راه مازندران به خراسان رساند
💥فیل های جنگی ساسانی نیز از راه رسیدند و بهرام گور شهر به شهر موفق شد با نبوغ جنگی بر دسته جات هپتالیان پیروز شود
✨هپتالیان که تا چندی پیش مست از پیروزی به پیشروی در خراسان مشغول بودند ناگهان با ارتش سبک اسلحه دیلمی مواجه شدند و به هر سو که میگریختند اما تیغ ارتشیان ایران که بسیار مخفیانه وارد شهر ها شده بودند منتظر آنان بود
💥این پادشاه مقتدر توانست با تاکتیک درست ایران را از خطر بزرگ نجات دهد
@dezh_shapurkhast
✨انیمیشنی بسیار زیبا از حرکت بهرام گور از شمال ایران به طرف خراسان برای بیرون راندن متجاوزان
💥در هنگام تاجگذاری بهرام گور دسته بزرگی از هپتالیان وارد قلمرو ایران شده بوند
آنها پادشاه ایران را فرد نالایق و خوشگذران تلقی نموده و تا نیشابور تاخته بودند
✨در حالی که ارتش اصلی برای هجوم ناگهانی رومیان در پایتخت بود بهرام به بهانه عبادت وارد آذربایجان و از آنجا به طور مخفیانه وارد گیلان شد
دسته بزرگی از جنگجویان دیلمی قبل از ورود بهرام برای پیکار با هپتالیان انتخاب شده و بهرام به همراه آنان بسیار سریع خود را از راه مازندران به خراسان رساند
💥فیل های جنگی ساسانی نیز از راه رسیدند و بهرام گور شهر به شهر موفق شد با نبوغ جنگی بر دسته جات هپتالیان پیروز شود
✨هپتالیان که تا چندی پیش مست از پیروزی به پیشروی در خراسان مشغول بودند ناگهان با ارتش سبک اسلحه دیلمی مواجه شدند و به هر سو که میگریختند اما تیغ ارتشیان ایران که بسیار مخفیانه وارد شهر ها شده بودند منتظر آنان بود
💥این پادشاه مقتدر توانست با تاکتیک درست ایران را از خطر بزرگ نجات دهد
@dezh_shapurkhast
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگر(نظر) استاد #فریدون_جنیدی
درباره #فردوسی_بزرگ
استاد فریدون جنیدی، #شاهنامه پژوه، محقق زبان های باستانی، اوستاشناس، و مدیر "بنیاد نیشابور" که زندگی خود را وقف ایران کرده است.
@LoversofIRAN
درباره #فردوسی_بزرگ
استاد فریدون جنیدی، #شاهنامه پژوه، محقق زبان های باستانی، اوستاشناس، و مدیر "بنیاد نیشابور" که زندگی خود را وقف ایران کرده است.
@LoversofIRAN
4_5816448559981004523.pdf
175.8 KB
به یاد استاد فقید و فرزانه ، #حسن_انوشه .
✍ صمد علیپور ریکنده :
درودی سراسر مهر و شور و عشق بر شما استاد فرزانه و فرهمندم جناب علی تیموری ساروکلایی .
یادداشت حضرت عالی را با عنوان :
« حسن انوشه ی بابل - شاهی – تهران » ، بارها خواندم . حزن و اندوهی گران و سخت بردلم نشست . هم از فقدان استاد فقید و فرزانه ، و هم ازمفاد و مضمونی که در دردنوشت تان عیان و مستتربود .
دردنوشتی پر مغز و نغز و متفاوت و از گونه و لون و سوزی دیگر .
سوگنامه ای در رثای مرد کتاب و اندیشه و اندیشمند .
اندیشمندی که در تندباد حوادث و ناملایمات و کم لطفی ها همچنان بالید و نوشت و اندیشید و آثار گرانسنگی از ادب و فرهنگ این سرزمین از خود به یادگار گذاشت .
چه زیبا و اما دردناکانه در این مختصر از فضایل و خصایلش گفتید.این دردنوشت از قلمی بر نمی خیزد مگر اینکه صاحب قلمش ،عمری انسانی و به فرزانگی و آزادگی زیسته باشد. ادامه ی این یادداشت را در پی دی اف مطالعه فرمائید.
بهار غم آلود نود و نه.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍ صمد علیپور ریکنده :
درودی سراسر مهر و شور و عشق بر شما استاد فرزانه و فرهمندم جناب علی تیموری ساروکلایی .
یادداشت حضرت عالی را با عنوان :
« حسن انوشه ی بابل - شاهی – تهران » ، بارها خواندم . حزن و اندوهی گران و سخت بردلم نشست . هم از فقدان استاد فقید و فرزانه ، و هم ازمفاد و مضمونی که در دردنوشت تان عیان و مستتربود .
دردنوشتی پر مغز و نغز و متفاوت و از گونه و لون و سوزی دیگر .
سوگنامه ای در رثای مرد کتاب و اندیشه و اندیشمند .
اندیشمندی که در تندباد حوادث و ناملایمات و کم لطفی ها همچنان بالید و نوشت و اندیشید و آثار گرانسنگی از ادب و فرهنگ این سرزمین از خود به یادگار گذاشت .
چه زیبا و اما دردناکانه در این مختصر از فضایل و خصایلش گفتید.این دردنوشت از قلمی بر نمی خیزد مگر اینکه صاحب قلمش ،عمری انسانی و به فرزانگی و آزادگی زیسته باشد. ادامه ی این یادداشت را در پی دی اف مطالعه فرمائید.
بهار غم آلود نود و نه.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
▪️در سوگ پژوهشگری که برای #ایران مینوشت
✍🏻دکتر ابراهیم خدایار
دانشگاه تربیت مدرس
نوشتن برای کسی که تمام عمر برای ایران و سربلندی آن مینوشت باید چیزی از جنس عشق و از خودگذشتگی، و از رنگ فداکاری و گذشت در خود به یادگار داشته باشد. انوشه از جنس #ایران بود، با کوله باری از عشق به ذرات آن. حاضر بود جانش را برای این وجود اهورایی فدا کند و تا آخرین لحظههایی که توان داشت همین کار را نیز کرد. او تمام عمر برای سربلندی #زبان و #ادب_فارسی و #ایران و تاریخ پرشکوهش قلم زد و دیگران را نیز به همین راه خواند. انوشه برای من استاد و دوست دیگری بود. درست از بیست سال پیش وقتی پا به دنیای ماوراءالنهر گذاشتم، چراغ راهم را انوشه با نوشته هایش پیشتر روشن کرده بود، هرجا در شهرهای #ازبکستان و #تاجیکستان قدم میگذاشتم، او را در کنار خود میدیدیم. کتابخانه اش یگانه کتابخانۀ تخصصی مطالعات زبان و ادب فارسی ماوراءالنهر در ایران بود و چقدر با سختی تمام تک تک خشت های این بنای عظیم را گرد کرده بود. وقتی خبردار شدم دست به گریبان بیماری شده است، به خود اجازه ندادم دربارۀ جدایی از او بیندیشم؛ اما می دانستم که با سرنوشت نمیتوان جنگید و اکنون که خبر غم انگیز و جانکاه درگذشت این پژوهشگر خستگی ناپذیر را شنیدم، با خود گفتم «اجازه بدهید انوشه برای من همیشه انوشه بماند». او تا زنده بود برای ایران نوشت و تا زمانی که پرچم ایران برافراشته است، زنده خواهد ماند.
روانش شاد و یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍🏻دکتر ابراهیم خدایار
دانشگاه تربیت مدرس
نوشتن برای کسی که تمام عمر برای ایران و سربلندی آن مینوشت باید چیزی از جنس عشق و از خودگذشتگی، و از رنگ فداکاری و گذشت در خود به یادگار داشته باشد. انوشه از جنس #ایران بود، با کوله باری از عشق به ذرات آن. حاضر بود جانش را برای این وجود اهورایی فدا کند و تا آخرین لحظههایی که توان داشت همین کار را نیز کرد. او تمام عمر برای سربلندی #زبان و #ادب_فارسی و #ایران و تاریخ پرشکوهش قلم زد و دیگران را نیز به همین راه خواند. انوشه برای من استاد و دوست دیگری بود. درست از بیست سال پیش وقتی پا به دنیای ماوراءالنهر گذاشتم، چراغ راهم را انوشه با نوشته هایش پیشتر روشن کرده بود، هرجا در شهرهای #ازبکستان و #تاجیکستان قدم میگذاشتم، او را در کنار خود میدیدیم. کتابخانه اش یگانه کتابخانۀ تخصصی مطالعات زبان و ادب فارسی ماوراءالنهر در ایران بود و چقدر با سختی تمام تک تک خشت های این بنای عظیم را گرد کرده بود. وقتی خبردار شدم دست به گریبان بیماری شده است، به خود اجازه ندادم دربارۀ جدایی از او بیندیشم؛ اما می دانستم که با سرنوشت نمیتوان جنگید و اکنون که خبر غم انگیز و جانکاه درگذشت این پژوهشگر خستگی ناپذیر را شنیدم، با خود گفتم «اجازه بدهید انوشه برای من همیشه انوشه بماند». او تا زنده بود برای ایران نوشت و تا زمانی که پرچم ایران برافراشته است، زنده خواهد ماند.
روانش شاد و یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔅الله لله!
خدا را سپاس، که بیشه ایران از شیران بی ادعا تهی نشده است...
ایران با ستونهای سترگ مهر و میهن پرستی چنین بزرگان و مردمانی که پیرو آنها هستند، پابرجاست برخلاف همه کین خواهی و دشمنی هایی که از داخل و خارج در حقش روا می دارند.
بغض گلو و اشک چشم استاد #فریدون_جنیدی هنگامیکه از مادرش #ایران می گوید و دلیل آنکه در زمان جنگ تحمیلی (۱۳۶۶)، پس از انتشار کتاب "نامه پهلوانی" و دعوت دانشگاه ناپل #ایتالیا از ایشان برای تدریس زبان #پهلوی را نپذیرفت.
اگر روزی بخواهم از ایران بروم نخست باید به خاک بخارا و سمرقند بروم (بال خاوری ایران کهن)، و پس از آن نیز نمی توانم مادر پیرم (ایران) را در این جایگاه تنها بگذارم، مادر پیر من نیاز به مراقبت دارد.
بی وفا مردا که در هنگام تب و ناخوشی مادر،
او را ترک کند ...!
استاد فریدون جنیدی بنیانگذار #بنیاد_نیشابور است که اموزش های بی نظیر و کاملا رایگان در زمینه زبان های باستانی ایران و #شاهنامه خوانی دارد. به نشانی @bonyad_neyshaboor
#ایران_زمین_کهن #بخارا #سمرقند #فرارود #خراسان_بزرگ #میهن_پرستی #زبانهای_باستانی #نامه_پهلوانی #زبان_پهلوی
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
خدا را سپاس، که بیشه ایران از شیران بی ادعا تهی نشده است...
ایران با ستونهای سترگ مهر و میهن پرستی چنین بزرگان و مردمانی که پیرو آنها هستند، پابرجاست برخلاف همه کین خواهی و دشمنی هایی که از داخل و خارج در حقش روا می دارند.
بغض گلو و اشک چشم استاد #فریدون_جنیدی هنگامیکه از مادرش #ایران می گوید و دلیل آنکه در زمان جنگ تحمیلی (۱۳۶۶)، پس از انتشار کتاب "نامه پهلوانی" و دعوت دانشگاه ناپل #ایتالیا از ایشان برای تدریس زبان #پهلوی را نپذیرفت.
اگر روزی بخواهم از ایران بروم نخست باید به خاک بخارا و سمرقند بروم (بال خاوری ایران کهن)، و پس از آن نیز نمی توانم مادر پیرم (ایران) را در این جایگاه تنها بگذارم، مادر پیر من نیاز به مراقبت دارد.
بی وفا مردا که در هنگام تب و ناخوشی مادر،
او را ترک کند ...!
استاد فریدون جنیدی بنیانگذار #بنیاد_نیشابور است که اموزش های بی نظیر و کاملا رایگان در زمینه زبان های باستانی ایران و #شاهنامه خوانی دارد. به نشانی @bonyad_neyshaboor
#ایران_زمین_کهن #بخارا #سمرقند #فرارود #خراسان_بزرگ #میهن_پرستی #زبانهای_باستانی #نامه_پهلوانی #زبان_پهلوی
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
4_5807422196582188810.pdf
1.8 MB
گاهشماری باستانی
مردمان استانهای مازندران و گیلان
تالیف : نصرالله هومند
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
مردمان استانهای مازندران و گیلان
تالیف : نصرالله هومند
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from خوزستان پاره تن ایران زمین است
اگر ملی گرایان ایرانیِ آمریکا از ما ناراحت نمی شوند و اگر ملی گرایان ایرانیِ چین از این خبر خوشحال نمی شوند، فرماندهی مرکزی ایالات متحد آمریکا_سنتکام در بیانیه خود از نام خلیج ع٭٭ی استفاده کرده است.
طرفداران و ماله کشان آمریکا این شاهکار آمریکا را چگونه ارزیابی می کنند؟
@iran_khouzestan
طرفداران و ماله کشان آمریکا این شاهکار آمریکا را چگونه ارزیابی می کنند؟
@iran_khouzestan
Forwarded from عاشقان ایران
#اسطوره زنده #ارتش ایران در مقابل مجسمه اش
ناخدا #هوشنگ_صمدی و سربازانش
۳۴ روز دلاورانه با دست خالی
داخل خرمشهر دربرابر دشمن تادندان مسلح بدون پشتیبانی نظامی مقاومت کردند
(کانال وطنخواه)
@loversofiran
ناخدا #هوشنگ_صمدی و سربازانش
۳۴ روز دلاورانه با دست خالی
داخل خرمشهر دربرابر دشمن تادندان مسلح بدون پشتیبانی نظامی مقاومت کردند
(کانال وطنخواه)
@loversofiran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ترانه وفا
با صدای
زنده یاد استاد #عماد_رام_ساروی و بانو #نادیا_رام(خواهر استاد عماد رام)
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
با صدای
زنده یاد استاد #عماد_رام_ساروی و بانو #نادیا_رام(خواهر استاد عماد رام)
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali