پایگاه ایران دوستان مازندران
تشییع جنازه هلین بولک خواننده ترکیه ای هلین بولک از گروه انقلابی یوروم پس از ۲۸۸ روز اعتصاب غذا جان خود را ازدست داد. پایگاه ایران دوستان مازندران @jolgeshomali
هلین بولک، خواننده «گروپ یوروم» ترکیه پس از ۲۸۸ روز اعتصاب غذا جان باخت
گروپ یوروم به نوعی نماد مبارزات سازمانها و اتحادیههای کارگری در چند دهه گذشته ترکیه بود و در ترکیه در میان روشنفکران و گروههای کارگری محبوبیت بسیار بالایی داشتند.
بولک به همراه ابراهیم کوگچک در اعتراض به بازداشت و زندانی شدن ۶ نفر از اعضای گروه و ممنوعیت فعالیت و تشدید سیاستهای سرکوب دولت رجب طیب اردوغان، نزدیک به یک سال در اعتصاب غذابود.
این گروه در سال ۱۹۸۵ فعالیتش را آغازکرد. گروه در ابتدا توسط چهار دانشجو پایه گذاری شد و هدف آنها از تشکیل این باند واکنش به کودتاگران ترک بود. چهار دانشجوی بنیانگذار «گروپ یوروم» اعلام کردند که هنرشان را از این پس در خدمت «مردم سرکوب شده ترکیه و سراسر جهان» می گذارند و برای «آزادی همه نوع بشر» فعالیت خواهندکرد. پنج سال پیش از تاسیس گروه، ترکیه شاهد یکی از مهم ترین کودتاهای تاریخ خود بود.
این گروه از همان آغاز تشکیل اعلام کرد گروهی «سوسیالیست»، آنتی امپریالیست و انترناسیونالیست است. آنها مهمترین گروهی بودند که به یاد و در دفاع از کارگران معدن سوما در ترکیه ترانه خواندند. اغلب ترانههای آنها در راستای حمایت از گروههای اقلیت در ترکیه به زبان کردی و یا عربی بود.
گروپ یوروم به نوعی نماد مبارزات سازمانها و اتحادیههای کارگری در چند دهه اخیر ترکیه بود. اعضای این گروه بصورت منفرد و متشکل در بسیاری از فعالیتهای مبارزاتی، اعتراضات خیابانی، اعتصابهای کارگری، آنطور که خود میگویند «در پیوند با سایر خلقهای مبارز در جهان» شرکت میکردند و در ترکیه در میان روشنفکران و گروههای کارگری محبوبیت بالایی داشتند.
خانم بولک هم چون دیگر اعضای گروه یوروم به اتهام «حمایت از گروهها و احزاب تروریستی» تحت تعقیب قرارداشت. به ادعای دولت ترکیه اعضای این گروه موسیقی به حزب سیاسی «جبهه انقلابی آزادی مردم»، یکی از جریانهای مارکسیست-لنینست فعال ترکیه، تعلق خاطرداشته اند. این حزب از سوی اتحادیه اروپا، دولت ترکیه و ایالات متحده در زمره گروههای تروریستی قرارگرفته است.
اعضای گروه یوروم بارها ادعای دولت ترکیه را ناروا و بیجا دانسته اند.
گروپ یوروم بعد از ۳۰ سال فعالیت و همکاری با ۷۰ موزیسین و ثبت ۲۳ آلبوم از سال ۲۰۱۵ به این طرف با تهدیدهای دولتی و بازداشت برخی از اعضای گروه، عملا متلاشی شد.
در سه دهه فعالیت اعضای این گروه بارها بدلیل حمایت از گروههای اقلیت و مخالفت با دولتهای وقت ترکیه بازداشت شدند.
ابراهیم گوکچک، نوازنده گیتار بیس و یکی از مشهورترین اعضای این گروه، در ماه فوریه بدلیل بیماری با وثیقه از زندان آزاد شد. او هم پس از آزادی اعلام کرد به همراه هلین بولک اعتصاب غذا خواهد کرد. ابراهیم گوکچک در مصاحبه با مجله فرانسوی پلیتیس در ماه فوریه گفت تصمیم اعتصاب غذا بسیار سخت بوده اما اعضای گروه معتقدند «برای ایستادن در برابر ظلم، باید همیشه آماده مرگ بود.»/عصر ایران
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
هلین بولک، خواننده «گروپ یوروم» ترکیه پس از ۲۸۸ روز اعتصاب غذا جان باخت
گروپ یوروم به نوعی نماد مبارزات سازمانها و اتحادیههای کارگری در چند دهه گذشته ترکیه بود و در ترکیه در میان روشنفکران و گروههای کارگری محبوبیت بسیار بالایی داشتند.
بولک به همراه ابراهیم کوگچک در اعتراض به بازداشت و زندانی شدن ۶ نفر از اعضای گروه و ممنوعیت فعالیت و تشدید سیاستهای سرکوب دولت رجب طیب اردوغان، نزدیک به یک سال در اعتصاب غذابود.
این گروه در سال ۱۹۸۵ فعالیتش را آغازکرد. گروه در ابتدا توسط چهار دانشجو پایه گذاری شد و هدف آنها از تشکیل این باند واکنش به کودتاگران ترک بود. چهار دانشجوی بنیانگذار «گروپ یوروم» اعلام کردند که هنرشان را از این پس در خدمت «مردم سرکوب شده ترکیه و سراسر جهان» می گذارند و برای «آزادی همه نوع بشر» فعالیت خواهندکرد. پنج سال پیش از تاسیس گروه، ترکیه شاهد یکی از مهم ترین کودتاهای تاریخ خود بود.
این گروه از همان آغاز تشکیل اعلام کرد گروهی «سوسیالیست»، آنتی امپریالیست و انترناسیونالیست است. آنها مهمترین گروهی بودند که به یاد و در دفاع از کارگران معدن سوما در ترکیه ترانه خواندند. اغلب ترانههای آنها در راستای حمایت از گروههای اقلیت در ترکیه به زبان کردی و یا عربی بود.
گروپ یوروم به نوعی نماد مبارزات سازمانها و اتحادیههای کارگری در چند دهه اخیر ترکیه بود. اعضای این گروه بصورت منفرد و متشکل در بسیاری از فعالیتهای مبارزاتی، اعتراضات خیابانی، اعتصابهای کارگری، آنطور که خود میگویند «در پیوند با سایر خلقهای مبارز در جهان» شرکت میکردند و در ترکیه در میان روشنفکران و گروههای کارگری محبوبیت بالایی داشتند.
خانم بولک هم چون دیگر اعضای گروه یوروم به اتهام «حمایت از گروهها و احزاب تروریستی» تحت تعقیب قرارداشت. به ادعای دولت ترکیه اعضای این گروه موسیقی به حزب سیاسی «جبهه انقلابی آزادی مردم»، یکی از جریانهای مارکسیست-لنینست فعال ترکیه، تعلق خاطرداشته اند. این حزب از سوی اتحادیه اروپا، دولت ترکیه و ایالات متحده در زمره گروههای تروریستی قرارگرفته است.
اعضای گروه یوروم بارها ادعای دولت ترکیه را ناروا و بیجا دانسته اند.
گروپ یوروم بعد از ۳۰ سال فعالیت و همکاری با ۷۰ موزیسین و ثبت ۲۳ آلبوم از سال ۲۰۱۵ به این طرف با تهدیدهای دولتی و بازداشت برخی از اعضای گروه، عملا متلاشی شد.
در سه دهه فعالیت اعضای این گروه بارها بدلیل حمایت از گروههای اقلیت و مخالفت با دولتهای وقت ترکیه بازداشت شدند.
ابراهیم گوکچک، نوازنده گیتار بیس و یکی از مشهورترین اعضای این گروه، در ماه فوریه بدلیل بیماری با وثیقه از زندان آزاد شد. او هم پس از آزادی اعلام کرد به همراه هلین بولک اعتصاب غذا خواهد کرد. ابراهیم گوکچک در مصاحبه با مجله فرانسوی پلیتیس در ماه فوریه گفت تصمیم اعتصاب غذا بسیار سخت بوده اما اعضای گروه معتقدند «برای ایستادن در برابر ظلم، باید همیشه آماده مرگ بود.»/عصر ایران
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from دژ شاپورخواست ️
🔴 نهایت شکوه
💥نقش برجسته شاپورِ اردشیر در دارابگرد
✨در چهار كيلومتر جنوب داراب نقش برجسته ای از دوران ساسانيان وجود دارد كه بيانگر شکوه باور نکردنی ایران بر امپراتوران روم است
💥در اين نقش شاپور یکم سوار بر اسب و سه امپراتور رومی در جلوی او قرار دارند.
💥دست چپ شاهنشاه به نشانه بخشش بر سر والرين است كه در سال ۲۶۰ ميلادی در ادسا اسير شاپور شده و پس از تعمیر خرابی هایی که به بار آورده بود آزاد شد
✨زير پای اسب شاپور گورديانوس سوم افتاده كه در جنگ اول پس از تجاوز به ایران کشته شد
پشت سر شاه ۱۸بلند پايه ايراني ايستاده اند و مقابل او رومي ها حضور دارند
💥روبروی شاپور قيصر رومي ايستاده و سر خود را به پايين انداخته و متفكر به نظر ميرسد این قیصر به احتمال زیاد گالوس است که در جنگ دوم کشته شد
✨قيصر ديگري دستهاي خود را ملتمسانه به سوي شاپور دراز كرده است او فيليپ عرب است كه پس از مرگ گورديانوس صلح را با پرداخت نیم ملیون به ایران خرید
💥تاکید میکنم اینانی که در کتیبه اینچنین خوار شده اند همان آقایان شکست ناپذیر دنیا بودند که لژیونر مجهزشان سه قاره را زیر یوغ اسارت خویش در آورده بودند
@dezh_shapurkhast
💥نقش برجسته شاپورِ اردشیر در دارابگرد
✨در چهار كيلومتر جنوب داراب نقش برجسته ای از دوران ساسانيان وجود دارد كه بيانگر شکوه باور نکردنی ایران بر امپراتوران روم است
💥در اين نقش شاپور یکم سوار بر اسب و سه امپراتور رومی در جلوی او قرار دارند.
💥دست چپ شاهنشاه به نشانه بخشش بر سر والرين است كه در سال ۲۶۰ ميلادی در ادسا اسير شاپور شده و پس از تعمیر خرابی هایی که به بار آورده بود آزاد شد
✨زير پای اسب شاپور گورديانوس سوم افتاده كه در جنگ اول پس از تجاوز به ایران کشته شد
پشت سر شاه ۱۸بلند پايه ايراني ايستاده اند و مقابل او رومي ها حضور دارند
💥روبروی شاپور قيصر رومي ايستاده و سر خود را به پايين انداخته و متفكر به نظر ميرسد این قیصر به احتمال زیاد گالوس است که در جنگ دوم کشته شد
✨قيصر ديگري دستهاي خود را ملتمسانه به سوي شاپور دراز كرده است او فيليپ عرب است كه پس از مرگ گورديانوس صلح را با پرداخت نیم ملیون به ایران خرید
💥تاکید میکنم اینانی که در کتیبه اینچنین خوار شده اند همان آقایان شکست ناپذیر دنیا بودند که لژیونر مجهزشان سه قاره را زیر یوغ اسارت خویش در آورده بودند
@dezh_shapurkhast
درگذشت #رضا_بابایی
✍ میلاد عظیمی استاد ادبیات فارسی دانشگاه تهران
رضا بابایی را در تلگرام شناختم. اکنون هم آنچه مینویسم بر مبنای «یادداشتها»ی تلگرامی اوست. کانالی داشت به اسم «یادداشتها». نوشتههایش محبوب بود و دست به دست میشد. ساده و درست و روشن مینوشت. جذاب و موجز. معلوم بود مردی کتابخوانده است. بعد که در اینترنت جستجو کردم فهمیدم کتابها نوشته است. توانا بود در چلاندن مطلب و تقریر واضح و همهفهم. فضلفروشی نمیکرد. مثل بعضی آخوندها و آخوندمآبها که وقتی میخواهند صمیمی و آسانیاب سخن بگویند بلد نیستند حد نگه دارند، لوس و سبکسر نبود. صمیمی و متین و موقّر مینوشت. با شعر و ادبیات دمساز بود. به مثنوی استنادها میکرد. حافظ را دوست داشت. از تساهل و تسامح نگاه عارفانه و رندانه حافظ و مولانا در «یادداشتها»یش نشان بود. «یادداشتها»یش تند و صریح است اما فروبسته و متعصبانه نیست. به بانگ بلند میگفت وامدار دکتر سروش است و هواخواه «روشنفکری دینی». در «یادداشتها»یش درک بود. درد بود؛ درد دین. درد اخلاق و درد مردم. مرد را دردی اگر باشد خوش است. شجاع بود. صریح بود. نکتهبین بود. مردمدوست بود. نویسندۀ «یادداشتها» دربارۀ مسائل اصلی مملکت مینوشت اما نگاه سیاستزده نداشت. منتقد بود اما دشنامگو و نفرینگر نبود. متدیّن بود و از دریچۀ دین به دنیا و مسائل روز مینگریست اما دین را ابزار سیاست نمیخواست. دین را عبوس و ضدّ علم و ضدّ آزادی و خرافهزده نمیخواست. خرافات را ریشهدار و اجتنابناپذیر میدانست و زدودن آن را ظریف و زمانبر. اما خطر اصلی را در این میدید که سیاست و حکومت از خرافات دینی ابزاری بسازد برای پیشبردن مقاصدش. حاصل تجربههای همه تلخ او را به این نتیجه رسانده بود که وظیفۀ اصلی دین نه ادارۀ جامعه که «پر کردن خلوت» آدمیان و معنوی کردن دل و جان و اخلاقی کردن مرام و منش آنهاست. میگفت ارزش آدمها به اهداف متعالی و دهانپرکن نیست به روشهایی است که برای نیل به آن اهداف برمیگزینند لاجرم اخلاق را ارج مینهاد و دینی را که ظالم و بیانصاف و فاسد باشد توجیه نمیکرد.
یک مطلب بابایی مرا به گریه انداخت. وقتی فهمید به مرض مهلکی مبتلا شده و بر لب بحر فنا ایستاده یادداشتی نوشت با عنوان:«اگر عمری باشد». صدق و سوز عجیبی از آن یادداشت میترابید. حکمتی بود که از دل مهابت ناگزیر مرگ میرُست. نویسنده درد میکشید و مینوشت:
«اگر عمری باشد پس از این هیچ فضیلتی را همپایۀ مهربانی با آدمیزادگان نمیشمارم. اگر عمری باشد کمتر میگویم و مینویسم و بیشتر میشنوم و میخوانم. اگر عمری باشد دیگر هیچ عدالت کوچکی را در هوس رسیدن به عدالت بزرگتر قربانی نمیکنم. اگر عمری باشد از دینها تنها مذهب انصاف را برمیگزینم و از فلسفهها آن را که سربههوا نیست و چشم به راههای زمینی دارد . اگر عمری باشد همچنان برای آزادی و آبادی کشورم میکوشم. اگر عمری باشد خدایی را میپرستم که جز محراب حیرت، در شاُن او نیست. اگر عمری باشد هر درختی را که دیدم در آغوش میگیرم؛ هر گلی را میبویم و هر کوهی را بازیگاه میبینم و تنها یک تردید را در دل نگه میدارم: طلوع خورشید زیباتر است یا غروب آن... اگر عمری باشد، قدر دوستان و عزیزانم را بیشتر میدانم».
آخرین جملۀ او در کانال «یادداشتها» این است. در خطاب به کسانی که مردم را از هر تغییری نومید کردهاند، نوشت:
«فردا نسلی از راه میرسد که چراغ امیدش را در جایی دیگر روشن میکند؛ آنجا که دست شما به آن نمیرسد».
رحمت خدا بر او باد که از مهربانی و مدارا و انصاف مینوشت. رحمت خدا بر او که کوشید در رهگذار باد شمعی برافروزد. رحمت خدا بر او که مردی مفید و مغتنم بود و خوانندگانش را گامی به پیش میبرد.
دلم برای «یادداشتها»ی او تنگ خواهد شد.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍ میلاد عظیمی استاد ادبیات فارسی دانشگاه تهران
رضا بابایی را در تلگرام شناختم. اکنون هم آنچه مینویسم بر مبنای «یادداشتها»ی تلگرامی اوست. کانالی داشت به اسم «یادداشتها». نوشتههایش محبوب بود و دست به دست میشد. ساده و درست و روشن مینوشت. جذاب و موجز. معلوم بود مردی کتابخوانده است. بعد که در اینترنت جستجو کردم فهمیدم کتابها نوشته است. توانا بود در چلاندن مطلب و تقریر واضح و همهفهم. فضلفروشی نمیکرد. مثل بعضی آخوندها و آخوندمآبها که وقتی میخواهند صمیمی و آسانیاب سخن بگویند بلد نیستند حد نگه دارند، لوس و سبکسر نبود. صمیمی و متین و موقّر مینوشت. با شعر و ادبیات دمساز بود. به مثنوی استنادها میکرد. حافظ را دوست داشت. از تساهل و تسامح نگاه عارفانه و رندانه حافظ و مولانا در «یادداشتها»یش نشان بود. «یادداشتها»یش تند و صریح است اما فروبسته و متعصبانه نیست. به بانگ بلند میگفت وامدار دکتر سروش است و هواخواه «روشنفکری دینی». در «یادداشتها»یش درک بود. درد بود؛ درد دین. درد اخلاق و درد مردم. مرد را دردی اگر باشد خوش است. شجاع بود. صریح بود. نکتهبین بود. مردمدوست بود. نویسندۀ «یادداشتها» دربارۀ مسائل اصلی مملکت مینوشت اما نگاه سیاستزده نداشت. منتقد بود اما دشنامگو و نفرینگر نبود. متدیّن بود و از دریچۀ دین به دنیا و مسائل روز مینگریست اما دین را ابزار سیاست نمیخواست. دین را عبوس و ضدّ علم و ضدّ آزادی و خرافهزده نمیخواست. خرافات را ریشهدار و اجتنابناپذیر میدانست و زدودن آن را ظریف و زمانبر. اما خطر اصلی را در این میدید که سیاست و حکومت از خرافات دینی ابزاری بسازد برای پیشبردن مقاصدش. حاصل تجربههای همه تلخ او را به این نتیجه رسانده بود که وظیفۀ اصلی دین نه ادارۀ جامعه که «پر کردن خلوت» آدمیان و معنوی کردن دل و جان و اخلاقی کردن مرام و منش آنهاست. میگفت ارزش آدمها به اهداف متعالی و دهانپرکن نیست به روشهایی است که برای نیل به آن اهداف برمیگزینند لاجرم اخلاق را ارج مینهاد و دینی را که ظالم و بیانصاف و فاسد باشد توجیه نمیکرد.
یک مطلب بابایی مرا به گریه انداخت. وقتی فهمید به مرض مهلکی مبتلا شده و بر لب بحر فنا ایستاده یادداشتی نوشت با عنوان:«اگر عمری باشد». صدق و سوز عجیبی از آن یادداشت میترابید. حکمتی بود که از دل مهابت ناگزیر مرگ میرُست. نویسنده درد میکشید و مینوشت:
«اگر عمری باشد پس از این هیچ فضیلتی را همپایۀ مهربانی با آدمیزادگان نمیشمارم. اگر عمری باشد کمتر میگویم و مینویسم و بیشتر میشنوم و میخوانم. اگر عمری باشد دیگر هیچ عدالت کوچکی را در هوس رسیدن به عدالت بزرگتر قربانی نمیکنم. اگر عمری باشد از دینها تنها مذهب انصاف را برمیگزینم و از فلسفهها آن را که سربههوا نیست و چشم به راههای زمینی دارد . اگر عمری باشد همچنان برای آزادی و آبادی کشورم میکوشم. اگر عمری باشد خدایی را میپرستم که جز محراب حیرت، در شاُن او نیست. اگر عمری باشد هر درختی را که دیدم در آغوش میگیرم؛ هر گلی را میبویم و هر کوهی را بازیگاه میبینم و تنها یک تردید را در دل نگه میدارم: طلوع خورشید زیباتر است یا غروب آن... اگر عمری باشد، قدر دوستان و عزیزانم را بیشتر میدانم».
آخرین جملۀ او در کانال «یادداشتها» این است. در خطاب به کسانی که مردم را از هر تغییری نومید کردهاند، نوشت:
«فردا نسلی از راه میرسد که چراغ امیدش را در جایی دیگر روشن میکند؛ آنجا که دست شما به آن نمیرسد».
رحمت خدا بر او باد که از مهربانی و مدارا و انصاف مینوشت. رحمت خدا بر او که کوشید در رهگذار باد شمعی برافروزد. رحمت خدا بر او که مردی مفید و مغتنم بود و خوانندگانش را گامی به پیش میبرد.
دلم برای «یادداشتها»ی او تنگ خواهد شد.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توژکی از مناظره شادروان استاد رضا بابایی نواندیش دینی با مهدی ابوطالبی(عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی متعلق به مصباح یزدی) تحت عنوان: آیا سخن گفتن از ساخت تمدن نوین اسلامی واقع بینانه و عملی است ، می باشد.
در این مناظره دکتر بابایی معتقدند که تمدن ها را نمی سازند بلکه تمدنها در بستری ارگانیک و در اثر شکوفایی استعدادها ساخته می شوند و ما با وجود مشکلات و مسائل ضروری تر ، هنوز به امکان ساخت تمدن نرسیده ایم.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
در این مناظره دکتر بابایی معتقدند که تمدن ها را نمی سازند بلکه تمدنها در بستری ارگانیک و در اثر شکوفایی استعدادها ساخته می شوند و ما با وجود مشکلات و مسائل ضروری تر ، هنوز به امکان ساخت تمدن نرسیده ایم.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سیستان و #بلوچستان
با سرازیر شدن سیلاب ورودی از افغانستان تالاب هامون پس از ۲۰سال پر آب شد.
رودخانه هیرمند زمانی جاری میشود که در افغانستان بارندگی هایی بیش از نرمال روی دهد و سدهای افغانستان سرریز شود و خطر سیلابی شدن وجود داشته باشد در حالیکه بر پایه قرارداد بین ایران و افغانستان حق آبه تالاب بین المللی هامون در هر شرایط آب و هوایی باید تامین شود این در حالی ست که افغانستان در سال هائی که خشکسالی در منطقه وجود دارد رودخانه هیرمند را می بندد و از رسیدن آب هیرمند به تالاب هامون جلوگیری میکند.انتظار می رود دولت ایران برپایه توافق بین المللی میان دو کشور در تامین حق آبه هامون تشنه تلاش های بیشتری کند و دولت افغانستان را متقاعد کند.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
با سرازیر شدن سیلاب ورودی از افغانستان تالاب هامون پس از ۲۰سال پر آب شد.
رودخانه هیرمند زمانی جاری میشود که در افغانستان بارندگی هایی بیش از نرمال روی دهد و سدهای افغانستان سرریز شود و خطر سیلابی شدن وجود داشته باشد در حالیکه بر پایه قرارداد بین ایران و افغانستان حق آبه تالاب بین المللی هامون در هر شرایط آب و هوایی باید تامین شود این در حالی ست که افغانستان در سال هائی که خشکسالی در منطقه وجود دارد رودخانه هیرمند را می بندد و از رسیدن آب هیرمند به تالاب هامون جلوگیری میکند.انتظار می رود دولت ایران برپایه توافق بین المللی میان دو کشور در تامین حق آبه هامون تشنه تلاش های بیشتری کند و دولت افغانستان را متقاعد کند.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۴۱ سال پیش در روز هجدهم فروردین ماه ۱۳۵۸؛ روزی که امیرعباسِ هویدا،نخستوزیر ایران در زمان تنفسِ دادگاه و پیش از صدور حکم، به ضربِ سه گلوله کشته شد و پایانی تلخ وتراژیک برای این سیاستمدار رقم خورد.
امیرعباس هویدا سیاستمدار بزرگی بود که ساده زیست و پس از انقلاب، ایران را ترک نکرد چون معتقد بود حسابش پاک است و نیازی نیست ایران را ترک کند و به واقع هنگام مرگ نیز چیزی برای مصادره نداشت. او در عمل ثابت کرد که جنس ایرانی را بر نوع خارجی ترجیح میدهد وتا زمان مرگ به این باورش وفادار ماند و هرگز ایران را ترک نکرد.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
امیرعباس هویدا سیاستمدار بزرگی بود که ساده زیست و پس از انقلاب، ایران را ترک نکرد چون معتقد بود حسابش پاک است و نیازی نیست ایران را ترک کند و به واقع هنگام مرگ نیز چیزی برای مصادره نداشت. او در عمل ثابت کرد که جنس ایرانی را بر نوع خارجی ترجیح میدهد وتا زمان مرگ به این باورش وفادار ماند و هرگز ایران را ترک نکرد.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
4_5787294768652355965.pdf
24.8 MB
۱۸ فروردین ماه سالروز ترور #هویدا
📚فایل pdf کتاب نفیس و تاریخی:
« معمای هویدا »
نویسنده: « دکتر #عباس_میلانی »
ترجمه: « هوشنگ مهدوی »
ابوالهول ایرانی: «امیرعباس هویدا و معمای انقلاب ایران»
(به انگلیسی: The persian Sphinx: Amir Abbas Hovayda and The riddle of The Iranian Revoution) که در ایران به «معمای هویدا» معروف است، نام کتابی است از عباس میلانی که عبدالرضا (هوشنگ) مهدوی آن را به فارسی برگردانده است.
این کتاب در سال ۲۰۰۰ میلادی در واشینگتن چاپ شد و در سال ۱۳۸۰ به فارسی برگردان. چاپ دوم آن در ۵۰۰۰ نسخه توسط نشر پیکان و در قطع وزیری کوچک با جلد شومیز منتشر شده است.
همچنین این کتاب به زبان فارسی توسط نویسنده با نام «معمای هویدا» در سال ۱۳۸۱ در انتشارات آتیه چاپ شد و توسط رادیو آلمان به عنوان کتاب سال انتخاب شد.
کتاب، هرچند بصورت داستانگونه نوشته شده ولی شرح زندگی امیرعباس هویدا نخست وزیر با سابقه محمدرضا #پهلوی است و شرح حال وی از تولد تا لحظه مرگ.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
📚فایل pdf کتاب نفیس و تاریخی:
« معمای هویدا »
نویسنده: « دکتر #عباس_میلانی »
ترجمه: « هوشنگ مهدوی »
ابوالهول ایرانی: «امیرعباس هویدا و معمای انقلاب ایران»
(به انگلیسی: The persian Sphinx: Amir Abbas Hovayda and The riddle of The Iranian Revoution) که در ایران به «معمای هویدا» معروف است، نام کتابی است از عباس میلانی که عبدالرضا (هوشنگ) مهدوی آن را به فارسی برگردانده است.
این کتاب در سال ۲۰۰۰ میلادی در واشینگتن چاپ شد و در سال ۱۳۸۰ به فارسی برگردان. چاپ دوم آن در ۵۰۰۰ نسخه توسط نشر پیکان و در قطع وزیری کوچک با جلد شومیز منتشر شده است.
همچنین این کتاب به زبان فارسی توسط نویسنده با نام «معمای هویدا» در سال ۱۳۸۱ در انتشارات آتیه چاپ شد و توسط رادیو آلمان به عنوان کتاب سال انتخاب شد.
کتاب، هرچند بصورت داستانگونه نوشته شده ولی شرح زندگی امیرعباس هویدا نخست وزیر با سابقه محمدرضا #پهلوی است و شرح حال وی از تولد تا لحظه مرگ.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
بازگشت شکوهمندانه «فیلمفارسی»
✍ امیر هاشمی مقدم
در یکی دو روز گذشته و در پی پخش صحنههایی از سریال پایتخت، سیل انتقادات به سوی صدا و سیما و بهویژه ریاست آن روانه شده و ریاست این سازمان هم به دلیل آنکه نه از اصحاب صنعت سینما و فیلم بوده و نه تحلیلگر سینماست (که بتواند آنچه رخ داده را واکاوی کند)، به جای دفاع از عملکرد و یا تحلیل شرایط، خواهان پیگیری پرونده و کشف احتمالی «ستون پنجم» در این سریال شده است. داستان، به دو صحنه در بخش پایانی این سریال باز میگردد: موتورسواری رحمت و همسرش -که یادآور صحنهای مشابه در فیلم همسفر بود- و قایقسواری این دو در دریاچه -که این یکی هم یادآور صحنهای مشابه در فیلم ممل امریکایی بوده است. همین دو صحنه کافی بود تا مسئولین کشوری و لشکری به سازندگان این سریال و حتی ریاست سازمان صدا و سیما حمله کنند.
در واقع انتقادات به این صحنههای سریال، دو دلیل عمده داشت:
نخست، نفس نشان دادن زنی که پشت مردش روی موتور نشسته، با دیدگاه کسانی که دست و بال سینما را بسته و خواهان حذف چنین صحنههایی هستند، در تضاد است. در اینجا قصد داوری و ارزشگذاری درباره لزوم بودن یا نبودن چنین صحنههایی در سینمای ایران در میان نیست؛ اما چنین محدودیتهایی –فارغ از اینکه خوشمان بیاید یا نه- قدرت بازنمایی واقعیت را از سینمای ایران گرفته است. آنگونه که اکنون سینمای ایران –اگر از استثناها چشم بپوشیم- یکی از غیرواقعگراترین سینماهای جهان است. همین است که در فیلم و سریالهای ایران، زن با حجاب کامل در یک اتاق میخوابد و مرد در اتاقی دیگر، و در صحنه بعدی میبینیم که زن باردار شده است! یا همین است که در هیچ فیلم و سریال ایرانی، شما با یک پلیس رشوهگیر، مامور اطلاعاتی خود فروخته یا یک روحانی خبیث روبرو نمیشوید؛ در حالیکه در سینمای همه کشورها (از هالیوود امریکا و بالیوود هند گرفته تا فیلم و سریالهای ترکی که این روزها مهمان بیشتر خانههای ایرانی شده) نمایش چنین صحنههایی خیلی عادی است و در واقع برگرفته از جهان واقعی است.
دلیل دوم، کپیبرداری این صحنههای سریال از دو فیلمفارسی پیش از انقلاب است (جدا از صحنهای که اشاره به لامپ روشن موتور سیکلت شد که در فیلم ممل امریکایی بار معنایی غیراخلاقی داشت). فیلمفارسی (اصطلاحی که هوشنگ کاووسی بهعنوان واضع آن، پافشاری داشت که سر هم نوشته شود و البته بر این باور بود که این آثار نه فیلم هستند و نه فارسی) به فیلمهایی اشاره داشت که عشقهای غیرواقعی، کپیبرداری از فیلمهای عامهپسند هالیوودی یا بالیوودی، رویدادهای تصادفی، شانس آوردن قهرمانان فیلم، نبود روابط علت و معلولی در بسیاری از صحنهها (بهویژه نبود دلیل برای صحنههای رقص کابارهای) و... برخی از مهمترین ویژگیهایش بود.
پس از انقلاب، مخالفت با فیلمفارسی شدت گرفت و به جای آن تلاش شد فیلمهای ارزشی را جایگزین نمایند. طبیعتا در آن دوره که نه هنوز ویدئو چندان رایج و همگانی بود (اگر از ممنوعیتش بگذریم)، نه اینترنت و ماهواره پایش به بیشتر خانههای ایرانیان باز شده بود، بیننده ایرانی چارهای جز دیدن همان فیلمهای ارزشی نداشت. اما هرچه جلوتر آمده و اینترنت و ماهواره همگانیتر شد، روی گرداندن از فیلم و سریالهای غیرواقعگرا و آرمانی-ارزشیِ ساخت وطن و به جای آن گرایش به سینمای هالیوود و بالیوود و کرهای و ترکی فزونی گرفت (البته در نقد سینمای عامهپسند –که فیلمفارسی هم گونهای در دل همین سینمای عامهپسند است- روشنفکران، بهویژه طرفداران مکتب فرانکفورت نیز همیشه فعال بودهاند).
بنابراین هیچ عجیب نیست که تلویزیون ملیای که میدان را به شبکههای ماهوارهای فارسیزبان داده، یکی یکی خط قرمزها را زیر پا بگذارد تا برای عقب(تر) نماندن از فیلمهای ماهوارهای، یکی یکی ویژگیهای فیلمفارسی را در اختیار گرفته و درونی کند تا دوباره جانی تازه بگیرد. همین است که سریال پایتخت با نشانههای فراوانش از فیلمفارسی (بازگشت معجزهآسای بهبودی که مرده بود، عشق کوتاهمدت رحمت و فهیمه، یکشبه پولدار شدن بهتاش، بیربط بودن صحنههایی همچون یادآوری بازداشتگاه ژاندارمری در دوره حکومت شاه که اکنون خانه نقی شده و...) و دست آخر کپی کردن مستقیم صحنههایی از فیلمفارسیهای پیش از انقلاب، پرمخاطبترین (بیش از 79%) و راضیکنندهترین (90%) برنامه نوروزی تلویزیون ایران میشود.
این یعنی سینمای عامهپسند بهطور کلی و فیلمفارسی بهطور خاص، ورای سختگیریهای ایدئولوژیک و ایدههای روشنفکرانه، میدان را هرگز خالی نمیکند؛ تا جایی که فیلمهایی که نزدیک به نیمسده پیش ساخته شده بودند، با بازگشتی شکوهمندانه، خود را در آثار تلویزیونی امروزین بازآفرینی کردهاند.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍ امیر هاشمی مقدم
در یکی دو روز گذشته و در پی پخش صحنههایی از سریال پایتخت، سیل انتقادات به سوی صدا و سیما و بهویژه ریاست آن روانه شده و ریاست این سازمان هم به دلیل آنکه نه از اصحاب صنعت سینما و فیلم بوده و نه تحلیلگر سینماست (که بتواند آنچه رخ داده را واکاوی کند)، به جای دفاع از عملکرد و یا تحلیل شرایط، خواهان پیگیری پرونده و کشف احتمالی «ستون پنجم» در این سریال شده است. داستان، به دو صحنه در بخش پایانی این سریال باز میگردد: موتورسواری رحمت و همسرش -که یادآور صحنهای مشابه در فیلم همسفر بود- و قایقسواری این دو در دریاچه -که این یکی هم یادآور صحنهای مشابه در فیلم ممل امریکایی بوده است. همین دو صحنه کافی بود تا مسئولین کشوری و لشکری به سازندگان این سریال و حتی ریاست سازمان صدا و سیما حمله کنند.
در واقع انتقادات به این صحنههای سریال، دو دلیل عمده داشت:
نخست، نفس نشان دادن زنی که پشت مردش روی موتور نشسته، با دیدگاه کسانی که دست و بال سینما را بسته و خواهان حذف چنین صحنههایی هستند، در تضاد است. در اینجا قصد داوری و ارزشگذاری درباره لزوم بودن یا نبودن چنین صحنههایی در سینمای ایران در میان نیست؛ اما چنین محدودیتهایی –فارغ از اینکه خوشمان بیاید یا نه- قدرت بازنمایی واقعیت را از سینمای ایران گرفته است. آنگونه که اکنون سینمای ایران –اگر از استثناها چشم بپوشیم- یکی از غیرواقعگراترین سینماهای جهان است. همین است که در فیلم و سریالهای ایران، زن با حجاب کامل در یک اتاق میخوابد و مرد در اتاقی دیگر، و در صحنه بعدی میبینیم که زن باردار شده است! یا همین است که در هیچ فیلم و سریال ایرانی، شما با یک پلیس رشوهگیر، مامور اطلاعاتی خود فروخته یا یک روحانی خبیث روبرو نمیشوید؛ در حالیکه در سینمای همه کشورها (از هالیوود امریکا و بالیوود هند گرفته تا فیلم و سریالهای ترکی که این روزها مهمان بیشتر خانههای ایرانی شده) نمایش چنین صحنههایی خیلی عادی است و در واقع برگرفته از جهان واقعی است.
دلیل دوم، کپیبرداری این صحنههای سریال از دو فیلمفارسی پیش از انقلاب است (جدا از صحنهای که اشاره به لامپ روشن موتور سیکلت شد که در فیلم ممل امریکایی بار معنایی غیراخلاقی داشت). فیلمفارسی (اصطلاحی که هوشنگ کاووسی بهعنوان واضع آن، پافشاری داشت که سر هم نوشته شود و البته بر این باور بود که این آثار نه فیلم هستند و نه فارسی) به فیلمهایی اشاره داشت که عشقهای غیرواقعی، کپیبرداری از فیلمهای عامهپسند هالیوودی یا بالیوودی، رویدادهای تصادفی، شانس آوردن قهرمانان فیلم، نبود روابط علت و معلولی در بسیاری از صحنهها (بهویژه نبود دلیل برای صحنههای رقص کابارهای) و... برخی از مهمترین ویژگیهایش بود.
پس از انقلاب، مخالفت با فیلمفارسی شدت گرفت و به جای آن تلاش شد فیلمهای ارزشی را جایگزین نمایند. طبیعتا در آن دوره که نه هنوز ویدئو چندان رایج و همگانی بود (اگر از ممنوعیتش بگذریم)، نه اینترنت و ماهواره پایش به بیشتر خانههای ایرانیان باز شده بود، بیننده ایرانی چارهای جز دیدن همان فیلمهای ارزشی نداشت. اما هرچه جلوتر آمده و اینترنت و ماهواره همگانیتر شد، روی گرداندن از فیلم و سریالهای غیرواقعگرا و آرمانی-ارزشیِ ساخت وطن و به جای آن گرایش به سینمای هالیوود و بالیوود و کرهای و ترکی فزونی گرفت (البته در نقد سینمای عامهپسند –که فیلمفارسی هم گونهای در دل همین سینمای عامهپسند است- روشنفکران، بهویژه طرفداران مکتب فرانکفورت نیز همیشه فعال بودهاند).
بنابراین هیچ عجیب نیست که تلویزیون ملیای که میدان را به شبکههای ماهوارهای فارسیزبان داده، یکی یکی خط قرمزها را زیر پا بگذارد تا برای عقب(تر) نماندن از فیلمهای ماهوارهای، یکی یکی ویژگیهای فیلمفارسی را در اختیار گرفته و درونی کند تا دوباره جانی تازه بگیرد. همین است که سریال پایتخت با نشانههای فراوانش از فیلمفارسی (بازگشت معجزهآسای بهبودی که مرده بود، عشق کوتاهمدت رحمت و فهیمه، یکشبه پولدار شدن بهتاش، بیربط بودن صحنههایی همچون یادآوری بازداشتگاه ژاندارمری در دوره حکومت شاه که اکنون خانه نقی شده و...) و دست آخر کپی کردن مستقیم صحنههایی از فیلمفارسیهای پیش از انقلاب، پرمخاطبترین (بیش از 79%) و راضیکنندهترین (90%) برنامه نوروزی تلویزیون ایران میشود.
این یعنی سینمای عامهپسند بهطور کلی و فیلمفارسی بهطور خاص، ورای سختگیریهای ایدئولوژیک و ایدههای روشنفکرانه، میدان را هرگز خالی نمیکند؛ تا جایی که فیلمهایی که نزدیک به نیمسده پیش ساخته شده بودند، با بازگشتی شکوهمندانه، خود را در آثار تلویزیونی امروزین بازآفرینی کردهاند.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from عاشقان ایران
⬆️از بالا، چپ به راست
🔴صد افسوس
☝انتقاد بجای سخنگوی #وزارت_بهداشت ایران از چین، بخاطر آمارهای دروغین کشته های #کرونا، که باعث سهل انگاری عمومی جهان در برخورد با خطر کرونا شد/
پاسخهای طلبکارانه #سفیر_چین در تهران که توقع سپاسگزاری و قدردانی هم دارد!
یادمان نرفته که اسفندماه و اعلام عمومی همه گیری کرونا در چندشهر ایران، کشور چین فورا خطوط هوایی اش را روی ایران بست. این برخورد زشت دولت چین با دولت ایران که قبلا در بهمن ماه، برایش خوش رقصی کرده بود و پروازهای ماهان به چین در زمان اوج قرنطینه چین مرتب ادامه داشت، خودش گویای همه چیز هست!
باز هم #ظریف مستانه بگوید:
چین جایو، ووهان جایو!
از آنطرف دولت چین برایش بنویسد:
چین نیو، ووهان نیو ...!
👆 از اینها گذشته، حمله همه جانبه و تهدید آمیز گروهی که نمیدانم دقیقا آنها را چه بنامم ( #اصولگرا، #شبه_مذهبی/مذهبی_نما، #انقلابی_نما یا هرچیز دیگر) به سخنگوی وزارت بهداشت، #کیانوش_جهانگیری، که او را مجبور به تشکر و نوازش چین کردند؛ بشدت ضد عزت و منفعت ایران بود و مایه ایجاد حس تابع و زیردست چین بودن، میشود!
دورباد از ایران چنین سیاسیون نادانی💌
@LoversofIRAN
🔴صد افسوس
☝انتقاد بجای سخنگوی #وزارت_بهداشت ایران از چین، بخاطر آمارهای دروغین کشته های #کرونا، که باعث سهل انگاری عمومی جهان در برخورد با خطر کرونا شد/
پاسخهای طلبکارانه #سفیر_چین در تهران که توقع سپاسگزاری و قدردانی هم دارد!
یادمان نرفته که اسفندماه و اعلام عمومی همه گیری کرونا در چندشهر ایران، کشور چین فورا خطوط هوایی اش را روی ایران بست. این برخورد زشت دولت چین با دولت ایران که قبلا در بهمن ماه، برایش خوش رقصی کرده بود و پروازهای ماهان به چین در زمان اوج قرنطینه چین مرتب ادامه داشت، خودش گویای همه چیز هست!
باز هم #ظریف مستانه بگوید:
چین جایو، ووهان جایو!
از آنطرف دولت چین برایش بنویسد:
چین نیو، ووهان نیو ...!
👆 از اینها گذشته، حمله همه جانبه و تهدید آمیز گروهی که نمیدانم دقیقا آنها را چه بنامم ( #اصولگرا، #شبه_مذهبی/مذهبی_نما، #انقلابی_نما یا هرچیز دیگر) به سخنگوی وزارت بهداشت، #کیانوش_جهانگیری، که او را مجبور به تشکر و نوازش چین کردند؛ بشدت ضد عزت و منفعت ایران بود و مایه ایجاد حس تابع و زیردست چین بودن، میشود!
دورباد از ایران چنین سیاسیون نادانی💌
@LoversofIRAN
Forwarded from ایرانبان کُرد
لحن غیر محترمانه سفیر چین خطاب به سخنگوی وزیر بهداشت
در کنار سفیر چین، شماری از چینوفیل ها در فضای توییتر حملات سنگینی را علیه جهانپور سخنگوی وزارت بهداشت که بحثی علمی راجع به چین طرح کرده بود، به راه انداخته اند و خواستار اخراجش شده اند. جهانپور آمار چینی ها از تلفات کرونا را شوخی تلخ خوانده بود که باعث شده بود دولت ها خطر این ویروس را دستکم بگیرند.
@iranban_kord
در کنار سفیر چین، شماری از چینوفیل ها در فضای توییتر حملات سنگینی را علیه جهانپور سخنگوی وزارت بهداشت که بحثی علمی راجع به چین طرح کرده بود، به راه انداخته اند و خواستار اخراجش شده اند. جهانپور آمار چینی ها از تلفات کرونا را شوخی تلخ خوانده بود که باعث شده بود دولت ها خطر این ویروس را دستکم بگیرند.
@iranban_kord
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گزارش تکاندهنده شاهین_صمدپور از رفتار عجیب و غیر قابل پیش بینی ویروس کرونا در سنین مختلف
در حالی که از سرسختی ویروس کرونا برای سالمندان در رسانه ها صحبت میشود اما باز هم یک جوان ۲۳ ساله بدون هیچ بیماری زمینه ای بر اثر کرونا جان خود را از دست داد.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
در حالی که از سرسختی ویروس کرونا برای سالمندان در رسانه ها صحبت میشود اما باز هم یک جوان ۲۳ ساله بدون هیچ بیماری زمینه ای بر اثر کرونا جان خود را از دست داد.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali