🔴 امروز ۴ آذر
روز "حماسه مقاومت مردم #اندیمشک".
🔸طولانی ترین بمباران تاریخ ایران در شهر اندیمشک و در زمان جنگ ایران و عراق در تاریخ ۴ آذر ۱۳۶۵ در ساعت ۱۱:۴۵ تا ۱۳:۲۵ شهرستان اندیمشک به مدت یک ساعت و ۴۵ دقیقه توسط ۵۴ فروند هواپیمای رژیم بعث مورد حمله قرار گرفت در این حمله وحشیانه نقاط مهمی همانند ایستگاه راه آهن مورد اصابت قرار گرفته و بیش از ۳۰۰ نفر از شهروندان و مسافران شهید و ۷۰۰ نفر مجروح شدند این بمباران را طولانیترین بمباران شهرها پس از جنگ جهانی دوم بشمار می آورند.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
روز "حماسه مقاومت مردم #اندیمشک".
🔸طولانی ترین بمباران تاریخ ایران در شهر اندیمشک و در زمان جنگ ایران و عراق در تاریخ ۴ آذر ۱۳۶۵ در ساعت ۱۱:۴۵ تا ۱۳:۲۵ شهرستان اندیمشک به مدت یک ساعت و ۴۵ دقیقه توسط ۵۴ فروند هواپیمای رژیم بعث مورد حمله قرار گرفت در این حمله وحشیانه نقاط مهمی همانند ایستگاه راه آهن مورد اصابت قرار گرفته و بیش از ۳۰۰ نفر از شهروندان و مسافران شهید و ۷۰۰ نفر مجروح شدند این بمباران را طولانیترین بمباران شهرها پس از جنگ جهانی دوم بشمار می آورند.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Audio
جشن آذرگان فرخنده و همایون باد 🔥🌹
ترانه سرا و خواننده: دکتر خداداد کاویانی با همخوانی هایده
ترانه سرا و خواننده: دکتر خداداد کاویانی با همخوانی هایده
Forwarded from دیدهبان زیستبوم ایران
🔺نجات باغی یگانه بسته به مویی مانده!
🔹تمام کسانی که چند سال است دغدغه زندهماندن باغ ملی گیاهشناسی را داشتهاند، در جلسه دوشنبه 29 آبان ستاد سمنها جمع شده بودند تا در دقیقه 90 راههای زندهکردن مرده را برای صدمین بار با هم بازگو کنند. آخر سر هم باز راهحل به نامه به رهبری و دیوان عدالت اداری ختم شد. در وضعیتی که مسئولان شهرداری و دولت و نهادهای ناظر بر امور شهری و مملکتی و نیز جوامع و انجمنهای حرفهای و علمی و فنی نمیتوانند جلوی کارهای ناصلاح را بگیرند، تعدادی افراد دلسوز طرفدار میراث محیطزیستی این سرزمین خشک و بیآب صدایشان به کجا خواهد رسید؟ انگار منطق از اذهان و از دلهای ما پاک رخت بربسته است و قولهایی که از سوی مسئولان بر پایه تصمیماتی نپخته و عجولانه داده شدهاند، چارهای ندارند جز به اجرا رسیدن!؟ قولهایی که تحققیافتنشان بیشک منجر به پشیمانی خواهد شد.
🔻یادداشت ترانه یلدا را اینجا بخوانید:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-906832
@sharghdaily
sharghdaily.com
https://t.me/didehbaanzistboom
🔹تمام کسانی که چند سال است دغدغه زندهماندن باغ ملی گیاهشناسی را داشتهاند، در جلسه دوشنبه 29 آبان ستاد سمنها جمع شده بودند تا در دقیقه 90 راههای زندهکردن مرده را برای صدمین بار با هم بازگو کنند. آخر سر هم باز راهحل به نامه به رهبری و دیوان عدالت اداری ختم شد. در وضعیتی که مسئولان شهرداری و دولت و نهادهای ناظر بر امور شهری و مملکتی و نیز جوامع و انجمنهای حرفهای و علمی و فنی نمیتوانند جلوی کارهای ناصلاح را بگیرند، تعدادی افراد دلسوز طرفدار میراث محیطزیستی این سرزمین خشک و بیآب صدایشان به کجا خواهد رسید؟ انگار منطق از اذهان و از دلهای ما پاک رخت بربسته است و قولهایی که از سوی مسئولان بر پایه تصمیماتی نپخته و عجولانه داده شدهاند، چارهای ندارند جز به اجرا رسیدن!؟ قولهایی که تحققیافتنشان بیشک منجر به پشیمانی خواهد شد.
🔻یادداشت ترانه یلدا را اینجا بخوانید:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-906832
@sharghdaily
sharghdaily.com
https://t.me/didehbaanzistboom
شرق
نجات باغی یگانه، بسته به مویی مانده!
تمام کسانی که چند سال است دغدغه زندهماندن باغ ملی گیاهشناسی را داشتهاند، در جلسه دوشنبه 29 آبان ستاد سمنها جمع شده بودند تا در دقیقه 90 راههای زندهکردن مرده را برای صدمین بار با هم بازگو کنند. آخر سر هم باز راهحل به نامه به رهبری و دیوان عدالت اداری…
🔴 ۴ آذر سالروز درگذشت #جبار باغچهبان
( زاده ۱۹ اردیبهشت ۱۲۶۴ #ایروان -- درگذشته ۴ آذر ۱۳۴۵ #تهران ) #بنیانگذار_مدارس_ناشنوایان
🔸میرزاجبار عسگرزاده معروف به #جبار_باغچهبان، بنیانگذار نخستین کودکستان و نخستین مدرسه ناشنوایان ایران در #تبریز است. او همچنین نخستین نویسنده و ناشر کتاب کودک در #ایران بود.
باغچهبان نخست در تبریز کودکستانی را باعنوان «باغچه اطفال» دایر کرد و بههمان خاطر خود را باغچهبان نامید.
او مدرسه ناشنوایان را در سال ۱۳۰۳ با وجود مخالفتهای زیاد از جمله رئیس فرهنگ وقت، دکتر محسنی در تبریز دایر کرد. این کلاس جنب باغچه اطفال باغچهبان در کوچه انجمن در ساختمان معروف بهعمارت انجمن تأسیس شد.
وی از سال ۱۳۰۷ با دشواریهای وسیع چاپ و کلیشه، چاپ کتابهای ویژه کودکان را با نقاشیهایی که خود میکشید آغاز کرد. یکی از کتابهای او باعنوان «بابا برفی» توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بهچاپ رسید و شورای جهانی کتاب کودک آن را بهعنوان بهترین کتاب کودک انتخاب کرد. ثمین باغچهبان، آهنگساز و نویسنده، یکی از فرزندان جبار باغچهبان است.
ابتکارات ویژه باغچهبان در آموزش عبارت بودند از:
روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان
آموزش روش حساب ذهنی بهناشنوایان
گاهنجار "گاهنما" وسیلهای برای نشان دادن پستی و بلندیهای اقیانوسها روی نقشه بهکودکان
الفبای گویا
گوشی استخوانی یا تلفن گنگ
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
( زاده ۱۹ اردیبهشت ۱۲۶۴ #ایروان -- درگذشته ۴ آذر ۱۳۴۵ #تهران ) #بنیانگذار_مدارس_ناشنوایان
🔸میرزاجبار عسگرزاده معروف به #جبار_باغچهبان، بنیانگذار نخستین کودکستان و نخستین مدرسه ناشنوایان ایران در #تبریز است. او همچنین نخستین نویسنده و ناشر کتاب کودک در #ایران بود.
باغچهبان نخست در تبریز کودکستانی را باعنوان «باغچه اطفال» دایر کرد و بههمان خاطر خود را باغچهبان نامید.
او مدرسه ناشنوایان را در سال ۱۳۰۳ با وجود مخالفتهای زیاد از جمله رئیس فرهنگ وقت، دکتر محسنی در تبریز دایر کرد. این کلاس جنب باغچه اطفال باغچهبان در کوچه انجمن در ساختمان معروف بهعمارت انجمن تأسیس شد.
وی از سال ۱۳۰۷ با دشواریهای وسیع چاپ و کلیشه، چاپ کتابهای ویژه کودکان را با نقاشیهایی که خود میکشید آغاز کرد. یکی از کتابهای او باعنوان «بابا برفی» توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بهچاپ رسید و شورای جهانی کتاب کودک آن را بهعنوان بهترین کتاب کودک انتخاب کرد. ثمین باغچهبان، آهنگساز و نویسنده، یکی از فرزندان جبار باغچهبان است.
ابتکارات ویژه باغچهبان در آموزش عبارت بودند از:
روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان
آموزش روش حساب ذهنی بهناشنوایان
گاهنجار "گاهنما" وسیلهای برای نشان دادن پستی و بلندیهای اقیانوسها روی نقشه بهکودکان
الفبای گویا
گوشی استخوانی یا تلفن گنگ
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴 تقریبا دیگر امیدی به حکومت نیست!
✍ یادداشتی از دکتر محسن رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان
🔸نه این که نظام نخواهد اوضاع بهتر شود، حتما میخواهد، اما دیگر توانش راندارد.
خیلی دلش می خوا هدبشود
اما نظام چنان ازاندیشمندا ن واقعی و انرژی خِرد جمعی تخلیه شده و چنان در محاصره رانت خواران قرار گرفته است که دیگر توان ایجاد تغییر ندارد.
بدون تغییرات ساختاری و افق گشایی،امکان برون رفت از این باتلاق برای حکومت وجود ندارد.
اماافقگشایی نیز نیازمنداعتماد به نفس و انرژی روانی عظیمی است که دیگردر ساختار قدرت دیده نمیشود.
از بس همهچیز را بزک کردهاند، خودشان هم خوب میدانند که پشت صحنه چقدر خالی است و برای همین از ریسمان سیاه و سفید هم میترسند.
امتحانش ساده است؛ به آنها میگوییم نمیخواهد همه بحران های بزرگ کشور را حل کنید، فقط یک کار کوچک را به طور کامل و تا رسیدن به نتیجه مطلوب، انجام بدهید تا معلوم شود اصلا این سیستم هنوز زنده و پویا است یا در سراشیبی اضمحلال است.
در مهر ۱۳۹۵ گفتم حکومت دارد از مرحله امکان اصلاح عبور میکند و اگر میخواهد توانایی و پویایی خودش را به آزمون بسپارد فقط تکلیف بحران در یک مساله (بحران در صندوق های بازنشستگی و تامین اجتماعی) را حل کند. اگر توانست،آنگاه بقیه حوزه ها را هم میتواند.
الان میگویم نه تنها بحران صندوقهای بازنشستگی را، نه تنها بحران آب را، نه تنها بحران انرژی را، نه تنها بحران تورم را، نه تنها بحران بیکاری را و ... نمیتواند بلکه مشکلات خیلی سادهتر را هم نخواهد توانست حل کند.
مثلا حل مساله آلودگی محصولات کشاورزی به کود و سموم شیمیایی را؛ یا حل مساله تصادفات و کشتههای سنگین رانندگی را؛ حتی کمتر از آن، پلاک نکردن خودروهای غیراستاندارد خودروسازهای داخلی را؛ همین چند مساله کوچک و ساده را هم نخواهند توانست.
میدانید چرا؟
چون *سرمایه اجتماعی* حکومت تمام شده است.
سال ۱۳۸۱ گفتم *سقوط سرمایه اجتماعی* آغاز شده است؛ ولی حالا عرض میکنم سرمایهاجتماعی حکومت *تمام شده است*.
البته میتوانند با میتینگهای خیابانی هیاهو کنند، اما اقداماتی که نتیجه واقعی بدهد و به مردم *حس واقعی بهبود*بدهد را نخواهند توانست.
اما در عوض به آینده ایران بسیار امیدوارم. هرچه اقتدار حکومت کاهش مییابد، اقتدار جامعه مدنی بالا می رود و با تداوم این ناموازنه، امید به آینده ایران بالاتر میرود.
یاد بگیریم...
🔸اول: اطرافیان محمدرضا شاه گفتهاند که پول نفت که سرازیر شد شاه دیگر به حرف کسی گوش نمیداد. یاد بگیریم که پول زیاد را با عقل زیاد عوضی نگیریم.
🔸دوم: مردم میگفتند تا شاه کفن نشود این وطن وطن نشود. یاد بگیریم که کفن کردن هیچکس, هیچ مسالهای را حل نمیکند.
🔸سوم: به روایت اسدالله عَلَم محمدرضا شاه یکبار در جواب عَلم که خواسته بود کمیسیونی تشکیل شود برای مسایل مملکت گفته بود کمیسیون لازم نیست خودم کافی هستم.یاد بگیریم خیلی وقتها خودمان کافی نیستیم.
🔸چهارم: عدهای هم بودند که به امید آب و برق مجانی انقلاب کردند. یاد بگیریم آرزوی مفتخوری را کنار بگذاریم, چون اخر عاقبت ندارد.
🔸پنجم: کتاب ولایت فقیه هشت سال قبل از انقلاب چاپ شد. یاد بگیریم کتاب بخوانیم تا گرفتار توهم نشویم.
🔸ششم: آیت الله خمینی ابتدای انقلاب گفت شما را به مقام انسانیت میرسانیم. یاد بگیریم خودمان راهی برای رسیدن به مقام انسانیت پیدا کنیم.
🔸هفتم: دکتر بختیار میخواست دور قم را مثل واتیکان دیوار بکشد. مساحت قم هزار وششصد برابر واتیکان است. یادبگیریم حساب و کتاب را جدی بگیریم.
🔸هشتم: در اولین انتخابات مجلس شیخ صادق خلخالی جز نامزدهای حزب توده بود!
یاد بگیریم کار نشد ندارد.
🔸نهم: قطبزاده قبل ازتصمیم به کودتا گفته بود از شنا در حوض خسته شده دلش هوای اقیانوس کرده.قطبزاده به اقیانوس نرسیده غرق شد.یاد بگیریم جاهطلبی بیش از حدخطرناک است.
🔸دهم: بنیصدر قبل از انقلاب به شوخی به دوستانش میگفت اولین رییس جمهور ایران خواهد بود. یادبگیریم بعضی شوخیها را جدی بگیریم...
۴۳ سال فرصت ...
۴۳ سال فرصت بود تا چابهار بهتر از دبی باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا بندرعباس بهتر از دوحه باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا بوشهر بهتر از ابوظبی باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا اصفهان همتراز پاریس باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا شیراز همتراز لندن باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا گیلان بهتر از سوئیس باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا مازندران بهتر از هلند باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا تبریز هم شآن فرانکفورت باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا تهران همتراز برلین باشد.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍ یادداشتی از دکتر محسن رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان
🔸نه این که نظام نخواهد اوضاع بهتر شود، حتما میخواهد، اما دیگر توانش راندارد.
خیلی دلش می خوا هدبشود
اما نظام چنان ازاندیشمندا ن واقعی و انرژی خِرد جمعی تخلیه شده و چنان در محاصره رانت خواران قرار گرفته است که دیگر توان ایجاد تغییر ندارد.
بدون تغییرات ساختاری و افق گشایی،امکان برون رفت از این باتلاق برای حکومت وجود ندارد.
اماافقگشایی نیز نیازمنداعتماد به نفس و انرژی روانی عظیمی است که دیگردر ساختار قدرت دیده نمیشود.
از بس همهچیز را بزک کردهاند، خودشان هم خوب میدانند که پشت صحنه چقدر خالی است و برای همین از ریسمان سیاه و سفید هم میترسند.
امتحانش ساده است؛ به آنها میگوییم نمیخواهد همه بحران های بزرگ کشور را حل کنید، فقط یک کار کوچک را به طور کامل و تا رسیدن به نتیجه مطلوب، انجام بدهید تا معلوم شود اصلا این سیستم هنوز زنده و پویا است یا در سراشیبی اضمحلال است.
در مهر ۱۳۹۵ گفتم حکومت دارد از مرحله امکان اصلاح عبور میکند و اگر میخواهد توانایی و پویایی خودش را به آزمون بسپارد فقط تکلیف بحران در یک مساله (بحران در صندوق های بازنشستگی و تامین اجتماعی) را حل کند. اگر توانست،آنگاه بقیه حوزه ها را هم میتواند.
الان میگویم نه تنها بحران صندوقهای بازنشستگی را، نه تنها بحران آب را، نه تنها بحران انرژی را، نه تنها بحران تورم را، نه تنها بحران بیکاری را و ... نمیتواند بلکه مشکلات خیلی سادهتر را هم نخواهد توانست حل کند.
مثلا حل مساله آلودگی محصولات کشاورزی به کود و سموم شیمیایی را؛ یا حل مساله تصادفات و کشتههای سنگین رانندگی را؛ حتی کمتر از آن، پلاک نکردن خودروهای غیراستاندارد خودروسازهای داخلی را؛ همین چند مساله کوچک و ساده را هم نخواهند توانست.
میدانید چرا؟
چون *سرمایه اجتماعی* حکومت تمام شده است.
سال ۱۳۸۱ گفتم *سقوط سرمایه اجتماعی* آغاز شده است؛ ولی حالا عرض میکنم سرمایهاجتماعی حکومت *تمام شده است*.
البته میتوانند با میتینگهای خیابانی هیاهو کنند، اما اقداماتی که نتیجه واقعی بدهد و به مردم *حس واقعی بهبود*بدهد را نخواهند توانست.
اما در عوض به آینده ایران بسیار امیدوارم. هرچه اقتدار حکومت کاهش مییابد، اقتدار جامعه مدنی بالا می رود و با تداوم این ناموازنه، امید به آینده ایران بالاتر میرود.
یاد بگیریم...
🔸اول: اطرافیان محمدرضا شاه گفتهاند که پول نفت که سرازیر شد شاه دیگر به حرف کسی گوش نمیداد. یاد بگیریم که پول زیاد را با عقل زیاد عوضی نگیریم.
🔸دوم: مردم میگفتند تا شاه کفن نشود این وطن وطن نشود. یاد بگیریم که کفن کردن هیچکس, هیچ مسالهای را حل نمیکند.
🔸سوم: به روایت اسدالله عَلَم محمدرضا شاه یکبار در جواب عَلم که خواسته بود کمیسیونی تشکیل شود برای مسایل مملکت گفته بود کمیسیون لازم نیست خودم کافی هستم.یاد بگیریم خیلی وقتها خودمان کافی نیستیم.
🔸چهارم: عدهای هم بودند که به امید آب و برق مجانی انقلاب کردند. یاد بگیریم آرزوی مفتخوری را کنار بگذاریم, چون اخر عاقبت ندارد.
🔸پنجم: کتاب ولایت فقیه هشت سال قبل از انقلاب چاپ شد. یاد بگیریم کتاب بخوانیم تا گرفتار توهم نشویم.
🔸ششم: آیت الله خمینی ابتدای انقلاب گفت شما را به مقام انسانیت میرسانیم. یاد بگیریم خودمان راهی برای رسیدن به مقام انسانیت پیدا کنیم.
🔸هفتم: دکتر بختیار میخواست دور قم را مثل واتیکان دیوار بکشد. مساحت قم هزار وششصد برابر واتیکان است. یادبگیریم حساب و کتاب را جدی بگیریم.
🔸هشتم: در اولین انتخابات مجلس شیخ صادق خلخالی جز نامزدهای حزب توده بود!
یاد بگیریم کار نشد ندارد.
🔸نهم: قطبزاده قبل ازتصمیم به کودتا گفته بود از شنا در حوض خسته شده دلش هوای اقیانوس کرده.قطبزاده به اقیانوس نرسیده غرق شد.یاد بگیریم جاهطلبی بیش از حدخطرناک است.
🔸دهم: بنیصدر قبل از انقلاب به شوخی به دوستانش میگفت اولین رییس جمهور ایران خواهد بود. یادبگیریم بعضی شوخیها را جدی بگیریم...
۴۳ سال فرصت ...
۴۳ سال فرصت بود تا چابهار بهتر از دبی باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا بندرعباس بهتر از دوحه باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا بوشهر بهتر از ابوظبی باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا اصفهان همتراز پاریس باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا شیراز همتراز لندن باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا گیلان بهتر از سوئیس باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا مازندران بهتر از هلند باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا تبریز هم شآن فرانکفورت باشد.
۴۳ سال فرصت بود تا تهران همتراز برلین باشد.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from World Zoroastrian NEWS
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#تصنیف_جان_عاشق
خوانندگان #سحر_محمدی #حوروش_خلیلی
با تصاویری از #آتشکده #زرتشتیان #یزد
https://t.me/+3m_91PkyC-RkNmRh
خوانندگان #سحر_محمدی #حوروش_خلیلی
با تصاویری از #آتشکده #زرتشتیان #یزد
https://t.me/+3m_91PkyC-RkNmRh
🔴 مبارزان عرصه زندگی روزمره
✍فاطمه علمدار
🔸پیام میدهم که خانم دکتر،فلانی هستم،برای فلان نشست میخواهم هماهنگ کنم با شما و جواب میدهد سلام آقای دکتر!جواب میدهم:البته من خانم هستم و میخندیم.
🔸بخاری را میدهم تعمیر.پیرمرد میگوید شماره ات را بگو.میگویم.میپرسد آقای؟میخندم و میگویم خانم هستم و فکر میکنم در دنیای ارزشی اش،پرسیدن فامیلی یک خانم را بد میداند.
🔸دوست عزیزی همسرم را کنار میکشد و سعی میکند با غیرمستقیم ترین حالت ممکن برایش از اهمیت غیرت و ضرورت نظارت بیشتر بر زن بگوید.همسرم برایم تعریف میکند و میخندیم.
🔸پسرم از اردو برگشته.کلافه میگوید خوش نگذشت.میگوید بچه ها همه اش به دخترها متلک میگفتند.من کنارشان نماندم.پسرم حاضر است تنها باشد ولی لذت مبتذل آزار زنان را بازتولید نکند.چقدر بهش افتخار کردم.
🔸ماشین را برده ام تعمیرگاه.تمام میشود.میگویم چقدر بدهم؟میگوید بگویید آقاتون تماس بگیره.میخندم و میگویم یعنی به خودم نمیگین؟چندثانیه هنگ میکند و بعد خجالت زده میگوید ببخشید و کارت میکشم.برای همسرم تعریف میکنم و میخندیم.
🔸پسرم را کلاس ثبت نام کرده ام.هر ترم راجع به وسایل و شهریه با استادش چت میکنم.هربار بهم میگوید آقای فلانی و هربار کاری دارد به پسرم میگوید به پدرت بگو فلان و همه میدانیم منظورش از پدر،من هستم.میخندیم.
🔸شبه مردی همسرم را کنار میکشد و برادرانه بهش میگوید این تیپ زنها،مردها را نابود میکنند.مواظب خودت باش و وجود همسرم پر از انزجار میشود.میخندیم.تلخ میخندیم.
🔸میخندیم چون عمیق نشدن در حجم تلخی نادیده گرفته شدنی که زنان و مردانِ ناهمسو با ارزشهای پدرسالارانه را در برگرفته،تنها راه بقای ماست.اگر نخندیم فرومیپاشیم؛ولی گاهی نمیشود خندید.
🔸روزی که در دادگاه خانواده نقش نفقه بگیر را بازی کردم تا سیستم خودش از مسیر خودش به این نتیجه برسد که مردی که ولایت من را برعهده دارد توان ادای تکلیفش را ندارد،نتوانستم بخندم.
🔸روزی که از مولی عنه بودنِ کسی که گمان میکرد چون مذکر متولد شده است بر من ولایت دارد و سیستم هم این گمانش را تایید میکرد خارج شدم، ولی فرزندم تحت ولایت ماند چون ولایت ناشی از اسپرم ذاتی است،نتوانستم بخندم.
🔸و همه روزهایی که برادرانم را،چون حاضر نبودند باور کنند"ذاتا کنترل غریزه جنسیشان را ندارند و ذاتا نمیتوانند با زنان رفتار انسانی داشته باشند" تحقیر میکردند؛و همه روزهایی که خواهرانم را سرکوب میکردند؛نتوانستم بخندم.
🔸امروز #۲۵_نوامبر است و من هی یادم میرود به آن روزهایی که صداهایی مردانه فریاد میزدند "هیز تویی،هرزه تویی" و صداهایی زنانه ادامه میدادند "زن آزاده منم" و طنین مصمم پاهایی که به زمین کوبیده میشد...
تلاش برای آزادی و آزادگی،مبارزه ای هر روزه است و آدمهایی که دغدغه زندگی اخلاقی و انسانی را دارند،راهی به جز تلاش برای خودآگاهی و واکاوی مدام باورها و کلیشه هایشان ندارند و من دلم گرم است به این مبارزان عرصه زندگی روزمره و تغییرات کوچکی که رقم میزنند ...
#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍فاطمه علمدار
🔸پیام میدهم که خانم دکتر،فلانی هستم،برای فلان نشست میخواهم هماهنگ کنم با شما و جواب میدهد سلام آقای دکتر!جواب میدهم:البته من خانم هستم و میخندیم.
🔸بخاری را میدهم تعمیر.پیرمرد میگوید شماره ات را بگو.میگویم.میپرسد آقای؟میخندم و میگویم خانم هستم و فکر میکنم در دنیای ارزشی اش،پرسیدن فامیلی یک خانم را بد میداند.
🔸دوست عزیزی همسرم را کنار میکشد و سعی میکند با غیرمستقیم ترین حالت ممکن برایش از اهمیت غیرت و ضرورت نظارت بیشتر بر زن بگوید.همسرم برایم تعریف میکند و میخندیم.
🔸پسرم از اردو برگشته.کلافه میگوید خوش نگذشت.میگوید بچه ها همه اش به دخترها متلک میگفتند.من کنارشان نماندم.پسرم حاضر است تنها باشد ولی لذت مبتذل آزار زنان را بازتولید نکند.چقدر بهش افتخار کردم.
🔸ماشین را برده ام تعمیرگاه.تمام میشود.میگویم چقدر بدهم؟میگوید بگویید آقاتون تماس بگیره.میخندم و میگویم یعنی به خودم نمیگین؟چندثانیه هنگ میکند و بعد خجالت زده میگوید ببخشید و کارت میکشم.برای همسرم تعریف میکنم و میخندیم.
🔸پسرم را کلاس ثبت نام کرده ام.هر ترم راجع به وسایل و شهریه با استادش چت میکنم.هربار بهم میگوید آقای فلانی و هربار کاری دارد به پسرم میگوید به پدرت بگو فلان و همه میدانیم منظورش از پدر،من هستم.میخندیم.
🔸شبه مردی همسرم را کنار میکشد و برادرانه بهش میگوید این تیپ زنها،مردها را نابود میکنند.مواظب خودت باش و وجود همسرم پر از انزجار میشود.میخندیم.تلخ میخندیم.
🔸میخندیم چون عمیق نشدن در حجم تلخی نادیده گرفته شدنی که زنان و مردانِ ناهمسو با ارزشهای پدرسالارانه را در برگرفته،تنها راه بقای ماست.اگر نخندیم فرومیپاشیم؛ولی گاهی نمیشود خندید.
🔸روزی که در دادگاه خانواده نقش نفقه بگیر را بازی کردم تا سیستم خودش از مسیر خودش به این نتیجه برسد که مردی که ولایت من را برعهده دارد توان ادای تکلیفش را ندارد،نتوانستم بخندم.
🔸روزی که از مولی عنه بودنِ کسی که گمان میکرد چون مذکر متولد شده است بر من ولایت دارد و سیستم هم این گمانش را تایید میکرد خارج شدم، ولی فرزندم تحت ولایت ماند چون ولایت ناشی از اسپرم ذاتی است،نتوانستم بخندم.
🔸و همه روزهایی که برادرانم را،چون حاضر نبودند باور کنند"ذاتا کنترل غریزه جنسیشان را ندارند و ذاتا نمیتوانند با زنان رفتار انسانی داشته باشند" تحقیر میکردند؛و همه روزهایی که خواهرانم را سرکوب میکردند؛نتوانستم بخندم.
🔸امروز #۲۵_نوامبر است و من هی یادم میرود به آن روزهایی که صداهایی مردانه فریاد میزدند "هیز تویی،هرزه تویی" و صداهایی زنانه ادامه میدادند "زن آزاده منم" و طنین مصمم پاهایی که به زمین کوبیده میشد...
تلاش برای آزادی و آزادگی،مبارزه ای هر روزه است و آدمهایی که دغدغه زندگی اخلاقی و انسانی را دارند،راهی به جز تلاش برای خودآگاهی و واکاوی مدام باورها و کلیشه هایشان ندارند و من دلم گرم است به این مبارزان عرصه زندگی روزمره و تغییرات کوچکی که رقم میزنند ...
#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
. 🍁یکشنبه(مهر روز)
🍂 ۵ آذر ماه ۱۴۰۲ خورشیدی
🍁 روز: " خور" از ماه آذر
به سال ۳۷۶۱ مزديسنی(زرتشتی)
🍂 ۶ ملارِ(مِردالِ)ما ۱۵۳۵ تبری
🍁 ۲۱ تیرِ ما گیلانی ۱۵۹۷ (دیلمی)
🍂 ۱۳ جمادی الاول ۱۴۴۴ قمری
🍁 ۲۶ نوامبر ۲۰۲۳میلادی
(گاهشمار محلی بر پایه استخراج #نصراله_هومند با مجوز اداره کل ارشاد #مازندران)
نگاره (فرتور)،از کانال نرگس
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🍂 ۵ آذر ماه ۱۴۰۲ خورشیدی
🍁 روز: " خور" از ماه آذر
به سال ۳۷۶۱ مزديسنی(زرتشتی)
🍂 ۶ ملارِ(مِردالِ)ما ۱۵۳۵ تبری
🍁 ۲۱ تیرِ ما گیلانی ۱۵۹۷ (دیلمی)
🍂 ۱۳ جمادی الاول ۱۴۴۴ قمری
🍁 ۲۶ نوامبر ۲۰۲۳میلادی
(گاهشمار محلی بر پایه استخراج #نصراله_هومند با مجوز اداره کل ارشاد #مازندران)
نگاره (فرتور)،از کانال نرگس
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 ایران زیبا
🔸 جاده جنگلی #درازنو_کردکوی
استان #گلستان
۱۷ آبان ۱۴۰۲
کانال نرگس
#ایران
#جنگلهای_باستانی_هیرکانی
#گلستان
#کردکوی
#درازنو
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔸 جاده جنگلی #درازنو_کردکوی
استان #گلستان
۱۷ آبان ۱۴۰۲
کانال نرگس
#ایران
#جنگلهای_باستانی_هیرکانی
#گلستان
#کردکوی
#درازنو
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴ارتش وجشنواره اقوام!!!!
✍ک...
🔸دانشگاه علوم پزشکی ارتش،بجای برگزاری نمایشگاه دستاوردپژوهشی نوین درزمینه درمان رزمجویان،جشنواره اقوام راه انداخته باحضور شهیدزنده،دریادارسیاری.
وزارت سیاهچادروگلیم کم بود،ارتش هم اضافه شد!
آیا نمونه مشابهی درجهان سراغ داریم که نیروی دریایی آمریکاجشنواره تنقلات اقوام داکوتای شمالی وجنوبی برگزار کند؟یانیروی زمینی بریتانیاجشنواره دوغ وکشک محلی اسکاتلندوولز؟یانیروی هوافضا روسیه جشنواره کلاه اقوام سیبریایی؟یانیروی هسته ای پاکستان جشنواره پوشاک اقوام پشتووپنجابی؟یا ژاندارمری فرانسه جشنواره پنیرپیتزای گل و کاتالان؟یاافندی های ترکیه جشنواره زبانهای یونانی وارمنی؟
اگر ازمیان طعنه زنان کسی بگویدتصمیمگیران این کشورمنافع اردوغان رادرایران دنبال می کنند،چه جوابی داریم به آنها بدهیم؟
اگردرشرح وظایف سری ارتش برگزاری جشنواره اقوام آمده،دست کم بایک فردآگاه درباره تیرههای ایرانی مشورت میکردیدکه نام غرفههایتان چنین گنگ و مبهم نباشد.
نام غرفهها به مکان اشاره داردیازبان؟
غرفه خراسان لابدبه استان خراسان اشاره دارد.
غرفه ترک به کجا راه می برد؟
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍ک...
🔸دانشگاه علوم پزشکی ارتش،بجای برگزاری نمایشگاه دستاوردپژوهشی نوین درزمینه درمان رزمجویان،جشنواره اقوام راه انداخته باحضور شهیدزنده،دریادارسیاری.
وزارت سیاهچادروگلیم کم بود،ارتش هم اضافه شد!
آیا نمونه مشابهی درجهان سراغ داریم که نیروی دریایی آمریکاجشنواره تنقلات اقوام داکوتای شمالی وجنوبی برگزار کند؟یانیروی زمینی بریتانیاجشنواره دوغ وکشک محلی اسکاتلندوولز؟یانیروی هوافضا روسیه جشنواره کلاه اقوام سیبریایی؟یانیروی هسته ای پاکستان جشنواره پوشاک اقوام پشتووپنجابی؟یا ژاندارمری فرانسه جشنواره پنیرپیتزای گل و کاتالان؟یاافندی های ترکیه جشنواره زبانهای یونانی وارمنی؟
اگر ازمیان طعنه زنان کسی بگویدتصمیمگیران این کشورمنافع اردوغان رادرایران دنبال می کنند،چه جوابی داریم به آنها بدهیم؟
اگردرشرح وظایف سری ارتش برگزاری جشنواره اقوام آمده،دست کم بایک فردآگاه درباره تیرههای ایرانی مشورت میکردیدکه نام غرفههایتان چنین گنگ و مبهم نباشد.
نام غرفهها به مکان اشاره داردیازبان؟
غرفه خراسان لابدبه استان خراسان اشاره دارد.
غرفه ترک به کجا راه می برد؟
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 تندیس نگهبان ایران و بیدارباش #رستم و #رخش در #زاهدان
🔸نصب تندیس رستم و رخش از سوی استاد #ماموریان و همسر گرامیشان در زاهدان
💚💚💚
🤍🤍🤍
❤️❤️❤️
#عشق_به_ایران_ابدیست
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔸نصب تندیس رستم و رخش از سوی استاد #ماموریان و همسر گرامیشان در زاهدان
💚💚💚
🤍🤍🤍
❤️❤️❤️
#عشق_به_ایران_ابدیست
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from خردسرای فردوسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ از بخارایم، اصیلاً تاجِکِستانیستم
شهروند مشهد و شیراز، ایرانیستم
رستم و سهراب و فردوسی، منم کاخ بلند
رودکیام، جامیام، اشعار خاقانیستم
دردهایت، دردهایم، رنجهایت، رنجهام
سرختر از خون تو، لعل بدخشانیستم
خانهام تقسیم در جغرافِیای پارسیست
کابل و کولاب و تهرانم، خراسانیستم
🔸🔹
📽سخنان نجیب بارور
شاعر و ادیب
🔸نیشابور، دوم آذر ۱۴۰۲، مراسم تشییع و تدفین استاد اسلامی ندوشن
t.me/kheradsarayeferdowsi
شهروند مشهد و شیراز، ایرانیستم
رستم و سهراب و فردوسی، منم کاخ بلند
رودکیام، جامیام، اشعار خاقانیستم
دردهایت، دردهایم، رنجهایت، رنجهام
سرختر از خون تو، لعل بدخشانیستم
خانهام تقسیم در جغرافِیای پارسیست
کابل و کولاب و تهرانم، خراسانیستم
🔸🔹
📽سخنان نجیب بارور
شاعر و ادیب
🔸نیشابور، دوم آذر ۱۴۰۲، مراسم تشییع و تدفین استاد اسلامی ندوشن
t.me/kheradsarayeferdowsi
نام 23 #استان ایران در سنگ نوشته داریوش بزرگ هخامنشی در #بیستون کرمانشاه
🔸 بر اساس متن ستون 1، بند 6 از کتیبه بیستون:" گوید داریوش شاه: این سزمینهایی [است] که از آن من شدند به خواست اهورَمزدا من شاه آنها بودم:
پارسَ (پارس)، اوجَ (ایلام)، بابیروش (بابل)، اَثورا (آشور)، اربایَ (شمال شبه جزیره عربستان)، مودرایَ (مصر)، آنهایی که در دریا هستند (فینیقیها)، اسپَردَ (سارد و لیدی)، یَونَ (یونان)، مادَ (ماد)، اَرمینَ (ارمنستان)، کَتپَتوکَ (کاپادوکیه)، پَرثَوَ (پارت)، زرَنکَ (سیستان)، هَریَوَ (هرات)، باختریش (بلخ)، سوگودَ (سغد)،گندارَ (شمال پاکستان)، سَکَ (سکاها، مردمان میان دریاچه خوارزم و دریای کاسپین)، ثَتَگوش (دره رود هیرمند)، هرَوَتیش (رُخج)، مَکَ (مکران)
@Vmuseum 👈👈👈 موزه مجازی
@jolgeshomali
🔸 بر اساس متن ستون 1، بند 6 از کتیبه بیستون:" گوید داریوش شاه: این سزمینهایی [است] که از آن من شدند به خواست اهورَمزدا من شاه آنها بودم:
پارسَ (پارس)، اوجَ (ایلام)، بابیروش (بابل)، اَثورا (آشور)، اربایَ (شمال شبه جزیره عربستان)، مودرایَ (مصر)، آنهایی که در دریا هستند (فینیقیها)، اسپَردَ (سارد و لیدی)، یَونَ (یونان)، مادَ (ماد)، اَرمینَ (ارمنستان)، کَتپَتوکَ (کاپادوکیه)، پَرثَوَ (پارت)، زرَنکَ (سیستان)، هَریَوَ (هرات)، باختریش (بلخ)، سوگودَ (سغد)،گندارَ (شمال پاکستان)، سَکَ (سکاها، مردمان میان دریاچه خوارزم و دریای کاسپین)، ثَتَگوش (دره رود هیرمند)، هرَوَتیش (رُخج)، مَکَ (مکران)
@Vmuseum 👈👈👈 موزه مجازی
@jolgeshomali
Forwarded from آذری ها |Azariha
🔴 آذربایجان و بیش از یک هزاره دلدادگیِ زبان و ادب پارسی
✍️ گزارشی از نیما عظیمی
(منتشره در تارنمای خبری - تحلیلی انتخاب)
از ساعت ۱۶:۳٠ دوشنبه ۲۹ آبان ماهِ ۱۴۰۲ خورشیدی، باری دیگر تبریز و آذربایجان، در گرامیداشتِ زبان و ادب پارسی، آغوش پُرمِهرِ خود را بر عاشقان ایرانزمین گشوده و جُز مِهر، پاسخ نگرفت. تبریز، سرمهی چشم خود را از غبارِ کفشِ میهمانانی کرد که همگی خود میزبان بودند. در این روزِ پراُبُهت و آمیخته به عشق، بنیاد ایرانشناسیِ استان آذربایجانشرقی، کتابِ ایرانپرستی خود را گشوده و در برگِ «بیست و نهم» از فصل «آبانِ» امسال خود (سال ۱۴۰۲خورشیدی)، به یادگار نوشت: «رونمایی و معرفیِ تصحیح جدیدِ دیوان قطران تبریزی در کوی سرخاب - عمارت تاریخی بنیاد ایرانشناسی».
اما منی که نگارندهی این گزارش هستم، چگونه از زیباییهای پیشاز آغازِ نشست سخن نگویم؟! همهچیز در اوجِ خود بود و تصویر این حضور زیباتر نیز شد، در آن گاه که ابرهای پاییزیِ تبریز چشم تَر نمودند از دیدنِ این شور و شعورِ گردآمدگان از جایجای ایران؛ که پارههای تن یکدیگر هستند. گویا آسمانِ تبریز نیز انتظار کشیده بود! که آنگونه دانهدانه برای آن دلدادگانِ عاشق، اشکِ شوق میریخت و در پیشواز از پارههایِ تَنِ تبریز، که از اورمیه و تهران و اردبیل و اصفهان و اراک و... آمده بودند، برگهای طلایی را از درختانِ کهنسالِ خیابانِ سرخابِ آذرآبادگان، نثارِ قدمهای ارجمندشان میکرد. کوتاه سخن اینکه برای شرحِ این عاشقی، قلمِ نگارندهی این سطور، همیشه کمتوان است.
باری... در این نشست که با همکاری مؤسسه میراث مکتوب و سخنرانی استادان: علی اشرفصادقی، محمود عابدی، باقرصدرینیا، جمشید علیزاده، اکبر ایرانی، سجاد آیدنلو و محمدطاهری خسروشاهی برگزارشد، نخست دبیر نشست، جناب سعید طرزمی پس از بیان سخنان آغازین در چیستی و موضوعِ نشست و عرضِ خوشآمد به حاضران، مجلس را که نمایان بود سرشار از شورِ وطنپرستی خواهد بود خجسته خوانده و در ادامه از جناب آقای محمد طاهری خسروشاهی دعوت به سخنرانی کردند.
جناب طاهری خسروشاهی، رئیس بنیاد ایرانشناسی آذربایجانشرقی، سخنان خود را با ابراز سپاس از حضور میهمانان و اظهار تأسف و تسلیت از درگذشت عرفانپژوه نامدار و محقق ارجمندِ عرفانِ آذربایجان، روانشاد صمد موحد آغاز نموده و بیان داشتند: «ما از مدتها پیش در بنیاد ایرانشناسی، درصدد برگزاری نشستی بهمنظور بزرگداشت قطران تبریزی بودیم، که خوشبختانه انتشار و چاپ کتاب مستطاب دیوان قطران به تصحیح جناب دکتر عابدی و همکاران ارجمند ایشان، از جمله: جناب دکتر مسعود جعفری جزی، سرکار خانم تهمینه معرفت و خانم عطاییکچویی، ما را در برگزاری این نشست مصممتر کرد». ایشان با تأکید بر جایگاه قطران تبریزی و اهمیت آن، برای بنیاد ایرانشناسی آذربایجانشرقی سه دلیل عمده شمردند: «اول آنکه قطران یکی از بزرگترین شاعران گسترهی تاریخِ ادبیات ایران است؛ دوم آنکه قطران یکی از پیشآهنگهای شعر پارسی در آن خطه است؛ و سوم آن که دیوان قطران تنها یک دیوان شعر ساده نبوده و آن هم کتاب شعر و هم کتاب تاریخ است که ناگفتههای بسیاری در حوزهی تاریخ و بهویژه تاریخ آذربایجان را پوشش میدهد، چنانکه نامِ رجال و شاهان و سلسلههای بسیاری را میتوان از این دیوان مستفاد کرد». ایشان ضمن اشاره به این ویژگیهای برترِ دیوان قطران، اما اظهار شگفتی کردند که «از چه رو قطران در میان محققان ادبی و مراکز علمی» مورد بیمهری و کمتوجهی قرار گرفته «و چندان در حوزهی تحقیقات ادبی و تتبعات تاریخی مورد بهرهبرداری قرار نگرفته است؟!» و بیان داشتند که چون «نزدیک به هفتاد سال پیش مرحوم حاج محمد نخجوانی برای نخستین بار اقدام به چاپ و انتشار دیوان قطران نمودند جامعه علمی و ادبی را متوجه به این دیوان کردند، اما ایشان مصحح متن نبودند، لذا لازم بود مردی از خویش برون آید و کاری بکند».
🔴 دنبالهی گزارش نشست را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
https://ctreaderbot.vercel.app/a/DkHqfwMCk30vnuM.html?r=23578049&i=0
🔴 آذربایجان و بیش از یک هزاره دلدادگیِ زبان و ادب پارسی
✍️ گزارشی از نیما عظیمی
(منتشره در تارنمای خبری - تحلیلی انتخاب)
از ساعت ۱۶:۳٠ دوشنبه ۲۹ آبان ماهِ ۱۴۰۲ خورشیدی، باری دیگر تبریز و آذربایجان، در گرامیداشتِ زبان و ادب پارسی، آغوش پُرمِهرِ خود را بر عاشقان ایرانزمین گشوده و جُز مِهر، پاسخ نگرفت. تبریز، سرمهی چشم خود را از غبارِ کفشِ میهمانانی کرد که همگی خود میزبان بودند. در این روزِ پراُبُهت و آمیخته به عشق، بنیاد ایرانشناسیِ استان آذربایجانشرقی، کتابِ ایرانپرستی خود را گشوده و در برگِ «بیست و نهم» از فصل «آبانِ» امسال خود (سال ۱۴۰۲خورشیدی)، به یادگار نوشت: «رونمایی و معرفیِ تصحیح جدیدِ دیوان قطران تبریزی در کوی سرخاب - عمارت تاریخی بنیاد ایرانشناسی».
اما منی که نگارندهی این گزارش هستم، چگونه از زیباییهای پیشاز آغازِ نشست سخن نگویم؟! همهچیز در اوجِ خود بود و تصویر این حضور زیباتر نیز شد، در آن گاه که ابرهای پاییزیِ تبریز چشم تَر نمودند از دیدنِ این شور و شعورِ گردآمدگان از جایجای ایران؛ که پارههای تن یکدیگر هستند. گویا آسمانِ تبریز نیز انتظار کشیده بود! که آنگونه دانهدانه برای آن دلدادگانِ عاشق، اشکِ شوق میریخت و در پیشواز از پارههایِ تَنِ تبریز، که از اورمیه و تهران و اردبیل و اصفهان و اراک و... آمده بودند، برگهای طلایی را از درختانِ کهنسالِ خیابانِ سرخابِ آذرآبادگان، نثارِ قدمهای ارجمندشان میکرد. کوتاه سخن اینکه برای شرحِ این عاشقی، قلمِ نگارندهی این سطور، همیشه کمتوان است.
باری... در این نشست که با همکاری مؤسسه میراث مکتوب و سخنرانی استادان: علی اشرفصادقی، محمود عابدی، باقرصدرینیا، جمشید علیزاده، اکبر ایرانی، سجاد آیدنلو و محمدطاهری خسروشاهی برگزارشد، نخست دبیر نشست، جناب سعید طرزمی پس از بیان سخنان آغازین در چیستی و موضوعِ نشست و عرضِ خوشآمد به حاضران، مجلس را که نمایان بود سرشار از شورِ وطنپرستی خواهد بود خجسته خوانده و در ادامه از جناب آقای محمد طاهری خسروشاهی دعوت به سخنرانی کردند.
جناب طاهری خسروشاهی، رئیس بنیاد ایرانشناسی آذربایجانشرقی، سخنان خود را با ابراز سپاس از حضور میهمانان و اظهار تأسف و تسلیت از درگذشت عرفانپژوه نامدار و محقق ارجمندِ عرفانِ آذربایجان، روانشاد صمد موحد آغاز نموده و بیان داشتند: «ما از مدتها پیش در بنیاد ایرانشناسی، درصدد برگزاری نشستی بهمنظور بزرگداشت قطران تبریزی بودیم، که خوشبختانه انتشار و چاپ کتاب مستطاب دیوان قطران به تصحیح جناب دکتر عابدی و همکاران ارجمند ایشان، از جمله: جناب دکتر مسعود جعفری جزی، سرکار خانم تهمینه معرفت و خانم عطاییکچویی، ما را در برگزاری این نشست مصممتر کرد». ایشان با تأکید بر جایگاه قطران تبریزی و اهمیت آن، برای بنیاد ایرانشناسی آذربایجانشرقی سه دلیل عمده شمردند: «اول آنکه قطران یکی از بزرگترین شاعران گسترهی تاریخِ ادبیات ایران است؛ دوم آنکه قطران یکی از پیشآهنگهای شعر پارسی در آن خطه است؛ و سوم آن که دیوان قطران تنها یک دیوان شعر ساده نبوده و آن هم کتاب شعر و هم کتاب تاریخ است که ناگفتههای بسیاری در حوزهی تاریخ و بهویژه تاریخ آذربایجان را پوشش میدهد، چنانکه نامِ رجال و شاهان و سلسلههای بسیاری را میتوان از این دیوان مستفاد کرد». ایشان ضمن اشاره به این ویژگیهای برترِ دیوان قطران، اما اظهار شگفتی کردند که «از چه رو قطران در میان محققان ادبی و مراکز علمی» مورد بیمهری و کمتوجهی قرار گرفته «و چندان در حوزهی تحقیقات ادبی و تتبعات تاریخی مورد بهرهبرداری قرار نگرفته است؟!» و بیان داشتند که چون «نزدیک به هفتاد سال پیش مرحوم حاج محمد نخجوانی برای نخستین بار اقدام به چاپ و انتشار دیوان قطران نمودند جامعه علمی و ادبی را متوجه به این دیوان کردند، اما ایشان مصحح متن نبودند، لذا لازم بود مردی از خویش برون آید و کاری بکند».
🔴 دنبالهی گزارش نشست را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
https://ctreaderbot.vercel.app/a/DkHqfwMCk30vnuM.html?r=23578049&i=0
Forwarded from آذری ها |Azariha
❇️توهم تغییر نامهای جغرافیایی در آذربایجان
🔹️ چند سالی است که جریان نابخرد پانترکیسم یک لیست کذایی از نامهای جغرافیایی را در دست گرفته و هرجا میرسد، فریاد کنان بر فرق سر میکوبد که: ببینید این شوونیستهای فارس به دستور رضاشاه چگونه نامهای جغرافیایی آذربایجان ما را به نامهای جعلی فارسی تغییر داده اند؟
🔹️بارها درباره این نامهای جغرافیایی بحث کردهایم و با منابع کهن تاریخی و جغرافیایی نشان دادیم که بیش از ۹۰ درصد این اسامی، نامهایی کهن و با ریشه اند و ساخته و پرداخته هیچ دستگاهی نبوده و نیستند. این درحالی است که جمهوری نرکیه به گفته منابع خودشان از زمان تاسیس تا کنون ، بیش از ۲۸۰۰۰ نام جغرافیایی کردی، یونانی، ارمنی، آشوری و ... را بهنامهای مندرآوردی اغوزی مغولی تغییر دادهاند.
🔹️ در این یادداشت به بررسی این ادعا میپردازیم که "در دوره رضاشاه نام میدان چای (رودی که از میان شهر تبریز میگذرد) به مهران رود تبدیل شد." :
🔹️ مهران رود، مهرانه رود (با نامهای جدید : میدان چایی، قوری چایی) رودی است با طول ۲۵ کیلومتر که از میان شهر تبریز میگذرد و سرچشمه این رود از کوههای سهند است. رود باسمنج پس از ورود به تبریز، در شرق این شهر و قسمت شمالی آن اسبهریز نامیده میشود و قسمت جنوبی قوری چای نامیده میشود. این دو قسمت در محله پلسنگی باغمیشه به یکدیگر میپیوندند و میدان چایی را تشکیل میدهند و در قسمت غرب تبریز به تلخه رود ملحق میشود.
🔹️ مردمان تبریز پیش از ترکیزه شدن زبانشان ( که از سده ۵ ق آغاز میشود و در دوره قویونلوها به اوج خود میرسد )، به زبان آذری فهلوی که در منابع ، تبریزی هم خوانده شده است ، سخن میگفتند. زبانی از شاخه شمال غربی ایرانی و همریشه با تاتی و تالشی. بههمین دلیل هنوز آثاری از این زبان در نام مناطق تبریز یافت میشود. ازجمله نام محلههای تبریز که در منابع کهن هم ذکر شدهاند مثلا نقشه دارالسلطنه زمان ناصرالدین شاه قاجار: بیلانکوه، پل سنگی، شتربان، سرخاب، چهارمنار، ششگلان، راسته کوچه، نوبر، مهادمهین، خیابان، اهراب، دروازه کجل، ویجویه، سنجران، امیرخیز، باغ میشه، چهارانداب و ...
🔹️ رودی هم که از میان شهر تبریز میگذرد، در منابع کهن « مهران رود » خوانده شده است که این نام و نامهای آذری-ایرانی دیگر، یادگار زمانی هستند که هنوز زبان مهاجمان آلتایی بر مردم تبریز غالب نشده بود.
🔹️ ۱- خاقانی شاعر نامدار سده ششم ٬ قصیده ۱۱۵، در رثاء امام عز الدین ابوعمر و اسعد :
تا به تبریزم دو چیزم حاصل است / نیم نان و آب مهرانرود و بس / بعد از او در خاک تبریزم چکار / کابروی کار من او بود و بس
🔹️ ۲- صفحه ۱۲۳ نزهة القلوب ، حمدالله مستوفی قزوینی ۷۴۰ ق ، بکوشش دکتر سید محمد دبیرسیاقی ۱۳۸۱ خ :
... شهر تبريز باغستان بسيار دارد و آب مهران رود كه از كوه سهند مىآيد و نهصد و چند كاريز كه ارباب ثروت اخراج كردهاند در آن باغات صرف مىشود و هنوز كافى نيست و آب اين كاريزها ... صفحه ۱۲۵: و هفت ناحيت است: اول ناحيت مهران رود به طرف شرقى شهرست. از در شهر تا آنجا پنج فرسنگ و كندرود و اسفنج و ...
🔹️ ۳- صفحه ۵۰ مجمع التواریخ السلطانیه به اهتمام محمد مدرسی زنجانی، انتشارات اطلاعات، تهران ۱۳۶۴ خ
... وقف كردهام بر ربع رشيدى و بساتين تبريز كه اين ضعيف انشا كرده به جهت حمل فواكه و اثمار و زبل و سنگ و غيره و اين چهارپايان را به دست مزارعان قرى مهرانه رود و باغبانان فتح آباد و رشيد آباد سپردهام ...
🔹️ ۴- صفحه ۲۳ روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه قاجار ۱۲۹۵ ق بکوشش فاطمه قاضیها، سازمان اسناد ملی ایران ۱۳۷۹ خ :
... بعد اوجان مىشود، بعد مهرانرود كه به تبريز وصل مىشود. خلاصه سوار شديم، از دره و رودخانه گذشتم، آب زيادى داشت، با سپهسالار، وليعهد، صاحب ...
🔹️ ۵- صفحه ۲۸ مرآة البلدان ، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه ، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۶۷ خ :
در فرامین قدیم جز روستاق مهرانرود محسوب بوده ولى اين سهو است. بناى اوجان را بيژن نبيرۀ گودرز كرده و غازان خان دوباره آن را ساخته و شهر اسلام نام نهاده و ديوارى دورش كشيده كه سه هزار قدم طول داشته
🔹️ ۶- صفحه ۱۷۰ ریحانة الأدب فی تراجم المعروفین بالکنیة أو اللقب (جلد٣) ، محمد علی مدرس متولد ۱۲۹۶ ق تبریز ، نشر خیام ۱۳۶۹ خ:
... آمد و در نزديكى پلى كه در روى مهرانرود است در كوى پل سنگين نامى از آن شهر اقامت كرد و مكرّر بزمين مقبرۀ خود (كه باغى بوده در همانجا در سمت جنوبى رودخانه) نگاه كرده و مىگفته است عجب جاى شريف است. از طرف ديگر نيز خواجه مير محمد كلانتر تبريز در خواب ديد ...
🆔️ @Ir_Azariha
🔹️ چند سالی است که جریان نابخرد پانترکیسم یک لیست کذایی از نامهای جغرافیایی را در دست گرفته و هرجا میرسد، فریاد کنان بر فرق سر میکوبد که: ببینید این شوونیستهای فارس به دستور رضاشاه چگونه نامهای جغرافیایی آذربایجان ما را به نامهای جعلی فارسی تغییر داده اند؟
🔹️بارها درباره این نامهای جغرافیایی بحث کردهایم و با منابع کهن تاریخی و جغرافیایی نشان دادیم که بیش از ۹۰ درصد این اسامی، نامهایی کهن و با ریشه اند و ساخته و پرداخته هیچ دستگاهی نبوده و نیستند. این درحالی است که جمهوری نرکیه به گفته منابع خودشان از زمان تاسیس تا کنون ، بیش از ۲۸۰۰۰ نام جغرافیایی کردی، یونانی، ارمنی، آشوری و ... را بهنامهای مندرآوردی اغوزی مغولی تغییر دادهاند.
🔹️ در این یادداشت به بررسی این ادعا میپردازیم که "در دوره رضاشاه نام میدان چای (رودی که از میان شهر تبریز میگذرد) به مهران رود تبدیل شد." :
🔹️ مهران رود، مهرانه رود (با نامهای جدید : میدان چایی، قوری چایی) رودی است با طول ۲۵ کیلومتر که از میان شهر تبریز میگذرد و سرچشمه این رود از کوههای سهند است. رود باسمنج پس از ورود به تبریز، در شرق این شهر و قسمت شمالی آن اسبهریز نامیده میشود و قسمت جنوبی قوری چای نامیده میشود. این دو قسمت در محله پلسنگی باغمیشه به یکدیگر میپیوندند و میدان چایی را تشکیل میدهند و در قسمت غرب تبریز به تلخه رود ملحق میشود.
🔹️ مردمان تبریز پیش از ترکیزه شدن زبانشان ( که از سده ۵ ق آغاز میشود و در دوره قویونلوها به اوج خود میرسد )، به زبان آذری فهلوی که در منابع ، تبریزی هم خوانده شده است ، سخن میگفتند. زبانی از شاخه شمال غربی ایرانی و همریشه با تاتی و تالشی. بههمین دلیل هنوز آثاری از این زبان در نام مناطق تبریز یافت میشود. ازجمله نام محلههای تبریز که در منابع کهن هم ذکر شدهاند مثلا نقشه دارالسلطنه زمان ناصرالدین شاه قاجار: بیلانکوه، پل سنگی، شتربان، سرخاب، چهارمنار، ششگلان، راسته کوچه، نوبر، مهادمهین، خیابان، اهراب، دروازه کجل، ویجویه، سنجران، امیرخیز، باغ میشه، چهارانداب و ...
🔹️ رودی هم که از میان شهر تبریز میگذرد، در منابع کهن « مهران رود » خوانده شده است که این نام و نامهای آذری-ایرانی دیگر، یادگار زمانی هستند که هنوز زبان مهاجمان آلتایی بر مردم تبریز غالب نشده بود.
🔹️ ۱- خاقانی شاعر نامدار سده ششم ٬ قصیده ۱۱۵، در رثاء امام عز الدین ابوعمر و اسعد :
تا به تبریزم دو چیزم حاصل است / نیم نان و آب مهرانرود و بس / بعد از او در خاک تبریزم چکار / کابروی کار من او بود و بس
🔹️ ۲- صفحه ۱۲۳ نزهة القلوب ، حمدالله مستوفی قزوینی ۷۴۰ ق ، بکوشش دکتر سید محمد دبیرسیاقی ۱۳۸۱ خ :
... شهر تبريز باغستان بسيار دارد و آب مهران رود كه از كوه سهند مىآيد و نهصد و چند كاريز كه ارباب ثروت اخراج كردهاند در آن باغات صرف مىشود و هنوز كافى نيست و آب اين كاريزها ... صفحه ۱۲۵: و هفت ناحيت است: اول ناحيت مهران رود به طرف شرقى شهرست. از در شهر تا آنجا پنج فرسنگ و كندرود و اسفنج و ...
🔹️ ۳- صفحه ۵۰ مجمع التواریخ السلطانیه به اهتمام محمد مدرسی زنجانی، انتشارات اطلاعات، تهران ۱۳۶۴ خ
... وقف كردهام بر ربع رشيدى و بساتين تبريز كه اين ضعيف انشا كرده به جهت حمل فواكه و اثمار و زبل و سنگ و غيره و اين چهارپايان را به دست مزارعان قرى مهرانه رود و باغبانان فتح آباد و رشيد آباد سپردهام ...
🔹️ ۴- صفحه ۲۳ روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه قاجار ۱۲۹۵ ق بکوشش فاطمه قاضیها، سازمان اسناد ملی ایران ۱۳۷۹ خ :
... بعد اوجان مىشود، بعد مهرانرود كه به تبريز وصل مىشود. خلاصه سوار شديم، از دره و رودخانه گذشتم، آب زيادى داشت، با سپهسالار، وليعهد، صاحب ...
🔹️ ۵- صفحه ۲۸ مرآة البلدان ، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه ، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۶۷ خ :
در فرامین قدیم جز روستاق مهرانرود محسوب بوده ولى اين سهو است. بناى اوجان را بيژن نبيرۀ گودرز كرده و غازان خان دوباره آن را ساخته و شهر اسلام نام نهاده و ديوارى دورش كشيده كه سه هزار قدم طول داشته
🔹️ ۶- صفحه ۱۷۰ ریحانة الأدب فی تراجم المعروفین بالکنیة أو اللقب (جلد٣) ، محمد علی مدرس متولد ۱۲۹۶ ق تبریز ، نشر خیام ۱۳۶۹ خ:
... آمد و در نزديكى پلى كه در روى مهرانرود است در كوى پل سنگين نامى از آن شهر اقامت كرد و مكرّر بزمين مقبرۀ خود (كه باغى بوده در همانجا در سمت جنوبى رودخانه) نگاه كرده و مىگفته است عجب جاى شريف است. از طرف ديگر نيز خواجه مير محمد كلانتر تبريز در خواب ديد ...
🆔️ @Ir_Azariha
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃 موسیقی ایرانی
🍃 آواز مازندرانی
🍃 نام آواز : شور ماهی
🍃 با صدای : بانو مشکات
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🍃 آواز مازندرانی
🍃 نام آواز : شور ماهی
🍃 با صدای : بانو مشکات
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from ایران زمین
.
🔵 از اینها گذشته ؛ شهرهای بزرگ و صنعتی در گذر زمان، آداب محلی خود را کنار گذاشته و کم رنگ شدهاند ! و مثلا در سطح شهر شما مردم را با لباس محلی نمیبینید ؛ تبریز، مشهد، تهران، اصفهان و ... نمونه این شهرها هستند
🔺 شهر تبریز نیز امروزه مانند شهر اصفهان یا شهر تهران هیچ رقص و لباس محلی ندارد ( و در گذشته، لباس محلی این شهر همان لباس محلی اصفهان و تهران در دوره قاجار بوده )
🔹 ولی چندسالی میشود که گروههایی میخواهند به زور « رقص و لباس #قفقازی » را در پاچه تبریز کنند ! درباره این موضوع بحثها خواهیم کرد که بسیار جالب خواهد بود
🆔 @iranzamin777
🔵 از اینها گذشته ؛ شهرهای بزرگ و صنعتی در گذر زمان، آداب محلی خود را کنار گذاشته و کم رنگ شدهاند ! و مثلا در سطح شهر شما مردم را با لباس محلی نمیبینید ؛ تبریز، مشهد، تهران، اصفهان و ... نمونه این شهرها هستند
🔺 شهر تبریز نیز امروزه مانند شهر اصفهان یا شهر تهران هیچ رقص و لباس محلی ندارد ( و در گذشته، لباس محلی این شهر همان لباس محلی اصفهان و تهران در دوره قاجار بوده )
🔹 ولی چندسالی میشود که گروههایی میخواهند به زور « رقص و لباس #قفقازی » را در پاچه تبریز کنند ! درباره این موضوع بحثها خواهیم کرد که بسیار جالب خواهد بود
🆔 @iranzamin777