در این نقشه ،چگونگی گسترش ترسایان (مسیحیان) نستوری در روزگار شاهنشاهی ساسانی بیانگر می باشد. چگونگی این چشم انداز در جنوب یمن بیانگر تاریخی است که باید بازنگری شود.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🍁 شنبه (کیوان روز)
🍂 ۶ اسفند ماه ۱۴۰۱ خورشیدی
🍁 روز: " ماه" از ماه اسفند
به سال ۳۷۶۰ مزديسنی(زرتشتی)
🍂 ۷ اونِ ما ۱۵۳۴ تبری
🍁 ۲۱ امیرِ ما ما گیلانی ۱۵۹۶ (دیلمی)
🍂 ۴ شعبان ۱۴۴۳ قمری
🍁 ۲۵ فوریه ۲۰۲۳میلادی
(گاهشمار محلی بر پایه استخراج #نصراله_هومند با مجوز اداره کل ارشاد #مازندران)
نگاره (فرتور)،از کانال نرگس
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🍂 ۶ اسفند ماه ۱۴۰۱ خورشیدی
🍁 روز: " ماه" از ماه اسفند
به سال ۳۷۶۰ مزديسنی(زرتشتی)
🍂 ۷ اونِ ما ۱۵۳۴ تبری
🍁 ۲۱ امیرِ ما ما گیلانی ۱۵۹۶ (دیلمی)
🍂 ۴ شعبان ۱۴۴۳ قمری
🍁 ۲۵ فوریه ۲۰۲۳میلادی
(گاهشمار محلی بر پایه استخراج #نصراله_هومند با مجوز اداره کل ارشاد #مازندران)
نگاره (فرتور)،از کانال نرگس
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴تندیس مفاخر ایرانی
🔸بنای پرافتخار چهارتن از دانشمندان ایرانی (خیام،ابوریحان بیرونی،زکریا رازی وبوعلی سینا)
در محوطه اصلی سازمان ملل متحد در #وین
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔸بنای پرافتخار چهارتن از دانشمندان ایرانی (خیام،ابوریحان بیرونی،زکریا رازی وبوعلی سینا)
در محوطه اصلی سازمان ملل متحد در #وین
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴 پاسداشت روز جشن ایرانی"سپندارمذ" در #کردستان❤️
🔸 کار زیبای آموزگار کردستانی در پاسداشت فرهنگ ایرانی / روز سپندارمذ گرامی باد
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔸 کار زیبای آموزگار کردستانی در پاسداشت فرهنگ ایرانی / روز سپندارمذ گرامی باد
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🍁 سه شنبه (بهرام روز)
🍂 ۹ اسفند ماه ۱۴۰۱ خورشیدی
🍁 روز: "دی به مهر" از ماه اسفند
به سال ۳۷۶۰ مزديسنی(زرتشتی)
🍂 ۱۰ اونِ ما ۱۵۳۴ تبری
🍁 ۲۴ امیرِ ما ما گیلانی ۱۵۹۶ (دیلمی)
🍂 ۷ شعبان ۱۴۴۳ قمری
🍁 ۲۸ فوریه ۲۰۲۳میلادی
(گاهشمار محلی بر پایه استخراج #نصراله_هومند با مجوز اداره کل ارشاد #مازندران)
نگاره (فرتور)،از کانال نرگس
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🍂 ۹ اسفند ماه ۱۴۰۱ خورشیدی
🍁 روز: "دی به مهر" از ماه اسفند
به سال ۳۷۶۰ مزديسنی(زرتشتی)
🍂 ۱۰ اونِ ما ۱۵۳۴ تبری
🍁 ۲۴ امیرِ ما ما گیلانی ۱۵۹۶ (دیلمی)
🍂 ۷ شعبان ۱۴۴۳ قمری
🍁 ۲۸ فوریه ۲۰۲۳میلادی
(گاهشمار محلی بر پایه استخراج #نصراله_هومند با مجوز اداره کل ارشاد #مازندران)
نگاره (فرتور)،از کانال نرگس
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from جامعهشناسی گروههای اجتماعی (F Nazari)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎶 قطعه《ای وای وطن》
🎤خواننده: #امید_نائینی
🎼آهنگساز، تار: #میدیا_فرج_نژاد
گویيد به نوروز كه امسال نیاید
دركشور خونینكفنان ره نگشاید
بلبل به چمن نغمه شادی نسراید
ماتمزدگان را لبِ پُر خنده نشاید...
#خلیل_الله_خلیلی
👈این سروده شادروان استاد خلیلی، شاعر پارسیگوی افغان را احتمالا در این دوران پر التهابی که همچنان نیز ادامه دارد شنیده اید؛
سرایش این اثر به زمانی برمیگردد که افغانستان در اشغال شوروی درآمده بود و تانک های #شوروری_سابق یا همین #روسیهی تطهیرشدهی امروز ، همزبانان ما در افغانستان را به خاک و خون کشیده بودند؛
و استاد خلیل الله خلیلی در آن زمان این شعر را در #رثای_وطنش سرود...
اگرچه ایشان در این شعر #بهار و #نوروز را مخاطب قرار داده است اما این بهار صرف یک تصویر بی جان از طبیعت نیست بلکه این غم و اندوه فراوان است که در لابلای واژه واژه این سروده نهفته است؛
و حالا پس از گذشت چند دهه از سرودن این شعر و درگذست شاعر این سروده، امروز مردم #افغانستان و #ایران این شعر را زیر لب زمزمه میکنند؛
و امان از غم و اندوه بی پایان این دیار...
@moosighi_sonati
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
🎤خواننده: #امید_نائینی
🎼آهنگساز، تار: #میدیا_فرج_نژاد
گویيد به نوروز كه امسال نیاید
دركشور خونینكفنان ره نگشاید
بلبل به چمن نغمه شادی نسراید
ماتمزدگان را لبِ پُر خنده نشاید...
#خلیل_الله_خلیلی
👈این سروده شادروان استاد خلیلی، شاعر پارسیگوی افغان را احتمالا در این دوران پر التهابی که همچنان نیز ادامه دارد شنیده اید؛
سرایش این اثر به زمانی برمیگردد که افغانستان در اشغال شوروی درآمده بود و تانک های #شوروری_سابق یا همین #روسیهی تطهیرشدهی امروز ، همزبانان ما در افغانستان را به خاک و خون کشیده بودند؛
و استاد خلیل الله خلیلی در آن زمان این شعر را در #رثای_وطنش سرود...
اگرچه ایشان در این شعر #بهار و #نوروز را مخاطب قرار داده است اما این بهار صرف یک تصویر بی جان از طبیعت نیست بلکه این غم و اندوه فراوان است که در لابلای واژه واژه این سروده نهفته است؛
و حالا پس از گذشت چند دهه از سرودن این شعر و درگذست شاعر این سروده، امروز مردم #افغانستان و #ایران این شعر را زیر لب زمزمه میکنند؛
و امان از غم و اندوه بی پایان این دیار...
@moosighi_sonati
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 #توییت_خوانی
✍️ #وحید_بهمن، پژوهشگر تاریخ
بزرگواران لطفاً این متن نسبتاً طولانی را با دقت بخوانید و با دیگران نیز به اشتراک بگذارید اساس و بنیان بیش از ۱۱۰۰ سال جهانداری ایرانیان باستان و حکمرانیشان بر ربعِ مَسکنِ جهانِ وقت در قالب سه شاهنشاهی هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان، «خِرَد» و «داد = (قانون)» بود.
همچنین خِرَد و دانایی در ایران باستان اساس و سنجه بود، به حدی که با وجود آفریدگار برابری میکرد ارزش انسان نه به زَر و زور که در میزان خِرَد و دانایی بود شاهنشاه داریوش بزرگ در کتیبه Dnb در ستایش خِرَد آورده:
"خدای بزرگ اهوره مزدا، که شادی را برای مردم آفرید، که خِرَد و دلیری را در داریوششاه گذاشت."
این را به روشنی در آثار و کتیبهها و آموزههای برجای مانده از ایران باستان میتوان دید.
فردوسی بزرگ در ستایش خِرَد آورده:
خِرَد بهتر از هر چه ایزد بداد
ستایش خِرَد را به از راه داد
خِرَد رهنمای و خِرَد دلگشای
خِرَد دست گیرد به هر دو سرای
خِرَد تیره و مرد روشن روان
نباشد همی شادمان یک زمان
کسی کو خِرَد را ندارد ز پیش
دلش گردد از کردهی خویش ریش
همچنین فردوسی بزرگ بخشی از این آموزههای ارزشمند کشورداری و جهان.داری را در قالب آخرین گفتگوی شاهنشاه اردشیر بابکان با پسرشان، شاهنشاه شاپور اول ساسانی، به نظم کشیده است.
لطفاً این ابیات را با دقت بخوانید تا ببینید که با یک دانشگاه در دانش و علم و آیین کشورداری طرف هستیم:
چو سال اندر آمد به هفتاد و هشت
جهاندار بیدار بیمار گشت
بفرمود تا رفت شاپور پیش
ورا پندها داد ز اندازه بیش
بدانست کامد به نزدیک مرگ
همی زرد خواهد شدن سبز برگ
بدو گفت کاین عهد من یاددار
همه گفتِ بدگوی را باد دار
جهان راست کردم به شمشیر داد
نگه داشتم ارجِ مردِ نژاد
سر تخت شاهان بپیچد سه کار
نخستین، ز بیدادگر شهریار
دگر آنکه بیسود را برکشد
ز مرد هنرمند برتر کشد
سه دیگر که با گنج خویشی کند
به دینار کوشد که بیشی کند
رخ پادشا تیره دارد دروغ
بلندیش هرگز نگیرد فروغ
نگر تا نباشی نگهبان گنج
که مردم ز دینار یازد به رنج
اگر پادشا آز گنج آورد
تن زیردستان به رنج آورد
بدان کوش تا دور باشی ز خشم
به مردی به خواب از گنهکار چشم
چو خشم آوری هم پشیمان شوی
به پوزش نگهبانِ درمان شوی
هرآن گه که خشم آورد پادشا
سبکمایه خواند وُرا پارسا
چو بر شاه عیب است بد خواستن
بباید به خوبی دل آراستن
چنان دان که شاهی بدان برسزاست
که دور فلک را ببخشید راست
به فردا ممان کار امروز را
بَرِ تخت منشان بدآموز را
تو عیب کسان هیچگونه مجوی
که عیب آورد بر تو بر عیبجوی
وگر چیره گردد هوا بر خرد
خردمندت از مردمان نشمرد
خردمند باید جهاندار شاه
کجا هر کسی را بود نیکخواه
چو خواهی که بستایدت پارسا
بنه خشم و کین چون شوی پادشا
سخن بشنو و بهترین یادگیر
نگر تا کدام آیدت دلپذیر
مکن خوار خواهنده درویش را
بَرِ تخت منشان بداندیش را
هرانکس که پوزش کند بر گناه
تو بپذیر و کین گذشته مخواه
بیارای دل را به دانش که ارز
به دانش بود تا توانی بورز
چو بخشنده باشی گرامی شوی
ز دانایی و داد نامی شوی
تو عهد پدر با روانت بدار
به فرزندمان همچنین یادگار
چو من حق فرزند بگزاردم
کسی را ز گیتی نیازاردم
تو پند پدر همچنین یاددار
به نیکی گرای و بدی باد دار
به بد کردن خویش، به آزار کس
مجوی ای پسر درد و تیمارِ کس
همی خواهم از کردگار جهان
شناسندهٔ آشکار و نهان
که باشد ز هر بد نگهدارتان
همه نیک نامی بود یارتان
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
سرانجام با خاک باشیم جفت
دو رخ را به چادر بباید نهفت
بیا تا همه دست نیکی بریم
جهانِ جهان را به بد نسپریم
جز او را مخوان کردگار جهان
شناسندهٔ آشکار و نهان
@IranDel_Channel
💢
✍️ #وحید_بهمن، پژوهشگر تاریخ
بزرگواران لطفاً این متن نسبتاً طولانی را با دقت بخوانید و با دیگران نیز به اشتراک بگذارید اساس و بنیان بیش از ۱۱۰۰ سال جهانداری ایرانیان باستان و حکمرانیشان بر ربعِ مَسکنِ جهانِ وقت در قالب سه شاهنشاهی هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان، «خِرَد» و «داد = (قانون)» بود.
همچنین خِرَد و دانایی در ایران باستان اساس و سنجه بود، به حدی که با وجود آفریدگار برابری میکرد ارزش انسان نه به زَر و زور که در میزان خِرَد و دانایی بود شاهنشاه داریوش بزرگ در کتیبه Dnb در ستایش خِرَد آورده:
"خدای بزرگ اهوره مزدا، که شادی را برای مردم آفرید، که خِرَد و دلیری را در داریوششاه گذاشت."
این را به روشنی در آثار و کتیبهها و آموزههای برجای مانده از ایران باستان میتوان دید.
فردوسی بزرگ در ستایش خِرَد آورده:
خِرَد بهتر از هر چه ایزد بداد
ستایش خِرَد را به از راه داد
خِرَد رهنمای و خِرَد دلگشای
خِرَد دست گیرد به هر دو سرای
خِرَد تیره و مرد روشن روان
نباشد همی شادمان یک زمان
کسی کو خِرَد را ندارد ز پیش
دلش گردد از کردهی خویش ریش
همچنین فردوسی بزرگ بخشی از این آموزههای ارزشمند کشورداری و جهان.داری را در قالب آخرین گفتگوی شاهنشاه اردشیر بابکان با پسرشان، شاهنشاه شاپور اول ساسانی، به نظم کشیده است.
لطفاً این ابیات را با دقت بخوانید تا ببینید که با یک دانشگاه در دانش و علم و آیین کشورداری طرف هستیم:
چو سال اندر آمد به هفتاد و هشت
جهاندار بیدار بیمار گشت
بفرمود تا رفت شاپور پیش
ورا پندها داد ز اندازه بیش
بدانست کامد به نزدیک مرگ
همی زرد خواهد شدن سبز برگ
بدو گفت کاین عهد من یاددار
همه گفتِ بدگوی را باد دار
جهان راست کردم به شمشیر داد
نگه داشتم ارجِ مردِ نژاد
سر تخت شاهان بپیچد سه کار
نخستین، ز بیدادگر شهریار
دگر آنکه بیسود را برکشد
ز مرد هنرمند برتر کشد
سه دیگر که با گنج خویشی کند
به دینار کوشد که بیشی کند
رخ پادشا تیره دارد دروغ
بلندیش هرگز نگیرد فروغ
نگر تا نباشی نگهبان گنج
که مردم ز دینار یازد به رنج
اگر پادشا آز گنج آورد
تن زیردستان به رنج آورد
بدان کوش تا دور باشی ز خشم
به مردی به خواب از گنهکار چشم
چو خشم آوری هم پشیمان شوی
به پوزش نگهبانِ درمان شوی
هرآن گه که خشم آورد پادشا
سبکمایه خواند وُرا پارسا
چو بر شاه عیب است بد خواستن
بباید به خوبی دل آراستن
چنان دان که شاهی بدان برسزاست
که دور فلک را ببخشید راست
به فردا ممان کار امروز را
بَرِ تخت منشان بدآموز را
تو عیب کسان هیچگونه مجوی
که عیب آورد بر تو بر عیبجوی
وگر چیره گردد هوا بر خرد
خردمندت از مردمان نشمرد
خردمند باید جهاندار شاه
کجا هر کسی را بود نیکخواه
چو خواهی که بستایدت پارسا
بنه خشم و کین چون شوی پادشا
سخن بشنو و بهترین یادگیر
نگر تا کدام آیدت دلپذیر
مکن خوار خواهنده درویش را
بَرِ تخت منشان بداندیش را
هرانکس که پوزش کند بر گناه
تو بپذیر و کین گذشته مخواه
بیارای دل را به دانش که ارز
به دانش بود تا توانی بورز
چو بخشنده باشی گرامی شوی
ز دانایی و داد نامی شوی
تو عهد پدر با روانت بدار
به فرزندمان همچنین یادگار
چو من حق فرزند بگزاردم
کسی را ز گیتی نیازاردم
تو پند پدر همچنین یاددار
به نیکی گرای و بدی باد دار
به بد کردن خویش، به آزار کس
مجوی ای پسر درد و تیمارِ کس
همی خواهم از کردگار جهان
شناسندهٔ آشکار و نهان
که باشد ز هر بد نگهدارتان
همه نیک نامی بود یارتان
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
سرانجام با خاک باشیم جفت
دو رخ را به چادر بباید نهفت
بیا تا همه دست نیکی بریم
جهانِ جهان را به بد نسپریم
جز او را مخوان کردگار جهان
شناسندهٔ آشکار و نهان
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
🔴 «حکومت به چه قیمت؟»
✍ بهروز مرادی جامعه شناس ودین پژوه
🔸 امروزه هر وقت به خیابان میروم، از قیمت اجناس مختلف به وحشتی بیسابقه اندر میافتم.
در کنار آن، دیدن مردمانی مستأصل، وجدان آدمی را ویران میکند.
در محلهی ما در نارمک، یک نانوایی پنجشنبهها نان رایگان میدهد. صف و ازدحامی که جلو این نانوایی ایجاد میشود، از عمق فقر و شدت احساس ناامنی روانیِ جمع کثیری از مردم پرده برمیدارد.
از خود میپرسم مگر مسئولین این مملکت در همین کشور زندگی نمیکنند که اینهمه گرانی وحشتآور و اینهمه صحنههای اسفبار را نمیبینند؟
نکند آنها به همین دلار ۷_۵۶ تومانی حقوق میگیرند که خُردشدن شخصیت و نابسامانی زندگی مردم شریف ایران دل و جان آنها را تکان نمیدهد؟
این دینداری که آنها از آن دم میزنند، چگونه وجدان آنها را درگیر فقر و فلاکت و زحمت مردم در تأمین معیشتشان نمیکند؟
آخر حکومتکردن به چه قیمت؟
اگر جای مسئولین مملکت بودم، اول در رسانهها بهخاطر عدم موفقیت در ساختن یک زندگی شرافتمندانه برای مردم، رسماً از آنها عذرخواهی میکردم و از آنها طلب عفو مینمودم و در پیشگاه مردم از قصوری که در انجام وظایف خود داشتهام از خدا طلب بخشش میکردم و اگر به مردم دروغی گفته بودم تا سِمَتی را به کف آورم، یا ریایی کرده بودم یا علیرغم جهل و نادانیام بر مسندم مانده بودم و با اصرار بر این ماندن، راه اصلاح وضعیت زندگی مردم و جامعه را سد کرده بودم، به اینها اذعان مینمودم تا با این اعتراف، حق مردم بر گردنم نماند، تا نظر آمرزش خداوند را به خود جلب کنم، تا در دنیا روسیاه مردم و خدا و در آخرت رسوای خدا و مردم نباشم.
سپس سیاست را رها میکردم و چند سال چلهنشینی مکرر اتخاذ مینمودم تا در سکوت و خاموشی، توبه و استغفار بر جانم اثر کند، تا شاید روحم را از اینهمه بیداد و ستم که در زندگی زنان و مردان و پیران و جوانان و کودکان روا داشتهام برهانم و از اسارت شیطان متکبر نجات یابم و از تاریکی به روشنایی برون آیم.
چگونه ممکن است اینهمه بلا و مصیبتی که ساختهاید را نبینید یا ببینید و هنوز مسندها را رها نمیکنید؟
۶ اسفند ۱۴۰۱
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍ بهروز مرادی جامعه شناس ودین پژوه
🔸 امروزه هر وقت به خیابان میروم، از قیمت اجناس مختلف به وحشتی بیسابقه اندر میافتم.
در کنار آن، دیدن مردمانی مستأصل، وجدان آدمی را ویران میکند.
در محلهی ما در نارمک، یک نانوایی پنجشنبهها نان رایگان میدهد. صف و ازدحامی که جلو این نانوایی ایجاد میشود، از عمق فقر و شدت احساس ناامنی روانیِ جمع کثیری از مردم پرده برمیدارد.
از خود میپرسم مگر مسئولین این مملکت در همین کشور زندگی نمیکنند که اینهمه گرانی وحشتآور و اینهمه صحنههای اسفبار را نمیبینند؟
نکند آنها به همین دلار ۷_۵۶ تومانی حقوق میگیرند که خُردشدن شخصیت و نابسامانی زندگی مردم شریف ایران دل و جان آنها را تکان نمیدهد؟
این دینداری که آنها از آن دم میزنند، چگونه وجدان آنها را درگیر فقر و فلاکت و زحمت مردم در تأمین معیشتشان نمیکند؟
آخر حکومتکردن به چه قیمت؟
اگر جای مسئولین مملکت بودم، اول در رسانهها بهخاطر عدم موفقیت در ساختن یک زندگی شرافتمندانه برای مردم، رسماً از آنها عذرخواهی میکردم و از آنها طلب عفو مینمودم و در پیشگاه مردم از قصوری که در انجام وظایف خود داشتهام از خدا طلب بخشش میکردم و اگر به مردم دروغی گفته بودم تا سِمَتی را به کف آورم، یا ریایی کرده بودم یا علیرغم جهل و نادانیام بر مسندم مانده بودم و با اصرار بر این ماندن، راه اصلاح وضعیت زندگی مردم و جامعه را سد کرده بودم، به اینها اذعان مینمودم تا با این اعتراف، حق مردم بر گردنم نماند، تا نظر آمرزش خداوند را به خود جلب کنم، تا در دنیا روسیاه مردم و خدا و در آخرت رسوای خدا و مردم نباشم.
سپس سیاست را رها میکردم و چند سال چلهنشینی مکرر اتخاذ مینمودم تا در سکوت و خاموشی، توبه و استغفار بر جانم اثر کند، تا شاید روحم را از اینهمه بیداد و ستم که در زندگی زنان و مردان و پیران و جوانان و کودکان روا داشتهام برهانم و از اسارت شیطان متکبر نجات یابم و از تاریکی به روشنایی برون آیم.
چگونه ممکن است اینهمه بلا و مصیبتی که ساختهاید را نبینید یا ببینید و هنوز مسندها را رها نمیکنید؟
۶ اسفند ۱۴۰۱
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from Vahid Bahman وحید بهمن
.
.
📜🕯🖋 میدانید ایران ما کجاست؟
✅ وحید بهمن/ ایران ما جایست که در آن یک ایرانی آذری بمانند زندهیاد دکتر شهریار عدل، سال ۵۸ با وجود مخالفت و عدم حمایت و پشتیبانی انقلابیون پنجاه و هفتی، با هزینه شخصی خویش، تختجمشید و چغازنبیل خوزستان و نقش جهان اصفهان را در یونسکو ثبت جهانی میکند
🔸 چرا که برای وطنخواهان و ملیگرایان فرقی بین آذربایجان، خوزستان، فارس و اصفهان و سیستان و بلوچستان و کردستان و خراسان و ... وجود ندارد و به قول شاه سخن، فروسی بزرگ
ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست منست
که پور فریدون نیای منست
همه شهر ایران سرای منست
🔸 تفکر و اندیشه ملی، قائل بر ارجحیت منافع عالیه وطن است و سعادت و پیشرفت و آرامش اجزای وطن را در گرو سعادت و پیشرفت و توسعه و آرامش کل واحد یکپارچه میهن میداند.
🔸 تا زمانی که یکپارچه نباشیم و ذیل چتر یگانهی هزاران سالهی ایرانمان، برای هم از جان گذشتگی و جانبازی نکنیم، هیچ کداممان به آرامش و سعادت نخواهیم رسید.
🆔 @vahidbahman1
.
📜🕯🖋 میدانید ایران ما کجاست؟
✅ وحید بهمن/ ایران ما جایست که در آن یک ایرانی آذری بمانند زندهیاد دکتر شهریار عدل، سال ۵۸ با وجود مخالفت و عدم حمایت و پشتیبانی انقلابیون پنجاه و هفتی، با هزینه شخصی خویش، تختجمشید و چغازنبیل خوزستان و نقش جهان اصفهان را در یونسکو ثبت جهانی میکند
🔸 چرا که برای وطنخواهان و ملیگرایان فرقی بین آذربایجان، خوزستان، فارس و اصفهان و سیستان و بلوچستان و کردستان و خراسان و ... وجود ندارد و به قول شاه سخن، فروسی بزرگ
ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست منست
که پور فریدون نیای منست
همه شهر ایران سرای منست
🔸 تفکر و اندیشه ملی، قائل بر ارجحیت منافع عالیه وطن است و سعادت و پیشرفت و آرامش اجزای وطن را در گرو سعادت و پیشرفت و توسعه و آرامش کل واحد یکپارچه میهن میداند.
🔸 تا زمانی که یکپارچه نباشیم و ذیل چتر یگانهی هزاران سالهی ایرانمان، برای هم از جان گذشتگی و جانبازی نکنیم، هیچ کداممان به آرامش و سعادت نخواهیم رسید.
🆔 @vahidbahman1
🔴 کنـش مـرزی یکی از علل پایاننیافتن ایران است
🔶 گفتوگوی فرزاد نعمتی با #مقصود_فراستخواه درباره کتاب کنشگران مرزی که به کارکرد نخبگان ایستاده در مرز دولت و جامعه میپردازد:
🔸اولین باری که مفهوم کنشگر مرزی را در سپهر عمومی اجتماع علمی توضیح دادم در جلسهای بود که در سال 1386 درباره دکتر غلامحسین صدیقی، پدر علم جامعهشناسی ایران در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد و عنوانی که در آنجا استفاده کردم این بود: «غلامحسین صدیقی از آدمهای مرزی». این مفهومپردازی البته مبتنی بر مفروضاتی بود. یک فرض این بود که نظریه کلی تلفیق ساختار و عاملیت برای توضیح دقیقتر مسئله ایران کفایت نمیکند.
🔸وقتی هوشمندی در دل ساختارها نهادینه نشده، ما به اهمیت آدمهای عاقل، هوشمند و هوشهای فردی افراد میرسیم. اینکه چه ابتکاراتی داشتند و چقدر ابتکارهای آنها نیرومند بوده است. در جامعهای که ساختارها توسعه یافته است چندان به آدمهای هوشمند انرژیک شاید نیاز نداشته باشیم چون ساختار کار خود را میکند و آدمهای معمولی کافی است اما تاریخ جوامعی چون ما را عاملیت انسانهایی با تواناییهای هیجانی بالا و با تواناییهای معرفتی بالا تعیین میکنند. البته در این زمینه نباید به ارادهگرایی غلتید.
🔸نظریه کنشگران مرزی را تئوری جبران مینامم و به دلیل همین موارد است که ایران با وجود تاریخی پرحادثه، استبداد و انواع تهاجمها و... به جای آنکه نباشد، هست. احتمالا این جامعه قابلیتهایی داشته که توانسته در دشوارترین شرایط و درحالیکه فرهنگ آن زیر سیطره مهاجمان بوده است خود را حفظ کند. در مواجهه با سلطه خلافت، امارتها و دولتهای ایرانی نظیر سامانیان پدید میآید و از دل این روند کسی چون فردوسی ظهور میکند که با «بسی رنج بردن در این سال سی»، زبان فارسی و ایرانی را حفظ کرده است. بسیاری از ملتها که از اعراب شکست خوردند، زبانشان عربی شد اما ایرانیان زبان خود را حفظ کردند. فردوسی مکان زبان را برای حیات جامعه ایران حفظ کرد با کنشگری مرزی.
🔸تاریخ ایران فقط تاریخ سرکوب و تاریخ حماسه نیست که یک طرف سرکوب میکند و یک طرف شهید میدهد و قهرمان حماسی دارد. ایده «تاریخ میان» این است که در میان این دو سر طیف، عاملانی در ایران بودند که نه از جنس قهرمانان اسطورهای در هالهای حماسی بودند و نه از نوع دیوان و ظالمان و ضد قهرمانها؛ بلکه در شکافهای عمیق میان ملت و دولت، منطقهالفراغهایی پیدا میکردند و میان لایههای متفاوت دولت و جامعه جاهایی برای کارکردن و ابتکارات خلاق مییافتند و با انواع کنشهای خویش به زندگی ایرانی تداوم میبخشیدند.
🔸قرائتی فاخر از محافظهکاری هم هست که بهمعنای پیشنهاد راههای عاقلانهتر برای مدیریت بهرهور تغییرات است. کنشگری مرزی مساوی با محافظهکاری نیست اما برخی شباهتها با آن دارد. محافظهکاری فاخر و معقول ملی در پی منافع فردی و طبقاتی نیست بلکه در پی تحقق منافع ملی، کار و زندگی مردم است و شهامت آن را دارد که از هیجانات پوپولیستی و موجسواری برکنار بماند و نگرانیهایی برای وضعیت عمومی جامعه دارد که از وضعیتی بد به وضعیتی بدتر دچار نشود.
🔸کنشگر مرزی، عصای موسی و ید بیضا و جعبه جادو ندارد که همه مسائل را معجزهآسا و میانبر حل بکند. در ضمن خود کنشگر مرزی در کنار ظرفیتهایی که دارد محدودیتهایی نیز دارد که من آنها را بهتفصیل در کتاب با شواهد تاریخی آوردهام. برای مثال یکی از این محدودیتها، چسبندگی به قدرت است. کنشگر مرزی در میان ایوان و دیوان فعالیت میکند و به همین دلیل گاهی وسطبازی مبتذلی شکل میگیرد و کنشگر مرزی به دلیل وسوسه منافعی که در دستگاه وجود دارد، به قدرت چسبندگی پیدا میکند.
🔸 بانو استرآبادی را در نظر بگیرید که در جوار حرمسرا ظهور میکند. برای اولین بار در تاریخ ایران «معایبالرجال» مینویسد و از آغازگران فمینیسم ایرانی و نقد پدرسالاری میشود. یحیی دولتآبادی از درون سیستم، جنبش مدرسهسازی راه میاندازد. صدیقه دولت آبادی، کنشگر مرزی است و مجله «زبان زن» راه میاندازد. میرزا حسن رشدیه در تردد میان ایوان جامعه و دیوان دولت و با ابتکاراتی که به خرج میدهد و با توجه به متغیر مداخلهکننده هوش هیجانی و تابآوریهایش، بارها مدرسه میسازد. مدارس تعطیل و تخریب میشود و او دوباره به کار خود ادامه میدهد.
🔸وقتی از آن تاریخ فقدان رها میشویم و به تاریخ امکان روی میآوریم متوجه میشویم جامعه در درون خود ظرفیتهای زندگی دارد. چرا نباید به این ظرفیتهای زندگی توجه کرد؟ چرا باید فقط آسیبشناختی نگاه کرد و فقط بیماریهای جامعه را دید؟ چرا نپرسیم که چگونه این جامعه در تلاش است زندگی کند و مکانیزمهایی برای زیستن دارد. مهم این است که به صورت علمی توضیح دهیم که این ساختوکارها چه هستند؟
متن کامل:
https://b2n.ir/f19259
از کانال روزنامه #هممیهن
🔶 گفتوگوی فرزاد نعمتی با #مقصود_فراستخواه درباره کتاب کنشگران مرزی که به کارکرد نخبگان ایستاده در مرز دولت و جامعه میپردازد:
🔸اولین باری که مفهوم کنشگر مرزی را در سپهر عمومی اجتماع علمی توضیح دادم در جلسهای بود که در سال 1386 درباره دکتر غلامحسین صدیقی، پدر علم جامعهشناسی ایران در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد و عنوانی که در آنجا استفاده کردم این بود: «غلامحسین صدیقی از آدمهای مرزی». این مفهومپردازی البته مبتنی بر مفروضاتی بود. یک فرض این بود که نظریه کلی تلفیق ساختار و عاملیت برای توضیح دقیقتر مسئله ایران کفایت نمیکند.
🔸وقتی هوشمندی در دل ساختارها نهادینه نشده، ما به اهمیت آدمهای عاقل، هوشمند و هوشهای فردی افراد میرسیم. اینکه چه ابتکاراتی داشتند و چقدر ابتکارهای آنها نیرومند بوده است. در جامعهای که ساختارها توسعه یافته است چندان به آدمهای هوشمند انرژیک شاید نیاز نداشته باشیم چون ساختار کار خود را میکند و آدمهای معمولی کافی است اما تاریخ جوامعی چون ما را عاملیت انسانهایی با تواناییهای هیجانی بالا و با تواناییهای معرفتی بالا تعیین میکنند. البته در این زمینه نباید به ارادهگرایی غلتید.
🔸نظریه کنشگران مرزی را تئوری جبران مینامم و به دلیل همین موارد است که ایران با وجود تاریخی پرحادثه، استبداد و انواع تهاجمها و... به جای آنکه نباشد، هست. احتمالا این جامعه قابلیتهایی داشته که توانسته در دشوارترین شرایط و درحالیکه فرهنگ آن زیر سیطره مهاجمان بوده است خود را حفظ کند. در مواجهه با سلطه خلافت، امارتها و دولتهای ایرانی نظیر سامانیان پدید میآید و از دل این روند کسی چون فردوسی ظهور میکند که با «بسی رنج بردن در این سال سی»، زبان فارسی و ایرانی را حفظ کرده است. بسیاری از ملتها که از اعراب شکست خوردند، زبانشان عربی شد اما ایرانیان زبان خود را حفظ کردند. فردوسی مکان زبان را برای حیات جامعه ایران حفظ کرد با کنشگری مرزی.
🔸تاریخ ایران فقط تاریخ سرکوب و تاریخ حماسه نیست که یک طرف سرکوب میکند و یک طرف شهید میدهد و قهرمان حماسی دارد. ایده «تاریخ میان» این است که در میان این دو سر طیف، عاملانی در ایران بودند که نه از جنس قهرمانان اسطورهای در هالهای حماسی بودند و نه از نوع دیوان و ظالمان و ضد قهرمانها؛ بلکه در شکافهای عمیق میان ملت و دولت، منطقهالفراغهایی پیدا میکردند و میان لایههای متفاوت دولت و جامعه جاهایی برای کارکردن و ابتکارات خلاق مییافتند و با انواع کنشهای خویش به زندگی ایرانی تداوم میبخشیدند.
🔸قرائتی فاخر از محافظهکاری هم هست که بهمعنای پیشنهاد راههای عاقلانهتر برای مدیریت بهرهور تغییرات است. کنشگری مرزی مساوی با محافظهکاری نیست اما برخی شباهتها با آن دارد. محافظهکاری فاخر و معقول ملی در پی منافع فردی و طبقاتی نیست بلکه در پی تحقق منافع ملی، کار و زندگی مردم است و شهامت آن را دارد که از هیجانات پوپولیستی و موجسواری برکنار بماند و نگرانیهایی برای وضعیت عمومی جامعه دارد که از وضعیتی بد به وضعیتی بدتر دچار نشود.
🔸کنشگر مرزی، عصای موسی و ید بیضا و جعبه جادو ندارد که همه مسائل را معجزهآسا و میانبر حل بکند. در ضمن خود کنشگر مرزی در کنار ظرفیتهایی که دارد محدودیتهایی نیز دارد که من آنها را بهتفصیل در کتاب با شواهد تاریخی آوردهام. برای مثال یکی از این محدودیتها، چسبندگی به قدرت است. کنشگر مرزی در میان ایوان و دیوان فعالیت میکند و به همین دلیل گاهی وسطبازی مبتذلی شکل میگیرد و کنشگر مرزی به دلیل وسوسه منافعی که در دستگاه وجود دارد، به قدرت چسبندگی پیدا میکند.
🔸 بانو استرآبادی را در نظر بگیرید که در جوار حرمسرا ظهور میکند. برای اولین بار در تاریخ ایران «معایبالرجال» مینویسد و از آغازگران فمینیسم ایرانی و نقد پدرسالاری میشود. یحیی دولتآبادی از درون سیستم، جنبش مدرسهسازی راه میاندازد. صدیقه دولت آبادی، کنشگر مرزی است و مجله «زبان زن» راه میاندازد. میرزا حسن رشدیه در تردد میان ایوان جامعه و دیوان دولت و با ابتکاراتی که به خرج میدهد و با توجه به متغیر مداخلهکننده هوش هیجانی و تابآوریهایش، بارها مدرسه میسازد. مدارس تعطیل و تخریب میشود و او دوباره به کار خود ادامه میدهد.
🔸وقتی از آن تاریخ فقدان رها میشویم و به تاریخ امکان روی میآوریم متوجه میشویم جامعه در درون خود ظرفیتهای زندگی دارد. چرا نباید به این ظرفیتهای زندگی توجه کرد؟ چرا باید فقط آسیبشناختی نگاه کرد و فقط بیماریهای جامعه را دید؟ چرا نپرسیم که چگونه این جامعه در تلاش است زندگی کند و مکانیزمهایی برای زیستن دارد. مهم این است که به صورت علمی توضیح دهیم که این ساختوکارها چه هستند؟
متن کامل:
https://b2n.ir/f19259
از کانال روزنامه #هممیهن
hammihanonline.ir
کنـش مـرزی یکی از علل پایاننیافتن ایران است
گفتوگو با مقصود فراستخواه درباره کتاب اخیرش که به کارکرد نخبگان ایستاده در مرز دولت و جامعه میپردازد
⚫️❌ پیروز جان باخت
«پیروز» در ۱۰ ماهگی بر اثر نارسایی کلیوی تلف شد....
بدرود امیدِ ده ماههی ملت؛ بدرود #پسر_ایران😔
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
«پیروز» در ۱۰ ماهگی بر اثر نارسایی کلیوی تلف شد....
بدرود امیدِ ده ماههی ملت؛ بدرود #پسر_ایران😔
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
⚫️ پیروز کوچولوی زیبا: از درد نجات پیدا کردم.
🔸 متاسفیم برای مسئولین بی غیرت و بیکفایت،البته چیز عجیبی نیست وقتی برای جان انسانها ارزش قائل نیستند دیگه چه توقعی میشه داشت که ارزشی برای این مخلوقات بی زبان و. مظلوم قائل باشن🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔸 متاسفیم برای مسئولین بی غیرت و بیکفایت،البته چیز عجیبی نیست وقتی برای جان انسانها ارزش قائل نیستند دیگه چه توقعی میشه داشت که ارزشی برای این مخلوقات بی زبان و. مظلوم قائل باشن🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali